━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
"مکزیک یعنی زاپاتا"
(با احترام به الیا کازان – برای فیلم زندهباد زاپاتا)
نمایِ نامرئی نزدیک
پنجره را برای ماه
و ایمیلم را برای امیلیانو زاپاتا باز گذاشتم
با سپیده، روی سایت صلح، عدالت و آزادی ـ صدایم کرد
یادم آمد به همین دلایل
دوربین الیا کازان در برابرش زانو زده بود
گفتم: هنوز هم، نظامیها رد اسب سپیدت را روی اینترنت تعقیب میکنند
گفت: هنوز هم، نگران کودکان گرسنه مکزیکم
گفتم: امیلیانو مرا ببخش
دختری را که دوست داشتم
به بهانهی دیدن تو، به سینما بردم
گفت: سکانس کلیسا، یادت هست؟
برای دیدن دختری که دوستش داشتم، خدا را بهانه کردم.
گفتم: چه باشکوه شده بود مارلون براندو وقتی که تو را بازی میکرد
گفت: جهان چیزی برای ستودن نداشت، جز عشق
برگشت به نمای عمومی آغاز انفجار مکزیک هزار و نهصد و نه
کنج کاخ ـ زیر عکس بزرگ مادرو
زردو ـ زاورا، روستاییان یعنی سرخ….
(ادامهٔ شعر را در صبح و شعر بخوانید👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻)
✍🏻: #علیشاه_مولوی فراخور گرامیزادروزش💐مانا یاد و نامش🙏🏻☘️
مولوی به تایید و مصداق اشعارش، از نسل شاعرانی محسوب میشود که در تبعیت از اصل " هنر متعهدانه"، در دسته بندی واقعیت گرایان قرار میگیرند. در بینش چنین دستهای، واقعیت و دقیقا واقعیت اجتماعی انسانها، مبدا توجه هنرمند است، تا در رسیدن آن به آرمانهای والا در کنار و هم مسیر انسانها قرار بگیرند.شاعرانی چون او در مقطعی از تاریخ ادبیات، با قرار گرفتن در صف رئالیستهای سوسیالیستی، اصولی مشخص از چنین بینشی را دریافت، پذیرفته و در اجرایش میکوشند. و گاهی چنان در ماهیت آن دچار ایمانی خلل پذیر می شوند که امر "واقع" واقعی را به امر " واقعه" طلبیده تبدیل و جایگزین میکنند، که این خود، انحراف از منشور اولیه شان هم میشود.در هر حال، در اشعار مولوی، جامعه و انسان اجتماعی و معتقد، با ادبیات معمول و مرسوم عمومی چنین اعتقادی به وضوح نشان داده شده است و به این ترتیب او را یک شاعر مبارز معرفی می کند. شاید شعر #زاپاتای او برای این مبحث گویاترین باشد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#مشاهير
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
"مکزیک یعنی زاپاتا"
(با احترام به الیا کازان – برای فیلم زندهباد زاپاتا)
نمایِ نامرئی نزدیک
پنجره را برای ماه
و ایمیلم را برای امیلیانو زاپاتا باز گذاشتم
با سپیده، روی سایت صلح، عدالت و آزادی ـ صدایم کرد
یادم آمد به همین دلایل
دوربین الیا کازان در برابرش زانو زده بود
گفتم: هنوز هم، نظامیها رد اسب سپیدت را روی اینترنت تعقیب میکنند
گفت: هنوز هم، نگران کودکان گرسنه مکزیکم
گفتم: امیلیانو مرا ببخش
دختری را که دوست داشتم
به بهانهی دیدن تو، به سینما بردم
گفت: سکانس کلیسا، یادت هست؟
برای دیدن دختری که دوستش داشتم، خدا را بهانه کردم.
گفتم: چه باشکوه شده بود مارلون براندو وقتی که تو را بازی میکرد
گفت: جهان چیزی برای ستودن نداشت، جز عشق
برگشت به نمای عمومی آغاز انفجار مکزیک هزار و نهصد و نه
کنج کاخ ـ زیر عکس بزرگ مادرو
زردو ـ زاورا، روستاییان یعنی سرخ….
✍🏻: #علیشاه_مولوی فراخور گرامیزادروزش💐مانا یاد و نامش🙏🏻☘️
مولوی به تایید و مصداق اشعارش، از نسل شاعرانی محسوب میشود که در تبعیت از اصل " هنر متعهدانه"، در دسته بندی واقعیت گرایان قرار میگیرند. در بینش چنین دستهای، واقعیت و دقیقا واقعیت اجتماعی انسانها، مبدا توجه هنرمند است، تا در رسیدن آن به آرمانهای والا در کنار و هم مسیر انسانها قرار بگیرند.شاعرانی چون او در مقطعی از تاریخ ادبیات، با قرار گرفتن در صف رئالیستهای سوسیالیستی، اصولی مشخص از چنین بینشی را دریافت، پذیرفته و در اجرایش میکوشند. و گاهی چنان در ماهیت آن دچار ایمانی خلل پذیر می شوند که امر "واقع" واقعی را به امر " واقعه" طلبیده تبدیل و جایگزین میکنند، که این خود، انحراف از منشور اولیه شان هم میشود.در هر حال، در اشعار مولوی، جامعه و انسان اجتماعی و معتقد، با ادبیات معمول و مرسوم عمومی چنین اعتقادی به وضوح نشان داده شده است و به این ترتیب او را یک شاعر مبارز معرفی می کند. شاید شعر #زاپاتای او برای این مبحث گویاترین باشد.
━•··•✦❁💟❁✦•··•—
@sobhosher