━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی را از ملوک مرضی هایل* بود که اعادت* ذکر آن ناکردن اولی. طایفهٔ حکمای یونان متفق شدند* که مر این درد را دوایی نیست مگر زهره* آدمی به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن.
دهقان پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند، پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن سلامت پادشه را روا باشد. جلاد قصد کرد، پسر سر سوی آسمان بر آورد و تبسم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت: ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حطام*دنیا مرا به خون در سپردند و قاضی به کشتن فتوی داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همیبیند، به جز خدای عزّوجل* پناهی نمیبینم…
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب اول (در سیرت پادشاهان)
* هایل: وحشتناک
*اعادت: تکرارکردن
*اولیتر :سزاوارتر
*متفق شدن: همدست و متحد شدن
زَهره: کیسهٔ صفرا
*حطام:مال اندک
*عزوجل: بزرگوار
🍃 بر ضعیفان رحم کردن، رحم بر خود کردن است.
وای بر شیری که آتش در نیستان افکند. #صائب🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی را از ملوک مرضی هایل* بود که اعادت* ذکر آن ناکردن اولی. طایفهٔ حکمای یونان متفق شدند* که مر این درد را دوایی نیست مگر زهره* آدمی به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن.
دهقان پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند، پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن سلامت پادشه را روا باشد. جلاد قصد کرد، پسر سر سوی آسمان بر آورد و تبسم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت: ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حطام*دنیا مرا به خون در سپردند و قاضی به کشتن فتوی داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همیبیند، به جز خدای عزّوجل* پناهی نمیبینم…
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب اول (در سیرت پادشاهان)
* هایل: وحشتناک
*اعادت: تکرارکردن
*اولیتر :سزاوارتر
*متفق شدن: همدست و متحد شدن
زَهره: کیسهٔ صفرا
*حطام:مال اندک
*عزوجل: بزرگوار
🍃 بر ضعیفان رحم کردن، رحم بر خود کردن است.
وای بر شیری که آتش در نیستان افکند. #صائب🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ در *عقد *بيع *سرايی *متردد بودم جهودی گفت آخر من از *كدخدايان اين *محلتم وصف اين خانه چنانكه هست از من پرس بخر كه هيچ عيبی ندارد.
گفتم : بهجز آنكه تو همسايه منی
خانهای را كه چون تو همسايه است
ده *درم سيم *بد عيار ارزد
لكن اميدوار بايد بود
كه پس از مرگ تو هزار ارزد
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب چهارم (در فواید خاموشی)
عقد: بستن، قرارداد
بیع: خریدن
سرایی: خانهای
متردد : مردد بودن، تردید داشتن
کدخدایان: بزرگان
محلتم: محلهام
درم: درهم
سیم: پول
بد عیار: تقلبی
🍃 اول در مورد همسایهها پرس و جو کنید، بعد خانه را بخرید (ضربالمثل یهودی) 🍃
@sobhosher
در خوانش این حکایت #امیدوار به اشتباه #امیدوارم تلفظ شد
اما امیدوارم نخست حضرت سعدی و پس از آن، شما دوستان و مخاطبان عزیز و گرامی کانال این اشتباه مرا ببخشند😊 🙏🏻
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ در *عقد *بيع *سرايی *متردد بودم جهودی گفت آخر من از *كدخدايان اين *محلتم وصف اين خانه چنانكه هست از من پرس بخر كه هيچ عيبی ندارد.
