━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
آمد بهار خرم و آورد خرمی
وز فر نوبهار شد آراسته زَمی
نوروز اگرچه روز نوسال است، روز کهنه قرنهاست،
پیری فرتوت است که سالی یک بار جامهی جوانی میپوشد تا به شکرانهی آن که روزگاری چنین دراز به سر برده و با این همه دم سردی زمانه تاب آورده است، چند روزی شادی کند از اینجاست که شکوه پیران و نشاط جوانان در اوست
پیر نوروز یادها در سر دارد از آن کرانه زمان میآید،
از آنجا که نشانش پیدا نیست در این راه دراز رنج ها دیده و تلخیها چشیده است؛ اما هنوز شاد و امیدوار است جامههای رنگ رنگ پوشیده است، اما از آن همه یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است .
🌸دربارهی خلق و خوی ایرانی سخن بسیار گفتهاند هر ملتی عیبهایی دارد در حق ایرانیان میگویند که قومی خوپذیرند هر روز به مقتضای زمانه به رنگی در میآیند، با زمانه نمیستیزند بلکه میسازند رسم و آیین هر بیگانهای را میپذیرند و شیوه دیرین خود را زود فراموش میکنند بعضی از نویسندگان این صفت را هنری دانسته و راز بقای ایران را در آن جستهاند
🌸من نمیدانم که این صفت عیب است یا هنر است، اما در قبول این نسبت تردید و تأملی دارم
🌸 از روزی که پدران ما به این سرزمین آمدند و نام خانواده و نژاد خود را به آن دادند. گویی سرنوشتی تلخ و دشوار برای ایشان مقرر شده بود تقدیر چنان بود که این قوم نگهبان فروغ ایزدی یعنی دانش و فرهنگ باشد. میان جهان روشنی که فرهنگ و تمدن در آن پرورش مییافت و عالم تیرگی که در آن کین و ستیز میرویید
سدی شود نیروی یزدان را از گزند اهریمن نگهدارد.
📚: بخشی از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، نوروزتان دلپذیر🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
آمد بهار خرم و آورد خرمی
وز فر نوبهار شد آراسته زَمی
نوروز اگرچه روز نوسال است، روز کهنه قرنهاست،
پیری فرتوت است که سالی یک بار جامهی جوانی میپوشد تا به شکرانهی آن که روزگاری چنین دراز به سر برده و با این همه دم سردی زمانه تاب آورده است، چند روزی شادی کند از اینجاست که شکوه پیران و نشاط جوانان در اوست
پیر نوروز یادها در سر دارد از آن کرانه زمان میآید،
از آنجا که نشانش پیدا نیست در این راه دراز رنج ها دیده و تلخیها چشیده است؛ اما هنوز شاد و امیدوار است جامههای رنگ رنگ پوشیده است، اما از آن همه یک رنگ بیشتر آشکار نیست و آن رنگ ایران است .
🌸دربارهی خلق و خوی ایرانی سخن بسیار گفتهاند هر ملتی عیبهایی دارد در حق ایرانیان میگویند که قومی خوپذیرند هر روز به مقتضای زمانه به رنگی در میآیند، با زمانه نمیستیزند بلکه میسازند رسم و آیین هر بیگانهای را میپذیرند و شیوه دیرین خود را زود فراموش میکنند بعضی از نویسندگان این صفت را هنری دانسته و راز بقای ایران را در آن جستهاند
🌸من نمیدانم که این صفت عیب است یا هنر است، اما در قبول این نسبت تردید و تأملی دارم
🌸 از روزی که پدران ما به این سرزمین آمدند و نام خانواده و نژاد خود را به آن دادند. گویی سرنوشتی تلخ و دشوار برای ایشان مقرر شده بود تقدیر چنان بود که این قوم نگهبان فروغ ایزدی یعنی دانش و فرهنگ باشد. میان جهان روشنی که فرهنگ و تمدن در آن پرورش مییافت و عالم تیرگی که در آن کین و ستیز میرویید
سدی شود نیروی یزدان را از گزند اهریمن نگهدارد.
