Phobia
یجا خوندم که موقعی که برف می باره همه جا ساکت میشه چون دونه های برف امواج صوتی رو جذب میکنن. میدونی من فکر میکنم آدمی هم که دوسش داری مثل برف میمونه وقتی میاد دیگه هیچ صدایی نمیشنوی و چشمت دیگه هیچ جا رو نمیبینه فقط و فقط همون آدمو میبینی و توش غرق میشی.…
وقتی برف میاد بلور های سفید و پاکش انعکاس نور رو شدت میبخشه ،
به همین خاطره که دید کمتر میشه
مثل نور چشم گیری که لب های دلبر منعکس میکنه ❤️
همون قدر کور کننده ، همون قدر دلبر
.
.
#لرد
@sickpeople
به همین خاطره که دید کمتر میشه
مثل نور چشم گیری که لب های دلبر منعکس میکنه ❤️
همون قدر کور کننده ، همون قدر دلبر
.
.
#لرد
@sickpeople
به شوق دیدار چشمانت، تاریکی شب را به روشنی صبح میرسانم. برای سلامی دوباره ...
#شببخیر
#غوغا
@sickpeople
#شببخیر
#غوغا
@sickpeople
وسط داد و بیداد و دعوا یهو گفت : " منم "
حواسم نبود اصلا بپرسم یعنی چی منم ؟!
منم چی ؟ فحشه ؟ بد و بیراهه ؟ چیه این منم ؟؟
اما وقتی یه بار دیگه گفت منم ،
دیگه سکوت نکرد . داد زد : " منم . منم . اینی که داری باهاش میجنگی منم !
دشمن نیست ، غریبه نیست ، رهگذر کوچه خیابونم نیست ، منم !!
نه شمشیر دستمه ، نه سنگر گرفتم جلوت نه قراره باهات بجنگم .
ببین دستام بالاست ، تسلیمم .
نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم .
فقط به حرمت عشقی که گاهی تو از یاد میبریش .
یه وقتایی اگه سکوت میکنم در برابرت برای این نیست که حرفی برای گفتن ندارم یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم .
فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو !
اگه بحثی هم هست برای بهتر شدنمونه .
یادم نمیره اینی که جلوم وایساده « تویی » .
ولی تو انگار یادت میره اینی که داری زخم رو زخمش میزنی « منم » !
#غوغا
@sickpeople
حواسم نبود اصلا بپرسم یعنی چی منم ؟!
منم چی ؟ فحشه ؟ بد و بیراهه ؟ چیه این منم ؟؟
اما وقتی یه بار دیگه گفت منم ،
دیگه سکوت نکرد . داد زد : " منم . منم . اینی که داری باهاش میجنگی منم !
دشمن نیست ، غریبه نیست ، رهگذر کوچه خیابونم نیست ، منم !!
نه شمشیر دستمه ، نه سنگر گرفتم جلوت نه قراره باهات بجنگم .
ببین دستام بالاست ، تسلیمم .
نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم .
فقط به حرمت عشقی که گاهی تو از یاد میبریش .
یه وقتایی اگه سکوت میکنم در برابرت برای این نیست که حرفی برای گفتن ندارم یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم .
فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو !
اگه بحثی هم هست برای بهتر شدنمونه .
یادم نمیره اینی که جلوم وایساده « تویی » .
ولی تو انگار یادت میره اینی که داری زخم رو زخمش میزنی « منم » !
#غوغا
@sickpeople
روزی تمام سالهای دوریام را جمع میکنم و به آغوش تو بر میگردم؛ همان خانهای که همواره دلتنگش بودهام.
#آوان 🍃
@sickpeople
#آوان 🍃
@sickpeople
سلام بر او که گمان میکردیم پایانی است بر دلتنگیها
ولی شروعی شد بر یک دلتنگیِ بیپایان.
-مهدی فیض
#آوان 🍃
@sickpeople
ولی شروعی شد بر یک دلتنگیِ بیپایان.
-مهدی فیض
#آوان 🍃
@sickpeople
شب دوباره همانیم
آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا!
حتی اگر تمام روز، در قویترین حالات ممکن یک انسان زیسته باشیم.
#غوغا
#شببخیر
@sickpeople
آزرده، غمگین، تنها و ترسیده از دنیا!
حتی اگر تمام روز، در قویترین حالات ممکن یک انسان زیسته باشیم.
#غوغا
#شببخیر
@sickpeople
یه روز وسط هال، داشتم نمیدونم چه زری میزدم که دستمو کش دادم بالا، خورد به لوستر. حرفْ جدی بود. وسطِ حرفِ جدی یهو لبش کش اومد. گفتم چی شده؟ / باز خندید. با تعجب نگاش کردم. یهو گفت :
قربون قد وُ بالات برم که دستت میخوره به لوستر.
