درود 💐
يراى شما كه در خانه ميمانيد
يك پيشنهاد عالى (مختصر و مفيد)و دوست داشتنى براى عزيزانى كه گردش در اينستاگرام براشون لذتبخشتره
بااجراى بينظير #عليرضا_ايرانمهر
كتابهاى خوب و داستان هاى شنيدنى
https://www.instagram.com/tv/B9mGeXuJDTx/?igshid=qz4108jyp9qw
پيشكشتان به مهر 🥰💐
@sobhosher
يراى شما كه در خانه ميمانيد
يك پيشنهاد عالى (مختصر و مفيد)و دوست داشتنى براى عزيزانى كه گردش در اينستاگرام براشون لذتبخشتره
بااجراى بينظير #عليرضا_ايرانمهر
كتابهاى خوب و داستان هاى شنيدنى
https://www.instagram.com/tv/B9mGeXuJDTx/?igshid=qz4108jyp9qw
پيشكشتان به مهر 🥰💐
@sobhosher
Instagram
alireza iranmehr on Instagram: “#علیرضا_ایرانمهر
#زمین #کرونا”
#زمین #کرونا”
569 Likes, 74 Comments - alireza iranmehr (@alireza.m.iranmehr) on Instagram: “#علیرضا_ایرانمهر
#زمین #کرونا”
#زمین #کرونا”
━•··•✦❁💟❁✦•··•━
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
توی خیلی از آدمها یه آدمِ دیگه هست که همهچیز رو بیشتر از خودش میدونه.
آدمی که وقتی توی یه ملاقات مهم دستوپات رو گم کردی دمِ گوشِت میگه الآن باید چی بگی یا توی خیابون یهو میکشدت عقب و میگه مراقب باش، یه ماشین داره با سرعت به سمتت میآد و یه لحظه بعد میبینی یه ماشین با سرعت از جلوِ دماغت گذشت.
پریسا خودش هم نمیدونست این کلمات عجیب از کجا اومدن، اما بهروشنی میشنیدشون و مطمئن بود داره کارِ خطرناکی میکنه، انگار یه کاسهٔ بزرگ آش جوشان رو گذاشته باشی روی یه سینی کائوچویی شکسته و از پلههای بلندی بالا بری و بدونی هر لحظه ممکنه سینی از وسط دو نیم بشه و مایع غلیظ و سوزان روی تنت بریزه.
وحشتزده چشمهاش رو باز کرد. علیرضا همچنان آروم کنارش خوابیده بود. هنوز جمعهٔ لعنتی ادامه داشت و نه گاوصندوق مقوایی پُر از پول شده بود و نه موهای جلوِ پیشونیِ علیرضا پُرپشت.
دوباره آروم چشمهاش رو بست و کمکم همهچی یادش اومد.
✍🏻: #علیرضا_ایرانمهر
برندهٔ جایزهٔ نخست جشنوارهٔ ملی داستانهای حماسی برای رمان #بیچهرگان 💐 با تبریک دوباره به ایشان 💐👏🏻
📚 : اسم تمام مردهای تهران علیرضاست
کتاب از فضای فانتزی استفاده میکند تا به مسئلهٔ عمیقتری بپردازد: اینکه هر کدام از ما چند نفر هستیم؟ آیا واقعا یک خود اصلی وجود دارد یا هر کدام از ما نسخههایی از یکی دیگریم؟ تفاوت این نسخهها در چیست؟ و درنهایت آیا رسیدن به یک نسخه کامل (از خودمان و دیگری) ما را راضی میکند؟
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@hafezkk
@sobhosher
*خداوند بهترین یاور ماست*
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
#نثر_فارسی
━•··•✦❁✳️❁✦•··•━
توی خیلی از آدمها یه آدمِ دیگه هست که همهچیز رو بیشتر از خودش میدونه.
آدمی که وقتی توی یه ملاقات مهم دستوپات رو گم کردی دمِ گوشِت میگه الآن باید چی بگی یا توی خیابون یهو میکشدت عقب و میگه مراقب باش، یه ماشین داره با سرعت به سمتت میآد و یه لحظه بعد میبینی یه ماشین با سرعت از جلوِ دماغت گذشت.
پریسا خودش هم نمیدونست این کلمات عجیب از کجا اومدن، اما بهروشنی میشنیدشون و مطمئن بود داره کارِ خطرناکی میکنه، انگار یه کاسهٔ بزرگ آش جوشان رو گذاشته باشی روی یه سینی کائوچویی شکسته و از پلههای بلندی بالا بری و بدونی هر لحظه ممکنه سینی از وسط دو نیم بشه و مایع غلیظ و سوزان روی تنت بریزه.
وحشتزده چشمهاش رو باز کرد. علیرضا همچنان آروم کنارش خوابیده بود. هنوز جمعهٔ لعنتی ادامه داشت و نه گاوصندوق مقوایی پُر از پول شده بود و نه موهای جلوِ پیشونیِ علیرضا پُرپشت.
دوباره آروم چشمهاش رو بست و کمکم همهچی یادش اومد.
✍🏻: #علیرضا_ایرانمهر
برندهٔ جایزهٔ نخست جشنوارهٔ ملی داستانهای حماسی برای رمان #بیچهرگان 💐 با تبریک دوباره به ایشان 💐👏🏻
📚 : اسم تمام مردهای تهران علیرضاست
کتاب از فضای فانتزی استفاده میکند تا به مسئلهٔ عمیقتری بپردازد: اینکه هر کدام از ما چند نفر هستیم؟ آیا واقعا یک خود اصلی وجود دارد یا هر کدام از ما نسخههایی از یکی دیگریم؟ تفاوت این نسخهها در چیست؟ و درنهایت آیا رسیدن به یک نسخه کامل (از خودمان و دیگری) ما را راضی میکند؟
━··•✦❁💟❁✦•··•━
@hafezkk
@sobhosher