سعداء/ حجت‌الاسلام راجی
7.86K subscribers
3.59K photos
2.29K videos
363 files
1.51K links
🌱 پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@soada_ir

🌱 کانال خانواده
@soada_reyhaneh

🌱 منبرک
@manbarak

ارتباط با ادمین:
@aadmin_soada1
Download Telegram
سخنرانی دهه اول محرم - جلسه نهم

با موضوع:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی

#جهاد - بخش اول

حرم مطهر و ملکوتی امام زاده سید علاءالدین حسین بن موسی (ع) - شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
#فضیلتهای_درحال_فراموشی - جلسه نهم

منبر دهه اول محرم:

🌺حرم مطهر و ملکوتی امام زاده سید علاءالدین حسین بن موسی (علیه السلام)🌺 - شیراز
—----------------------------------
🔷 موضوع شب نهم: جهاد(بخش اول)🔷

👈 جهاد و مبارزه
در قرآن بیش از 20 بار امر به جهاد شده است، در حالی که به نماز با این همه فضیلت، 13 بار امر شده است. (آیه در فضیلت نماز زیاد است، منظور امر به نماز است). در زیارت نامه اکثر ائمه، بحث جهاد نظامی یا جهاد غیر نظامی مطرح شده است.
🔸در زیارت جامعه کبیره که برای تمام اهل بیت است، امام هادی(ع) فرمودند که: «جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ». ما شهادت می دهیم که شما اهل بیت در راه خدا جهاد کردید و حق جهاد را بجا آوردید.
🔸در منظومه فکری رهبری جهاد یعنی تلاش همراه با ایثار در برابر دشمن.

👈 ابعاد جهاد:
🔹1. جهاد نظامی: الگوهای حقیقی این جهاد، تمام شهدا از ابتدای تاریخ تا انتهای تاریخ هستند؛ مثل شهدای مدافع حرم، حاج قاسم سلیمانی ها، شهید چمران ها.
🔸شهید چمران در تمام ابعاد جهاد الگو بودند، عرفان و اخلاص و عبادت ایشان به کنار، از نظر نظامی هم نمونه بودند، و در دوران جنگ اختراعات زیادی داشتند که سابقه نداشته و باعث پیشبرد جنگ شد، مثلا زیردریایی معروفی که برای جاسوسی از عراقی ها ساختند و یا کانال چمران که آب را به سمت سنگرهای دشمن روانه ساخت و سنگرهای آنها از بین رفت و همچنین پل یونیلیتی که حتی اگر خمپاره به آن برخورد می کرد، باز هم حالت معلق بودنش را از دست نمی داد و یا ماشینی که ایشان ساختند که می توانست روی رمل حرکت کند و نیروها را جابجا کند. ایشان اجر این جهاد را با شهادت گرفتند.

🔹2. جهاد سیاسی: علمای شیراز در این جهاد خیلی پیش گام بودند.
🔸میرزای شیرازی که صاحب تحریم تنباکو هستند و با حکم حکومتی خودشان، جلوی یکی از ننگین ترین قراردادهایی که قرار بود ببندند را گرفتند که حتی در حرم سرای ناصرالدین شاه قلیان ها را شکستند و وقتی پرسید چرا قلیان ها را شکستید؟ گفتند کسی که فتوا داد ما به هم محرم بشویم، الان فتوا داده تنباکو حرام است.
🔸سید نور الدین هاشمی حسینی، دبیر ایرانی الاصل کنسول گری انگلستان را که مست جلوی شاه چراغ آمده بود و اربده می کشید را در دوران رضاشاه که همه چیز دست دشمن و انگلستان بود، دستور دستگیری آن شخص را داد و خودش جلوی شاهچراغ او را شلاق زد.
🔸در عصر ما، مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) در حال انجام بالاترین درجه از جهاد سیاسی هستند.
🔸شهید مدرس، الگوی واقعی برای جهاد سیاسی بود. در زمان رضاشاه، اسکناس 1000تومانی ارزش بسیار زیادی داشت و فقط در دستگاه شاه پیدا می شد. شخصی تعریف می کند که خدمت شهید مدرس رسیدم و دیدم تعداد زیادی اسکناس 1000تومانی جلوی ایشان است، پرسیدم آقا این ها از کجا امده است؟ فرمودند رضا شاه فرستاده، گفتم چرا بر نمی دارید؟ گفتند الان صاحبش میاد بر می داره! پرسیدم قضیه چیه؟ گفتند که رضاشاه یک نفر را همراه این پول ها فرستاد و گفت از ما زیاد انتقاد نکنید، و من گفتم اگر این پول را بگیرم در مسیر نابودی رضاشاه مصرف می کنم! بعد از مدتی آن شخص برگشت و با عصبانیت پول ها را برداشت و رفت.

🔹3. جهاد علمی:
باب این جهاد باز است؛ دانشجویانی که در رشته هایی که برای کشور مفید است درس می خوانند، و طلابی که برای گسترش شیعه در جهان درس می خوانند، در حال جهاد علمی هستند. الگوی مهم این جهاد، مراجع تقلید، شهید مطهری، شهید کاظمی آشتیانی و شهید شهریاری ها هستند.
🔸#شهید_شهریاری نماز شبش به گفته خانمش ترک نمی شد و مثل ایشان در ایران نخواهد بود که توانست کشور را به سوخت 20 درصد برساند و ایشان با این سطح علمی، برای تمام شهادت ها، حتی شهادت عبدالعظیم حسنی پیراهن سیاه می پوشید. یک دانشجو سوالی در کتاب فیزیک دیده بود که هیچ کدام از اساتید دانشگاه جوابی برای آن نداشتند و می گفتند اشتباه است ولی شهید شهریاری این سوال را حین وضو گرفتن بودند که حین شستن صورتشان، یک سوم اول جواب را گفتند. حین شستن دست راست، یک سوم دوم را گفتند و حین شستن دست چپ، جواب را کامل کردند.
🔸شهید مطهری هرجا شبهه ای مطرح بود، جواب می دادند. اجر جهاد از هر نوعش، شهادت است و شهادت هم فقط با تیر و ترکش نیست، بلکه ممکن است در بستر از دنیا برود ولی اجرش اجر شهید است.

🔹4. جهاد فرهنگی: هر کس که کار فرهنگی بکند، در حال جهاد فرهنگی است؛ مثلا مغازه داری که به خانم های محجبه تخفیف بیشتری بدهد.
🔸شهید مدافع حرم صدر زاده، که در جلسه خواستگاری از خانمش می خواهد که ایشان را از کار فرهنگی باز ندارد؛ و شب اول بعد از شهادتش، به خانمش می گوید که بعد از من کار فرهنگی انجام بده و ایشان در مراسم تشییع همسرشان، شروع به سخنرانی می کنند.
کار فرهنگی می تواند در قالب امر به معروف و نهی از منکر باشد.

ادامه 👇👇👇
🔹5. جهاد اخلاقی: مبارزه با نفس و دوری از گناهان در حالی که موقعیت آن را دارد و جهاد اکبر است و الگوهای بسیاری نیز دارد.


🌸 کتاب سلام بر ابراهیم 🌸
این شهید قهرمان فوتبال، والیبال و کشتی است و با دو دستش پینگ پنگ بازی می کرد. یک روز به ایشان گفتند بخاطر بدن ورزیده و لباس های ورزشی و ساک ورزشی ات مشخص است که ورزشکار هستی و به همین خاطر دخترها زیاد نگاهت می کردند که ایشان از فردای آن روز، با لباس گشاد و موی تراشیده می آمد و لباس هایش را داخل پلاستیک با خود حمل می کرد. فرار از گناه این شکلی است. الگو از این کامل تر می خواهیم؟ کسی که هر وقت صدای اذان بلند میشد، ایشان هرجا بودند اذان می گفتند. در مسابقه فینال کشتی، حریف به او می گوید «می دانم تو من را شکست می دهی، لطفا طوری من را شکست بده که آبرویم نرود. زیرا مادرم دارد نگاه می کند» شهید هم در جواب حرف او را تأیید می کند. کاری می کند که خودش در مسابقه شکست بخورد! سال بعد هم در فینالبه خاطر اینکه رقیبش به پول قهرمانی نیاز داشته شکست می خورد. بخاطر نماز اول وقت، مسابقات را ترک می کند. در جنگ، وسط عملیات می ایستد و اذان می گوید که به واسطه اذان او 17 نفر عراقی تسلیم می شوند. ایشان تلاش بسیاری برای برگرداندن بدن گمنام دوستش کرد. بعد از برگرداندن ایشان، پدر آن شهید به ایشان گفت: «پسرم در خواب از شما گله کرد. گفت شهدای گمنام مهمان حضرت زهرا(س) هستند و از وقتی من را پیدا کردی دیگر حضرت زهرا(س) به دیدار من نیامده اند». شهید ابراهیم هادی هم آرزوی شهادت همراه با گمنامی می کنند. که تا به امروز بدن نازنین شهید ابراهیم هادی هنوز از کانال کمیل برنگشته است.
خواهر شهید ابراهیم هادی نقل می کنند که وقتی پسر عموی مادرم شهید شد، ابراهیم نیز در تشییع جنازه شرکت کرد. بعد از تشییع ابراهیم گفت: «خوش به حالت، چه جای خوبی نصیبت شده است، قطعه شهدا و کنار خیابان اصلی؛ هر کس از اینجا رد بشود، یک فاتحه برایت می خواند». بعد از این جمله هم چند قبر آن طرف تر را نشان داد و گفت «دعا کن من هم بیایم همینجا پیش تو». حدود سی سال بعد که قرار شد به یادبود او سنگ مزاری به نامش بر روی قبور یکی از شهدای گمنام قرار دهند به مزار شهدا رفتیم. دیدیم همان محلی است که ابراهیم آن روز به ما نشان داده بود.
نویسنده این کتاب، اسمی برای کتاب به ذهنش نرسیده بو قران را که باز کرد آیات 109 تا 111 سوره صافات آمد : 🌺 «سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ». سلام خدا بر ابراهیم. این شد که اسم کتاب را گذاشتند سلام بر ابراهیم. برادر ایشان در برنامه خندوانه فرمودند که مادرمان بعد از شهادت و مفقود الاثر شدن ابراهیم، از یخچال یخ و برفک می خورد. وقتی ایشان را پیش پزشک بردیم گفت ایشان هیچ مشکلی ندارند ولی دارند از داخل می سوزند. چند وقت دیگر هم بیش تر زنده نمی مانند اما وقتی از دنیا بروند، بدانید که قلبشان از غم ترکیده است. که اینطور هم شد یک روز دیدیم که از بینی و گوش و دهان مادرم خون می آید. تا ایشان را به بیمارستان بردیم تمام کردند. آنجا به ما گفتند قلب مادرتان ترکیده است. این شهید کسی است که مقام معظم رهبری فرمودند اخیرا کتابی در رابطه با شهید ابراهیم هادی خوانده ام و آن را تمام کرده ام اما کنار نگذاشته ام. این شهید کسی است که حجت الاسلام پناهیان گفته اند کتاب شهید ابراهیم هادی را بخوانید و بعد از آن زندگیتان را به دو بخش تقسیم کنید، یک بخش قبل از خواندن این کتاب و دیگری بعد از خواندن این کتاب و قسمت اول را دور بیندازید. من هر وقت که با برخی افراد از جمله جوانان بحثی می کنم و می بینم که دیگر حرفم تأثیر ندارد، این کتاب را معرفی می کنم که بخوانند و بعد می بینم که تأثیر خود را می گذارد. در برنامه ای با نام «از لاک جیغ تا خدا» که از تلویزیون پخش می شود، چند نفر از خانم هایی که حجاب مناسبی نداشتند و محجبه شدند، عامل تغییر خود را همین کتاب سلام بر ابراهیم معرفی می کنند. حقیقتا روح این شهید در این کتاب هست. این کتاب را حتما بخوانید و به دیگران هدیه دهید. الگوهای واقعی ما این افراد هستند، اگر این الگوها در بین جوانان شناخته بشوند، تمام الگوهای کاذب از جمله بازیگران سینما و فوتبالیست ها از ذهن جوانان حذف می شوند. اگر شخصی در یک کشور دیگری، یک هزارم این شهید بود، اسم کشورشان را هم عوض می کردند و نام این شهید را می گذاشتند. در میدان های زیادی از آمریکا مجسمه فردی بنام قصاب است که در جنگ جهانی مقداری گوشت به سرباز های عراقی داده است و این اوج ایثار امریکایی است. ما چقدر شهید داریم؟

👇👇👇
🔸فقط در استان فارس 15000 شهید هست. ما حدود 200000 شهید در جنگ داریم و حدود 17000 شهید ترور. ما قدر آنها را نمی دانیم. ایشان الگوی جهاد اخلاقی هستند. خاطرات امر به معروف شهید ابراهیم هادی را بخوانید. چقدر افراد به خاطر اخلاق ایشان به جبهه آمدند؟ به مسجد آمدند.

🔹6. جهاد اقتصادی: جهاد اقتصادی سخت است. الگوی این جهاد، تمام افرادی هستند که بخاطر امر رهبری، کالای ایرانی استفاده می کنند، جهاد اقتصادی سخت است. همانطور که امام گفتند: سوسنگرد باید آزاد بشود و آزاد شد. مهران باید آزاد بشود و آزاد شد. مقام معظم رهبری هم می فرمایند: باید کالای ایرانی استفاده کنید و ما استفاده می کنیم. حداقل کالاهای ایرانی که خوب است را استفاده کنیم. اگر بهتر از خارجی اش نباشد بدتر نیست. (مثلا مداد و پاکن و مدادتراش را دیگر خارجی نخریم که همین می تواند برای چند هزار نفر کار تولید کند). الگوی جهاد اقتصادی، آن خانم ژاپنی شیعه ای است که بخاطر امر رهبری به خرید کالای ایرانی، تمام لوازم منزلش را ایرانی تهیه کرده بود تا ثواب را ببرد.
🔸الگوی دیگر آیت الله مرعشی نجفی که زمان شاه که ایران هیچ چیزی تولید نمی کرد، به خیاط گفت: باید قبای من را از جنس فقط ایرانی درست کنی، و خیاط چون دکمه ایرانی نداشتند، دکمه خارجی می گذارند که آیت الله مرعشی آن ها را کنده و بجای آن از پارچه گره زده استفاده می کنند. لباس ایشان امروزه در کتابخانه آیت الله مرعشی در قم موجود است.

🔹7. جهاد اجتماعی: الگوی این جهاد، جوانان مومنی هستند که در اردوی جهادی در تعطیلات تابستان و عید در مناطق صعب العبور هستند. برخی خانواده ها که دغدغه دارند و می خواهند فرزندانشان کار یاد بگیرند و از راحت طلبی دور بشوند، بهترین کار اردوهای جهادی است، باید فرزندانشان را به همین اردوهای جهادی بفرستند. کسانی که خیلی ادعای وطن پرستی و ایران پرستی دارند 15 روز عید را در تخت جمشید هستند اما این جوان ها در دور افتاده ترین روستاها مشغول کارهای عمرانی و کشاورزی می شوند. حاج عبدالله والی از الگوهای اردوهای جهادی بودند.

🔹8. جهاد خانوادگی: همسران و مادران شهدا و مردانی که برای خرج خانواده کار می کنند و همچنین تمام مادرانی که فرزند می‌آورند و سختی های دوران بارداری و شیردهی و تربیت را می کشند، در حال جهاد هستند. جهاد سخت است و با دنیاطلبی، راحت طلبی و ... یکجا جمع نمی شود.
روحیه جهادی باید در بین مردم گسترش یابد که این کار در مراسم عزاداری انجام می شود. 97 درصد شهدای ما، تربیت شده مساجد و امام حسین(ع) بودند. الگوی کامل جهاد، قمربنی هاشم هستند؛ ایشان بعد از ائمه اطهار، بالاترین مقام را دارند.


#منبر_دهه_اول_محرم

#فضیلتهای_درحال_فراموشی



#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
فضيلتهاي در حال فراموشي 9.pdf
304.3 KB
فایل پی دی اف خلاصه منبر:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی
جلسه نهم: جهاد (بخش اول)

#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
نمودار خلاصه منبر:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی

جلسه نهم: جهاد(بخش اول)

#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
🌸 تفسیر زیارت شریف عاشورا 🌸

توسط حجت الاسلام راجی

🔸هر روز با تفسیر فرازهایی از زیارت عاشورا همراه ما باشید
+صوت
+متن خلاصه نکات

👇👇👇
@ashura_rajii_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی دهه اول محرم - جلسه دهم(ظهر تاسوعا)

با موضوع:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی

#جهاد - بخش دوم

حرم مطهر و ملکوتی امام زاده سید علاءالدین حسین بن موسی (ع) - شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
#فضیلتهای_درحال_فراموشی - جلسه دهم(ظهر تاسوعا)

منبر دهه اول محرم:

🌺حرم مطهر و ملکوتی امام زاده سید علاءالدین حسین بن موسی (علیه السلام)🌺 - شیراز
—----------------------------------
🔷 موضوع ظهر روز تاسوعا: جهاد(بخش دوم)🔷

🔸به مصادیق جهاد در جلسه قبل اشاره کردیم: جهاد علمی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی.

👈موانع جهاد و مبارزه
🔹1. راحت طلبی: بعد از پیامبر(ص) وقتی حق حضرت فاطمه(س) و حضرت علی(ع) را غصب کردند. حضرت زهرا(س) به مسجد آمدند و صحبت کردند. اما مردم فقط شنیدند. 🌺حضرت زهرا(س) فرمودند: «اَلا وَقَد أری اَن قَد اَخلَدتُم اِلی الخَفضِ». امّا جز این نیست که به تن آسایی خو کرده اید. من می دانم مشکل شما چیست؟ مشکل شما این است که راحت طلب شده اید. چون راحت طلب شده اید حال جهاد و دفاع از حق ندارید. کوفیان مصداق بارز راحت طلبی بودند. به امام نامه نوشتند برای اینکه راحت تر بشوند.

🔸وقتی کاروان اسرا را به داخل کوفه آوردند 🌺 حضرت زینب(س) شروع به صحبت کردند و مردم زار زار گریه می کردند، فرمودند: ان شاالله اشک چشمتان هیچ وقت خشک نشود. خوب اگر پشیمانید هنوز دیر نشده است. همین الان مبارزه و قیام کنید. اگر امام ماضی نیست امام مضارع هست. اگر امام حسین(ع) شهید شد امام سجاد(ع) که هست. مگر شما نمی گویید توبه کردیم، اشتباه کردیم. خوب الان بیایید. ما که هنوز در کوفه هستیم. شما هم که هستید. پس چرا مبارزه نمی کنید؟ پس چرا جهاد نمی کنید؟ اما آنها فقط گریه می کردند.
این یعنی که اگر یار بخواهید نیستیم اما تا جایی که بخواهید گریه می کنیم! بودن در راه دین آنهم فقط در حد گریه . این نوع گریه را صاحب الزمان(عج) قبول ندارند.
🔹2. غفلت: این آفت شدیدا جوامع اسلامی را تهدید می کند. دشمن با غافل کردن مردم و سرگرم کردن مردم به چیزهایی که اولویت ندارد کار را به جایی می رساند که امام حسین(ع) به شهادت می رسند. بسیاری از مردمی که در رکاب امام حاضر نشدند، افراد غافل بودند. چرا که آنها اتفاقا مؤمن بودند اما غافل بودند و اولویت زمان خود را تشخیص نمی دادند؛ این که الآن چه چیزی واجب است، چه چیزی واجب تر.
🔸طرماح نسبت به امام معرفت خوبی داشت و خیرخواه صادقی برای امام حسین(ع) بود تا آن‌جا که چند بار مورد دعای آن حضرت واقع شد، امّا رساندن آذوقه به خانواده و ترجیح دادن آنان به یاری امام(ع) و اولویت‌بخشی آنان در رفع گرفتاریشان، او را از فیض یاری امام معصوم علیه السلام محروم کرد. او زمانی که برگشت روز یازدهم محرم بود و خبر شهادت امام را از سماعه بن بدر شنید.
آذوقه خریدن برای خانواده مهم و واجب است اما واجب تر از آن چه بود؟
چه بسیار افرادی که در راه مکه تا کربلا که عازم حج بودند، امام را دیدند اما امام را همراهی نکردند. حج مهم بود اما وقتی امامتان پشت به قبله کرد یعنی شما هم پشت به قبله کنید. یاری امام مهمتر بود یا حج؟

دشمن در طول تاریخ همیشه این کار را انجام می دهد. مردم را به کاری وادار کرده که از یک کار مهمتر باز بمانند. مثلا یکی از ابزارهای دائمی دشمن همین ورزش و فوتبال هست. همیشه در المپیک یا در جام جهانی که مردم سرگرم دیدن مسابقات ورزشی بودند دشمن ضربه خودش را زده است.

👈 به عنوان مثال : بسیاری از رویدادهای شوم مانند جنگها؛ در همین دوران ها به دلیل غفلت مردم و سرگرم بودن به غیر اهم ها بوده است.
مانند : 🔸المپیک ۱۹۴۸ = اعلام موجودیت اسرائیل
🔸جام جهانی ۱۹۸۲ = حمله رژیم صهیونیستی به لبنان
🔸جام ملت های اروپا ۱۹۹۲ = قتل عام مردم بوسنی توسط اروپا
🔸جام جهانی ۲۰۰۶ = جنگ ۳۳ رژیم صهیونیستی علیه لبنان
🔸المپیک ۲۰۰۸ = حمله صهیونیستی باز هم به غزه
🔸جام جهانی ۲۰۱۰ = محاصره غزه و حمله به کاروان آزادی
🔸المپیک ۲۰۱۲ = جنگ سوریه جام جهانی ۲۰۱۴ = حمله داعش

🔴 مواظب باشیم … کار دشمن غافل کردن مؤمنین و مسلمانان است.

ادامه 👇👇👇
🔸در سال ۱۳۳۰ قمری، زمانی که عالم بزرگ شیعه، شهید ثقه الاسلام میرزا علی آقای تبریزی توسط روس ها در تبریز به دار آویخته شد، روز عاشورا بود. در همین هنگام، با فاصله ای نه چندان دور، دسته ها و گروه هایی به قمه زنی و عزاداری، به سبک خود مشغول بودند. تعدادی از حامیان ثقه الاسلام، به طلب یاری نزد عزاداران شتافتند و گفتند: شما بر مظلومیت امام اشک می ریزید و حتی از فرط ناراحتی قمه می زنید و می گویید ای کاش در کربلا بودیم و از امام دفاع می کردیم و در رکاب امام به شهادت می رسیدیم. حال موقعیتی پیش آمده، بیایید و نگذارید گلویی دیگر را به ناحق خفه کنند. شما بیش از دو سه هزار نفر هستید درحالی که تعداد روس ها از صد نفر تجاوز نمی کند، حتما بر آنها غلبه خواهید کرد. اما سر گروه قمه زنان به درخواست حامیان ثقه الاسلام پاسخ منفی داد و گفت: امام حسین(ع) را سیاسی نکنید. آنها تفنگ دارند و آدم را می کشند... [قمه زنی سنت یا بدعت: ص ۱۲۶]

👈 معلوم است چنین قمه زنی را آمریکا باید دوست داشته باشد. در چنین هیئتی معلوم است که عمر سعد باید میاندار باشد، مداح یزید باشد و شمر هم سخنران باشد. این اسلام و هیئت، کمک کار دشمن است. این می شود بی بصیرتی، غفلت. دشمن منتظر غفلت ماست.

🔸می بینید روز عاشورا سفارت انگلیس و آمریکا در بین الحرمین قمه توزیع می کنند. در انگلیس که ذبح گوسفند و مرغ به دلیل ترویج خشونت ممنوع است، روز عاشورا برای قمه زن ها محافظ می گذارند. در وسط میدان نیویورک هر چه می خواهید قمه بزنید، چرا که کاری که داعش برای بدنام کردن اسلام می کند اینها هم انجام می دهند.

🔹3. دلبستگی: کسی که دلبستگی داشت نمی تواند انسان مجاهدی باشد. شهید آوینی می گوید: مومن اگر وابستگی داشته باشد نمی تواند قیام کند و عصر ما عصر قیام است.

🔸داستاني درباره ي عدم وابستگي
علامه حلی درباره ی آب چاه تحقیقی کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که آبِ چاه تا هنگامی که تغییر نکند و رنگ و بو و طعمش عوض نشود نجس نخواهد شد و قابل استفاده خواهد بود. هنگامی که از این تحقیق خلاص شد،متوجه گردید که خودش در خانه چاهی دارد،این بود که با خودش گفت:" شاید به خاطر این چاه و راحتی خودم این چنین فتوایی داده ام و به این نتیجه رسیده ام." از این رو دستور داد که چاه را پر کردند و آنگاه دوباره تحقیق را شروع کرد، در هنگامی که چاه نداشت و منافعی او را منحرف نمی کرد. انسان قبل از شروع به حرکت باید آزاد شود و از سودها،هواها،تعصب ها ،عادت ها و تقلیدها خود را خلاص کند. [منبع: كتاب مسولیت و سازندگی، اثر ارزشمند استاد علي صفايي حايري(عين – صاد)، جلد 1، صفحه 74]

وابستگی انسان ممکن است در نظرات و جهت گیری انسان تغییر ایجاد کند.

🔸 شهید حاج احمد کاظمی تعریف می کند: شهید حسین خرازی پیش من آمد و گفت: من در این عملیات شهید می شوم. گفتم: از کجا این حرف را می زنی؟ گفت: می دانم که شهید می شوم. گفتم: علم غیب داری؟ گفت: نه، چند عملیات قبل یک خمپاره کنار من خورد. من به آسمان رفتم. فرشته ای را دیدم که اسم های شهدا را می نویسد. یکی یکی اسم ها را می خواند و می گفت: وارد شوید. به من رسید گفت: آقای خرازی آمدی؟ حاضری شهید بشوی به بهشت بروی؟ من یک لحظه به زمین نگاه کردم گفتم: اگر یک بار دیگر برگردم بچه ام و همسرم را ببینم خیلی خوب می شود. تا این در ذهنم آمد زمین خوردم. چشم هایم را باز کردم دیدم در بیمارستان هستم و دستم قطع شده است. اما حاج احمد دیگر وابستگی ندارم. دیگر اگر بالا بروم به زمین نگاه نمی کنم. هید کاظمی هم می فرمود: من هم دیگر وابستگی ندارم. ایشان هم شهید شد.
در جنگ هر کس وابستگی نداشت شهید شد. در جریان کربلا هم همینطور بود. کسانی که وابستگی داشتند نتوانستند در رکاب امامشان باشند.

🔹4. خودباختگی: یعنی انسان از دشمن بترسد. «وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ». و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. (سوره مائده، آیه 54).
مومن از دشمنش نمی ترسد، مرعوب دشمن و تبلیغات او نیست. الان اگر دشمن بیاید همانطور که مردم هشت سال دفاع کردند الان هم دفاع خواهند کرد. اگر انسان از دشمن بترسد به مرور زمان روحیه مجاهده اش را از دست می دهد. چه از تحریم دشمن، یا از اسلحه دشمن یا از هر چیزی بترسد.

🔹5. عجب و تکبر: تکبر باعث می شود روحیه جهاد از انسان گرفته شود. اولین گناه عالم به وسیله تکبر صورت گرفت. شیطان تکبر ورزید. «أَبى وَ اسْتَكْبَرَ». گفت «خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ». من از آتشم او از خاک است.
👇👇👇
🔸در شب هفدهم ماه مبارک رمضان پیغمبر(صلى الله علیه و آله) به معراج تشریف برد و همه جا را دید و در همان شب مراجعت فرمود. صبح آن شب، شیطان خدمت آن سرور مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم طرف چپ «بیت المعمور» منبرى بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده. آیا شناختى آن منبر را و متوجه شدید که از کیست؟ آن حضرت فرمودند: خیر؛ آن منبر از کیست؟ شیطان عرض کرد: آن منبر از من است و صاحب آن بودم! بالاى آن مى نشستم و ملائکه پاى منبر من حاضر مى شدند، از براى آنها راه بندگى حضرت منان را مى گفتم . ملائکه از عبادت و بندگى من تعجب مى کردند! هر وقت که تسبیح از دستم مى افتاد، چندین هزار ملک بر مى خاستند، تسبیح را مى بوسیدند و به دست من مى دادند. اعتقاد من این بود که خداوند از من بهتر، چیزى را خلق نفرموده؛ ولى یک بار دیدم امر به عکس شد و رانده درگاه او شدم. و الان کسى از من بدتر و ملعون تر در درگاه احدیت نیست. اى محمد صلى الله علیه و آله وسلم! مبادا مغرور شوى و تکبر نمایى، چون هیچ کس از کارهاى الهى آگاه نیست .

👈 اگر از این که به ما می گویند حاج آقا، حاج خانم، دکتر، مهندس، آیت الله و ... خوشمان بیاید کارمان تمام است. خوشمان بیاید مردم جلو پای ما بلند بشوند، خم شوند و دست ما را ببوسند، در مشکلاتشان به ما رجوع کنند و ...
همانطور که کار ابلیس را یکسره کرد کار متکبر هم یکسره خواهد شد. در صفات عبادالرحمن این است: 🌺 «وَ عبادالرحمن الذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً». عبادالرحمن کسانی هستند که در زمین بی تکبر راه می روند.
این پنج مورد از موانع مجاهده و مبارزه بود. اگر هر کدام از اینها را داشته باشیم نمی توانیم جهاد کنیم.

👈 دو راه برای گسترش روحیه جهاد در جامعه
🔹1. خودمان را با دشمن مقایسه کنیم. ببینیم که دشمن هم دارد جهاد می کند البته جهاد غیر مقدس. اگر ما مبازره می کنیم داعش هم مبارزه می کند. خوارج هم مبارزه می کرد. الان بهاییان در اطراف شیراز صبح های جمعه می روند که مردم را بهایی کنند، چقدر زحمت می کشند. مسیحیت، وهابیت، یهودیت چقدر زحمت می کشند. آنها دارند مبارزه غیر مقدس می کنند، پس اگر ما هم مبارزه کنیم چیزی نیست چون دشمنمان در حال مبارزه است.
🔹2. نگاهی به الگوهای واقعی و حقیقی بیندازیم، به شهدای عزیزمان که جهاد و مبارزه کردند.
🔸روحیه جهاد را شهید برونسی داشت، شهید بزرگ استان خراسان که می گویند ایشان حتی یک دندان نداشت. چون ساواک تمام دندان های ایشان را کشید، اما حاضر نشده بود به اندازه سر سوزنی اطلاعات به ساواک بدهد.
🔸سر شهید آیت الله سعیدی را با مته و دریل سوراخ کردند و به شهادت رساندند. مبارزه را امثال ایشان کردند.

👈 اگر ما 🌺 قاسم بن الحسن ها و اباالفضل ها ندیدیم، شهدای خودمان را دیده ایم. اینها از آن بزرگان الگو گرفته بودند و به چه جایگاهی رسیده بودند. اگر ما زنان صدر اسلام ندیدیم، خانم ناهید فاتحی کرجو دیده ایم.
👇👇👇
🌸«سمیه ی کردستان» شهیده ناهید فاتحی کرجو🌸
در تاريخ 4 / 4 / 1344 در سنندج دختري به دنيا آمد كه نامش را ناهيد گذاشتند. سالها گذشت؛ انقلاب پيروز شد و جنگ آغاز. ناهيد كه حالا نوجواني شده، در مناطق کردستان، همکاری اش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغازکرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیت های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت. اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبالش می رود و بعد از ساعت ها پرس و جو پیدایش نمی کند. خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها، به تنهایی همه جا دنبال او می گشت. تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که: چهار نفر، ناهید را دوره کرده، به زور سوار مینی بوس کردند و بردند! بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می گرفتند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه می فرستادند که: اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه بچه هایتان را هم می کشیم. چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. یک روستایی گفته بود: آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند . گفته بودند آزادت نمی کنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی! او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بودکه ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد. از روز ربوده شدن او یازده ماه می گذشت که پیکر بی جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف روستای هشمیز پیدا کردند. بعضي ها مي گفتند : اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام ، او را زنده به گور کرده بودند. وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی تابی می کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهک­ها بر مردم، فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید کرجو، شهید مظلوم سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن نماید. مادر نيز از اندوه فراق ناهید، بیمار شد و از دنیا رفت. اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیکتر را پیش رو دارند. دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجه­های طاقت فرسا را بر توهین به امام خود ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمان ها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید، و او کسی نیست جز سمیه‌ی کردستان شهیده ناهید فاتحی کرجو.

الگوی خانم های ما اینها هستند، نه بازیگران سینما. اینها بودند که مقاومت کردند.


👈 شکنجه و شهادت سه تن از پاسداران انقلاب اسلامی به دست مجاهدین خلق😭
🔸مهران اصدقی (یکی از عوامل سازمان مجاهدین خلق) در اعترافات خود نحوه شکنجه دو برادر پاسدار طالب طاهری و محسن میرجلیلی (و همچنین پاسدار شاهرخ طهماسبی) را گفته است:
جواد محمدی، رضا هاشملو و نبی ضیایی، برادران پاسدار را با ماشین در حالیکه آنها را به پایین صندلی ماشین دولا کرده بودند وارد خانه کردند. چون به برادران پاسدار [در حین دستگیری] گفته بودند ما کمیته ای هستیم و به شما مشکوکیم، درخانه نیز می خواستند با همین وضع با آنها برخورد کنند ولی وقتی آنها را داخل اتاق وارد می کنند برادران پاسدار عکس موسی خیابانی که به دیوار چسبیده بوده را می بینند و متوجه می شوند که به وسیله چه کسانی ربوده شده اند. به همین خاطر از همان ابتدا سکوت می کنند. جواد به همراه افرادی که در خانه بودند همان ابتدا سکوت کرده و دست به شکنجه می زنند. برادران پاسدار را روی صندلی نشانده و با طناب دست ها و پاهای آنها را می بندند و با کابل به کف پا و سر و صورت و بدن پاسداران می زنند.
👇👇👇
روز بعد من برای شکنجه به آنجا رفتم. ابتدا وارد حمام شدم. یکی از پاسداران به نام محسن میر جلیلی که حدود 25-26 سال داشت و لاغر و قد بلند بود را در حمام با زنجیر بسته بودند در حالیکه پاهایش تاول هایی زده بود که خون داخل آنها مرده بود. پاسدار دیگر را که طالب طاهری نام داشت و حدودا 17 ساله بود در اتاق با زنجیر بسته بودند. پاهایش متورم و کبود و تاول زده بود.
من به همراه مصطفی و شهرام و محمدرضا کار شکنجه را در حمام شروع کردیم. ابتدا آنها را روی صندلی بستیم و سپس صندلی را خواباندیم. من کابل می زدم و مصطفی معدن پیشه دهانشان را با پارچه گرفته بود تا صدا بیرون نرود. در اثرضربات کابل، از تاول های پایشان، خون کف حمام راه افتاده بود. به مصطفی گفتم پاهایش را باند پیچی کن تا بتوانیم مجدد آنها را بزنیم. آنها مرتب مطالب راتکذیب می کردند و هنگامی که خیلی از فشار ضربات دردشان می آمد الله اکبر می گفتند. تا عصر شکنجه را ادامه دادیم.
روز بعد باز دست به کار شدیم. در حمام من و مسعود قربانی سراغ محسن میر جلیلی رفتیم. مسعود قربانی خطاب به محسن گفت: شنیده ام تو اطلاعات نمی دهی. می دانی ما با دشمنانمان چطور رفتار می کنیم؟ اگر اطلاعات ندهی تو را می پزیم. سپس به من گفت اتو بیاور. مسعود اتو را به برق زد. اتو که داغ شد مسعود قربانی مجددا سوال کرد حرف می زنی یا نه؟ که به دنبال این حرف ناگهان اتو را به کمر محسن میر جلیلی چسباند و او از شدت درد با حالت عجیبی دهانش را باز کرد و سپس از هوش رفت. سپس مسعود به محمدرضا گفت آب سرد رویش بریز تا به هوش بیاید.
من به اتاق دیگر رفتم. جواد محمدی خطاب به طالب می گفت زندگی و نجاتت دست خودت است یا باید اطلاعات بدهی یا پوستت را می کنم. سپس به مصطفی گفت: برو چاقو بیاور. چاقو را گرفت و دو بار چاقو را روی بازوی طالب کشید که خون نیامد. بار سوم چاقو را محکم کشید که بازوی طالب را برید. ناگهان طالب بر اثر درد شدید تکان خورد و خون از بازویش جاری شد. می خواست چیزی بگوید که جواد گفت: خفه شو. دوباره خواست حرفی بزند باز جواد گفت خفه شو و با مشت توی دهان طالب کوبید. طوریکه دندان هایش شکست و دهانش خونی شد. باز که خواست حرفی بزند جواد گفت الآن حالیت می کنم و سپس میله ای سربی را برداشت و به دهان و فک و چانه و دندان های او زد مصطفی نیز با میله سربی دیگر که در دستش بود به جاهای مختلف بدن طالب می زد و این ضربات آنقدر محکم بود که طالب از ناحیه دنده هایش احساس درد شدید می کرد.
سپس به حمام رفتم. دیدم محسن به هوش آمده است. مسعود گفت: باید با آب داغ حال اینها را جا آورد. آب داغ را یواش یواش بریز تا بیشتر زجر بکشد. تمام تاول های پایش ترکید و حال خیلی وحشتناکی پیدا کرد. از جای باندها خون آبه راه افتاده بود و پوست پاها از بدن جدا می شد. محسن بیهوش شد. وقتی به هوش آمد مسعود آب داغ را روی دست های محسن ریخت که دستهایش پف کرد و چروک شد و حالت پختگی گرفت.
من که عرق کرده بودم از حمام خارج شدم و به اتاق رفتم. آنجا با صحنه دلخراشی مواجه شدم: پوست سمت راست سر طالب به همراه موهایش کنده شده بود. وقتی طالب به هوش آمد مصطفی سر او را محکم گرفت و جواد با عصبانیت گوش و بینی طالب را برید. طالب بیهوش شد. جواد محمدی چاقو را کنار چشم طالب گذاشت و فشار داد که خون از چشمش بیرون ریخت. وقتی که طالب دوباره به هوش آمد مصطفی با کابل به سینه و پاهای طالب می زد.
به حمام رفتم و با کابل شروع به زدن محسن کردم. محمدرضا هم دهان محسن را گرفته بود. بعد از آن محسن را که دیگر رمقی در بدن نداشت باز کردیم و داخل اتاق دیگر بردیم و با زنجیر به میز بستیم.
من مجددا به اتاقی که طالب در آن شکنجه می شد رفتم. طالب بیهوش، در حالیکه خون در جاهای مختلف صورتش خشکیده بود روی صندلی همچنان در حال شکنجه شدن بود و جواد محمدی در حالیکه انبردست در دستش بود مشغول کشیدن دندان های طالب بود. طالب که به هوش آمد جواد از او اطلاعات می خواست و در مورد یکسری کارت و مدارک پاسداری که از جیب طالب به دست آورده بود سوال می کرد و می گفت: آدرس دوستانت را به ما بده. اما طالب جوابی نمی داد. جواد گفت: اینطوری نمی شود؛ باید این را کبابش کرد. مصطفی به آشپزخانه رفت و یک گاز پیک نیک و یک سیخ به همراه خودش آورد و به جواد داد و ... .
شب آمپول سیانور به بدنشان تزریق کردیم که بعد از تزریق سیانور صدای خر خر از گلوی آنها خارج می شد و ما آنها را که هنوز زنده اما در حال جان دادن بودند طوری طناب پیچ کردیم که داخل صندوق عقب ماشین جا شوند. حین طناب پیچ کردن دیدم داخل لباس های طالب خرده شیشه است. به طرف خیابان نظام آباد به راه افتادیم تا ماشین را تحویل خروزندی و محمد جعفر هادیان برای دفن بدهیم.
👇👇👇
پاسدار سومی هم به نام شاهرخ طهماسبی توسط محمد شعبانی (با نام مستعار نادر) و حمید از مسوولان نظامی واحدهای دیگر ربوده شد و در یکی از خانه های تیمی مورد شکنجه واقع شد که پس از مقاومت زیادی که در قبال شکنجه می کرد به شهادت می رسد. سپس بدن او را هم در محلی دفن می کنند.
پاسداران در مقابل اقدامات ما هیچگونه اطلاعاتی ندادند و مقاومت کردند و با این حساب هیچ نتیجه ای از شکنجه ها نصیب ما نشد.


🔸شهید علیرضا کریمی که 16 سال بیشتر نداشت. در آخرین دیدار با خانواده اش، مادر از او می پرسد که پسرم کی برمی گردی؟ علیرضا به مادر می گوید: «ما مسافر کربلائیم. راه کربلا که باز شد بر می گردیم». مادر می گوید: 16 سال بدن پسرم برنگشت. شب تاسوعا آمد. روز تاسوعا اولین گروه ایرانی ها به کربلا رفتند. ما امنیتمان را مدیون این شهدا هستیم.
🔸مادر شهید ماشاءالله رشیدی می گوید: پسرم مرخصی آمده بود. نصف شب بود که با صدای ناله اش از خواب پریدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه می کرد؛ می گفت: «خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی می خوام مثل امام حسین علیه السلام و علمدار حسین علیه السلام شهید بشم». وقتی جنازه اش رو آوردند، سر نداشت. یک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسین علیه السلام، مثل حضرت عباس علیه السلام.


#منبر_دهه_اول_محرم

#فضیلتهای_درحال_فراموشی



#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
نمودار خلاصه منبر:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی

جلسه دهم: جهاد (بخش دوم)

#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
فضيلتهاي_در_حال_فراموشي_10_جهاد_بخش_دوم_روز.pdf
416.5 KB
فایل پی دی اف خلاصه منبر:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی

جلسه دهم: جهاد (بخش دوم)

#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
فضيلتهاي در حال فراموشي 10 ؛ جهاد2
حجت الاسلام راجي
فایل صوتی منبر:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی
جلسه ظهر تاسوعا: با موضوع جهاد (بخش دوم)

#حرم_سیدعلاءالدین_حسین_ع
شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی
@rajii_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی دهه اول محرم - جلسه یازدهم(شب عاشورا)

با موضوع:
#فضیلتهای_درحال_فراموشی

#اخلاص

حرم مطهر و ملکوتی امام زاده سید علاءالدین حسین بن موسی (ع) - شیراز

پایگاه نشر آثار حجت الاسلام راجی