📚: بخشی از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، نوروزتان دلپذیر🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
صبح و شعر
━•··•✦❁💟❁✦•··•━ *خداوند بهترین یاور ماست* ━•··•✦❁🧿❁✦•··•━ #نثر_فارسى ━•··•✦❁✳️❁✦•··•━ آمد بهار خرم و آورد خرمی وز فر نوبهار شد آراسته زَمی نوروز اگرچه روز نوسال است، روز کهنه قرنهاست، پیری فرتوت است که سالی یک…
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
▫️بخش ۲)
🌸پدران ما از همان آغاز کار، وظیفهی سترگ خود را دریافتند. زردشت از میان گروه برخاست و مأموریت قوم ایرانی را درست و روشن معین کرد، فرمود که باید به یاری یزدان، با اهریمن بجنگند تا آنگاه که آن دشمن بدکنش از پادرآید .
ایرانی بار گران این امانت را بهدوش کشید. پیکاری بزرگ بود. فرّ کیان، فرّ مزدا آفرید. آن فرّ نیرومند ستودهی ناگرفتنی را به او سپرده بودند؛ فرّی که اهریمن میکوشید تا بر آن دست بیابد.
گاهی فرستادهی اهریمن دلیری میکرد و پیش میتاخت تا فرّ را برباید. اما خود را با پهلوان روبهرو مییافت و غریو دلیرانهی او به گوشش میرسید. اهریمن، گامی واپس مینهاد. پهلوان دلیر و سهمگین بود.
گاهی پهلوان پیش میخرامید و میاندیشید که دیگر فرّ از آن اوست. آنگاه اهریمن شبیخون میآورد و نعرهی او در دشت میپیچید. پهلوان درنگ میکرد. اهریمن سهمگین بود.
در این پیکار، روزگارها گذشت و داستان این زد و خورد، افسانه شد و بر زبانها روان گشت، اما هنوز نبرد دوام داشت. پهلوان، سالخورده شد، فرتوت شد، نیروی تنش سستی گرفت، اما دل و جانش جوان ماند. هنوز اهریمن از نهیب او بیمناک است. هنوز پهلوان، دلیر و سهمناک است. این همان پهلوان است که هر سال جامهی رنگرنگ نوروز میپوشد وبه یاد روزگار جوانی شادی میکند.
🌸اگر بر ما ایرانیان در این روزگار عیبی باید گرفت، این است که تاریخ خود را درست نمیشناسیم و در بارهی آن چه بر ما گذشتهاست، هر چه را که دیگران گفتهاند و میگویند، طوطیوار تکرار میکنیم.
اروپاییان از قول یونانیان میگویند که ایران، پس از حملهی اسکندر، یکسره رنگ آداب یونانی گرفت و از جملهی نشانههای این امر، آنکه مورخی بیگانه نوشتهاست که در دربار اشکانی نمایشهایی به زبان یونانی میدادند. این درست مانند آن است که بگوییم ایرانیان امروزه، یکباره ملیت خود را فراموش کردهاند، زیرا که در بعضی مهمانخانهها مطربان و آوازهخوانهای فرنگی به زبان ایتالیایی و اسپانیایی مطربی میکنند.
🌸کمتر ملتی را در جهان میتوان یافت که عمری چنین دراز بسرآورده و با حوادثی چنین بزرگ روبهرو شده و تغییراتی چنین عظیم در زندگیش روی داده باشد و پیوشته در همه حال، خود را به یاد داشته باشد و دمی از گذشته و حال و آیندهی خویش، غافل نشود.
📚: از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، بهاری روزتان دلپذیر🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
▫️بخش ۲)
🌸پدران ما از همان آغاز کار، وظیفهی سترگ خود را دریافتند. زردشت از میان گروه برخاست و مأموریت قوم ایرانی را درست و روشن معین کرد، فرمود که باید به یاری یزدان، با اهریمن بجنگند تا آنگاه که آن دشمن بدکنش از پادرآید .
ایرانی بار گران این امانت را بهدوش کشید. پیکاری بزرگ بود. فرّ کیان، فرّ مزدا آفرید. آن فرّ نیرومند ستودهی ناگرفتنی را به او سپرده بودند؛ فرّی که اهریمن میکوشید تا بر آن دست بیابد.
گاهی فرستادهی اهریمن دلیری میکرد و پیش میتاخت تا فرّ را برباید. اما خود را با پهلوان روبهرو مییافت و غریو دلیرانهی او به گوشش میرسید. اهریمن، گامی واپس مینهاد. پهلوان دلیر و سهمگین بود.
گاهی پهلوان پیش میخرامید و میاندیشید که دیگر فرّ از آن اوست. آنگاه اهریمن شبیخون میآورد و نعرهی او در دشت میپیچید. پهلوان درنگ میکرد. اهریمن سهمگین بود.
در این پیکار، روزگارها گذشت و داستان این زد و خورد، افسانه شد و بر زبانها روان گشت، اما هنوز نبرد دوام داشت. پهلوان، سالخورده شد، فرتوت شد، نیروی تنش سستی گرفت، اما دل و جانش جوان ماند. هنوز اهریمن از نهیب او بیمناک است. هنوز پهلوان، دلیر و سهمناک است. این همان پهلوان است که هر سال جامهی رنگرنگ نوروز میپوشد وبه یاد روزگار جوانی شادی میکند.
🌸اگر بر ما ایرانیان در این روزگار عیبی باید گرفت، این است که تاریخ خود را درست نمیشناسیم و در بارهی آن چه بر ما گذشتهاست، هر چه را که دیگران گفتهاند و میگویند، طوطیوار تکرار میکنیم.
اروپاییان از قول یونانیان میگویند که ایران، پس از حملهی اسکندر، یکسره رنگ آداب یونانی گرفت و از جملهی نشانههای این امر، آنکه مورخی بیگانه نوشتهاست که در دربار اشکانی نمایشهایی به زبان یونانی میدادند. این درست مانند آن است که بگوییم ایرانیان امروزه، یکباره ملیت خود را فراموش کردهاند، زیرا که در بعضی مهمانخانهها مطربان و آوازهخوانهای فرنگی به زبان ایتالیایی و اسپانیایی مطربی میکنند.
🌸کمتر ملتی را در جهان میتوان یافت که عمری چنین دراز بسرآورده و با حوادثی چنین بزرگ روبهرو شده و تغییراتی چنین عظیم در زندگیش روی داده باشد و پیوشته در همه حال، خود را به یاد داشته باشد و دمی از گذشته و حال و آیندهی خویش، غافل نشود.
📚: از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، بهاری روزتان دلپذیر🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بخش آخر
🌸مسلمان شدن ايرانيان به ظاهر پيوند ايشان را با گذشتهی دراز و پرافتخارشان بريد. همه چيز در اين کشور ديگرگون شد و به رنگ دين و آيين نو درآمد.
هرچه نشانه و يادگار گذشته بود، در آتش سوخت و بر باد رفت. اما ياد روزگار پيشين مانند سمندر از ميان خاکستر برخاست و در هوای ايران پرواز کرد.
بيش از آنچه ايرانيان رنگ بيگانه گرفتند، بيگانگان ايرانی شدند؛ جامهی ايراني پوشيدند، آيين ايراني پذيرفتند، جشن هاي ايران را برپا داشتند و پيش خدای ايران زانوی ادب بر زمين زدند.
از بزرگاني مانند «فردوسی» بگذريم که گويي رستخيز روان ايران دريک تن بود. ديگران که به ظاهر جوش و جنبشي نشان نميدادند، همه در دل، زير خاکستر بياعتنايی اخگری از عشق ايران داشتند.
«نظامی ِ» مسلمان که ايران باستان را، آتشپرست و آيين ايشان را ناپسند ميداند، آنجا که داستان عدالت «هرمز ساساني» را ميسرايد، بياختيار حسرت و درد خود را نسبت به تاريخ گذشتهی ايران بيان ميیکند و میگويد:
جهان زآتشپرستی شد چنان گرم
که بادا زين مسلمانی ترا شرم
«حافظ» که عارف است و میکوشد نسبت به کشمکشها و کينتوزيی ها بيطرف و بیاعتنا باشد و از روی تجاهل ميگويد:
ما قصهی سکندر و دارا نخواندهايم
از ما بجز حکايت مهر و وفا مپرس
باز نميتواند تأثير داستانهای باستاني را از خاطر بزدايد؛ هنوز کين «سياوش» را فراموش نکردهاست و به هر مناسبتی از آن ياد می آورد و می گويد:
شاه ترکان سخن مدعيان میشنود
شرمی از مظلمهی خون سياوشش باد
کدام ملت ديگر را ميشناسيم که به گذشتهی خود، به تاريخ باستان خود، به آيين و آداب گذشتهی خود بيش از اين پايبند و وفادار باشد؟ اين جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همهی آداب و رسوم در اين سرزمين باقی و برقرار است، مگر نشانی از ثبات و پايداری ايرانيان در نگهداشتن آيين ملی خود نيست؟
نوروز، يکي از نشانههای مليت ماست. نوروز، يکی از روزهای تجلی روح ايرانی است، نوروز، برهان اين دعوی است که ايران، با همهی سالخوردگی هنوز جوان و نيرومند است.
در اين روز بايد دعا کنيم. همان دعا که سههزار سال پيش از اين، زردشت کرد:
«منش بد، شکست بيابد.
منش نيک، پيروز شود.
دروغ، شکست بيابد.
راستي بر آن پيروز شود.
خرداد و امرداد بر هر دو پيروز شوند.
بر گرسنگي و تشنگي.
اهريمن بدکنش ناتوان شود.
و رو به گريز نهد».
📚: از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، بهاری روزتان دلپذیر🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسى
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
بخش آخر
🌸مسلمان شدن ايرانيان به ظاهر پيوند ايشان را با گذشتهی دراز و پرافتخارشان بريد. همه چيز در اين کشور ديگرگون شد و به رنگ دين و آيين نو درآمد.
هرچه نشانه و يادگار گذشته بود، در آتش سوخت و بر باد رفت. اما ياد روزگار پيشين مانند سمندر از ميان خاکستر برخاست و در هوای ايران پرواز کرد.
بيش از آنچه ايرانيان رنگ بيگانه گرفتند، بيگانگان ايرانی شدند؛ جامهی ايراني پوشيدند، آيين ايراني پذيرفتند، جشن هاي ايران را برپا داشتند و پيش خدای ايران زانوی ادب بر زمين زدند.
از بزرگاني مانند «فردوسی» بگذريم که گويي رستخيز روان ايران دريک تن بود. ديگران که به ظاهر جوش و جنبشي نشان نميدادند، همه در دل، زير خاکستر بياعتنايی اخگری از عشق ايران داشتند.
«نظامی ِ» مسلمان که ايران باستان را، آتشپرست و آيين ايشان را ناپسند ميداند، آنجا که داستان عدالت «هرمز ساساني» را ميسرايد، بياختيار حسرت و درد خود را نسبت به تاريخ گذشتهی ايران بيان ميیکند و میگويد:
جهان زآتشپرستی شد چنان گرم
که بادا زين مسلمانی ترا شرم
«حافظ» که عارف است و میکوشد نسبت به کشمکشها و کينتوزيی ها بيطرف و بیاعتنا باشد و از روی تجاهل ميگويد:
ما قصهی سکندر و دارا نخواندهايم
از ما بجز حکايت مهر و وفا مپرس
باز نميتواند تأثير داستانهای باستاني را از خاطر بزدايد؛ هنوز کين «سياوش» را فراموش نکردهاست و به هر مناسبتی از آن ياد می آورد و می گويد:
شاه ترکان سخن مدعيان میشنود
شرمی از مظلمهی خون سياوشش باد
کدام ملت ديگر را ميشناسيم که به گذشتهی خود، به تاريخ باستان خود، به آيين و آداب گذشتهی خود بيش از اين پايبند و وفادار باشد؟ اين جشن نوروز که دو سه هزار سال است با همهی آداب و رسوم در اين سرزمين باقی و برقرار است، مگر نشانی از ثبات و پايداری ايرانيان در نگهداشتن آيين ملی خود نيست؟
نوروز، يکي از نشانههای مليت ماست. نوروز، يکی از روزهای تجلی روح ايرانی است، نوروز، برهان اين دعوی است که ايران، با همهی سالخوردگی هنوز جوان و نيرومند است.
در اين روز بايد دعا کنيم. همان دعا که سههزار سال پيش از اين، زردشت کرد:
«منش بد، شکست بيابد.
منش نيک، پيروز شود.
دروغ، شکست بيابد.
راستي بر آن پيروز شود.
خرداد و امرداد بر هر دو پيروز شوند.
بر گرسنگي و تشنگي.
اهريمن بدکنش ناتوان شود.
و رو به گريز نهد».
📚: از مقالهٔ #نوروز
✍🏻: #پرویز_ناتل_خانلری
━··•✦❁💟❁✦•··•━
✋🏼درود و ادب، بهاری روزتان دلپذیر🙏🏻💐
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
@sobhosher