گفتم : بهجز آنكه تو همسايه منی
خانهای را كه چون تو همسايه است
ده *درم سيم *بد عيار ارزد
لكن اميدوار بايد بود
كه پس از مرگ تو هزار ارزد
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب چهارم (در فواید خاموشی)
عقد: بستن، قرارداد
بیع: خریدن
سرایی: خانهای
متردد : مردد بودن، تردید داشتن
کدخدایان: بزرگان
محلتم: محلهام
درم: درهم
سیم: پول
بد عیار: تقلبی
🍃 اول در مورد همسایهها پرس و جو کنید، بعد خانه را بخرید (ضربالمثل یهودی) 🍃
@sobhosher
در خوانش این حکایت #امیدوار به اشتباه #امیدوارم تلفظ شد
اما امیدوارم نخست حضرت سعدی و پس از آن، شما دوستان و مخاطبان عزیز و گرامی کانال این اشتباه مرا ببخشند😊 🙏🏻
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند
که ای روشن گهر پیر خردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی؟
بگفت احوال ما برق جهان* است
دمی پیدا و دیگر دم نهان است
گهی بر طارم اعلی* نشینم
گهی بر پشت پای خود نبینم
اگر درویش در حالی* بماندی
سر دست از دو عالم برفشاندی*
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب دوم (در اخلاق درویشان)
*برق جهان: برق جهنده، آذرخش،صاعقه
*طارم اعلی: گنید برین، آسمان ، فلک
*حال: حالتی که بیاختیار در ضمیر سالک پدیدار و در مدت کوتاهی ناپدید میشود اما اثری نافذ و ماندگار از خود برجای میگذارد.
*دست برفشاندن. حرکت دادن دست به اطراف. رقص کردن کنایه از جدا شدن و ترک گفتن.
🍃 تا حال منت خبر نباشد.
در کار منت نظر نباشد. #سعدی🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
یکی پرسید از آن گم کرده فرزند
که ای روشن گهر پیر خردمند
ز مصرش بوی پیراهن شنیدی
چرا در چاه کنعانش ندیدی؟
بگفت احوال ما برق جهان* است
دمی پیدا و دیگر دم نهان است
گهی بر طارم اعلی* نشینم
گهی بر پشت پای خود نبینم
اگر درویش در حالی* بماندی
سر دست از دو عالم برفشاندی*
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب دوم (در اخلاق درویشان)
*برق جهان: برق جهنده، آذرخش،صاعقه
*طارم اعلی: گنید برین، آسمان ، فلک
*حال: حالتی که بیاختیار در ضمیر سالک پدیدار و در مدت کوتاهی ناپدید میشود اما اثری نافذ و ماندگار از خود برجای میگذارد.
*دست برفشاندن. حرکت دادن دست به اطراف. رقص کردن کنایه از جدا شدن و ترک گفتن.
🍃 تا حال منت خبر نباشد.
در کار منت نظر نباشد. #سعدی🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ توانگری بخيل را پسری رنجور بود. نيکخواهان گفتندش مصلحت آن است كه ختم قرآنی كنی از بهر وی يا *بذل قربانی.
لختی به انديشه فرو رفت و گفت *مصحف مهجور *اوليتر است كه گله دور.
صاحب دلی بشنید و گفت *ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبانست و زر در *میان جان
دريغا *گردن طاعت نهادن
گرش همراه بودى *دست دادن
به دينارى چو خر در گل بمانند
ور *الحمدى بخواهی صد بخوانند
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب ششم (در ضعف و پیری)
*بذل قربانی : گوشت قربانی نذرکردن و بخشیدن
*مصحف مهجور: قرآن (که در اینجا قرآنیاست که مدتها خوانده و تورّق نشده است)
اولیتر: سزاوارتر
* ختمش: ختم قرآن کردنش
*اختیار آمد:انتخاب کرد
*درمیان جان : علاقهٔ شدید
*گردن نهادن: تسلیم شدن
*دست دادن: بخشش کردن
* الحمد: تلاوت قرآن،دعا
🍃حافظا می خور و رندی کن و خوش باش
دام تزویر مکن چون دگران قر آن را🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ توانگری بخيل را پسری رنجور بود. نيکخواهان گفتندش مصلحت آن است كه ختم قرآنی كنی از بهر وی يا *بذل قربانی.
لختی به انديشه فرو رفت و گفت *مصحف مهجور *اوليتر است كه گله دور.
