━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
در این حوالی
دختری میان آفتابگردانهای پژمرده
در انتهای تابستان دراز کشیده
و نسیم گیسویش را
به هم میریزد.
صدای پدر،
عاشق،
شوهر،
پسر، به او میگوید: اینجا بمان! اینجا از نو زاده شو!
ما را بگذار تا بمیریم،
امّا تو باید زنده بمانی،
به نام ما زنده بمانی.
نگذار قهر و غلبۀ تاریخ نابودت کند.
دختر عزیز!
نگذار موجخیزِ تبعید تو را ببلعد، دستکم تو بمان،
رشد کن،
نشانهای باش تا بگویی: آنها از اینجا جان به در بردند.
ما را با خاطرهات حفظ کن!
ما را با چشمانت مُهر کن!
✍🏻: #کارلوس_فوئنتس
برگردان: عبدالله کوثری
#زن #زندگی #آرادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼به روز، پیروز و فرخ روز #خورداد امشاسپند
خورداد = هَئوروَتات ، رسایی و کمال
خورداد روز داد نباشد كه بامداد
از لهو و خرمی بِستانی ز باده داد
از باده جوی شادی و از باده باش خوش
بیباده این جهان، صنما بادگیر، باد
✍🏻: #مسعودسعدسلمان
گل #سوسن نماد #خورداد_امشاسپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#شعرجهان
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
در این حوالی
دختری میان آفتابگردانهای پژمرده
در انتهای تابستان دراز کشیده
و نسیم گیسویش را
به هم میریزد.
صدای پدر،
عاشق،
شوهر،
پسر، به او میگوید: اینجا بمان! اینجا از نو زاده شو!
ما را بگذار تا بمیریم،
امّا تو باید زنده بمانی،
به نام ما زنده بمانی.
نگذار قهر و غلبۀ تاریخ نابودت کند.
دختر عزیز!
نگذار موجخیزِ تبعید تو را ببلعد، دستکم تو بمان،
رشد کن،
نشانهای باش تا بگویی: آنها از اینجا جان به در بردند.
ما را با خاطرهات حفظ کن!
ما را با چشمانت مُهر کن!
✍🏻: #کارلوس_فوئنتس
برگردان: عبدالله کوثری
#زن #زندگی #آرادی
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼به روز، پیروز و فرخ روز #خورداد امشاسپند
خورداد = هَئوروَتات ، رسایی و کمال
خورداد روز داد نباشد كه بامداد
از لهو و خرمی بِستانی ز باده داد
از باده جوی شادی و از باده باش خوش
بیباده این جهان، صنما بادگیر، باد
✍🏻: #مسعودسعدسلمان
گل #سوسن نماد #خورداد_امشاسپند است.
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
مرزی هست که ما فقط شبانه دل گذشتن از آنرا داریم. مرز تفاوتهای خودمان با دیگران، مرز نبردهامان با خودمان.
صفحه ۱۳
دیگر هیچچیز چنانکه بوده نخواهد بود: آدمها پیر میشوند، اشیاء در هم میشکنند، احساسها تغییر میکنند. هرگز نمیتوانی به خانهات برگردی، حتی به همانجا و همان آدمها، اگر دست برقضا هر دو برجا مانده باشند، نه همانجور، بلکه فقط آنجا مانده باشند، در ذات خودشان.
انگار میتوانست به آنان بفهماند که آن کلمات هیچ معنایی ندارد «مکزیک را برای دموکراسی و پیشرفت حفظ کنید»، و آنچه مهم بود زیستن با مکزیک بود، بهرغم پیشرفت و دموکراسی، و اینکه هریک از ما مکزیکِ خودش و ایالات متحدِ خودش را در درونِ خود دارد، مرزی تاریک و خونین که تنها شبانه دلِ گذر از آنرا داریم.
