🔹عفت ورزی ابن سیرین
جوانک شاگرد بزاز، بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده. او نمیدانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد میکند، عاشق دلباخته او است، و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا بر پاست. یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی جدا کردند، آنگاه به عذر اینکه قادر به حمل اینها نیستم، به علاوه پول همراه ندارم، گفت: " پارچهها را بدهید این جوان بیاورد، و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد ".
مقدمات کار قبلا از طرف زن فراهم شده بود، خانه از اغیار خالی بود، جز چند کنیز، کسی در خانه نبود. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پا به درون اطاق گذاشت. ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده خواهش کرد، فایده نبخشید. گفت چارهای نیست باید کام مرا بر آوری.
فکر کرد یک راه باقی است، به بهانه قضاء حاجت، از اتاق بیرون رفت، بعد از کمی با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی برگشت. و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد. محمد خود را به نزدیکی آب روانی رساند و خود را شست، تنش برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت از هرجا که عبور می کرد همه متوجه می شدند که محمد ابن سیرین از اینجا گذشته است.
- یک روز به شهید ابراهیم هادی گفتند بخاطر بدن ورزیده و لباس های ورزشی و ساک ورزشی ات مشخص است که ورزشکار هستی و به همین خاطر دخترها زیاد نگاهت می کردند که ایشان از فردای آن روز، با لباس گشاد و موی تراشیده می آمد و لباس هایش را داخل پلاستیک با خود حمل می کرد.
🔹داستان تکان دهنده امیر
نوجوانی خوش سیما به نام ” امیر" در خانواده ای بسیار ثروتمند و مرفه زندگی می کرد ، پدر و مادرش هردو پزشک بودند و از آنجا که افکار غربی داشتند به ارزش ها و دستورهای دین چنان که باید پایبند نبودند. آنها صبح زود از خانه بیرون می رفتند و فقط آخر شب برای استراحت به خانه بر می گشتند. و برای آنکه امیر احساس تنهایی نکند ، دختر خاله ی او را که او نیز هم سنّ امیر بود به فرزند خواندگی پذیرفتند و او را در خانه ی خویش جای دادند. از آن زمان، آرامش زندگی امیر بهم خورد چرا که دختر خاله اش همانند زلیخا ، همواره خود را به امیر عرضه می داشت و درخواست عمل نامشروع می کرد!
لکن امیر ، یوسف وار امتناع می ورزید و خود را به چنین گناه بزرگی آلوده نمی کرد ؛ او از این وضعیتِ پیش آمده بسیار نگران بود که نکند خدای نکرده سرانجام تسلیم شود و گوهر عفاف خود را از دست دهد! امیر در این میدان مبارزه با نفس و شیطان ، و در این نگرانی بسیار شدید ،نامه ای به مجله "زن روز" می نویسد و از آنها راه چاره می جوید ، لیکن یک هفته بعد از نوشتن نامه ، یک شخصیت معنوی را در خواب می بیند که به او می گوید: "امین"! برو به دانشگاه اصلی ، وقتت را تلف نکن! بدین ترتیب امیر ، که اینک مفتخر به عنوان "امین" شده بود، عازم جبهه نور می شود و پیش از رفتن، نامه ای دیگر برای مجله "زن روز" می نویسد و سرانجام ، چهار روز پس از اعزام به جبهه ، در عملیات کربلای ۴ در میقاتگاه شلمچه، شهد شیرین شهادت را می نوشد و به دیدار پروردگار مهربان می رسد.
👈خدا جهاد اخلاقی را اینطور قبول می کند. مزد جهاد شهادت است. مزد جهاد اخلاقی که بالاترین جهادها است شهادت است.
🔸در یاران معصومین هم خیلی ها اهل جهاد با نفس بودند. کربلا، صحنه مبارزه با نفس و جهاد با نفس بود. عاشورا نقطه ای است که تمام جهادها در آن جمع شده است. جهاد اخلاقی یاران اباعبدالله این هست که قبلش آلوده نبودند و در جریان کربلا هم به دروغ و دیگر گناهان آلوده نشدند. آنها توانستند با نفسشان مبارزه کنند، آن موقع لیاقت پیدا کردند در کنار امامشان به شهادت برسند. یکی از آن یاران و افرادی که در کربلا به شهادت رسید حضرت علی اکبر (علیهالسلام) است. در رابطه با حضرت علی اکبر (علیهالسلام) نقل شده است که ایشان بسیار اهل خودسازی و جهاد با نفس بود. دشمن و شیاطین نتوانستند ایشان را فریب بدهند. خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً شباهت به 🌺 پیامبر مکرم اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) داشتند...
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه دوم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
جوانک شاگرد بزاز، بی خبر بود که چه دامی در راهش گسترده شده. او نمیدانست این زن زیبا و متشخص که به بهانه خرید پارچه به مغازه آنها رفت و آمد میکند، عاشق دلباخته او است، و در قلبش طوفانی از عشق و هوس و تمنا بر پاست. یک روز همان زن به در مغازه آمد و دستور داد مقدار زیادی جنس بزازی جدا کردند، آنگاه به عذر اینکه قادر به حمل اینها نیستم، به علاوه پول همراه ندارم، گفت: " پارچهها را بدهید این جوان بیاورد، و در خانه به من تحویل دهد و پول بگیرد ".
مقدمات کار قبلا از طرف زن فراهم شده بود، خانه از اغیار خالی بود، جز چند کنیز، کسی در خانه نبود. پس از مدتی پرده بالا رفت. خانم در حالی که خود را هفت قلم آرایش کرده بود، با هزار عشوه پا به درون اطاق گذاشت. ابن سیرین در یک لحظه کوتاه فهمید که دامی برایش گسترده شده خواهش کرد، فایده نبخشید. گفت چارهای نیست باید کام مرا بر آوری.
