━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
در گريختن رستگاریای نيست؛ بمان و چيزی از خودت بساز كه نشكند .
✍🏻: #غزاله_علیزاده
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
در گريختن رستگاریای نيست؛ بمان و چيزی از خودت بساز كه نشكند .
✍🏻: #غزاله_علیزاده
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
« پس کِی زندگی کردهای؟
- تا نوک قلهها بالا میرفتم، رودخانهی کف کرده را نگاه میکردم ، روی علفها میخوابیدم ، سایهی ابرها، بر درهها پیش میرفت.
در پنجاه سالگی پیر شدم، حالا هیچ سنی ندارم.
گردش زمین و زمان را بیهوده میدانستم .
بعدها اعتقاد پیدا کردم در بیهودگی معناییست، هر رابطهای به اصل خود میرسد وگرنه نابود میشود. ( دستها را بر سینه صلیب کرد) از صورتهای مجازی، سایههای فانوس خیال، طرحی نو رقم میزنم؛ دل به این کمال میبندم.»
✍🏻: #غزاله_علیزاده
📚: خانه ی ادریسی ها / جلد دوم/ ص ۱۲
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
#يك_برگ_كتاب
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
« پس کِی زندگی کردهای؟
- تا نوک قلهها بالا میرفتم، رودخانهی کف کرده را نگاه میکردم ، روی علفها میخوابیدم ، سایهی ابرها، بر درهها پیش میرفت.
در پنجاه سالگی پیر شدم، حالا هیچ سنی ندارم.
گردش زمین و زمان را بیهوده میدانستم .
بعدها اعتقاد پیدا کردم در بیهودگی معناییست، هر رابطهای به اصل خود میرسد وگرنه نابود میشود. ( دستها را بر سینه صلیب کرد) از صورتهای مجازی، سایههای فانوس خیال، طرحی نو رقم میزنم؛ دل به این کمال میبندم.»
✍🏻: #غزاله_علیزاده
📚: خانه ی ادریسی ها / جلد دوم/ ص ۱۲
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher