صبح و شعر
653 subscribers
2.14K photos
280 videos
331 files
3.23K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#شعرجهان

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•​​‏━

در این حوالی
دختری میان آفتابگردان‌های پژمرده
در انتهای تابستان دراز کشیده
و نسیم گیسویش را
به هم می‌ریزد.
صدای پدر،
عاشق،
شوهر،
پسر، به او می‌گوید: این‌جا بمان! این‌جا از نو زاده شو!
ما را بگذار تا بمیریم،
امّا تو باید زنده بمانی،
به نام ما زنده بمانی.
نگذار قهر و غلبۀ تاریخ نابودت کند.
دختر عزیز!
نگذار موج‌خیزِ تبعید تو را ببلعد، دست‌کم تو بمان،
رشد کن،
نشانه‌ای باش تا بگویی: آن‌ها از این‌جا جان به در بردند.
ما را با خاطره‌ات حفظ کن!
ما را با چشمانت مُهر کن!

✍🏻: #کارلوس_فوئنتس
برگردان: عبدالله کوثری

 #زن #زندگی #آرادی

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

✋🏼به روز، پیروز ‌و فرخ روز #خورداد امشاسپند
خورداد = هَئوروَتات ، رسایی و کمال

خورداد ‌روز داد نباشد كه بامداد
از لهو و خرمی بِستانی ز باده داد

از باده جوی شادی و از باده باش خوش
بی‌باده این جهان، صنما بادگیر، باد

✍🏻: #مسعودسعدسلمان
گل #سوسن نماد #خورداد_امشاسپند است.

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین یاور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁✳️❁✦•‏​‏··•━

مرزی هست که ما فقط شبانه دل گذشتن از آن­‌را داریم. مرز تفاوت­‌های خودمان با دیگران، مرز نبردهامان با خودمان.
صفحه ۱۳

دیگر هیچ­‌چیز چنان­که بوده نخواهد بود: آدم‌­ها پیر می‌شوند، اشیاء در هم می­‌شکنند، احساس­‌ها تغییر می­کنند. هرگز نمی‌­توانی به خانه‌ات برگردی، حتی به همان­‌جا و همان آدم­‌ها، اگر دست برقضا هر دو برجا مانده باشند، نه همان­‌جور، بلکه فقط آن­جا مانده باشند، در ذات خودشان.
انگار می‌­توانست به آنان بفهماند که آن کلمات هیچ معنایی ندارد «مکزیک را برای دموکراسی و پیشرفت حفظ کنید»، و آن­چه مهم بود زیستن با مکزیک بود، به‌­رغم پیشرفت و دموکراسی، و اینکه هریک از ما مکزیکِ خودش و ایالات متحدِ خودش را در درونِ خود دارد، مرزی تاریک و خونین که تنها شبانه دلِ گذر از آن­را داریم.
صفحه ۲۰۰

✍🏻 #کارلوس_فوئنتس
📚: گرینگوی پیر
ترجمه: عبدالله کوثری
گرینگوی پیر کتابی است درباره­ گذشتن از مرزها؛ مضمونی که چندبار در دل داستان به آن پرداخته می­‌شود. رمان با عبور گرینگوی پیر از مرز آمریکا و ورودش به سرزمین مکزیک آغاز می‌­شود اما مرز در اینجا صرفاً مرزِ جغرافیایی نیست بلکه تمثیلی است از تمام خطوطی که به دور خود کشیده‌­ایم و خود را محصورشان کرده­‌ایم. تمامی خط‌کشی‌­ها، دسته‌بندی‌­ها، محدودیت‌­ها و دیوارهای ناپیدایی که در اطراف خود به پا داشته‌­ایم. آنچه کتاب به آن می‌­پردازد ضرورت گذشتن از همین مرزهاست.

📎فایل pdf کتاب را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

#يك_برگ_كتاب

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 

تمامی جهان صحنه‌ای است، و کلماتی که از این صحنه گفته می‌شود، به‌راستی سرشار از خشم و هیاهوست؛ جهان خراب است و بازیگری که فرصت خود را بر صحنه می‌خرامد کلماتی دربه‌در و یتیم شده بر زبان می‌آرد؛ ما پدرمان را گم کرده‌ايم، اما خود را نیافته‌ایم.
کلمات محمل ابهام و شطح می‌شوند.
مارسیلیو فیچنینو می‌گوید: «همه چیز ممکن است» جان دان می‌گوید : «همه چیز مشکوک است» میان این دو جمله که با فاصله‌ی یک قرن بیان شده‌اند، ادبیات جدید همچون حلقه‌ای تیره‌گون آشکار می‌شود

✍🏻 #کارلوس_فوئنتس
📚: خودم با دیگران
برگردان عبداله کوثری

━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher