#تحلیلسهام #تجارتسهام #حباب
وزیر اقتصاد در برنامه تلویزیونی این هفته وجود حباب در کلیت بازار را رد کرد و آن را محدود به مورد دانست. بسیاری از تحلیلگران بازار با شیوههای علمی اندازهگیری حباب نظیر مقایسه p/e بازار با گذشته یا نرخ سود بانکی و ... پاسخهایی به این پرسش دادهاند. در این متن تلاش شده است نه با روشهای کلاسیک بلکه با رویکرد تعریف ارزش، به این موضوع پرداخته شود:
👈 بحث اول (ابهام در #نرخارز و #تورم) در مباحث مالی عنوان میشود که ارزش یک دارایی بر اساس ارزش فعلی جریانهای ارزش آینده تعیین میشود. درحالحاضر رشد بسیاری از سهام ناشی از رشد اسمی متغیرها در نتیجه رشد قیمت ارز و تورم است، مهمترین پرسشی که عنوان میشود این است که متوسط قیمت ارز طی سال چقدر خواهد بود؟ اگر دلار پایان سال رقمی بالا باشد که سود شرکتها را با انحرافهای مساعد بالا همراه سازد، آنوقت نباید گفت قیمتهای کنونی توجیهپذیر است؟ زیرا رشد ارز جریانهای آتی شرکت را افزایش میدهد؟
👈بحث دوم: (ارزش #جایگزینی، ارزش #داراییها) روشهایی نظیر سود باقیمانده (پسماند) معتقدند ارزش شرکت برابر است با خالص ارزش داراییها بعلاوه سود باقیمانده سالهای بعد. یعنی قبل از اینکه وارد محاسبه ارزش فعلی جریانهای آتی شرکت بشوند، تکلیف خالص ارزش داراییهای شرکت تعیین میشود. با این روش ابتدا باید گفت شرکت چه میزان دارایی دارد بعد باید سراغ تولید ارزش از سوی این دارایی ها رفت. شرکتی نظیر افق از شعب اجارهای خود سودی بیش از برخی بانکها با شعب مالکیتی خود ایجاد میکند. نمی خواهیم وارد بحث تولید ارزش بشویم ولی تورم و افزایش ارزش دارایی بسیاری از صاحبان پول و ایده را به فکر #تصاحب شرکتهایی میاندازد که دارایی فراوانی دارند اما توانایی بهرهورسازی این داراییها را ندارند و به این سبب ارزش شرکت زیر ارزش بازار سهام آن هست. پس نکته بعد در چشم آمدن ارزش داراییهای شرکت است. آیا در بسیاری از نمادها، ارزش داراییها یا ارزش بازیافتی سهم تناسب با ارزش سهم آن در بازار سرمایه دارد؟
👈بحث سوم: (هجوم #نقدینگی و #تجارت سهم): نقدینگی جامعه به بازار سرمایه اقبال پیدا کرده است. از صاحبان مشاغلی که دچار کسادی شده اند و پولهای سنگینی در اختیار دارند تا کارکنانی که از کار بیکار شدهاند به سراغ بازار سرمایه آمدهاند. خواندن مفاهیم کلاسیک مالی و ... برای این گروه راحت نیست. بعضا با حضور در برخی کلاسها، اعتماد به افراد حرفهای یا کانالهای بورسی و شبکههای اجتماعی، معدود اطلاعاتی بدست میآورند و به خرید و فروش میپردازند. این هجوم نقدینگی که بعضا با ارقام بالا همراه است و ارزش معاملات را به کف 7 هزار میلیارد رسانیده و مقررات سازمان بورس از قبیل حجم مبنا و دامنه نوسان و ... حریف این هجوم نیست. بخشی از این نقدینگی هم با مفاهیم مالی آشنا نیست و سهم را نه بر پایه ارزش بلکه بر پایه نظام عرضه و تقاضا و توانایی خرید سهم در تعداد بالا می بینند. در واقع هجوم نقدینگی ارزش سهم را به جای ارزش تحلیلی بر پایه نظام عرضه و تقاضا و بهمثابه #کالا نگاه میکند و بهجای خرید تحلیلی سهم، #تجارتسهام میکند. خرید سنگین نمادهایی با قیمت بالا نظیر #دماوند، #وملی و #رانفور از حقوقیها و بعد قفل شدن صفوف خرید حاکی از این است که نقدینگی سوای از ارزش به دنبال جایی است که حجم سنگینی از پول را بتواند به آن وارد کند. نبود سهام شناور آزاد در بسیاری از نمادها و چسبندگی مالکیت و ... مزید بر علت است. خروج نقدینگی چه زمانی اتفاق میافتد؟ وقتی شرکتها سودی متناسب با قیمت شناسایی نکنند یا وقتی که بازار جدیدی به روی نقدینگی باز شود؟/منبع: رهیافت
کارگزاری بانک صنعت و معدن
