صبح و شعر
654 subscribers
2.13K photos
279 videos
331 files
3.22K links
ادبیات هست چون جهان برای جان‌های عاصی کافی نیست.🥰😍 🎼🎧📖📚
Download Telegram
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

دل در کنف تو واگذاری سخت است
در پیش تو آداب اداری سخت است
وقتی که لب و چشم تو در دسترس است
سوگند به عشق، روزه‌داری سخت است.

#جهانشاه_تاج‌مرادی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️
بهانه‌ای که ندارم برای رفتن از اینجا
اگر بیایی و با خود بهار و خنده بیاری

#جهانشاه_تاج‌مرادی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

با محبت رام می‌سازند هر دیوانه را
گشته‌ام دیوانه‌ی رام محبت‌های دوست

#جهانشاه_تاج‌مرادی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

عشق
خط میخی است
اگر بخوانمت
به کشف تازه‌ای رسیده‌ام.

#جهانشاه_تاج‌مرادی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━

⭕️ #تك_خطى_خاص⭕️

برای خیام

با هر قدمی نبض زمان در دستش
اسرار جهان جاودان در دستش
در کارگه کوزه‌گری دیدم دوش
ابریق زمین و آسمان در دستش

#جهان‌شاه_تاج‌مرادی

━•··‏​‏​​‏•✦❁🌸❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher
━•··‏​‏​​‏•✦❁💟❁✦•‏​‏··•​​‏━

*خداوند بهترین ياور ماست*

━•··‏​‏​​‏•✦❁🧿❁✦•‏​‏··•​​‏━ 
#شعرامروز
━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━

نفرت‌آلوده، چرا این‌همه بیزار از هم
می‌گریزیم دل‌آزرده، گریزآر از هم

تا دل‌آشفته‌ی آشفته از این تن‌هاییم
مرده و زنده‌ی این ما و من تنهاییم

من که هم‌سایه‌ی بی‌سایه‌ی این شب‌هایم
به که باید بدهم باج تن و لب‌هایم؟

بسکه از سنت و از جهل به تنگ آمده‌ام
با همه اهل زمین بر سر جنگ آمده‌ام

دلم از روز ازل سمی و سقراطی شد
بسکه دربند همین باور افراطی شد

سال‌ها هست که غم بر دل من تاخته است
سال‌ها هست که مشروطه‌ی‌مان باخته است

سال‌ها هست که سنت به مصیبت خط داد
در همین تافته یک قشر جدا بافته است

گرچه تفتان شده‌ام، چشم و دلم خامش نیست
مثل این مردم خوش‌خواب، خیالم خوش نیست

خوش‌تر از خوابم و بر آب رود دنیایم
گرچه من رودم و سرگشته‌ی دریاهایم

دارها هست، فقط لنگ کمی بی‌سری‌ام
من که منصور‌ترین آدم ناباواری‌ام

آتشی هست سمندر بشوم در کامش؟
فتنه‌ای هست سیاوش بشوم از دامش؟

تب اصلاح تو در ارض دلم برپا شد
عرض دارم، همه‌ی مزرعه ماتم‌زا شد

عرض دارم، وطنم، خانه‌ی من آشوب است
قرن‌ها چشم و دلم نیل‌تر از دانوب است

اهل تاریک‌ترین قسمت روز ازلم
من که قابیل‌تر از لات و منات و بعلم

کی کبوتر بشوم، باز دلت شاد شود؟
آسمان از پر پرواز تو فریاد شود؟

شعله‌ی درد ندارد غم خشک و تری‌ام
سال‌ها هست که دربند همین بی‌بری‌ام

سال‌ها هست شقایق شدنم بی‌ثمر است
بر تو و چشم تو عاشق شدنم بی‌اثر است

سال‌ها هست که خارج شده، بدبینم من
تا فقیهانه خوارج شده از دینم من

سال‌ها هست به لب زمزمه یاهو دارم
من که در دل به عبث میل ترازو دارم

سال‌ها هست که با غصه گلاویزم من
سال‌ها هست که دم‌خورده‌ی پاییزم من

خودکشی کرده‌ام از خویش بپرهیزم ریش
میزبان دل من نیست به جز این غم خویش

در قناری تو آواز غمم زندانی است
گندمم رسته ولی قسمت من بی‌نانی است

سال‌ها هست که با سنگ هم‌آغوشم من
درهم و خسته و آزرده و مغشوشم من

سال‌ها هست که شب رایت هق‌هق زده است
قوت غالب شده جهل و پی منطق زده است

مته باید بزنم، فکر قلاویز کنم
بلکه در مغز خود اندیشه‌ای آویز کنم

قلمم را برسانید که صحبت دارد
دست بر اسلحه این بار کراهت دارد

قلمم را برسانید، قیامت بکند
تیغ آرید که اندیشه حجامت بکند.


✍🏻: #جهان‌شاه_تاج‌مرادی فراخور زادروز‌ شاعر بزرگوار و دوست صمیمی صبح و شعر
با بهترین‌آرزوها برایشان💐

━•··‏​‏​​‏•✦❁💠❁✦•‏​‏··•​​‏━
@sobhosher