〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #نامرئی
واژۀ نامرئی از دو جزء تشکیل شدهاست:
نا-: پیشوندِ تضاد
مرئی: دیدهشده؛ قابلِدیدن
🔻واژۀ مرئی (در اصل: مرئوی، بر وزنِ مفعول) در عربی اسمِمفعول است از مصدرِ رؤیة (رؤیت)، از ریشۀ «رأی»، به معنیِ دیدن.
🔹بنا بر این مرئی در اصل یعنی دیدهشده.
🔸از همین ریشه است واژۀ إراءة (در فارسی: ارائه) به معنیِ نشان دادن.
همچنین رؤیا (بر وزنِ فُعلا) از همین ریشه است، یعنی آنچه در خواب میبینید.
🔺ریا (در اصل: رِئای، بر وزنِ فِعال) نیز از همین ریشه است.
هدفِ آدمِ ریاکار این است که دیگران رفتارش را ببینند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
آتش زهد و #ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
کاش بعضیها پند حافظ را به گوشمیگرفتند🤨.
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #نامرئی
واژۀ نامرئی از دو جزء تشکیل شدهاست:
نا-: پیشوندِ تضاد
مرئی: دیدهشده؛ قابلِدیدن
🔻واژۀ مرئی (در اصل: مرئوی، بر وزنِ مفعول) در عربی اسمِمفعول است از مصدرِ رؤیة (رؤیت)، از ریشۀ «رأی»، به معنیِ دیدن.
🔹بنا بر این مرئی در اصل یعنی دیدهشده.
🔸از همین ریشه است واژۀ إراءة (در فارسی: ارائه) به معنیِ نشان دادن.
همچنین رؤیا (بر وزنِ فُعلا) از همین ریشه است، یعنی آنچه در خواب میبینید.
🔺ریا (در اصل: رِئای، بر وزنِ فِعال) نیز از همین ریشه است.
هدفِ آدمِ ریاکار این است که دیگران رفتارش را ببینند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
آتش زهد و #ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
کاش بعضیها پند حافظ را به گوشمیگرفتند🤨.
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #لپ_ترکاندن 😯
حتماً دیدهاید که کسی دهنش را پُرباد میکند و بعد با ضربهای به آن بادش را باصدا خالی میکند.
این کار را در انگلیسی چنین مینامند:
to blow out one's cheeks
در فارسیِ امروز اصطلاحی برایش سراغ ندارم. شاید بتوان «لپ ترکاندن» را برایش به کار برد.
جالب است که قرنها قبل برای چنین ضربهای به دهنِ پُرباد واژۀ « #زابگر» zâbgar یا zâbgor را داشتهاند:
🔺من کنم پیشِ تو دهان پُرباد/
تا زنی بر لبم تو زابگری.
( #رودکی، از فرهنگِ بزرگِ سخن)
صورتِ دیگرِ این واژه «زابغُر» است که در فرهنگِ برهانِ قاطع چنین تعریف شده:
آن باشد که کسی دهانِ خود را پُرباد کند و دیگری چنان دستی بر آن زند که آن باد از دهانِ او باصدا بجهد.
🔻نامِ دیگرش هم « #آپوق» بوده.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #لپ_ترکاندن 😯
حتماً دیدهاید که کسی دهنش را پُرباد میکند و بعد با ضربهای به آن بادش را باصدا خالی میکند.
این کار را در انگلیسی چنین مینامند:
to blow out one's cheeks
در فارسیِ امروز اصطلاحی برایش سراغ ندارم. شاید بتوان «لپ ترکاندن» را برایش به کار برد.
جالب است که قرنها قبل برای چنین ضربهای به دهنِ پُرباد واژۀ « #زابگر» zâbgar یا zâbgor را داشتهاند:
🔺من کنم پیشِ تو دهان پُرباد/
تا زنی بر لبم تو زابگری.
( #رودکی، از فرهنگِ بزرگِ سخن)
صورتِ دیگرِ این واژه «زابغُر» است که در فرهنگِ برهانِ قاطع چنین تعریف شده:
آن باشد که کسی دهانِ خود را پُرباد کند و دیگری چنان دستی بر آن زند که آن باد از دهانِ او باصدا بجهد.
🔻نامِ دیگرش هم « #آپوق» بوده.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #پهپاد
نوواژۀ پهپاد از کنارِ هم گذاشتنِ حروفِ اولِ این واژهها ساخته شده:
پ: پرنده
ه: هدایت
پ: پذیر
ا: از
د: دور
یعنی «پرندۀ هدایتپذیر از دور».
این نوع واژهها را اصطلاحاً سرنام مینامند.
معادلِ انگلیسیِ پهپاد drone است.
بعضیها به غلط پهباد میگویند و مینویسند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #پهپاد
نوواژۀ پهپاد از کنارِ هم گذاشتنِ حروفِ اولِ این واژهها ساخته شده:
پ: پرنده
ه: هدایت
پ: پذیر
ا: از
د: دور
یعنی «پرندۀ هدایتپذیر از دور».
این نوع واژهها را اصطلاحاً سرنام مینامند.
معادلِ انگلیسیِ پهپاد drone است.
بعضیها به غلط پهباد میگویند و مینویسند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
#فرزانه و سوفیا
▫️واژۀ فارسیِ فرزانه به معنیِ دانا، خردمند، و حکیم است.
فرزانه یکی از نامهای دخترانۀ رایج در ایران است.
در میانِ نامهای دخترانۀ اروپایی #سوفیا (Sophia) به همان معنیِ فرزانه است. سوفیا از ریشۀ یونانی است و جزءِ دومِ واژۀ philosophy است.
اگر خانمی ایرانی به نامِ فرزانه به غرب مهاجرت کند، میتواند نامِ خود را سوفیا بگذارد که به همان معنی است.
اَلا ای پیرِ فرزانه، مکن عیبم ز میخانه
که من در ترکِ پیمانه دلی پیمانشکن دارم
«حافظ»
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: www.etymonline.com
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
#فرزانه و سوفیا
▫️واژۀ فارسیِ فرزانه به معنیِ دانا، خردمند، و حکیم است.
فرزانه یکی از نامهای دخترانۀ رایج در ایران است.
در میانِ نامهای دخترانۀ اروپایی #سوفیا (Sophia) به همان معنیِ فرزانه است. سوفیا از ریشۀ یونانی است و جزءِ دومِ واژۀ philosophy است.
اگر خانمی ایرانی به نامِ فرزانه به غرب مهاجرت کند، میتواند نامِ خود را سوفیا بگذارد که به همان معنی است.
اَلا ای پیرِ فرزانه، مکن عیبم ز میخانه
که من در ترکِ پیمانه دلی پیمانشکن دارم
«حافظ»
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: www.etymonline.com
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ایاب_و_ذهاب»
«ایاب و ذهاب» یعنی رفت و برگشت: وسیلۀ ایاب و ذهابِ کارکنان فراهم است.
در عربی « #إیاب»، بر وزنِ فِعال، از ریشۀ «أوب» و به معنیِ #بازگشتن، برگشتن، و مراجعت کردن است:
آبَ یَؤوبُ أوبًا و إیابًا: بازگشت؛ برگشت.
«مَآب»، بر وزنِ مَفعَل (در اصل: مَأوَب)، اسمِمکانِ این ریشه و بنا بر این به معنیِ محلِ بازگشت و «بازگشتگاه» است.
این واژه در فارسی به صورتِ پسوندواره به کار میرود و نوعی رفتار یا منش را نشان میدهد: تاجرمآب، درویشمآب، عرفانمآب، فرنگیمآب، قلدرمآب، نوکرمآب.
« #ذَهاب»، بر وزنِ فَعال، به معنیِ #رفتن است:
ذَهَبَ یَذهَبُ ذَهابًا و ذُهوبًا: رفت.
«مَذهَب»، بر وزنِ مَفعَل، اسمِمکانِ این ریشه و بنا بر این به معنیِ راه است که در آن میروند.
در عربی به بلیتِ رفت و برگشت میگویند: تذکِرة ذَهابٍ و إیابٍ.
از لحاظِ منطقی، رفتن مُقدّم بر بازگشتن است. شما اول به جایی میروید، سپس از آنجا بازمیگردید. به همین دلیل «رفت و برگشت» میگوییم، نه «برگشت و رفت».
اما در ترکیبِ عطفیِ «ایاب و ذهاب» این ترتیبِ منطقی، ظاهراً برای سهولتِ تلفظ، وارونه شدهاست! حق این بود که بگویند «ذهاب و ایاب»، نه «ایاب و ذهاب».
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ایاب_و_ذهاب»
«ایاب و ذهاب» یعنی رفت و برگشت: وسیلۀ ایاب و ذهابِ کارکنان فراهم است.
در عربی « #إیاب»، بر وزنِ فِعال، از ریشۀ «أوب» و به معنیِ #بازگشتن، برگشتن، و مراجعت کردن است:
آبَ یَؤوبُ أوبًا و إیابًا: بازگشت؛ برگشت.
«مَآب»، بر وزنِ مَفعَل (در اصل: مَأوَب)، اسمِمکانِ این ریشه و بنا بر این به معنیِ محلِ بازگشت و «بازگشتگاه» است.
این واژه در فارسی به صورتِ پسوندواره به کار میرود و نوعی رفتار یا منش را نشان میدهد: تاجرمآب، درویشمآب، عرفانمآب، فرنگیمآب، قلدرمآب، نوکرمآب.
« #ذَهاب»، بر وزنِ فَعال، به معنیِ #رفتن است:
ذَهَبَ یَذهَبُ ذَهابًا و ذُهوبًا: رفت.
«مَذهَب»، بر وزنِ مَفعَل، اسمِمکانِ این ریشه و بنا بر این به معنیِ راه است که در آن میروند.
در عربی به بلیتِ رفت و برگشت میگویند: تذکِرة ذَهابٍ و إیابٍ.
از لحاظِ منطقی، رفتن مُقدّم بر بازگشتن است. شما اول به جایی میروید، سپس از آنجا بازمیگردید. به همین دلیل «رفت و برگشت» میگوییم، نه «برگشت و رفت».
اما در ترکیبِ عطفیِ «ایاب و ذهاب» این ترتیبِ منطقی، ظاهراً برای سهولتِ تلفظ، وارونه شدهاست! حق این بود که بگویند «ذهاب و ایاب»، نه «ایاب و ذهاب».
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #راجع_به»
🔸واژۀ عربیِ « #راجع»، بر وزنِ فاعل، از ریشۀ «رجع» و به معنیِ بازگردنده و برگردنده است. رجوع و مرجع و ارجاع و مراجعه نیز از همین ریشهاند.
در عربی مثلاً میگویند:
هُوَ یَرجِعُ إلی...؛ یعنی به... برمیگردد.
یا میگویند:
هُوَ راجعٌ إلی...؛ یعنی بازگردنده است به... .
وقتی در بحثهای دستوری میگویند «الضمیرُ راجعٌ إلی...»، یعنی مرجعِ ضمیر... است؛ یا به عبارتی، ضمیر مربوط به... است.
🔹«راجعٌ إلی» را در فارسی «راجع به» ترجمه کردهاند و به معنیِ «مربوط به» به کار میبرند.
وقتی راجع به موضوعی حرف میزنید، حرفتان مربوط به آن موضوع است.
❌ چون در فارسیِ گفتاری این واژه râjebe تلفظ میشود، خیلیها به غلط آن را « #راجبه» یا «#راجبِ» مینویسند.
🤔 اگر رجوع را رجوب مینویسید،
اگر ارجاع را ارجاب مینویسید،
اگر مراجع را مراجب مینویسید،
اگر مراجعه را مراجبه مینویسید،
اگر مرجوعی را مرجوبی مینویسید،
اگر اِنّا لله و اِنّا الیهِ راجعون را اِنّا لله و اِنّا الیهِ راجبون مینویسید،
آنوقت حق دارید راجع به را هم راجبِ یا راجبه بنویسید. 😁🤨
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #راجع_به»
🔸واژۀ عربیِ « #راجع»، بر وزنِ فاعل، از ریشۀ «رجع» و به معنیِ بازگردنده و برگردنده است. رجوع و مرجع و ارجاع و مراجعه نیز از همین ریشهاند.
در عربی مثلاً میگویند:
هُوَ یَرجِعُ إلی...؛ یعنی به... برمیگردد.
یا میگویند:
هُوَ راجعٌ إلی...؛ یعنی بازگردنده است به... .
وقتی در بحثهای دستوری میگویند «الضمیرُ راجعٌ إلی...»، یعنی مرجعِ ضمیر... است؛ یا به عبارتی، ضمیر مربوط به... است.
🔹«راجعٌ إلی» را در فارسی «راجع به» ترجمه کردهاند و به معنیِ «مربوط به» به کار میبرند.
وقتی راجع به موضوعی حرف میزنید، حرفتان مربوط به آن موضوع است.
❌ چون در فارسیِ گفتاری این واژه râjebe تلفظ میشود، خیلیها به غلط آن را « #راجبه» یا «#راجبِ» مینویسند.
🤔 اگر رجوع را رجوب مینویسید،
اگر ارجاع را ارجاب مینویسید،
اگر مراجع را مراجب مینویسید،
اگر مراجعه را مراجبه مینویسید،
اگر مرجوعی را مرجوبی مینویسید،
اگر اِنّا لله و اِنّا الیهِ راجعون را اِنّا لله و اِنّا الیهِ راجبون مینویسید،
آنوقت حق دارید راجع به را هم راجبِ یا راجبه بنویسید. 😁🤨
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #قلچماق »
واژۀ ترکیِ «قلچماق» از دو جزء تشکیل شدهاست:
قُل (دست؛ بازو) + چماق.
بنا بر این «قلچماق» در اصل یعنی کسی که بازوهایی قوی مانندِ چماق دارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده.
📚: داستانِ واژهها
*امیدوارم قلچماقان باتوم به دست حافظ جان و مال مردم باشند نه خادمان زر و زور
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #قلچماق »
واژۀ ترکیِ «قلچماق» از دو جزء تشکیل شدهاست:
قُل (دست؛ بازو) + چماق.
بنا بر این «قلچماق» در اصل یعنی کسی که بازوهایی قوی مانندِ چماق دارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده.
📚: داستانِ واژهها
*امیدوارم قلچماقان باتوم به دست حافظ جان و مال مردم باشند نه خادمان زر و زور
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « بنِ مضارعِ #برشتن »
واژۀ برشته کاملاً برایتان آشناست: نانِ برشته.
اما آیا تا حالا فکر کردهاید که برشته از چه مصدری است؟
مصدرش برشتن است.
▫️-مؤلفانِ فرهنگِ بزرگِ سخن بنِ مضارعِ برشتن را نمیدانستهاند و به جایش نشانۀ پرسش (؟)گذاشتهاند.
▪️آقای صفرزاده بنِ مضارعِ برشتن را در فرهنگِ کوچکِ زبانِ پهلوی، تألیفِ #مکنزی، یافته است:
#بِریز.
🔺پس #بِریز بنِ مضارعِ #برشتن است، همان که به صورتِ پسوندواره در واژۀ قدیمیِ نخودبِریز به کار رفتهاست.
نخودبِریز یعنی نخودبریزنده؛ نخودبرشتهکن؛ کسی که نخود بو/ تفت میدهد.
اصطلاحِ عامیانۀ قدیمیِ سوز و بریز به معنیِ گریهزاری است.
سوز و بریز یعنی سوختن و برشتن (برشته شدن) از شدتِ ناراحتی.
🔻در اینجا هم بریز همان بنِ مضارعِ برشتن است و ربطی به #ریختن ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: © مکنزی، دیوید نیل، فرهنگِ کوچکِ زبانِ پهلوی، ترجمۀ مهشیدِ میرفخرایی، تهران: پژوهشگاهِ علومِ انسانی و مطالعاتِ فرهنگی، ۱۳۷۹.
brištan, brēz-
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « بنِ مضارعِ #برشتن »
واژۀ برشته کاملاً برایتان آشناست: نانِ برشته.
اما آیا تا حالا فکر کردهاید که برشته از چه مصدری است؟
مصدرش برشتن است.
▫️-مؤلفانِ فرهنگِ بزرگِ سخن بنِ مضارعِ برشتن را نمیدانستهاند و به جایش نشانۀ پرسش (؟)گذاشتهاند.
▪️آقای صفرزاده بنِ مضارعِ برشتن را در فرهنگِ کوچکِ زبانِ پهلوی، تألیفِ #مکنزی، یافته است:
#بِریز.
🔺پس #بِریز بنِ مضارعِ #برشتن است، همان که به صورتِ پسوندواره در واژۀ قدیمیِ نخودبِریز به کار رفتهاست.
نخودبِریز یعنی نخودبریزنده؛ نخودبرشتهکن؛ کسی که نخود بو/ تفت میدهد.
اصطلاحِ عامیانۀ قدیمیِ سوز و بریز به معنیِ گریهزاری است.
سوز و بریز یعنی سوختن و برشتن (برشته شدن) از شدتِ ناراحتی.
🔻در اینجا هم بریز همان بنِ مضارعِ برشتن است و ربطی به #ریختن ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: © مکنزی، دیوید نیل، فرهنگِ کوچکِ زبانِ پهلوی، ترجمۀ مهشیدِ میرفخرایی، تهران: پژوهشگاهِ علومِ انسانی و مطالعاتِ فرهنگی، ۱۳۷۹.
brištan, brēz-
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بدرقه »
حرفِ اضافۀ «#به» در اصل #بَد یا پَد بودهاست و امروزه نیز هنوز با تلفظِ بِد کاربردِ محدودی دارد:
بِدان: به آن
بِدین: به این
بِدین ترتیب: به این ترتیب
بِدین وسیله: به این وسیله
واژۀ بَدرَقة یا بَذرَقة عربیشدۀ (مُعرّبِ) بَدرَهِ فارسی است، که مرکب از دو جزءِ بَد (به) + ره (راه) است.
بدرقه یعنی به راه با کسی رفتن برای محافظتش.
بدرقه کردن: همراهی کردن، مشایعت کردن برای خداحافظی
بعضی فرهنگنویسانِ عربی جزءِ اولِ بدرقه، یعنی بد، را همان واژۀ بد (مقابلِ خوب) پنداشته و در ریشهشناسیاش به خطا رفتهاند و آن را «راهِ بد» (!) معنی کردهاند:
البَذرَقة مأخوذة مِن بَد و راه في الفارِسیة و مَعناهُ الطّریقُ الرّديء. (ذیلِ اقربالموارد)
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بدرقه »
حرفِ اضافۀ «#به» در اصل #بَد یا پَد بودهاست و امروزه نیز هنوز با تلفظِ بِد کاربردِ محدودی دارد:
بِدان: به آن
بِدین: به این
بِدین ترتیب: به این ترتیب
بِدین وسیله: به این وسیله
واژۀ بَدرَقة یا بَذرَقة عربیشدۀ (مُعرّبِ) بَدرَهِ فارسی است، که مرکب از دو جزءِ بَد (به) + ره (راه) است.
بدرقه یعنی به راه با کسی رفتن برای محافظتش.
بدرقه کردن: همراهی کردن، مشایعت کردن برای خداحافظی
بعضی فرهنگنویسانِ عربی جزءِ اولِ بدرقه، یعنی بد، را همان واژۀ بد (مقابلِ خوب) پنداشته و در ریشهشناسیاش به خطا رفتهاند و آن را «راهِ بد» (!) معنی کردهاند:
البَذرَقة مأخوذة مِن بَد و راه في الفارِسیة و مَعناهُ الطّریقُ الرّديء. (ذیلِ اقربالموارد)
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
😉#پنجشنبه ها و #طنازى_ادبى
🔹 وضعیتِ دستشوییهای قدیم
بر مستراح کوپَله سازیدهست
بر مستراح کوپَله کاشنیدهست؟!
✍🏻: مُنجیک (شاعرِ قرنِ چهارمِ هجری)
کوپَله یعنی قفل. (واژۀ قفل عربیشدۀ همین کوپَله است.)
#معنیِ_بیت:
به درِ دستشویی قفل زدهاست.
تا حالا دیدهاید کسی به درِ دستشویی قفل بزند؟!
📚: گزین گویهها
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
😉 ظاهراً دستشوییهای تاجیکستان هم مانند قدیم ایران بی چفت و بست و بی در و پیکر بودهاند که آقای ضرغامی باطیب خاطر همه جا را بر رسی کردند و ویدئو گزفتند😄
@sobhosher
🔹 وضعیتِ دستشوییهای قدیم
بر مستراح کوپَله سازیدهست
بر مستراح کوپَله کاشنیدهست؟!