🆔 @Smbroker
وزیر اقتصاد در برنامه تلویزیونی این هفته وجود حباب در کلیت بازار را رد کرد و آن را محدود به مورد دانست. بسیاری از تحلیلگران بازار با شیوههای علمی اندازهگیری حباب نظیر مقایسه p/e بازار با گذشته یا نرخ سود بانکی و ... پاسخهایی به این پرسش دادهاند. در این متن تلاش شده است نه با روشهای کلاسیک بلکه با رویکرد تعریف ارزش، به این موضوع پرداخته شود:
👈 بحث اول (ابهام در #نرخارز و #تورم) در مباحث مالی عنوان میشود که ارزش یک دارایی بر اساس ارزش فعلی جریانهای ارزش آینده تعیین میشود. درحالحاضر رشد بسیاری از سهام ناشی از رشد اسمی متغیرها در نتیجه رشد قیمت ارز و تورم است، مهمترین پرسشی که عنوان میشود این است که متوسط قیمت ارز طی سال چقدر خواهد بود؟ اگر دلار پایان سال رقمی بالا باشد که سود شرکتها را با انحرافهای مساعد بالا همراه سازد، آنوقت نباید گفت قیمتهای کنونی توجیهپذیر است؟ زیرا رشد ارز جریانهای آتی شرکت را افزایش میدهد؟
👈بحث دوم: (ارزش #جایگزینی، ارزش #داراییها) روشهایی نظیر سود باقیمانده (پسماند) معتقدند ارزش شرکت برابر است با خالص ارزش داراییها بعلاوه سود باقیمانده سالهای بعد. یعنی قبل از اینکه وارد محاسبه ارزش فعلی جریانهای آتی شرکت بشوند، تکلیف خالص ارزش داراییهای شرکت تعیین میشود. با این روش ابتدا باید گفت شرکت چه میزان دارایی دارد بعد باید سراغ تولید ارزش از سوی این دارایی ها رفت. شرکتی نظیر افق از شعب اجارهای خود سودی بیش از برخی بانکها با شعب مالکیتی خود ایجاد میکند. نمی خواهیم وارد بحث تولید ارزش بشویم ولی تورم و افزایش ارزش دارایی بسیاری از صاحبان پول و ایده را به فکر #تصاحب شرکتهایی میاندازد که دارایی فراوانی دارند اما توانایی بهرهورسازی این داراییها را ندارند و به این سبب ارزش شرکت زیر ارزش بازار سهام آن هست. پس نکته بعد در چشم آمدن ارزش داراییهای شرکت است. آیا در بسیاری از نمادها، ارزش داراییها یا ارزش بازیافتی سهم تناسب با ارزش سهم آن در بازار سرمایه دارد؟
👈بحث سوم: (هجوم #نقدینگی و #تجارت سهم): نقدینگی جامعه به بازار سرمایه اقبال پیدا کرده است. از صاحبان مشاغلی که دچار کسادی شده اند و پولهای سنگینی در اختیار دارند تا کارکنانی که از کار بیکار شدهاند به سراغ بازار سرمایه آمدهاند. خواندن مفاهیم کلاسیک مالی و ... برای این گروه راحت نیست. بعضا با حضور در برخی کلاسها، اعتماد به افراد حرفهای یا کانالهای بورسی و شبکههای اجتماعی، معدود اطلاعاتی بدست میآورند و به خرید و فروش میپردازند. این هجوم نقدینگی که بعضا با ارقام بالا همراه است و ارزش معاملات را به کف 7 هزار میلیارد رسانیده و مقررات سازمان بورس از قبیل حجم مبنا و دامنه نوسان و ... حریف این هجوم نیست. بخشی از این نقدینگی هم با مفاهیم مالی آشنا نیست و سهم را نه بر پایه ارزش بلکه بر پایه نظام عرضه و تقاضا و توانایی خرید سهم در تعداد بالا می بینند. در واقع هجوم نقدینگی ارزش سهم را به جای ارزش تحلیلی بر پایه نظام عرضه و تقاضا و بهمثابه #کالا نگاه میکند و بهجای خرید تحلیلی سهم، #تجارتسهام میکند. خرید سنگین نمادهایی با قیمت بالا نظیر #دماوند، #وملی و #رانفور از حقوقیها و بعد قفل شدن صفوف خرید حاکی از این است که نقدینگی سوای از ارزش به دنبال جایی است که حجم سنگینی از پول را بتواند به آن وارد کند. نبود سهام شناور آزاد در بسیاری از نمادها و چسبندگی مالکیت و ... مزید بر علت است. خروج نقدینگی چه زمانی اتفاق میافتد؟ وقتی شرکتها سودی متناسب با قیمت شناسایی نکنند یا وقتی که بازار جدیدی به روی نقدینگی باز شود؟/منبع: رهیافت
کارگزاری بانک صنعت و معدن
🆔 @Smbroker