صاحب دلی بشنید و گفت *ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبانست و زر در *میان جان
دريغا *گردن طاعت نهادن
گرش همراه بودى *دست دادن
به دينارى چو خر در گل بمانند
ور *الحمدى بخواهی صد بخوانند
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب ششم (در ضعف و پیری)
*بذل قربانی : گوشت قربانی نذرکردن و بخشیدن
*مصحف مهجور: قرآن (که در اینجا قرآنیاست که مدتها خوانده و تورّق نشده است)
اولیتر: سزاوارتر
* ختمش: ختم قرآن کردنش
*اختیار آمد:انتخاب کرد
*درمیان جان : علاقهٔ شدید
*گردن نهادن: تسلیم شدن
*دست دادن: بخشش کردن
* الحمد: تلاوت قرآن،دعا
🍃حافظا می خور و رندی کن و خوش باش
دام تزویر مکن چون دگران قر آن را🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ.
یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم
مرغ بريان به چشم مردم سير
كمتر از برگ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوَت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب سوم (در فضیلت قناعت)
استطاعت: توانایی (در ابنجا توانایی خرید پایپوش)
*پایپوش: کفش
*جامع کوفه؛ مسجد جامع کوفه
*تره: سبزى
*خوان: سفره
*دستگاه: ثروت
🍃 قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ.
یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم
مرغ بريان به چشم مردم سير
كمتر از برگ تره بر خوان است
وان که را دستگاه و قوَت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب سوم (در فضیلت قناعت)
استطاعت: توانایی (در ابنجا توانایی خرید پایپوش)
*پایپوش: کفش
*جامع کوفه؛ مسجد جامع کوفه
*تره: سبزى
*خوان: سفره
*دستگاه: ثروت
🍃 قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
دو امیرزاده در مصر بودند. یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت.
عاقبةالاَمر آن یکی علاّمه عصر گشت و این یکی عزیز مصر شد.
پس این توانگر به چشم حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی: من به سلطنت رسیدم و این همچنان در مسکنت بمانده است.
گفت: ای برادر! شکر نعمت باری عزّ اسمه همچنان افزونتر است بر من که میراث پیغمبران یافتم یعنی علم و تو را میراث فرعون و هامان رسید یعنی ملک مصر.
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم
که زور مردم آزاری ندارم
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب سوم : در فضیلت قناعت
* مَسکَنَت : تنگدستی٫ بیچارگی
*باری آفریدگار
*عزَّاسمُهُ :نام او عزیز و ارجمند باد
🍃می بخور ، منبر بسوزان، مردمآزاری نکن.🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
دو امیرزاده در مصر بودند. یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت.
عاقبةالاَمر آن یکی علاّمه عصر گشت و این یکی عزیز مصر شد.
پس این توانگر به چشم حقارت در فقیه نظر کردی و گفتی: من به سلطنت رسیدم و این همچنان در مسکنت بمانده است.
گفت: ای برادر! شکر نعمت باری عزّ اسمه همچنان افزونتر است بر من که میراث پیغمبران یافتم یعنی علم و تو را میراث فرعون و هامان رسید یعنی ملک مصر.
من آن مورم که در پایم بمالند
نه زنبورم که از دستم بنالند
کجا خود شکر این نعمت گزارم
که زور مردم آزاری ندارم
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب سوم : در فضیلت قناعت
* مَسکَنَت : تنگدستی٫ بیچارگی
*باری آفریدگار
*عزَّاسمُهُ :نام او عزیز و ارجمند باد
🍃می بخور ، منبر بسوزان، مردمآزاری نکن.🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ يكی را از وزرا پسری كودن بود. پيش يكی از دانشمندان فرستاد كه مرين را تربيتی می كن مگر كه عاقل شود. روزگاری تعليم كردش و موثر نبود. پيش پدرش كس فرستاد كه اين عاقل نمی باشد و مرا ديوانه كرد.
چون بود اصل گوهرى قابل
تربيت را در او اثر باشد
هيچ صيقل نكو نداند كرد
آهنى را كه بدگهر باشد
سگ به درياى هفتگانه بشوى
كه چو تر شد پليدتر باشد
خر عيسى گرش به مكه برند
چون بيايد هنوز خر باشد
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*قابل: برازنده، سزاوار
*دریای هفتگانه: در قدیم در روی زمین هفت دریا تصور میکردند که عبارت بود از : ۱ - دریای اخضر . ۲ - دریای عمان. ۳ - دریای قلزم ( بحر احمر ) . ۴ - دریای بربر . ۵ - دریای اقیانوس . ۶ - دریای قسطنطنیه که آنرا بحر الروم نیز گویند. ۷ - دریای اسود و بعضی دریای چین دریای مغرب دریای روم
🍃تربیت نا اهل را چون گردکان(گردو) بر گنبد است،🍃
گویی زمان سعدی هم آقازادههای ژن خوب بوده اند☹️
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ يكی را از وزرا پسری كودن بود. پيش يكی از دانشمندان فرستاد كه مرين را تربيتی می كن مگر كه عاقل شود. روزگاری تعليم كردش و موثر نبود. پيش پدرش كس فرستاد كه اين عاقل نمی باشد و مرا ديوانه كرد.
چون بود اصل گوهرى قابل
تربيت را در او اثر باشد
هيچ صيقل نكو نداند كرد
آهنى را كه بدگهر باشد
سگ به درياى هفتگانه بشوى
كه چو تر شد پليدتر باشد
خر عيسى گرش به مكه برند
چون بيايد هنوز خر باشد
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*قابل: برازنده، سزاوار
*دریای هفتگانه: در قدیم در روی زمین هفت دریا تصور میکردند که عبارت بود از : ۱ - دریای اخضر . ۲ - دریای عمان. ۳ - دریای قلزم ( بحر احمر ) . ۴ - دریای بربر . ۵ - دریای اقیانوس . ۶ - دریای قسطنطنیه که آنرا بحر الروم نیز گویند. ۷ - دریای اسود و بعضی دریای چین دریای مغرب دریای روم
🍃تربیت نا اهل را چون گردکان(گردو) بر گنبد است،🍃
گویی زمان سعدی هم آقازادههای ژن خوب بوده اند☹️
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨
✨ معلم کُتّابی دیدم در دیار مغرب ترشروی تلخ گفتار بدخوی مردم آزار گدا طبع ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و خواندن قرآنش دل مردم سیه کردی. جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گه عارض سیمین یکی را طپنچه زدی و گه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی.
القصه شنیدم که طرفی از خبائث نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی.
کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت…
🔻ادامه در بخش نظرات👇🏻
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*کتّاب، مکتبخانه: مکانی برای تحصیل
*طپانچه. اصلش تپانچه است. سیلی. زخم با کف دست
*طرفی: بخشی
*خبائث. پلیدیها
*هیبت. ترس ، هول
*خرسک : يک نوع بازى كودكانه
* لاحول: هیچ حرکت در جهان آفرینش جز به خواست خداوند وجود ندارد.
*جور استاد : خشم و جذبه معلم
🍃آدمی به ظلم عادت میکند و رفتار ظالمانه را تکرار میکند
و
رنج و سختی راه دانش برتر از مهر پدر است.
🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨
✨ معلم کُتّابی دیدم در دیار مغرب ترشروی تلخ گفتار بدخوی مردم آزار گدا طبع ناپرهیزگار که عیش مسلمانان به دیدن او تبه گشتی و خواندن قرآنش دل مردم سیه کردی. جمعی پسران پاکیزه و دختران دوشیزه به دست جفای او گرفتار نه زهره خنده و نه یارای گفتار گه عارض سیمین یکی را طپنچه زدی و گه ساق بلورین دیگری شکنجه کردی.
القصه شنیدم که طرفی از خبائث نفس او معلوم کردند و بزدند و براندند و مکتب او را به مصلحی دادند پارسای سلیم نیک مرد حلیم که سخن جز به حکم ضرورت نگفتی و موجب آزار کس بر زبانش نرفتی.
کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت…
🔻ادامه در بخش نظرات👇🏻
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هفتم (در تاثیر تربیت)
*کتّاب، مکتبخانه: مکانی برای تحصیل
*طپانچه. اصلش تپانچه است. سیلی. زخم با کف دست
*طرفی: بخشی
*خبائث. پلیدیها
*هیبت. ترس ، هول
*خرسک : يک نوع بازى كودكانه
* لاحول: هیچ حرکت در جهان آفرینش جز به خواست خداوند وجود ندارد.
*جور استاد : خشم و جذبه معلم
🍃آدمی به ظلم عادت میکند و رفتار ظالمانه را تکرار میکند
و
رنج و سختی راه دانش برتر از مهر پدر است.
🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ مهمان پیری شدم در دیار بکر، که مال فراوان داشت و فرزندی خوبروی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است. درختی در این *وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند. شبهای دراز در پای آن درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است.
شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی و پدر بمردی.
خواجه شادیکنان که پسرم عاقل است و پسر طعنهزنان که پدرم *فرتوت.
سالها بر تو بگذرد كه گذار
نكنى سوى *تربت پدرت
*تو به جاى پدر چه كردى خير؟
تا همان چشم دارى از پسرت!
✍🏻: #سعــــدی
📚: باب ششم (در ضعف و پیری)
وادی: بیابان، شهر
فرتوت: خرفت سالخورده
تربت : خاک، قبر.
تو در حق پدر چه کار نیکی انجام دادهای که انتظار و نوقع همان را از فرزندت داری.
🍃از هردست بدهی از همان پس میگیری🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
✨ مهمان پیری شدم در دیار بکر، که مال فراوان داشت و فرزندی خوبروی. شبی حکایت کرد که مرا به عمر خویش به جز این فرزند نبوده است. درختی در این *وادی زیارتگاه است که مردمان به حاجت خواستن آنجا روند. شبهای دراز در پای آن درخت بر حق بنالیدهام تا مرا این فرزند بخشیده است.
شنیدم که پسر با رفیقان آهسته همیگفت چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی و پدر بمردی.
خواجه شادیکنان که پسرم عاقل است و پسر طعنهزنان که پدرم *فرتوت.
سالها بر تو بگذرد كه گذار
نكنى سوى *تربت پدرت
*تو به جاى پدر چه كردى خير؟
تا همان چشم دارى از پسرت!
✍🏻: #سعــــدی
📚: باب ششم (در ضعف و پیری)
وادی: بیابان، شهر
فرتوت: خرفت سالخورده
تربت : خاک، قبر.
تو در حق پدر چه کار نیکی انجام دادهای که انتظار و نوقع همان را از فرزندت داری.
🍃از هردست بدهی از همان پس میگیری🍃
@sobhosher
━•··•✦❁🌸❁✦•··•━
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
اوّل كسی كه عَلَم بر جامه كرد و انگشتری در دست، جمشید بود.
گفتندش: چرا به چپ دادی و فضیلت راست راست؟
گفت: راست را زینت راستی تمام است.
فریدون گفت نقّاشان چین را
كه پیرامون خرگاهش بدوزند:
بدان را نیک دار ای مرد هشیار
كه نیكان خود بزرگ و نیکروزند
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هشتم (در آداب صحبت)
*علم :طراز ، حاشیه
*به چپ: انگشت دست چپ
*فضیلت: برتری
*راست: راستی ، درستی
*راست: را است
*تمام است: کامل و کافی است
*خرگاه: سراپرده، خیمه
🍃 از محبت خارها گل میشود🍃
@sobhosher
#برگ_گل_گلستان_سعدی 🍃🌺
اوّل كسی كه عَلَم بر جامه كرد و انگشتری در دست، جمشید بود.
گفتندش: چرا به چپ دادی و فضیلت راست راست؟
گفت: راست را زینت راستی تمام است.
فریدون گفت نقّاشان چین را
كه پیرامون خرگاهش بدوزند:
بدان را نیک دار ای مرد هشیار
كه نیكان خود بزرگ و نیکروزند
✍🏻: #سعــــدی
📚 باب هشتم (در آداب صحبت)
*علم :طراز ، حاشیه
*به چپ: انگشت دست چپ
*فضیلت: برتری
*راست: راستی ، درستی
*راست: را است
*تمام است: کامل و کافی است
*خرگاه: سراپرده، خیمه
🍃 از محبت خارها گل میشود🍃
@sobhosher