@siminsagh
تو میروی و
دل ز دست میرود
مرو!
که با تو هر چه هست میرود
شب غم تو نيز بگذرد
ولی...
درين ميان
دلی ز دست میرود…
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
تو میروی و
دل ز دست میرود
مرو!
که با تو هر چه هست میرود
شب غم تو نيز بگذرد
ولی...
درين ميان
دلی ز دست میرود…
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
@siminsagh
در کنجِ قفس میکُشَدَم حسرتِ پرواز
با بال و پرِ سوخته پرواز چه سازم؟
گفتم که دل از مهرِ تو برگیرم و هیهات
با این همه افسونگری و ناز چه سازم؟
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
در کنجِ قفس میکُشَدَم حسرتِ پرواز
با بال و پرِ سوخته پرواز چه سازم؟
گفتم که دل از مهرِ تو برگیرم و هیهات
با این همه افسونگری و ناز چه سازم؟
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
سیمین ساق | شعر فارسی
هیچ قلبی ، صرفا به واسطه ی هماهنگی، با قلب دیگری وصل نیست. زخم است ! که قلبها را عمیقا به هم پیوند می دهد. پیوند درد با درد ، شکنندگی با شکنندگی ... #هاروکی_موراکامی 🌿
.
ای غم نمیدانم
روزِ رسیدن روزیِ گامِ که خواهد بود
اما درین کابوس خون آلود
در پیچ و تاب این شب بنبست
بنگر چه جانهای گرامی رفتهاند از دست
دردیست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من
پیوسته میگرید
در من کسی آهسته میگرید..
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
۱۷۶مسافر پرواز اوکراین 🥀
ای غم نمیدانم
روزِ رسیدن روزیِ گامِ که خواهد بود
اما درین کابوس خون آلود
در پیچ و تاب این شب بنبست
بنگر چه جانهای گرامی رفتهاند از دست
دردیست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من
پیوسته میگرید
در من کسی آهسته میگرید..
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
۱۷۶مسافر پرواز اوکراین 🥀
نگاه کن هنوز آن بلندِ دور
آن سپیده، آن شکوفه زارِ انفجارِ نور
کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه
و باز
رو نهی به آن فراز...
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
آن سپیده، آن شکوفه زارِ انفجارِ نور
کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه
و باز
رو نهی به آن فراز...
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
@siminsagh
ارغوان خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
ارغوان خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...
#هوشنگ_ابتهاج 🌿
با آن همه نیاز که من داشتم به تو
پرهیز عاشقانه ی من ناگزیر بود
من بارها به سوی تو باز آمدم، ولی
هر بار
دیر بود!
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh 🌿
پرهیز عاشقانه ی من ناگزیر بود
من بارها به سوی تو باز آمدم، ولی
هر بار
دیر بود!
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh 🌿
می از جام موّدت نوش و در کار محبّت کوش
به مستی بیخمارست این میِ نوشین اگر نوشی
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh 🌿
به مستی بیخمارست این میِ نوشین اگر نوشی
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh 🌿
شبی
کدام شب ؟
شبی ،
شبی ستاره ای دهان گشود
چه گفت ؟
...نگفت ، از لبش چکید
سخن چکید ؟
سخن نه ، اشک ....
ستاره می گریست
ستاره ی کدام کهکشان ؟
ستاره ای که کهکشان نداشت
سپیده دم که خاک
در انتظار روز خرّم است
ستاره ای که در غم شبانه اش غروب کرد
نهفته در نگاه شبنم است
#هوشنگ_ابتهاج 🌙
@siminsagh 🌿
کدام شب ؟
شبی ،
شبی ستاره ای دهان گشود
چه گفت ؟
...نگفت ، از لبش چکید
سخن چکید ؟
سخن نه ، اشک ....
ستاره می گریست
ستاره ی کدام کهکشان ؟
ستاره ای که کهکشان نداشت
سپیده دم که خاک
در انتظار روز خرّم است
ستاره ای که در غم شبانه اش غروب کرد
نهفته در نگاه شبنم است
#هوشنگ_ابتهاج 🌙
@siminsagh 🌿
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنوز آیا
در گوشهای ازین دنیا
زمین به رقصِ خرامیدن تو مینگرد؟
به ناز میروی و گل به سبزه میگوید؛
ببین که میگذرد!
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh 🌿
در گوشهای ازین دنیا
زمین به رقصِ خرامیدن تو مینگرد؟
به ناز میروی و گل به سبزه میگوید؛
ببین که میگذرد!
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh 🌿
گاهی چنان درین شب تب کرده عبوس
پای زمان به قیر فرومیرود که مرد
اندیشه میکند:
شب را گذار نیست!
اما به چشمهای تو ای چشمه امید
شب پایدار نیست!
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh ❄️
پای زمان به قیر فرومیرود که مرد
اندیشه میکند:
شب را گذار نیست!
اما به چشمهای تو ای چشمه امید
شب پایدار نیست!
#هوشنگ_ابتهاج
@siminsagh ❄️