فکر کرد یک راه باقی است، به بهانه قضاء حاجت، از اتاق بیرون رفت، بعد از کمی با سر و صورت و لباس آلوده از دستشویی برگشت. و به طرف زن آمد. تا چشم آن زن به او افتاد، روی درهم کشید و فورا او را از منزل خارج کرد. محمد خود را به نزدیکی آب روانی رساند و خود را شست، تنش برای همیشه بوی عطری بر خود گرفت از هرجا که عبور می کرد همه متوجه می شدند که محمد ابن سیرین از اینجا گذشته است.
- یک روز به شهید ابراهیم هادی گفتند بخاطر بدن ورزیده و لباس های ورزشی و ساک ورزشی ات مشخص است که ورزشکار هستی و به همین خاطر دخترها زیاد نگاهت می کردند که ایشان از فردای آن روز، با لباس گشاد و موی تراشیده می آمد و لباس هایش را داخل پلاستیک با خود حمل می کرد.
🔹داستان تکان دهنده امیر
نوجوانی خوش سیما به نام ” امیر" در خانواده ای بسیار ثروتمند و مرفه زندگی می کرد ، پدر و مادرش هردو پزشک بودند و از آنجا که افکار غربی داشتند به ارزش ها و دستورهای دین چنان که باید پایبند نبودند. آنها صبح زود از خانه بیرون می رفتند و فقط آخر شب برای استراحت به خانه بر می گشتند. و برای آنکه امیر احساس تنهایی نکند ، دختر خاله ی او را که او نیز هم سنّ امیر بود به فرزند خواندگی پذیرفتند و او را در خانه ی خویش جای دادند. از آن زمان، آرامش زندگی امیر بهم خورد چرا که دختر خاله اش همانند زلیخا ، همواره خود را به امیر عرضه می داشت و درخواست عمل نامشروع می کرد!
لکن امیر ، یوسف وار امتناع می ورزید و خود را به چنین گناه بزرگی آلوده نمی کرد ؛ او از این وضعیتِ پیش آمده بسیار نگران بود که نکند خدای نکرده سرانجام تسلیم شود و گوهر عفاف خود را از دست دهد! امیر در این میدان مبارزه با نفس و شیطان ، و در این نگرانی بسیار شدید ،نامه ای به مجله "زن روز" می نویسد و از آنها راه چاره می جوید ، لیکن یک هفته بعد از نوشتن نامه ، یک شخصیت معنوی را در خواب می بیند که به او می گوید: "امین"! برو به دانشگاه اصلی ، وقتت را تلف نکن! بدین ترتیب امیر ، که اینک مفتخر به عنوان "امین" شده بود، عازم جبهه نور می شود و پیش از رفتن، نامه ای دیگر برای مجله "زن روز" می نویسد و سرانجام ، چهار روز پس از اعزام به جبهه ، در عملیات کربلای ۴ در میقاتگاه شلمچه، شهد شیرین شهادت را می نوشد و به دیدار پروردگار مهربان می رسد.
👈خدا جهاد اخلاقی را اینطور قبول می کند. مزد جهاد شهادت است. مزد جهاد اخلاقی که بالاترین جهادها است شهادت است.
🔸در یاران معصومین هم خیلی ها اهل جهاد با نفس بودند. کربلا، صحنه مبارزه با نفس و جهاد با نفس بود. عاشورا نقطه ای است که تمام جهادها در آن جمع شده است. جهاد اخلاقی یاران اباعبدالله این هست که قبلش آلوده نبودند و در جریان کربلا هم به دروغ و دیگر گناهان آلوده نشدند. آنها توانستند با نفسشان مبارزه کنند، آن موقع لیاقت پیدا کردند در کنار امامشان به شهادت برسند. یکی از آن یاران و افرادی که در کربلا به شهادت رسید حضرت علی اکبر (علیهالسلام) است. در رابطه با حضرت علی اکبر (علیهالسلام) نقل شده است که ایشان بسیار اهل خودسازی و جهاد با نفس بود. دشمن و شیاطین نتوانستند ایشان را فریب بدهند. خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً شباهت به 🌺 پیامبر مکرم اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) داشتند...
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه دوم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
🔹- در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. یکی از برادران کاظم، اسیر رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچهدار نمیشد. با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی میدانست! در این میان آقای ابوترابی را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت! …
یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و … اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم … ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانیها را اذیت کنی. اما مادرم دیشب خواب حضرت زینب (علیهالسلام) را دیده و حضرت زینب (علیهالسلام) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نمیکنم. حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.» کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید. آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد … کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود. روزها گذشت تا اینکه اسرای ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاجآقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود. کاظم از خدا میخواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و … حلالیت طلبید. کاظم مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب (علیهالسلام) در سوریه به شهادت رسید. او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم حتی به مقام شهادت برسیم. [با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی]
👈این کار فرهنگی می شود. کاری که حاج آقای ابوترابی انجام داد.
کار فرهنگی همین هیئت ها، مسجد، بسیج و کارهای تشکیلاتی است. کارهایی که معلم ها مومن مذهبی انجام می دهند. اخلاق نبوی را ما از پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) یاد می گیریم. در کار فرهنگی حتما باید اخلاق نبوی باشد.
🔸چقدر پیامبر مکرم اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) را شکنجه دادند و اذیت کردند. اینقدر سنگ پشت پای ایشان می زدند که از پایشان خون جاری می شد اما پیامبر ص با اخلاق خوب خودشان توانستند مردم را هدایت کنند. یکی از صحنه های دلخراش از اذیت و آزارهایی که پیامبر رحمت را می کردند همان شخص یهودی بود که روی سر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) آشغال و خاکروبه می انداخت... اما پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) اینقدر اخلاق خوبی داشتند که او مسلمان شد.
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه سوم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و … اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم … ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانیها را اذیت کنی. اما مادرم دیشب خواب حضرت زینب (علیهالسلام) را دیده و حضرت زینب (علیهالسلام) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نمیکنم. حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.» کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید. آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد … کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود. روزها گذشت تا اینکه اسرای ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاجآقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود. کاظم از خدا میخواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و … حلالیت طلبید. کاظم مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب (علیهالسلام) در سوریه به شهادت رسید. او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم حتی به مقام شهادت برسیم. [با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی]
👈این کار فرهنگی می شود. کاری که حاج آقای ابوترابی انجام داد.
کار فرهنگی همین هیئت ها، مسجد، بسیج و کارهای تشکیلاتی است. کارهایی که معلم ها مومن مذهبی انجام می دهند. اخلاق نبوی را ما از پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) یاد می گیریم. در کار فرهنگی حتما باید اخلاق نبوی باشد.
🔸چقدر پیامبر مکرم اسلام (صلیالله علیه و آله و سلم) را شکنجه دادند و اذیت کردند. اینقدر سنگ پشت پای ایشان می زدند که از پایشان خون جاری می شد اما پیامبر ص با اخلاق خوب خودشان توانستند مردم را هدایت کنند. یکی از صحنه های دلخراش از اذیت و آزارهایی که پیامبر رحمت را می کردند همان شخص یهودی بود که روی سر پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) آشغال و خاکروبه می انداخت... اما پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) اینقدر اخلاق خوبی داشتند که او مسلمان شد.
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه سوم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
🔹جهاد تربیت فرزند
تربیت فرزند به اندازه فرزند آوری مهم است. بعضی از شماها با خود می گویید این بچه ها چه گلی به سر ما زده اند که بیشتر بچه بیاوریم. خوب درست تربیت می کردیم. ما می گوییم، بچه را راحت طلب و رفاه طلب بار نیاورید. هر چه خواست برایش نخرید. اینها را که می گوییم، می گویند چرا اینقدر به بچه ها سخت می گیرید؟ بعد که این بچه بزرگ شد، موقع دامادی اش از پدرش طلبکار می شود. می گویند حاج آقا این حرف ها را بیشتر بگویید.
👈همین الان عرض کردم. بچه را به اردوی جهادی بفرستید. می گویند بچه مان اذیت می شود. مگر حسین فهمیده هایی که زیر شنی های تانک رفتند بچه نبودند؟ مگر پدر و مادر اینها دوست نداشتند بچه هایشان کنار بخاری و زیر باد کولر باشند؟ اما انسان برای اسلام جهاد می کند.
🔹فرزند را در نهایت راحتی بار آوردن خطر دارد. این که ما برای بچه مان مهد کودکی انتخاب کنیم که همه چیزش عالی است. خوب این بچه می خواهد چکار کند؟ مثلا ساعت 7 با سرویس به مهد می رود، تا 5/7 ورزش می کند، بعد غذا می خورد، بعد سرسره بازی، بعد استخر توپ، بعد یک چیزی یاد می گیرند، بعد غذا می خورند، بعد شیر با موزشان را می خورند. بعد با سرویس به خانه می آیند. در خانه هم پدر و مادر مشت و مالشان می دهند. ویژگی این مهدکودک این است که آنلاین است. شما از خانه می توانید ببینید بچه چکار می کند؟ و ...
♦️پس این آیه قرآن کجا رفته است؟ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في کَبَدٍ». که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)! (سوره بلد، آیه 4)
قرار نیست انسان اینقدر راحت باشد. چه ایرادی دارد گاهی بچه هایمان سختی بکشند؟ گاهی تا سر کوچه با ما پیاده بیایند؟ ما نمی گوییم از بچه ها بیگاری بکشید اما کمی سختی را در ذهنیت بچه قرار بدهید. تا بچه زنگ می زند بابا فلان چیز را می خواهم، سریع ده مدلش را برایش می خریم. چه ایرادی دارد بچه مان کیف سال گذشته اش را با خودش ببرد؟ حتما باید کیف نو باشد. ماهی یک بار کفش بخرد. چه ایرادی دارد بچه گاهی سختی بکشد؟
🔸چرا اکثر شهدا از خانواده های مستضعف اند؟ دلیلش این است که سختی کشیده اند. مگر چقدر شهید مثل «ادواردو آنیلی» پیدا می کنید؟ که از خانواده ای پولدار باشد و شهید شده باشد؟ اکثر شهدا از مناطق محروم اند.
🔹این جهاد را در سیره ائمه معصومین در تمام ابعادش می بینیم. یکی از جهادها این است که انسان بر بداخلاقی همسرش صبر کند. تصور کنید انسان همسری داشته باشد که دشمنش هم باشد. این که خداوند 14 معصوم و 12 امام را قرار داد، خدا می توانست یک انسان را خلق کند. اما خداوند می خواست ابعاد کامل و وجودی همه را نشان بدهد. یکی قرار است بجنگد، یکی صلح کند، یکی همسرش مهربان است، یکی همسرش قاتلش است. یکی ولایتعهدی را قبول می کند، یکی در دوران خودش خلیفه است. یکی در دوران خودش کنار خلیفه نمی رود.
🔸این که آقا فرمودند: انسان 250 ساله، همین است. در 250 سال، کامل تمام ابعاد نشان داده می شود. چون برای بعضی از معصومین در دوران خودشان بعضی شرایط فراهم نبود.