صفحه ۲۰۰
✍🏻 #کارلوس_فوئنتس
📚: گرینگوی پیر
ترجمه: عبدالله کوثری
گرینگوی پیر کتابی است درباره گذشتن از مرزها؛ مضمونی که چندبار در دل داستان به آن پرداخته میشود. رمان با عبور گرینگوی پیر از مرز آمریکا و ورودش به سرزمین مکزیک آغاز میشود اما مرز در اینجا صرفاً مرزِ جغرافیایی نیست بلکه تمثیلی است از تمام خطوطی که به دور خود کشیدهایم و خود را محصورشان کردهایم. تمامی خطکشیها، دستهبندیها، محدودیتها و دیوارهای ناپیدایی که در اطراف خود به پا داشتهایم. آنچه کتاب به آن میپردازد ضرورت گذشتن از همین مرزهاست.
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
مرزی هست که ما فقط شبانه دل گذشتن از آنرا داریم. مرز تفاوتهای خودمان با دیگران، مرز نبردهامان با خودمان.
صفحه ۱۳
دیگر هیچچیز چنانکه بوده نخواهد بود: آدمها پیر میشوند، اشیاء در هم میشکنند، احساسها تغییر میکنند. هرگز نمیتوانی به خانهات برگردی، حتی به همانجا و همان آدمها، اگر دست برقضا هر دو برجا مانده باشند، نه همانجور، بلکه فقط آنجا مانده باشند، در ذات خودشان.
انگار میتوانست به آنان بفهماند که آن کلمات هیچ معنایی ندارد «مکزیک را برای دموکراسی و پیشرفت حفظ کنید»، و آنچه مهم بود زیستن با مکزیک بود، بهرغم پیشرفت و دموکراسی، و اینکه هریک از ما مکزیکِ خودش و ایالات متحدِ خودش را در درونِ خود دارد، مرزی تاریک و خونین که تنها شبانه دلِ گذر از آنرا داریم.
صفحه ۲۰۰
✍🏻 #کارلوس_فوئنتس
📚: گرینگوی پیر
ترجمه: عبدالله کوثری
گرینگوی پیر کتابی است درباره گذشتن از مرزها؛ مضمونی که چندبار در دل داستان به آن پرداخته میشود. رمان با عبور گرینگوی پیر از مرز آمریکا و ورودش به سرزمین مکزیک آغاز میشود اما مرز در اینجا صرفاً مرزِ جغرافیایی نیست بلکه تمثیلی است از تمام خطوطی که به دور خود کشیدهایم و خود را محصورشان کردهایم. تمامی خطکشیها، دستهبندیها، محدودیتها و دیوارهای ناپیدایی که در اطراف خود به پا داشتهایم. آنچه کتاب به آن میپردازد ضرورت گذشتن از همین مرزهاست.
📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
تمامی جهان صحنهای است، و کلماتی که از این صحنه گفته میشود، بهراستی سرشار از خشم و هیاهوست؛ جهان خراب است و بازیگری که فرصت خود را بر صحنه میخرامد کلماتی دربهدر و یتیم شده بر زبان میآرد؛ ما پدرمان را گم کردهايم، اما خود را نیافتهایم.
کلمات محمل ابهام و شطح میشوند.
مارسیلیو فیچنینو میگوید: «همه چیز ممکن است» جان دان میگوید : «همه چیز مشکوک است» میان این دو جمله که با فاصلهی یک قرن بیان شدهاند، ادبیات جدید همچون حلقهای تیرهگون آشکار میشود
✍🏻 #کارلوس_فوئنتس
📚: خودم با دیگران
برگردان عبداله کوثری
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
تمامی جهان صحنهای است، و کلماتی که از این صحنه گفته میشود، بهراستی سرشار از خشم و هیاهوست؛ جهان خراب است و بازیگری که فرصت خود را بر صحنه میخرامد کلماتی دربهدر و یتیم شده بر زبان میآرد؛ ما پدرمان را گم کردهايم، اما خود را نیافتهایم.
کلمات محمل ابهام و شطح میشوند.
مارسیلیو فیچنینو میگوید: «همه چیز ممکن است» جان دان میگوید : «همه چیز مشکوک است» میان این دو جمله که با فاصلهی یک قرن بیان شدهاند، ادبیات جدید همچون حلقهای تیرهگون آشکار میشود
✍🏻 #کارلوس_فوئنتس
📚: خودم با دیگران
برگردان عبداله کوثری
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher