مصاحبه با روزنامه صبا
با سپاس از بانوآزاده صالحی خبرنگار توانمند عرصه فرهنگ و هنر…
#روزنامه_صبا
#آزاده_صالحی
#کنسرت_در_رهگذارت
#مختاباد
#همایون_رحیمیان
#ارکستر_ملی
#ابوالحسن_مختاباد
با سپاس از بانوآزاده صالحی خبرنگار توانمند عرصه فرهنگ و هنر…
#روزنامه_صبا
#آزاده_صالحی
#کنسرت_در_رهگذارت
#مختاباد
#همایون_رحیمیان
#ارکستر_ملی
#ابوالحسن_مختاباد
گفتوگو با عبدالحسین مختاباد، خواننده پرسابقه موسیقی اصیل ایرانی
آزاده صالحی
اگرممکن است درابتدای بحث، به فعالیت ارکسترها اشارهای داشته باشیم و اینکه اساسا فعالیت ارکسترها دراین سالها به یمن برگزاری کنسرتهای متعدد چقدر توانسته جوابگوی خلاءهای موجود در موسیقی فعلی باشد؟
سوالی که مطرح میکنید بحث طولانی و گستردهای را میطلبد و پاسخ آن در مقال این گفتوگو نمیگنجد. ارکسترها بهخصوص ارکستر ملی که از آن بهعنوان ارکستر فیلارمونیک درکشورهای دیگر یاد میشود میبایست هرماه اجراهای تازهای داشته باشد. ولی درکشور ما اصولا فعالیت ارکسترها اساسا درمحاق بوده و کمتر مجالی برای فعالیت مستمر آنها فراهم شده است. ارکستر ملی هم دراین سالها افت وخیزهای زیادی را پشت سر گذرانده است، بعداز کنارهگیری استاد فرهاد فخرالدینی از رهبری ارکستر، فعالیت این ارکستر تامدتی با چالش روبه روشد و با آمدن استاد فریدون شهبازی دوباره این ارکستر فعالیت خود را از سر گرفت و کنسرتهای خوبی هم اجرا شد. بهطورکلی در سالهای اخیر با حرکتهای مستمر بیشتری از سوی ارکسترها بهویژه ارکستر ملی مواجه بودهایم. ولی روند منطقی دریک ارکستر این طور است که باید درتمام طول سال برنامه داشته باشد. درواقع عملکرد ارکستر ملی هم باید مانند تیم ملی باشد، درست است که بازیکن در باشگاههای مختلفکارمیکند، ولی موظف است درطول هفته تمرینات خو را با مربی داشته باشد، درباره ارکسترها هم به همین شکل است. در کشور ما به دلایل مختلف، ارکسترها نتوانستهاند حرکت دائمی و یکسان داشته باشند، وگرنه ارکستری مثل ارکستر ملی هم مثل سایر کشورها باید اجرای آثار آهنگسازان پیشکسوت و معاصر را در برنامههای خود بگنجاند و نهتنها در پایتخت که در شهرهای اقصی نقاط کشور هم به اجرای برنامه بپردازد. اگر امروز هرکدام ازاین امور که نام بردم در ارکستر ملی به آن شکلی که باید اتفاق نیفتاده، به این خاطر است که موسیقی درکشور ما همواره با پستی وبلندی زیادی توام بوده و طبعا این شرایط بر روی فعالیت ارکسترها هم تاثیر زیادی گذاشته است. البته معتقدم، امروز بهرغم تمام مشکلات پیش رو، شاهد فعالیتهای درخشانی از ارکستر ملی هستیم که امیدوارم تداوم داشته باشد.
اغلب هنرمندان حیطه موسیقی اصیل ایرانی معتقدند این حیطه امروز بیش از هردوره دیگری درسایه قرارگرفته است، این شرایط چقدر هنرمند پرسابقهای مثل شما را آزرده میکند؟
این اتفاق که هنر جدی درحالحاضر در محاق قرارگرفته است فقط به موسیقی محدود نمیشود، بلکه درشاخههای دیگری چون سینما، تئاتر و... هم شاهد چنین وضعیتی هستیم و میبینیم که آثاری که میتوانند حرفی برای آیندگان و دوره فعلی داشته باشند و نماینده ملی فرهنگ وهنر کشور خود به شمارروند، مجالی برای فعالیت نداشته باشند. به قول معروف، اهالی این عرصه ها خون خورند و خاموشند. درباره موسیقی هم همینطوراست؛ کمااینکه در گفتوگوهایی که درسالهای اخیر دراینباره داشتم بارها به این نکته اشاره کردهام که ما در وضعیت آنارشیست هنری به سر میبریم و دراین فضا، آنچه بیش از هرچیز دیگری دارد از دست میرود کیفیت آثار هنری به ویژهدرموسیقی است. همین امروز که شاهد تولیدات انبوه آثاری درموسیقی پاپ و جاز هستیم بهخوبی میتوان به این آنارشیست هنری پی برد. اکنون آثاری در زمینه موسیقی پاپ تولید میشود که اگر اهل فن به واکاوی و نقد و بررسی این آثار بپردازند درمییابند که 98 درصد این آثار اصلا قابلبررسی نیست چه برسد به این که درمعرض دید مردم قراربگیرد. جای تعجب است که اغلب این آثار عمدتا در زمینههای ملودی، شعر، خوانندگی و سایر عناصر موسیقی دچار ضعف هستند و حتی میتوان نام فاجعه را به برخی ازاین آثار اطلاق کرد. اما اینکه چطور چنین موسیقی نازل و بی کیفیتی درحالحاضر فضای موسیقی کشور را تحت سیطره خود درآورده جای تعجب و سوال دارد و منتقدین زمانه ما هستند که باید پاسخی برای چرایی بروز این مشکل پیدا کنند. موسیقی اصیل ایرانی دارای پیشینه طولانی و درخشانی است ولی امروز رسما به حاشیه رانده شده و اگر دلسوزی و عشق اهالی این حوزه نباشد این موسیقی به فراموشی سپرده میشود. ضمن این که ما در دهههای گذشته، آثار فاخری در زمینه موسیقی پاپ داشتیم، چون آهنگسازان چیره دستی چون واروژان، ناصرچشم آذر،صادق نجوکی و... دراین عرصه فعالیت میکردند که باوجود آنکه جوان بودند و میانگین سنی آنها زیر 30سال بود توانستند آهنگهایی بسازند که هنوز باگذشت سالها برای شنونده تازگی و زیبایی دارند و قابلشنیدن باشند. درحالیکه اغلب آثاری که درموسیقی پاپ امروز تولید میشوند نهتنها ازاین ویژگیها بیبهره هستند که شاید فقط بتوان یک بار آنها را گوش داد و حالت یک بار مصرف دارند.
آزاده صالحی
اگرممکن است درابتدای بحث، به فعالیت ارکسترها اشارهای داشته باشیم و اینکه اساسا فعالیت ارکسترها دراین سالها به یمن برگزاری کنسرتهای متعدد چقدر توانسته جوابگوی خلاءهای موجود در موسیقی فعلی باشد؟
سوالی که مطرح میکنید بحث طولانی و گستردهای را میطلبد و پاسخ آن در مقال این گفتوگو نمیگنجد. ارکسترها بهخصوص ارکستر ملی که از آن بهعنوان ارکستر فیلارمونیک درکشورهای دیگر یاد میشود میبایست هرماه اجراهای تازهای داشته باشد. ولی درکشور ما اصولا فعالیت ارکسترها اساسا درمحاق بوده و کمتر مجالی برای فعالیت مستمر آنها فراهم شده است. ارکستر ملی هم دراین سالها افت وخیزهای زیادی را پشت سر گذرانده است، بعداز کنارهگیری استاد فرهاد فخرالدینی از رهبری ارکستر، فعالیت این ارکستر تامدتی با چالش روبه روشد و با آمدن استاد فریدون شهبازی دوباره این ارکستر فعالیت خود را از سر گرفت و کنسرتهای خوبی هم اجرا شد. بهطورکلی در سالهای اخیر با حرکتهای مستمر بیشتری از سوی ارکسترها بهویژه ارکستر ملی مواجه بودهایم. ولی روند منطقی دریک ارکستر این طور است که باید درتمام طول سال برنامه داشته باشد. درواقع عملکرد ارکستر ملی هم باید مانند تیم ملی باشد، درست است که بازیکن در باشگاههای مختلفکارمیکند، ولی موظف است درطول هفته تمرینات خو را با مربی داشته باشد، درباره ارکسترها هم به همین شکل است. در کشور ما به دلایل مختلف، ارکسترها نتوانستهاند حرکت دائمی و یکسان داشته باشند، وگرنه ارکستری مثل ارکستر ملی هم مثل سایر کشورها باید اجرای آثار آهنگسازان پیشکسوت و معاصر را در برنامههای خود بگنجاند و نهتنها در پایتخت که در شهرهای اقصی نقاط کشور هم به اجرای برنامه بپردازد. اگر امروز هرکدام ازاین امور که نام بردم در ارکستر ملی به آن شکلی که باید اتفاق نیفتاده، به این خاطر است که موسیقی درکشور ما همواره با پستی وبلندی زیادی توام بوده و طبعا این شرایط بر روی فعالیت ارکسترها هم تاثیر زیادی گذاشته است. البته معتقدم، امروز بهرغم تمام مشکلات پیش رو، شاهد فعالیتهای درخشانی از ارکستر ملی هستیم که امیدوارم تداوم داشته باشد.
اغلب هنرمندان حیطه موسیقی اصیل ایرانی معتقدند این حیطه امروز بیش از هردوره دیگری درسایه قرارگرفته است، این شرایط چقدر هنرمند پرسابقهای مثل شما را آزرده میکند؟
این اتفاق که هنر جدی درحالحاضر در محاق قرارگرفته است فقط به موسیقی محدود نمیشود، بلکه درشاخههای دیگری چون سینما، تئاتر و... هم شاهد چنین وضعیتی هستیم و میبینیم که آثاری که میتوانند حرفی برای آیندگان و دوره فعلی داشته باشند و نماینده ملی فرهنگ وهنر کشور خود به شمارروند، مجالی برای فعالیت نداشته باشند. به قول معروف، اهالی این عرصه ها خون خورند و خاموشند. درباره موسیقی هم همینطوراست؛ کمااینکه در گفتوگوهایی که درسالهای اخیر دراینباره داشتم بارها به این نکته اشاره کردهام که ما در وضعیت آنارشیست هنری به سر میبریم و دراین فضا، آنچه بیش از هرچیز دیگری دارد از دست میرود کیفیت آثار هنری به ویژهدرموسیقی است. همین امروز که شاهد تولیدات انبوه آثاری درموسیقی پاپ و جاز هستیم بهخوبی میتوان به این آنارشیست هنری پی برد. اکنون آثاری در زمینه موسیقی پاپ تولید میشود که اگر اهل فن به واکاوی و نقد و بررسی این آثار بپردازند درمییابند که 98 درصد این آثار اصلا قابلبررسی نیست چه برسد به این که درمعرض دید مردم قراربگیرد. جای تعجب است که اغلب این آثار عمدتا در زمینههای ملودی، شعر، خوانندگی و سایر عناصر موسیقی دچار ضعف هستند و حتی میتوان نام فاجعه را به برخی ازاین آثار اطلاق کرد. اما اینکه چطور چنین موسیقی نازل و بی کیفیتی درحالحاضر فضای موسیقی کشور را تحت سیطره خود درآورده جای تعجب و سوال دارد و منتقدین زمانه ما هستند که باید پاسخی برای چرایی بروز این مشکل پیدا کنند. موسیقی اصیل ایرانی دارای پیشینه طولانی و درخشانی است ولی امروز رسما به حاشیه رانده شده و اگر دلسوزی و عشق اهالی این حوزه نباشد این موسیقی به فراموشی سپرده میشود. ضمن این که ما در دهههای گذشته، آثار فاخری در زمینه موسیقی پاپ داشتیم، چون آهنگسازان چیره دستی چون واروژان، ناصرچشم آذر،صادق نجوکی و... دراین عرصه فعالیت میکردند که باوجود آنکه جوان بودند و میانگین سنی آنها زیر 30سال بود توانستند آهنگهایی بسازند که هنوز باگذشت سالها برای شنونده تازگی و زیبایی دارند و قابلشنیدن باشند. درحالیکه اغلب آثاری که درموسیقی پاپ امروز تولید میشوند نهتنها ازاین ویژگیها بیبهره هستند که شاید فقط بتوان یک بار آنها را گوش داد و حالت یک بار مصرف دارند.
آنهایی که سلیقه موسیقایی جامعه را تغییر دادند و در زمانی که میتوانستند مقابل این جریان سخیف بایستند نسبت به این مسئله سهل انگاری کردند، حالا امروز خودشان دارند خسارتهای ناشی ازاین بیتوجهی را پرداخت میکنند. وضعیت موسیقی امروز مانند این است که والدینی به فرزند خود غذای فستفود بدهند، فقط به خاطر این که ارزان است و درحالی بچه را از غذای سالم محروم میکند که درآینده او دچار بیماریهای جسمی و روحی زیادی خواهد شد. امروز سلیقه شنیداری مردم متاثر از جریان غالب موسیقی پاپ به شدت نازل شده است و نمیشود تمام تقصیرات را به گردن مخاطب انداخت، چرا که وقتی موسیقی کیفی زمینهای برای فعالیت نداشته باشد، طبیعی است که موسیقی یکبار مصرف جایگزین آن میشود و مخاطب چون دراین زمینه انتخابی ندارد ناچارا به سمت این نوع از موسیقی میرود. جای افسوس این جاست است که موسیقی اصیل ایرانی از ظرفیت گستردهای برخوردار است و به واسطه این ظرفیت میتواند به نیازهای جامعه پاسخ دهد، اما وقتی موسیقی ایرانی دراین میدان به بازی گرفته نمیشود و تعداد کنسرتهای موسیقی پاپ درقیاس با موسیقی ایرانی به تعداد انگشتان یک دست است، چطور میتوان انتظار داشت که سطح سلیقه مردم نسبت به موسیقی ارتقاء یابد؟!
به باور اهالی موسیقی اصیل ایرانی، امروز عمده توجه اسپانسرها به سمتوسوی موسیقی پاپ است و این تلقیدر بین آنها جا افتاده که کنسرتهای موسیقی پاپ زودبازده هستند و سرمایهگذار میتواند در بازه زمانی کوتاهی به سرمایه خود برسد، همچنین مسئله تبلیغات که در حوزه موسیقی پاپ هم درسطح شهر بیشتر با آن مواجه هستیم. اما بعضی از منتقدین براین باورند که اگر موسیقی پاپ حرفی برای گفتن ندارد و تنها به شادی لحظهای و مقطعی محدود میشود، امروز در عرصه موسیقی ایرانی هم به آن شکلی که باید با تولیدات فاخر روبهرو نیستیم، نظر شما دراینباره چیست؟
باید به این مسئله توجه کرد که تولیدات فاخر هنرمند فاخر میخواهد. هنرمندی که برای خلق یک اثر ماندگار، مطالعه داشته باشد و اندیشهای در ورای اثری که ارائه میدهد. امروز بعضی از آهنگسازان درگیر جوزدگی زندگی روزمره هستند و کار میسازند تا صرفا به امرارمعاش بپردازند، البته نمیشود به آنها خرده هم گرفت، شرایط اقتصادی درسالهای اخیر به قدری دشوار شده است که مسلما هنرمند هم ازاین قاعده مستثنی نیست و باید به امرارمعاش بپردازد. درنتیجه، اغلب آثاری که آهنگسازان امروز ارائه میکنند متاثر از فضای سیاسی اجتماعی وقت است و دراین آثار خبری از تلفیق، ارکستراسیون، شعر و ملودی درست نیست. ممکن است این آثار بعدازانتشار، همان لحظه موردتوجه هم قراربگیرند اما ماندگار نیستند، چون تحلیل و اندیشهای درورای این آثار نیست و همانطور که اشاره کردم، تولید میشوند تا بهانه ای برای گذران معاش هنرمند باشند. درعین حال، امروز ما به ندرت با آهنگساز مولف مواجه میشویم، دلیل این مسئله هم به نبود مطالعه کافی آهنگسازان دراین حیطه برمیگردد و البته شرایط اقتصادی که نقش تعیین کننده زیادی دراین زمینه دارد و باعث میشود آثار به شکل شتابزده در کوتاهترین زمان ممکن شکل بگیرند و ساخته شوند.
شما هنرمندی گزیدهکار هستید، کمااینکه دراین سالها دورههایی بود که ترجیح دادید فعالیتی نداشته باشید، بااینحال چطور شد که تصمیم گرفتید چنین کنسرتی را با ارکستر ملی برگزار کنید؟
برگزاری این کنسرت پیشنهاد بنیاد رودکی بود، ضمن اینکه من وهمایون رحیمیان دردهه 70 همکاری های نزدیکی با یکدیگر داشتیم و کارهایی که درآن زمان با آهنگسازی من ساخته شد، ایشان این آثار را تنظیم کرد و میتوانم بگویم او یکی از موزیسینهای قابل ستایش و چهرههای شاخص موسیقی معاصر ما است. وقتی با پیشنهاد بنیاد رودکی مواجه شدم تصمیم گرفتم بعداز وقفه چندساله دوباره روی صحنه بیایم. دراین کنسرت، چندان که ملاحظه کردید، چند قطعه از آثار زنده یاد روح الله خالقی اجرا شد و همینطور چند قطعه بیکلام از اعضای ارکستر و بازهم استاد خالقی و همین طور آثاری که من درسالهای گذشته آن را خوانده بودم به وسیله هنرمند گرامی فرهنگمهر برای ارکستر ملی تنظیم شد و من سلیقه ایشان برای تنظیم این آثار خوشم آمد و وقتی پارتیتورها را برای همایون رحیمیان فرستادم او هم این کار را تایید کرد. تصورمیکنم کنسرتی که برگزار شد، توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبانی که در دو شب به تماشای این کنسرت نشستند روبهرو شود و خودم هم از این که دوباره روی صحنه رفتهام احساس خوشحالی دارم. چون معتقدم، باوجود تمام مشکلاتی که امروز موسیقی ایرانی با آن مواجه است، هر هنرمندی به سهم خود باید در زمینه حفظ و اشاعه موسیقی میل ایران تلاش کند و نگذارد که موسیقی ایرانی تسلیم این جو آنارشیست هنری شود.
به باور اهالی موسیقی اصیل ایرانی، امروز عمده توجه اسپانسرها به سمتوسوی موسیقی پاپ است و این تلقیدر بین آنها جا افتاده که کنسرتهای موسیقی پاپ زودبازده هستند و سرمایهگذار میتواند در بازه زمانی کوتاهی به سرمایه خود برسد، همچنین مسئله تبلیغات که در حوزه موسیقی پاپ هم درسطح شهر بیشتر با آن مواجه هستیم. اما بعضی از منتقدین براین باورند که اگر موسیقی پاپ حرفی برای گفتن ندارد و تنها به شادی لحظهای و مقطعی محدود میشود، امروز در عرصه موسیقی ایرانی هم به آن شکلی که باید با تولیدات فاخر روبهرو نیستیم، نظر شما دراینباره چیست؟
باید به این مسئله توجه کرد که تولیدات فاخر هنرمند فاخر میخواهد. هنرمندی که برای خلق یک اثر ماندگار، مطالعه داشته باشد و اندیشهای در ورای اثری که ارائه میدهد. امروز بعضی از آهنگسازان درگیر جوزدگی زندگی روزمره هستند و کار میسازند تا صرفا به امرارمعاش بپردازند، البته نمیشود به آنها خرده هم گرفت، شرایط اقتصادی درسالهای اخیر به قدری دشوار شده است که مسلما هنرمند هم ازاین قاعده مستثنی نیست و باید به امرارمعاش بپردازد. درنتیجه، اغلب آثاری که آهنگسازان امروز ارائه میکنند متاثر از فضای سیاسی اجتماعی وقت است و دراین آثار خبری از تلفیق، ارکستراسیون، شعر و ملودی درست نیست. ممکن است این آثار بعدازانتشار، همان لحظه موردتوجه هم قراربگیرند اما ماندگار نیستند، چون تحلیل و اندیشهای درورای این آثار نیست و همانطور که اشاره کردم، تولید میشوند تا بهانه ای برای گذران معاش هنرمند باشند. درعین حال، امروز ما به ندرت با آهنگساز مولف مواجه میشویم، دلیل این مسئله هم به نبود مطالعه کافی آهنگسازان دراین حیطه برمیگردد و البته شرایط اقتصادی که نقش تعیین کننده زیادی دراین زمینه دارد و باعث میشود آثار به شکل شتابزده در کوتاهترین زمان ممکن شکل بگیرند و ساخته شوند.
شما هنرمندی گزیدهکار هستید، کمااینکه دراین سالها دورههایی بود که ترجیح دادید فعالیتی نداشته باشید، بااینحال چطور شد که تصمیم گرفتید چنین کنسرتی را با ارکستر ملی برگزار کنید؟
برگزاری این کنسرت پیشنهاد بنیاد رودکی بود، ضمن اینکه من وهمایون رحیمیان دردهه 70 همکاری های نزدیکی با یکدیگر داشتیم و کارهایی که درآن زمان با آهنگسازی من ساخته شد، ایشان این آثار را تنظیم کرد و میتوانم بگویم او یکی از موزیسینهای قابل ستایش و چهرههای شاخص موسیقی معاصر ما است. وقتی با پیشنهاد بنیاد رودکی مواجه شدم تصمیم گرفتم بعداز وقفه چندساله دوباره روی صحنه بیایم. دراین کنسرت، چندان که ملاحظه کردید، چند قطعه از آثار زنده یاد روح الله خالقی اجرا شد و همینطور چند قطعه بیکلام از اعضای ارکستر و بازهم استاد خالقی و همین طور آثاری که من درسالهای گذشته آن را خوانده بودم به وسیله هنرمند گرامی فرهنگمهر برای ارکستر ملی تنظیم شد و من سلیقه ایشان برای تنظیم این آثار خوشم آمد و وقتی پارتیتورها را برای همایون رحیمیان فرستادم او هم این کار را تایید کرد. تصورمیکنم کنسرتی که برگزار شد، توانست با استقبال خوبی از سوی مخاطبانی که در دو شب به تماشای این کنسرت نشستند روبهرو شود و خودم هم از این که دوباره روی صحنه رفتهام احساس خوشحالی دارم. چون معتقدم، باوجود تمام مشکلاتی که امروز موسیقی ایرانی با آن مواجه است، هر هنرمندی به سهم خود باید در زمینه حفظ و اشاعه موسیقی میل ایران تلاش کند و نگذارد که موسیقی ایرانی تسلیم این جو آنارشیست هنری شود.
دربین قطعاتی که دراین کنسرت اجرا شد، دو سه قطعه نوستالژیک از کارهای گذشته شما نیز به چشم میخورد،این مسئله باعث شد این سوال درذهنم شکل بگیرد که چرا امروز اغلب هنرمندان بنا به باب سلیقه مردم سعی میکنند به جای اجرای قطعات جدید، به بازخوانی کارهای گذشته خود یا هنرمندان دهههای پیشین بپردازند، درحالیکه میتوان بهفراخور پیشرفتهایی که در موسیقی امروز به وجود آمده شاهد تولید آثار تازهتر و بهتری بهلحاظ فنی و محتوایی باشیم، ولی چرا تکرار آثار نوسالژیک برای بعضی از هنرمندان خوشایندتر است؟
اجرای آثار نوستالژیک بهخودی خود یک اشکال به شمارنمیرود؛ فرض کنید اگر درارکستر قطعه "مرغ سحر" اجرا شود نشانگر چند آیتم است و دردرجه اول، برجستگی این اثر را نشان میدهد که چطور درطول سالها، همچنان توانسته تازگی خود را حفظ کند و برای شنونده جذابیت داشته باشد. درموسیقی کلاسیک هم همینطوراست، کمااین که قرنهاست آثاری از بزرگان موسیقی جهان مانند باخ و بتهوون توسط ارکسترهای کشورهای مختلف اجرا میشود ولی هر وقت که گوش میکنیم گویی ورژن جدیدی ازاین آثار را میشنویم. درباره قطعات این کنسرت، چون زمان اندک بود و نشد که برنامهریزی زیادی برای اجرای قطعات تازه داشته باشیم سعی کردیم آثاری از دهههای گذشته من هم درفهرست قطعات اجرا شده گنجانده شود. اما تصمیم دارم در کنسرت بعدی، آثار جدید خود را اجرا کنم، به ویژه این که اخیرا یک کار ارکسترال را به پایان رساندهام که شعر آن از دکترشفیعی کدکنی است و به زودی منتشر خواهد شد و تنظیم آن هم به عهده خودم بوده است. اما دراین کنسرت، فرصت محدود بود و علاوه برآن با حادثه فوت رییس جمهور هم مواجه شدیم و حتی قرار بود که کنسرت کنسل شود. درمجموع، کنسرتی که گذشت، دارای فضای نوستالژیکی بود و زحمت وافری برای برگزاری آن کشده شده بود. این کنسرت برداشت جدیدی از موسیقی بوده است و امیدوارم مخاطبانی که به تماشای آن نشستند لذت برده باشند یا اگر نقدی نسبت به این کنسرت دارند ارائه دهند.
به نظر شما کنسرتهایی ازاین دست چقدر میتواند درارتقاء سطح شنیداری مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی تاثیرگذار باشد؟
درسوالات پیشین شما به این مسئله اشاره کردم که درحالحاضر موسیقی ایرانی با چالشهای زیادی روبه روست و طبعا نمیشود انتظار داشت که با برگزاری یک یا دو کنسرت تمام این مشکلات یک شبه مرتفع شود، اما هنرمندانی هم که دراین عرصه کار میکنند نباید مایوس شوند و دست از تلاش بردارند، چندان که خود من به چشمانداز موسیقی ایرانی امیدوارم و معتقدم با ایجاد فرهنگسازی دراین زمینه میتوان پیوندهای عمیقتری را بین این نوع موسیقی و مردم به وجود آورد.
مهمترین ویژگی این کنسرت از دیدگاه شما چه بوده است؟
آنچه درارکستر ملی نظر من را به شخصه جلب کرد و برایم جالب بود این که امروز دراین ارکستر جوانان مستعدی ساز میزنند که فعالیتشان باعث افتخار است. درمجموع از نوآنس ارکستر خوشم آمده و همان طور که گفتم، فعالیت نوازندگان جوان برایم قابل احترام و ستایش است. همایون رحیمیان هم رهبر خردمند و دارای اندیشه است و چون خودش آهنگساز خوشذوقی است به خوبی توانسته در هدایت ارکستر نقش داشته باشد. گرچه قطعاتی که من برای خواندن دراین کنسرت انتخاب کردم، قطعات سختی بود که هرخوانندهای را با چالش مواجه میکرد، بههرحال امیدوارم از اجرای این آثار به خوبی برآمده باشم و مخاطبان لذت برده باشند. کنسرت اخیر ویژگیهای زیادی داشت و کسی که مخاطب موسیقی ارکسترال است و با این نوع موسیقی آشنا باشد به خوبی متوجه تفاوتهای این کنسرت با رویدادهای دیگر میشود. برای برگزاری این کنسرت زحمات زیادی کشیده شد و خروجی آن بازخوردهای مثبت مردم بود که برای من ارزشمند است و امیدوارم دوباره شرایطی به وجود بیاید که بتوانیم چنین کنسرتهایی را با ارکستر ملی برگزار کنیم.
اگر درشرایط فعلی و به رغم تمام مشکلات موجود که درزمینه موسیقی اصیل ایرانی هست یک جوان بخواهد خوانندگی دراین حیطه را انتخاب کند شما این مسیر را به او توصیه میکنید؟
چرا که نه؛ ولی جوانانی که قصد دارند وارد این عرصه شوند باید این نکته را درنظر داشته باشند که نهتنها در موسیقی که درهر رشتهای؛ موفقیت زمانی حاصل میشود که ممارست و دانش دوشادوش هم پیش بروند. هنرمند برای آن که به شهرت برسد باید زحمات و رنجهای زیادی را متحمل شود و اینطور نیست که یک جوان فکر کند این جادهای هموار و اتوبانی ششبانده است که میتواند از همان ابتدا با سرعت 120کیلومتر پیش برود. هیچ موفقیتی یک شبه حاصل نمیشود، خود من هنوز که هنوز است،روزی دو سه ساعت تمرین میکنم. همیشه در جایگاه یک معلم به دانشجویانم تاکید کردهام دنبال نمره نباشند، بلکه سعی کنند کاری که دارند انجام میدهند را به بهترین نحو ارائه دهند.
اجرای آثار نوستالژیک بهخودی خود یک اشکال به شمارنمیرود؛ فرض کنید اگر درارکستر قطعه "مرغ سحر" اجرا شود نشانگر چند آیتم است و دردرجه اول، برجستگی این اثر را نشان میدهد که چطور درطول سالها، همچنان توانسته تازگی خود را حفظ کند و برای شنونده جذابیت داشته باشد. درموسیقی کلاسیک هم همینطوراست، کمااین که قرنهاست آثاری از بزرگان موسیقی جهان مانند باخ و بتهوون توسط ارکسترهای کشورهای مختلف اجرا میشود ولی هر وقت که گوش میکنیم گویی ورژن جدیدی ازاین آثار را میشنویم. درباره قطعات این کنسرت، چون زمان اندک بود و نشد که برنامهریزی زیادی برای اجرای قطعات تازه داشته باشیم سعی کردیم آثاری از دهههای گذشته من هم درفهرست قطعات اجرا شده گنجانده شود. اما تصمیم دارم در کنسرت بعدی، آثار جدید خود را اجرا کنم، به ویژه این که اخیرا یک کار ارکسترال را به پایان رساندهام که شعر آن از دکترشفیعی کدکنی است و به زودی منتشر خواهد شد و تنظیم آن هم به عهده خودم بوده است. اما دراین کنسرت، فرصت محدود بود و علاوه برآن با حادثه فوت رییس جمهور هم مواجه شدیم و حتی قرار بود که کنسرت کنسل شود. درمجموع، کنسرتی که گذشت، دارای فضای نوستالژیکی بود و زحمت وافری برای برگزاری آن کشده شده بود. این کنسرت برداشت جدیدی از موسیقی بوده است و امیدوارم مخاطبانی که به تماشای آن نشستند لذت برده باشند یا اگر نقدی نسبت به این کنسرت دارند ارائه دهند.
به نظر شما کنسرتهایی ازاین دست چقدر میتواند درارتقاء سطح شنیداری مخاطبان موسیقی اصیل ایرانی تاثیرگذار باشد؟
درسوالات پیشین شما به این مسئله اشاره کردم که درحالحاضر موسیقی ایرانی با چالشهای زیادی روبه روست و طبعا نمیشود انتظار داشت که با برگزاری یک یا دو کنسرت تمام این مشکلات یک شبه مرتفع شود، اما هنرمندانی هم که دراین عرصه کار میکنند نباید مایوس شوند و دست از تلاش بردارند، چندان که خود من به چشمانداز موسیقی ایرانی امیدوارم و معتقدم با ایجاد فرهنگسازی دراین زمینه میتوان پیوندهای عمیقتری را بین این نوع موسیقی و مردم به وجود آورد.
مهمترین ویژگی این کنسرت از دیدگاه شما چه بوده است؟
آنچه درارکستر ملی نظر من را به شخصه جلب کرد و برایم جالب بود این که امروز دراین ارکستر جوانان مستعدی ساز میزنند که فعالیتشان باعث افتخار است. درمجموع از نوآنس ارکستر خوشم آمده و همان طور که گفتم، فعالیت نوازندگان جوان برایم قابل احترام و ستایش است. همایون رحیمیان هم رهبر خردمند و دارای اندیشه است و چون خودش آهنگساز خوشذوقی است به خوبی توانسته در هدایت ارکستر نقش داشته باشد. گرچه قطعاتی که من برای خواندن دراین کنسرت انتخاب کردم، قطعات سختی بود که هرخوانندهای را با چالش مواجه میکرد، بههرحال امیدوارم از اجرای این آثار به خوبی برآمده باشم و مخاطبان لذت برده باشند. کنسرت اخیر ویژگیهای زیادی داشت و کسی که مخاطب موسیقی ارکسترال است و با این نوع موسیقی آشنا باشد به خوبی متوجه تفاوتهای این کنسرت با رویدادهای دیگر میشود. برای برگزاری این کنسرت زحمات زیادی کشیده شد و خروجی آن بازخوردهای مثبت مردم بود که برای من ارزشمند است و امیدوارم دوباره شرایطی به وجود بیاید که بتوانیم چنین کنسرتهایی را با ارکستر ملی برگزار کنیم.
اگر درشرایط فعلی و به رغم تمام مشکلات موجود که درزمینه موسیقی اصیل ایرانی هست یک جوان بخواهد خوانندگی دراین حیطه را انتخاب کند شما این مسیر را به او توصیه میکنید؟
چرا که نه؛ ولی جوانانی که قصد دارند وارد این عرصه شوند باید این نکته را درنظر داشته باشند که نهتنها در موسیقی که درهر رشتهای؛ موفقیت زمانی حاصل میشود که ممارست و دانش دوشادوش هم پیش بروند. هنرمند برای آن که به شهرت برسد باید زحمات و رنجهای زیادی را متحمل شود و اینطور نیست که یک جوان فکر کند این جادهای هموار و اتوبانی ششبانده است که میتواند از همان ابتدا با سرعت 120کیلومتر پیش برود. هیچ موفقیتی یک شبه حاصل نمیشود، خود من هنوز که هنوز است،روزی دو سه ساعت تمرین میکنم. همیشه در جایگاه یک معلم به دانشجویانم تاکید کردهام دنبال نمره نباشند، بلکه سعی کنند کاری که دارند انجام میدهند را به بهترین نحو ارائه دهند.
چرا که وقتی وارد استودیو یا ارکستر میشوند کسی از آنها نمی پرسد چه نمرهای گرفتهاند بلکه باید بتوانند آنچه آموختهاند را به خوبی ارائه کنند. مسیر هنر پر پیچوخم است و ممکن است یک هنرمند بارها به بنبست بخورد، درواقع، در حیطه هنر، غم و شادی، شهرت و محرومیت همراه یکدیگرند و این یک سفر طولانی است.
چرا دراین سالها کمتر شاهد اجرای کنسرتهای برونمرزی از شما بودهایم؟
تقریبا از دهه90 که درگیر کارهای اجرایی شدم، این مسئله فترتی را در خوانندگی من ایجاد کرد و باعث شد تاحدودی از ارتباط با مردم فاصله بگیرم. بعدازآن هم دوره طولانی بیماری کرونا مزید برعلت شد ولی تصمیم دارم دوباره فعالیتهای جدید خود را از سر بگیرم.
چرا دراین سالها کمتر شاهد اجرای کنسرتهای برونمرزی از شما بودهایم؟
تقریبا از دهه90 که درگیر کارهای اجرایی شدم، این مسئله فترتی را در خوانندگی من ایجاد کرد و باعث شد تاحدودی از ارتباط با مردم فاصله بگیرم. بعدازآن هم دوره طولانی بیماری کرونا مزید برعلت شد ولی تصمیم دارم دوباره فعالیتهای جدید خود را از سر بگیرم.
شبانگاهان؛ اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
ترانه سرا: ساعد باقری
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
آهنگساز: مختاباد
ترانه سرا: ساعد باقری
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
نقش خیال
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
تنظیم و تدوین: همایون رحیمیان
غزل: حافظ
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
تنظیم و تدوین: همایون رحیمیان
غزل: حافظ
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
شکوه
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
شور مستی
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: روح الله خالقی
ترانه سرا: فریدون مشیری
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: روح الله خالقی
ترانه سرا: فریدون مشیری
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
شبهای رویایی
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
ترانه سرا: بامداد جویباری
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: مختاباد
ترانه سرا: بامداد جویباری
تنظیم برای ارکستر ملی: فریبرز فرهنگ مهر
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
خوشه چین
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: روح الله خالقی
ترانه سرا: فریدون مشیری
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad
اجرا با ارکستر ملی در خرداد ۱۴۰۳؛ تالار وحدت
آهنگساز: روح الله خالقی
ترانه سرا: فریدون مشیری
رهبر ارکستر: همایون رحیمیان
با سپاس از مهندس امیر خسروی
@smokhtabad