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه چهارم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
تربیت فرزند به اندازه فرزند آوری مهم است. بعضی از شماها با خود می گویید این بچه ها چه گلی به سر ما زده اند که بیشتر بچه بیاوریم. خوب درست تربیت می کردیم. ما می گوییم، بچه را راحت طلب و رفاه طلب بار نیاورید. هر چه خواست برایش نخرید. اینها را که می گوییم، می گویند چرا اینقدر به بچه ها سخت می گیرید؟ بعد که این بچه بزرگ شد، موقع دامادی اش از پدرش طلبکار می شود. می گویند حاج آقا این حرف ها را بیشتر بگویید.
👈همین الان عرض کردم. بچه را به اردوی جهادی بفرستید. می گویند بچه مان اذیت می شود. مگر حسین فهمیده هایی که زیر شنی های تانک رفتند بچه نبودند؟ مگر پدر و مادر اینها دوست نداشتند بچه هایشان کنار بخاری و زیر باد کولر باشند؟ اما انسان برای اسلام جهاد می کند.
🔹فرزند را در نهایت راحتی بار آوردن خطر دارد. این که ما برای بچه مان مهد کودکی انتخاب کنیم که همه چیزش عالی است. خوب این بچه می خواهد چکار کند؟ مثلا ساعت 7 با سرویس به مهد می رود، تا 5/7 ورزش می کند، بعد غذا می خورد، بعد سرسره بازی، بعد استخر توپ، بعد یک چیزی یاد می گیرند، بعد غذا می خورند، بعد شیر با موزشان را می خورند. بعد با سرویس به خانه می آیند. در خانه هم پدر و مادر مشت و مالشان می دهند. ویژگی این مهدکودک این است که آنلاین است. شما از خانه می توانید ببینید بچه چکار می کند؟ و ...
♦️پس این آیه قرآن کجا رفته است؟ «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في کَبَدٍ». که ما انسان را در رنج آفریدیم (و زندگی او پر از رنجهاست)! (سوره بلد، آیه 4)
قرار نیست انسان اینقدر راحت باشد. چه ایرادی دارد گاهی بچه هایمان سختی بکشند؟ گاهی تا سر کوچه با ما پیاده بیایند؟ ما نمی گوییم از بچه ها بیگاری بکشید اما کمی سختی را در ذهنیت بچه قرار بدهید. تا بچه زنگ می زند بابا فلان چیز را می خواهم، سریع ده مدلش را برایش می خریم. چه ایرادی دارد بچه مان کیف سال گذشته اش را با خودش ببرد؟ حتما باید کیف نو باشد. ماهی یک بار کفش بخرد. چه ایرادی دارد بچه گاهی سختی بکشد؟
🔸چرا اکثر شهدا از خانواده های مستضعف اند؟ دلیلش این است که سختی کشیده اند. مگر چقدر شهید مثل «ادواردو آنیلی» پیدا می کنید؟ که از خانواده ای پولدار باشد و شهید شده باشد؟ اکثر شهدا از مناطق محروم اند.
🔹این جهاد را در سیره ائمه معصومین در تمام ابعادش می بینیم. یکی از جهادها این است که انسان بر بداخلاقی همسرش صبر کند. تصور کنید انسان همسری داشته باشد که دشمنش هم باشد. این که خداوند 14 معصوم و 12 امام را قرار داد، خدا می توانست یک انسان را خلق کند. اما خداوند می خواست ابعاد کامل و وجودی همه را نشان بدهد. یکی قرار است بجنگد، یکی صلح کند، یکی همسرش مهربان است، یکی همسرش قاتلش است. یکی ولایتعهدی را قبول می کند، یکی در دوران خودش خلیفه است. یکی در دوران خودش کنار خلیفه نمی رود.
🔸این که آقا فرمودند: انسان 250 ساله، همین است. در 250 سال، کامل تمام ابعاد نشان داده می شود. چون برای بعضی از معصومین در دوران خودشان بعضی شرایط فراهم نبود.
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه چهارم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود، وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود، خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم و تاکید کردم که به کسی نگوید. پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود.
آیت الله خزعلی از خانواده شهید صالحی می خواهد تا پیش کسی موضوع را مطرح نکنند علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام (ره) نیز می رسد. اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
شهیدان واقعا زنده اند.
🔸- پس از عروج ملکوتی شهید جاج ابراهیم همت، شبی فرزند کوچکش مریض می شود و در تب شدیدی می سوزد همراه با گلودردی سخت. هرچه همسر شهید می خواهد بچه را دکتر ببرد می بیند همه به او می گویند فردا مراجعه کنید. شب به منزل می آید ولی بچه سخت بی قراری می کند. مادر هرکاری می کند مانند پاشوری و گذاشتن کیسه ی یخ روی پیشانی بچه هیچ کدام افاقه نمی کند و بچه شروع می کند به هذیان گویی، گریه کردن و بهانه ی پدر را گرفتن. در نیمه ی شب، همسر شهید، طاقت خود را از دست می دهد و درحالت خستگی شدید و خواب و بیداری شروع می کند با حاج همت درد دل کردن و می گوید: حاج همت! مگر نمی گویند که شهدا زنده اند؟ من این همه شب و روز بچه ها را نگه داشتم یک شب هم تو بیا و از این بچه پرستاری کن! همین طوری که بالای سر بچه نشسته بود خوابش می برد و در خواب می بیند شهید آمده به خانه و به او می گوید: چرا این قدر ناراحتی؟ خیلی خوب چند ساعت هم من بچه را نگه می دارم. می نشیند کنار خانم و بستر بچه. بچه اش را بغل گرفته و ناز و نوازش می کند. مادر در حال تماشای این صحنه ی شیرین است که ناگهان بچه می گوید: مامان! پاشو من حالم خوب شده است، الآن بابا این جا بود. وقتی همسر شهید به خود می آید چیزی نمی بیند ولی بوی عطر خاصی فضای اتاق را عطر آگین نموده است.
باید باور کنیم این شهدا زنده اند.
🔹- یک استاد دانشگاه می گفت خوابیده بودم، خواب شهید همت را دیدم. با موتور آمد به من گفت: بپر بالا. از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم در یک خانه رسیدیم. از خواب پریدم ..... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟ گفتند: آدرس خانه را بلدی؟ گفتم: بله. گفتند معلوم است، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی. رفتم در خانه، دیدم جوان دانشجویی دم در آمد. گفتم: شما با حاج ابراهیم همت کاری داشتی؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد. گفتم: چه شده؟ گفت: من می خواستم خودکشی کنم. داشتم فکر می کردم، از اتوبان شهید همت که رد شدم گفتم: شهید، مگر نمی گویند شما زنده اید، اگر مردی و زنده ای بیا، به من بگو خودکشی نکنم.
👈باور کنیم شهدا زنده اند. اجر مجاهدت، شهادت است. خوش به حال کسانی که شهید می شوند و خوش به حال کسانی که در آرزوی شهادت اند.
🌺«مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً». در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. (سوره احزاب، آِیه 23)
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه پنجم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
آیت الله خزعلی از خانواده شهید صالحی می خواهد تا پیش کسی موضوع را مطرح نکنند علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام (ره) نیز می رسد. اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به خود شهید مجتبی صالحی است اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد.
شهیدان واقعا زنده اند.
🔸- پس از عروج ملکوتی شهید جاج ابراهیم همت، شبی فرزند کوچکش مریض می شود و در تب شدیدی می سوزد همراه با گلودردی سخت. هرچه همسر شهید می خواهد بچه را دکتر ببرد می بیند همه به او می گویند فردا مراجعه کنید. شب به منزل می آید ولی بچه سخت بی قراری می کند. مادر هرکاری می کند مانند پاشوری و گذاشتن کیسه ی یخ روی پیشانی بچه هیچ کدام افاقه نمی کند و بچه شروع می کند به هذیان گویی، گریه کردن و بهانه ی پدر را گرفتن. در نیمه ی شب، همسر شهید، طاقت خود را از دست می دهد و درحالت خستگی شدید و خواب و بیداری شروع می کند با حاج همت درد دل کردن و می گوید: حاج همت! مگر نمی گویند که شهدا زنده اند؟ من این همه شب و روز بچه ها را نگه داشتم یک شب هم تو بیا و از این بچه پرستاری کن! همین طوری که بالای سر بچه نشسته بود خوابش می برد و در خواب می بیند شهید آمده به خانه و به او می گوید: چرا این قدر ناراحتی؟ خیلی خوب چند ساعت هم من بچه را نگه می دارم. می نشیند کنار خانم و بستر بچه. بچه اش را بغل گرفته و ناز و نوازش می کند. مادر در حال تماشای این صحنه ی شیرین است که ناگهان بچه می گوید: مامان! پاشو من حالم خوب شده است، الآن بابا این جا بود. وقتی همسر شهید به خود می آید چیزی نمی بیند ولی بوی عطر خاصی فضای اتاق را عطر آگین نموده است.
باید باور کنیم این شهدا زنده اند.
🔹- یک استاد دانشگاه می گفت خوابیده بودم، خواب شهید همت را دیدم. با موتور آمد به من گفت: بپر بالا. از کوچه ها و خیابان ها که گذشتیم در یک خانه رسیدیم. از خواب پریدم ..... به اطرافیان گفتم به نظر شما تفسیر این خواب چیست؟ گفتند: آدرس خانه را بلدی؟ گفتم: بله. گفتند معلوم است، حاج ابراهیم گفته آنجا بروی. رفتم در خانه، دیدم جوان دانشجویی دم در آمد. گفتم: شما با حاج ابراهیم همت کاری داشتی؟ یک دفعه رنگش عوض شد و شروع به گریه کرد. گفتم: چه شده؟ گفت: من می خواستم خودکشی کنم. داشتم فکر می کردم، از اتوبان شهید همت که رد شدم گفتم: شهید، مگر نمی گویند شما زنده اید، اگر مردی و زنده ای بیا، به من بگو خودکشی نکنم.
👈باور کنیم شهدا زنده اند. اجر مجاهدت، شهادت است. خوش به حال کسانی که شهید می شوند و خوش به حال کسانی که در آرزوی شهادت اند.
🌺«مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضي نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً». در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. (سوره احزاب، آِیه 23)
#منبر_آخر_ماه_صفر
جهاد (مبارزه) - جلسه پنجم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
Forwarded from سعداء/ حجتالاسلام راجی
👈از لحاظ منطق و بیان خودمان را مستحکم کنیم، با این کارهای سخیف نمی خواهد شیعه را بزرگ جلوه دهیم.
🔸- افوض بن عمر با یکی بحث کرد، شخص گفت مگر تو شاگرد جعفر بن محمد نیستی؟ من می نشینم و جعفر بن محمد حرف می زند. یکبار ندیدم این حرف های تو را به من بگوید و فحش بدهد، اما الان تو اینجا نشسته ای و به من فحش می دهی؟ تو برو از امام صادق (ع) یاد بگیر.
👈ما از ائمه مان یاد گرفته ایم که اینطور نبوده است. تفرقه کاری است که دشمن در صدد آن است که بین امت اسلام بیندازد. بعضی های دیگر هم که متوجه نمی شوند. تشیع را در 1400 سال پیش خودش نگه داشته اند.
می گویند: بعد از نماز ها بر فلانی ها لعن بفرستید، می گوییم خب لعن کردیم به شمر گفتیم یزید گفتیم خوب شمر الان چه؟ مرگ بر آمریکا بگوییم؟ می گوید: نه امام حسین(ع) را سیاسی نکنید.
👈خوب اگر امام زمان(عج) تشریف بیاورند دیگر انسان نمی تواند شمر زمان را بشناسد. اینجاست که برایش فتنه درست می شود. امام سجاد(ع) تا بعد از 35 سال از واقعه کربلا کارشان تبیین و استدلال بود.
#منبر_دهه_سوم_محرم
راه های نفوذ دشمن - جلسه ششم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
🔸- افوض بن عمر با یکی بحث کرد، شخص گفت مگر تو شاگرد جعفر بن محمد نیستی؟ من می نشینم و جعفر بن محمد حرف می زند. یکبار ندیدم این حرف های تو را به من بگوید و فحش بدهد، اما الان تو اینجا نشسته ای و به من فحش می دهی؟ تو برو از امام صادق (ع) یاد بگیر.
👈ما از ائمه مان یاد گرفته ایم که اینطور نبوده است. تفرقه کاری است که دشمن در صدد آن است که بین امت اسلام بیندازد. بعضی های دیگر هم که متوجه نمی شوند. تشیع را در 1400 سال پیش خودش نگه داشته اند.
می گویند: بعد از نماز ها بر فلانی ها لعن بفرستید، می گوییم خب لعن کردیم به شمر گفتیم یزید گفتیم خوب شمر الان چه؟ مرگ بر آمریکا بگوییم؟ می گوید: نه امام حسین(ع) را سیاسی نکنید.
👈خوب اگر امام زمان(عج) تشریف بیاورند دیگر انسان نمی تواند شمر زمان را بشناسد. اینجاست که برایش فتنه درست می شود. امام سجاد(ع) تا بعد از 35 سال از واقعه کربلا کارشان تبیین و استدلال بود.
#منبر_دهه_سوم_محرم
راه های نفوذ دشمن - جلسه ششم
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
Forwarded from سعداء/ حجتالاسلام راجی
🔹4. بی تقوایی: آیه 2 سوره طلاق: 🌺 «وَمَن یَتَّقِ اللَّه یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» هرکس تقوا داشته باشد، خدا راه برون رفت از بحران را به او نشان می دهد. کسی که بی تقوا و اهل گناه باشد، این فرد نمی تواند بصیرت داشته باشد.
🔹5. نگاه سطحی به دین: برخی از افراد دید بسیار سطحی دارند. مثلا می گویند:
🔸چرا جوان های ما را به سوریه می فرستید؛ بگذارید وقتی جنگ به مرز ما رسید، بروند در مرز خودمان جهاد بکنند / یا اینکه می گویند چرا می گویید مرگ برآمریکا؟ بگویید مرگ بر روسیه!. متوجه نیستند که لفظ مرگ بر کسی گفته می شود که در جهان ظلم و خونریزی می کند / یا می گویند چرا می گویید راه قدس از کربلا می گذرد، بگویید راه قدس از بقیع می گذرد/ یا اینکه می گویند ما هیچ وقت با اهل سنت برادر نمی شویم. واقعا در جواب این افراد چه باید گفت!؟
🔸از حضرت امیر(ع) وقتی که خلیفه بودند، سؤال شد که چرا حق شما را غصب کردند؟ امام گفتند تو مردی هستی که موقعیت زمانه ات را تشخیص نمی دهی. معاویه هنوز زنده است و شما به دشمنان مرده من گیر داده اید؟
برخی می گویند که بیایید با آمریکا مذاکره کنیم مشکلات حل شود. این سطحی نگری است.
🔸نگاه سطحی این است که دغدغه دو ماه نیروهای حزب اللهی شده است فوتبالی که قرار است شب عاشورا برگزار شود.این مسئله چه اهمیتی دارد در برابر مصوبه ای که قرار است یک هفته دیگر در مجلس شورای اسلامی به رأی گذاشته شود. مصوبه دفاع از حقوق کودکان (کنوانسیون دفاع از حقوق کودک) که اگر تصویب شود کودکان زیر 15 سال حق حضور در مراسمات مذهبی ندارند و خانه هایی که فرزند زیر 15 سال دارند، حق برگزاری مراسمات مذهبی را ندارند. با این مصوبه بسیج دانش آموزی هم حذف خواهد شد. دغدغه اصلی این موضوع است.
🔹6. شخصیت محوری:افراد بزرگ معصوم نیستند و اشتباه می کنند. همه افراد بزرگ قابل اتکا نیستند. شریح قاضی که یک شخصیت مهم و مرجع تقلید بود، حکم قتل امام حسین (ع) را داد. ما اگر در دوران حضرت امام خمینی(ره) می خواستیم شخص محور باشیم، بعد از ایشان کار کشور تمام بود. ما قائل به ولایت فقیه بودیم. این گفتمان پابرجا می ماند.
🔸مصادیق انسان های با بصیرت در طول تاریخ کم نبودند. با بصیرت ترین افراد تاریخ،🌺 اهل بیت(ع) بودند؛ اگر امام مجتبی (ع) در زمان امام حسین(ع) بودند، همان کار را می کردند. در یک دوران صلح نیاز بود و در یک دوران جنگ.
با بصیرت ترین افراد در زمان ما مرحوم امام و مقام معظم رهبری هستند.
🔸شخصی به شهید بهشتی گفت: آقا مگر نمی دانید بنی صدر خائن است؟ پس چرا به امام نمی گویید تا او را عزل کنند. شهید بهشتی گفتند: من خودم سال 45 بنی صدر را به امام معرفی کردم و گفتم ایشان دانشجوی فعالی است. اما امام فرمودند من یکی دو مورد از مقالات ایشان را خوانده ام و به ایشان مشکوکم. بار دیگر در سال 57 که این جریان را فراموش کرده بودم، بنی صدر از من خواست که برایش از امام تأییدی بگیرم. ایشان دوباره به من گفتند که من به ایشان مشکوکم! حالا شما می خواهید که من امام را از مسائل کشور مطلع کنم!؟
🔸در کتاب 40 تدبیر، 40 تدبیر مقام معظم رهبری در دوران رهبری را می خوانید. که جریان فتنه 88 اوج آنهاست. ایشان قضایا را به بهترین شکل مدیریت کردند و ذره ای از مواضع خود پایین نیامدند.
🔸جناب عمار هم در فتنه صفین و در 92 سالگی مردم را به حضرت علی(ع) فرا می خواند. شخصیتی هست در واقعه کربلا، که در زیارت نامه ایشان، به بصیرت ایشان اشاره می شود. امام صادق(ع) نیز در حدیثی بیان می کنند که خدا رحمت کند عمویمان عباس(ع) را. ایشان دارای بصیرت نافذی بود. این شخصیت بزرگ، قمر بنی هاشم هستند.
#منبر_دهه_اول_محرم
#ویژگی_های_مشترک_دشمنان امام حسین (ع) و امام زمان (عج)
شب نهم: عدم بصیرت
#مسجد_حسینی
شیراز
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
🔹5. نگاه سطحی به دین: برخی از افراد دید بسیار سطحی دارند. مثلا می گویند:
🔸چرا جوان های ما را به سوریه می فرستید؛ بگذارید وقتی جنگ به مرز ما رسید، بروند در مرز خودمان جهاد بکنند / یا اینکه می گویند چرا می گویید مرگ برآمریکا؟ بگویید مرگ بر روسیه!. متوجه نیستند که لفظ مرگ بر کسی گفته می شود که در جهان ظلم و خونریزی می کند / یا می گویند چرا می گویید راه قدس از کربلا می گذرد، بگویید راه قدس از بقیع می گذرد/ یا اینکه می گویند ما هیچ وقت با اهل سنت برادر نمی شویم. واقعا در جواب این افراد چه باید گفت!؟
🔸از حضرت امیر(ع) وقتی که خلیفه بودند، سؤال شد که چرا حق شما را غصب کردند؟ امام گفتند تو مردی هستی که موقعیت زمانه ات را تشخیص نمی دهی. معاویه هنوز زنده است و شما به دشمنان مرده من گیر داده اید؟
برخی می گویند که بیایید با آمریکا مذاکره کنیم مشکلات حل شود. این سطحی نگری است.
🔸نگاه سطحی این است که دغدغه دو ماه نیروهای حزب اللهی شده است فوتبالی که قرار است شب عاشورا برگزار شود.این مسئله چه اهمیتی دارد در برابر مصوبه ای که قرار است یک هفته دیگر در مجلس شورای اسلامی به رأی گذاشته شود. مصوبه دفاع از حقوق کودکان (کنوانسیون دفاع از حقوق کودک) که اگر تصویب شود کودکان زیر 15 سال حق حضور در مراسمات مذهبی ندارند و خانه هایی که فرزند زیر 15 سال دارند، حق برگزاری مراسمات مذهبی را ندارند. با این مصوبه بسیج دانش آموزی هم حذف خواهد شد. دغدغه اصلی این موضوع است.
🔹6. شخصیت محوری:افراد بزرگ معصوم نیستند و اشتباه می کنند. همه افراد بزرگ قابل اتکا نیستند. شریح قاضی که یک شخصیت مهم و مرجع تقلید بود، حکم قتل امام حسین (ع) را داد. ما اگر در دوران حضرت امام خمینی(ره) می خواستیم شخص محور باشیم، بعد از ایشان کار کشور تمام بود. ما قائل به ولایت فقیه بودیم. این گفتمان پابرجا می ماند.
🔸مصادیق انسان های با بصیرت در طول تاریخ کم نبودند. با بصیرت ترین افراد تاریخ،🌺 اهل بیت(ع) بودند؛ اگر امام مجتبی (ع) در زمان امام حسین(ع) بودند، همان کار را می کردند. در یک دوران صلح نیاز بود و در یک دوران جنگ.
با بصیرت ترین افراد در زمان ما مرحوم امام و مقام معظم رهبری هستند.
🔸شخصی به شهید بهشتی گفت: آقا مگر نمی دانید بنی صدر خائن است؟ پس چرا به امام نمی گویید تا او را عزل کنند. شهید بهشتی گفتند: من خودم سال 45 بنی صدر را به امام معرفی کردم و گفتم ایشان دانشجوی فعالی است. اما امام فرمودند من یکی دو مورد از مقالات ایشان را خوانده ام و به ایشان مشکوکم. بار دیگر در سال 57 که این جریان را فراموش کرده بودم، بنی صدر از من خواست که برایش از امام تأییدی بگیرم. ایشان دوباره به من گفتند که من به ایشان مشکوکم! حالا شما می خواهید که من امام را از مسائل کشور مطلع کنم!؟
🔸در کتاب 40 تدبیر، 40 تدبیر مقام معظم رهبری در دوران رهبری را می خوانید. که جریان فتنه 88 اوج آنهاست. ایشان قضایا را به بهترین شکل مدیریت کردند و ذره ای از مواضع خود پایین نیامدند.
🔸جناب عمار هم در فتنه صفین و در 92 سالگی مردم را به حضرت علی(ع) فرا می خواند. شخصیتی هست در واقعه کربلا، که در زیارت نامه ایشان، به بصیرت ایشان اشاره می شود. امام صادق(ع) نیز در حدیثی بیان می کنند که خدا رحمت کند عمویمان عباس(ع) را. ایشان دارای بصیرت نافذی بود. این شخصیت بزرگ، قمر بنی هاشم هستند.
#منبر_دهه_اول_محرم
#ویژگی_های_مشترک_دشمنان امام حسین (ع) و امام زمان (عج)
شب نهم: عدم بصیرت
#مسجد_حسینی
شیراز
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
با عرض تسلیت به مناسبت #ایام_فاطمیه،
شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
متن کامل ۴ #منبر_موضوعی،
مناسب برای جلسات سخنرانی دهه فاطمیه آماده شده است.
👈 موضوعات منابر:
🔸 #راه_های_نفوذ_دشمن - ۱۰ جلسه
🔸 #فضیلتهای_درحال_فراموشی - ۱۳ جلسه
🔸 #ویژگیهای_مشترک_دشمنان حسینی و مهدوی - ۱۰ جلسه
🔸 منظومه موضوعی #جهاد در اندیشه اسلامی(شامل ابعاد، لوازم، موانع، ثمرات جهاد)
👈 و جدیدترین مجموعه آماده شده:
🔸 روش های مؤثر در #جهاد_تبلیغی (روش های مؤثر در امر به معروف) - ۹ جلسه
عزیزانی که مایل به دریافت متن این جلسات هستند، می توانند از طریق لینک ارتباط با نویسنده کانال،
@manbarak_admin
ما را نیز در ثواب حسنات خود شریک نمایند.
التماس دعا
با عرض تسلیت به مناسبت #ایام_فاطمیه،
شهادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
متن کامل ۴ #منبر_موضوعی،
مناسب برای جلسات سخنرانی دهه فاطمیه آماده شده است.
👈 موضوعات منابر:
🔸 #راه_های_نفوذ_دشمن - ۱۰ جلسه
🔸 #فضیلتهای_درحال_فراموشی - ۱۳ جلسه
🔸 #ویژگیهای_مشترک_دشمنان حسینی و مهدوی - ۱۰ جلسه
🔸 منظومه موضوعی #جهاد در اندیشه اسلامی(شامل ابعاد، لوازم، موانع، ثمرات جهاد)
👈 و جدیدترین مجموعه آماده شده:
🔸 روش های مؤثر در #جهاد_تبلیغی (روش های مؤثر در امر به معروف) - ۹ جلسه
عزیزانی که مایل به دریافت متن این جلسات هستند، می توانند از طریق لینک ارتباط با نویسنده کانال،
@manbarak_admin
ما را نیز در ثواب حسنات خود شریک نمایند.
التماس دعا
Forwarded from سعداء/ حجتالاسلام راجی
راههای نفوذ دشمن.pdf
1.8 MB
متن کامل ده جلسه سخنرانی
با موضوع: #راه_های_نفوذ_دشمن
#منبر_دهه_سوم_محرم 1395
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
با موضوع: #راه_های_نفوذ_دشمن
#منبر_دهه_سوم_محرم 1395
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
Forwarded from سعداء/ حجتالاسلام راجی
ویژگی_های_مشترک_دشمنان_حسینی_و_دشمان.rar
3 MB
متن کامل ده جلسه سخنرانی
با موضوع:
#ویژگی_های_مشترک_دشمنان حسینی و دشمنان مهدوی
#منبر_دهه_اول_محرم 1395
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
با موضوع:
#ویژگی_های_مشترک_دشمنان حسینی و دشمنان مهدوی
#منبر_دهه_اول_محرم 1395
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
فضیلتهای در حال فراموشی.rar
4.4 MB
متن 13 جلسه سخنرانی
با موضوع:
✨ #فضیلتهای_درحال_فراموشی
🔻 #منبر_دهه_اول_محرم 1395
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
🌐@rajii_ir
با موضوع:
✨ #فضیلتهای_درحال_فراموشی
🔻 #منبر_دهه_اول_محرم 1395
پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
🌐@rajii_ir
♨️ با توجه به نزدیک شدن به ایام #ماه_محرم و پیام تعدادی از عزیزان، خصوصا #روحانیون عزیز پیرامون موضوع #منبر دهه اول محرم #حجت_الاسلام_راجی ، سرفصلهای منبر تقدیم میشود
📌 موضوع منبر: #مولفه_های_عاشورایی_مکتب_سلیمانی
📎 قابل ذکر است که #صوت منابر انشاء الله هر شب بلافاصله بعد از منبر و #متن آنها با کمی فاصله در کانال سعداء گذاشته خواهد شد
#سعداء
@soada_ir
📌 موضوع منبر: #مولفه_های_عاشورایی_مکتب_سلیمانی
📎 قابل ذکر است که #صوت منابر انشاء الله هر شب بلافاصله بعد از منبر و #متن آنها با کمی فاصله در کانال سعداء گذاشته خواهد شد
#سعداء
@soada_ir
Audio
🔊 #بشنوید | مکتب فاطمی، رمز ماندگاری #مکتب_سلیمانی
⬅️ ولایتمداری
🔶 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در فاطمیه ۱۴۴۲
#منبر_مجازی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
⬅️ ولایتمداری
🔶 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در فاطمیه ۱۴۴۲
#منبر_مجازی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
Audio
🔊 #بشنوید | مکتب فاطمی، رمز ماندگاری #مکتب_سلیمانی (۲)
⬅️ مردم دوستی
🔶 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در فاطمیه ۱۴۴۲
#منبر_مجازی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
⬅️ مردم دوستی
🔶 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در فاطمیه ۱۴۴۲
#منبر_مجازی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
Audio
🔊 #بشنوید | مکتب فاطمی، رمز ماندگاری #مکتب_سلیمانی (۳)
⬅️ شجاعت
🔶 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در فاطمیه ۱۴۴۲
#منبر_مجازی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
⬅️ شجاعت
🔶 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در فاطمیه ۱۴۴۲
#منبر_مجازی
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
نفاق و عوام فریبی