Salad Shirazi
گوگوش – دریایی
من پر از وسوسههای رفتنم، رفتن و رسیدن و تازه شدن
توی یک سپیدهی طوسی سرد، مسخ یک عشق پر آوازه شدن
توی یک سپیدهی طوسی سرد، مسخ یک عشق پر آوازه شدن
حرفهای پراکندهی طولانی / مرداد:
مرداد برای من شبیه به دریا بود و در آخرین شب چای کرک درست کردم تا بهتر فکر کنم. دوست ندارم خواب مهمونی ببینم ولی میبینم. آدمهای ۳۸ ساله خشم و قهرشون با یک ۳۸ ساله رو با آدمهای ۲۸ ساله در میون میذارن و آدم ۲۸ ساله سکوت میکنه و با خودش میگه اینا دقیقا دنبال چی هستن. تغذیهی ناسالمم ذهنم رو مشغول کرد. دیدی هنوزم دیوار این اتاق سفید نشده؟ این مدت چندین نقطه ضعف از وجودم نشونه گرفته شد و هربار صبر کردم تا دلخوریم رو برطرف کنم و واقعا میتونم بگم درود بر تنهایی. به مری گفته بودم که دیگه دلم نمیخواد تا مدتی جاهای قبلی مثل گالریها رو برم، دلم عکاسی و راه رفتن و دیدن کوچه و خیابون و تصور کردن رو میخواد، دلم کارهای جالب میخواد. فهمیدم که بذار خودشون متوجه انتخابهای اشتباه و قربانی شدن خودشون بشن و پس اینبار درود بر پاکی و رهایی. گربهی حیاط بعد از چندین روز غذا خوردن و خوابیدن رفت غذای همسایه بغلی رو بخوره و دیگه ندیدمش. خیلی دلم میخواد بدونم اصلا چی تو رو هیجان زده میکنه چی برات جالبه چی تو رو از روزها سکون و سکوت درمیاره تا این دیوار سختی که کشیدی رو کنار بزنی؟ برای روز و شبهای شهریور: محبت، صبر، تیک زدن برنامههای عقب افتاده، کارهای جالب، آرامش و رسیدن به جوابهای بیشتری رو میخوام.
مرداد برای من شبیه به دریا بود و در آخرین شب چای کرک درست کردم تا بهتر فکر کنم. دوست ندارم خواب مهمونی ببینم ولی میبینم. آدمهای ۳۸ ساله خشم و قهرشون با یک ۳۸ ساله رو با آدمهای ۲۸ ساله در میون میذارن و آدم ۲۸ ساله سکوت میکنه و با خودش میگه اینا دقیقا دنبال چی هستن. تغذیهی ناسالمم ذهنم رو مشغول کرد. دیدی هنوزم دیوار این اتاق سفید نشده؟ این مدت چندین نقطه ضعف از وجودم نشونه گرفته شد و هربار صبر کردم تا دلخوریم رو برطرف کنم و واقعا میتونم بگم درود بر تنهایی. به مری گفته بودم که دیگه دلم نمیخواد تا مدتی جاهای قبلی مثل گالریها رو برم، دلم عکاسی و راه رفتن و دیدن کوچه و خیابون و تصور کردن رو میخواد، دلم کارهای جالب میخواد. فهمیدم که بذار خودشون متوجه انتخابهای اشتباه و قربانی شدن خودشون بشن و پس اینبار درود بر پاکی و رهایی. گربهی حیاط بعد از چندین روز غذا خوردن و خوابیدن رفت غذای همسایه بغلی رو بخوره و دیگه ندیدمش. خیلی دلم میخواد بدونم اصلا چی تو رو هیجان زده میکنه چی برات جالبه چی تو رو از روزها سکون و سکوت درمیاره تا این دیوار سختی که کشیدی رو کنار بزنی؟ برای روز و شبهای شهریور: محبت، صبر، تیک زدن برنامههای عقب افتاده، کارهای جالب، آرامش و رسیدن به جوابهای بیشتری رو میخوام.