✍🏻: مُنجیک (شاعرِ قرنِ چهارمِ هجری)
کوپَله یعنی قفل. (واژۀ قفل عربیشدۀ همین کوپَله است.)
#معنیِ_بیت:
به درِ دستشویی قفل زدهاست.
تا حالا دیدهاید کسی به درِ دستشویی قفل بزند؟!
📚: گزین گویهها
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ناقلا»
واژه ناقلا به معنی زرنگ و زیرک، از دو جزء تشکیل شده است.
نا (پیشوند) + قلا در ترکی به معنی آسان).
بنا بر این ناقلا در اصل یعنی کسی که راحت و آسان گول نمیخورد.
در ترکی استانبولی kolay یعنی آسان و راحت.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
🌐: موسسه لغتنامه دهخدا
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #ناقلا»
واژه ناقلا به معنی زرنگ و زیرک، از دو جزء تشکیل شده است.
نا (پیشوند) + قلا در ترکی به معنی آسان).
بنا بر این ناقلا در اصل یعنی کسی که راحت و آسان گول نمیخورد.
در ترکی استانبولی kolay یعنی آسان و راحت.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
🌐: موسسه لغتنامه دهخدا
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #مادر»
احتمالاً شما هم متوجهِ تشابهِ آواییِ واژۀ فارسیِ «مادر»
و واژۀ انگلیسیِ mother شدهاید.
آیا فکر میکنید این تشابه تصادفی است؟
نه، به هیچ وجه تصادفی نیست. علتِ تشابهشان این است که هر دو از ریشۀ هند و اروپاییِ مشترکِ -mater* هستند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #مادر»
احتمالاً شما هم متوجهِ تشابهِ آواییِ واژۀ فارسیِ «مادر»
و واژۀ انگلیسیِ mother شدهاید.
آیا فکر میکنید این تشابه تصادفی است؟
نه، به هیچ وجه تصادفی نیست. علتِ تشابهشان این است که هر دو از ریشۀ هند و اروپاییِ مشترکِ -mater* هستند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #فرودگاه
واژۀ فارسیِ «فرودگاه» از دو جزء تشکیل شدهاست: فرود + -گاه.
«فرود» کوتاهشدۀ «فرودآمدن» است و «-گاه» هم پسوندِ مکان است.
بنا بر این فرودگاه یعنی محلِ فرودآمدنِ هواپیما.
🔸اما میدانیم که فرودگاه هم محلِ فرودآمدنِ هواپیماست و هم محلِ به هوا برخاستنِ آن. میبینیم که در ساختِ این واژه فقط به یک جنبه از مفهوم توجه شدهاست. این پدیده در واژهسازی طبیعی است و نباید آن را ضعف تلقی کرد.
🔹جالب است که در زبانِ عربی به جنبۀ دیگرِ مفهوم توجه کردهاند: «مَطار»، به معنیِ فرودگاه، اسمِمکان از طیر و طَیَران و به معنیِ محلِ پرواز یا «پروازگاه» است.
🔺در زبانِ انگلیسی فرودگاه را «بندرِ هوایی» دانستهاند: airport از دو جزءِ air (هوا) و port (بندر) تشکیل شدهاست.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 #فرودگاه
واژۀ فارسیِ «فرودگاه» از دو جزء تشکیل شدهاست: فرود + -گاه.
«فرود» کوتاهشدۀ «فرودآمدن» است و «-گاه» هم پسوندِ مکان است.
بنا بر این فرودگاه یعنی محلِ فرودآمدنِ هواپیما.
🔸اما میدانیم که فرودگاه هم محلِ فرودآمدنِ هواپیماست و هم محلِ به هوا برخاستنِ آن. میبینیم که در ساختِ این واژه فقط به یک جنبه از مفهوم توجه شدهاست. این پدیده در واژهسازی طبیعی است و نباید آن را ضعف تلقی کرد.
🔹جالب است که در زبانِ عربی به جنبۀ دیگرِ مفهوم توجه کردهاند: «مَطار»، به معنیِ فرودگاه، اسمِمکان از طیر و طَیَران و به معنیِ محلِ پرواز یا «پروازگاه» است.
🔺در زبانِ انگلیسی فرودگاه را «بندرِ هوایی» دانستهاند: airport از دو جزءِ air (هوا) و port (بندر) تشکیل شدهاست.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #لاکپشت » 🐢
تَغار نوعی ظرفِ بزرگِ گود، شبیهِ تشت یا لگن، از جنسِ سفال است: تغارِ پُر از ماست.
تغارِ چوبی را در قدیم لاوَک یا لاک مینامیدند.
🐢لاکپشت را به این دلیل چنین نامیدهاند که انگار لاکِ/ لاوَکِ/ تغارِ وارونهای بر پشت دارد.
نامهای دیگرش یعنی کاسهپشت و سنگپشت نیز کمابیش همین تشبیه را میرسانند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #لاکپشت » 🐢
تَغار نوعی ظرفِ بزرگِ گود، شبیهِ تشت یا لگن، از جنسِ سفال است: تغارِ پُر از ماست.
تغارِ چوبی را در قدیم لاوَک یا لاک مینامیدند.
🐢لاکپشت را به این دلیل چنین نامیدهاند که انگار لاکِ/ لاوَکِ/ تغارِ وارونهای بر پشت دارد.
نامهای دیگرش یعنی کاسهپشت و سنگپشت نیز کمابیش همین تشبیه را میرسانند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزین گویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #سردمدار.
واژهٔ «سردمدار» به معنی رئیس و پیشواست: سردمداران
حکومت / نظام.
🔹این واژه در اصل اصطلاحی در زورخانه بوده است. «سردم» سکویی کنار گود زورخانه است که مرشد در آن مینشیند و با ضرب و زنگ زدن و آواز خواندن حرکات
باستانی کاران را هدایت و هم آهنگ میکند.
🔺بنا بر این سردمدار یعنی مسئول سردم.
🔸واژه «سردم» از دو جزء تشکیل شده است:
▫️سر (رئیس)
▫️دم (کوتاه شده دم گرفتن به معنی گروهی آواز خواندن)
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚سایت موسسهٔ لغتنامه دهخدا
امیدوارم روزی برسد که سردمداران سربردارکردن را ممنوع کنند،.
#نه_به_اعدام
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #سردمدار.
واژهٔ «سردمدار» به معنی رئیس و پیشواست: سردمداران
حکومت / نظام.
🔹این واژه در اصل اصطلاحی در زورخانه بوده است. «سردم» سکویی کنار گود زورخانه است که مرشد در آن مینشیند و با ضرب و زنگ زدن و آواز خواندن حرکات
باستانی کاران را هدایت و هم آهنگ میکند.
🔺بنا بر این سردمدار یعنی مسئول سردم.
🔸واژه «سردم» از دو جزء تشکیل شده است:
▫️سر (رئیس)
▫️دم (کوتاه شده دم گرفتن به معنی گروهی آواز خواندن)
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚سایت موسسهٔ لغتنامه دهخدا
امیدوارم روزی برسد که سردمداران سربردارکردن را ممنوع کنند،.
#نه_به_اعدام
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #فشل»
🔸واژۀ «فَشَل» در عربی مصدر و به معنیِ شکست و ناکامی است.
🔹این واژه در متونِ کهنِ فارسی به معنیِ ترس و هراس یا سستی و کاهلی شواهدی دارد.
🔺اما در سالهای اخیر «فَشَل» در فارسی در کاربردِ صفتی و به معنیِ سست و ضعیف و ناتوان و ناکارآمد رواج یافتهاست:
اقتصادِ فَشَل.
دولتِ فَشَل.
مدیریتِ فَشَل.
سیستمِ اداریمان فَشَل است.
دموکراسیِ غربی فَشَل است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚:گزین گوبهها
*حالا به چیِ این همه فشل بنازیم ؟🤨
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #فشل»
🔸واژۀ «فَشَل» در عربی مصدر و به معنیِ شکست و ناکامی است.
🔹این واژه در متونِ کهنِ فارسی به معنیِ ترس و هراس یا سستی و کاهلی شواهدی دارد.
🔺اما در سالهای اخیر «فَشَل» در فارسی در کاربردِ صفتی و به معنیِ سست و ضعیف و ناتوان و ناکارآمد رواج یافتهاست:
اقتصادِ فَشَل.
دولتِ فَشَل.
مدیریتِ فَشَل.
سیستمِ اداریمان فَشَل است.
دموکراسیِ غربی فَشَل است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚:گزین گوبهها
*حالا به چیِ این همه فشل بنازیم ؟🤨
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نویسندۀ خوب هرچه را میداند نمینویسد،
اما هرچه را مینویسد میداند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
نویسندۀ خوب هرچه را میداند نمینویسد،
اما هرچه را مینویسد میداند.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
━•··•✦❁❄️❁✦•··•━
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #آفتابه »
واژه «آفتابه» هیچ ربطی به آفتاب عالم تاب ندارد. 🌞
🔺این واژه دراصل «آب تابه»
بوده است مرکب از آب + تابه (ظرف).
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: داستانِ واژهها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)، تهران: کتابِ بهار، ۱۳۹۸.
«نخستین روز از چلهٔ تابستان و آیین آب پاشان خجسته 💦☀️»
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #آفتابه »
واژه «آفتابه» هیچ ربطی به آفتاب عالم تاب ندارد. 🌞
🔺این واژه دراصل «آب تابه»
بوده است مرکب از آب + تابه (ظرف).
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: داستانِ واژهها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)، تهران: کتابِ بهار، ۱۳۹۸.
«نخستین روز از چلهٔ تابستان و آیین آب پاشان خجسته 💦☀️»
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بهتر
آیا دقت کردهاید که «بهتر» صفتِ تفضیلی از «خوب» است و استثنائاً لفظش هیچ شباهتی به «خوب» ندارد؟
جالب است که در انگلیسی هم صفتِ تفضیلیِ better هیچ شباهتی به good ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
این که میخواهم تورا در دل بماند بهتر است
عاشقی سخت است دل عاقل بماند بهتر است
: مهدی خداپرست
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #بهتر
آیا دقت کردهاید که «بهتر» صفتِ تفضیلی از «خوب» است و استثنائاً لفظش هیچ شباهتی به «خوب» ندارد؟
جالب است که در انگلیسی هم صفتِ تفضیلیِ better هیچ شباهتی به good ندارد.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚: گزینگویهها
این که میخواهم تورا در دل بماند بهتر است
عاشقی سخت است دل عاقل بماند بهتر است
: مهدی خداپرست
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
〰️🔅✅🔅〰️
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #گداجوش
گداجوش نوعی کتریِ مسافرتی است و نامهای دیگرش هم شامورتی و کَندوک است.
کسانی که اهلِ طبیعتگردی و کوهنوردیاند گداجوش را میشناسند.
واژۀ گداجوش به قیاسِ شیرجوش و قهوهجوش ساخته شده، و لابد وجهِتسمیهاش هم این است که فقیرفقرا و گداها در چنین کتریای آب میجوشانند.
گداجوش از لحاظِ ساختِ واژه با شیرجوش و قهوهجوش یک فرق دارد: در شیرجوش و قهوهجوش شیر و قهوه مفعولاند، اما در گداجوش گدا فاعل است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚:گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher
🔍 #راز_واژه
درود
🔅 « #گداجوش
گداجوش نوعی کتریِ مسافرتی است و نامهای دیگرش هم شامورتی و کَندوک است.
کسانی که اهلِ طبیعتگردی و کوهنوردیاند گداجوش را میشناسند.
واژۀ گداجوش به قیاسِ شیرجوش و قهوهجوش ساخته شده، و لابد وجهِتسمیهاش هم این است که فقیرفقرا و گداها در چنین کتریای آب میجوشانند.
گداجوش از لحاظِ ساختِ واژه با شیرجوش و قهوهجوش یک فرق دارد: در شیرجوش و قهوهجوش شیر و قهوه مفعولاند، اما در گداجوش گدا فاعل است.
✍🏻: #بهروز_صفرزاده
📚:گزینگویهها
در واپسين روز هفته برای كشف راز واژگان همراه ما باشيد 💐
@sobhosher