الان ساعت دو نصفِ شبه. نشستم توی هال. قفلم به سقف.
از لوستر بدم میاد. از روشنایی بدم میاد. از دستم بدم میاد. از زرِ جدی زدن بدم میاد. از کش اومدن هر لبی بدم میاد. از اینکه هنوز خندههاتو با جزئیات یادمه بدم میاد. از قَد و بالام بدم میاد. از اینکه میتونستی وسط هر چیزی حواسمو پرتِ خودت کنی بدم میاد.
سر ظهر داشتم تیشرتمو درمیاوردم دستم خورد به لوستر. الان ساعت دو نصفِ شبه من هنوز گیرم.
گیرم لوستر رو عوض کردم. اصلاً خونه رو عوض کردم.
خودمو چیکار کنم؟ خندهتو چیکار کنم ؟ چشماتو ؟
از کجای قلبم رد شدی که پاک نمیشه رَدِت؟!
از کجای قلبم رد شدی که پاک نمیشه رَدِت؟!
#غوغا
@sickpeople
قربون قد وُ بالات برم که دستت میخوره به لوستر.
الان ساعت دو نصفِ شبه. نشستم توی هال. قفلم به سقف.
از لوستر بدم میاد. از روشنایی بدم میاد. از دستم بدم میاد. از زرِ جدی زدن بدم میاد. از کش اومدن هر لبی بدم میاد. از اینکه هنوز خندههاتو با جزئیات یادمه بدم میاد. از قَد و بالام بدم میاد. از اینکه میتونستی وسط هر چیزی حواسمو پرتِ خودت کنی بدم میاد.
سر ظهر داشتم تیشرتمو درمیاوردم دستم خورد به لوستر. الان ساعت دو نصفِ شبه من هنوز گیرم.
گیرم لوستر رو عوض کردم. اصلاً خونه رو عوض کردم.
خودمو چیکار کنم؟ خندهتو چیکار کنم ؟ چشماتو ؟
از کجای قلبم رد شدی که پاک نمیشه رَدِت؟!
از کجای قلبم رد شدی که پاک نمیشه رَدِت؟!
#غوغا
@sickpeople
🌱
کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل محتاط است. ترسان و لرزان گام بر میدارد. با خودش میگوید: «مراقب باش آسیبی نبینی.» اما مگر عشق اینطور است؟ تنها چیزی که عشق میگوید این است: «خودت را رها کن. بگذار برود!» عقل به آسانی خراب نمیشود. عشق اما خودش را ویران می کند. گنجها و خزانهها هم در دل ویرانهها یافت میشود، پس هرچه هست در دل خراب است
#غوغا
@sickpeople
کیمیای عقل با کیمیای عشق فرق دارد. عقل محتاط است. ترسان و لرزان گام بر میدارد. با خودش میگوید: «مراقب باش آسیبی نبینی.» اما مگر عشق اینطور است؟ تنها چیزی که عشق میگوید این است: «خودت را رها کن. بگذار برود!» عقل به آسانی خراب نمیشود. عشق اما خودش را ویران می کند. گنجها و خزانهها هم در دل ویرانهها یافت میشود، پس هرچه هست در دل خراب است
#غوغا
@sickpeople
مگه میشه آدم دلتنگ تک تک سلولای یکی بشه؟
دلتنگ تک تک حالتهای صورتش؟
دلتنگ تموم چینهای دور چشاش وقتی میخنده؟
چطوریه که آدم وقتی دلتنگه، این چیزای کوچیک انقدر بزرگ میشن؟!
#شببخیر
#غوغا
@sickpeople
دلتنگ تک تک حالتهای صورتش؟
دلتنگ تموم چینهای دور چشاش وقتی میخنده؟
چطوریه که آدم وقتی دلتنگه، این چیزای کوچیک انقدر بزرگ میشن؟!
#شببخیر
#غوغا
@sickpeople
خدا جبران میکنه اون روزایی رو که اصلاً صبر کردن آسون نبود،
اما تو صبر کردی...!
#حامــــــے ❣
@sickpeople
اما تو صبر کردی...!
#حامــــــے ❣
@sickpeople
من شب های زیادی را از تو نوشتم،
بی آنکه تو بدانی.
تو را بوسیدهام
بی آنکه تو بدانی!
و تو هربار با خودت گفتی که
چرا باد قاصد ترانههای خیس است؟
چرا باران ساز میزند؟
من هر ثانیه تو را به آغوش کشیدم
بی آنکه تو بدانی.
در پیراهن آبیات سوختم تا گرم شوی.
بی آنکه تو بدانی.
من شبهای زیادی را از تو نوشتم
و تو در خواب زن دیگری را ملاقت کردی…
#غوغا
@sickpeople
بی آنکه تو بدانی.
تو را بوسیدهام
بی آنکه تو بدانی!
و تو هربار با خودت گفتی که
چرا باد قاصد ترانههای خیس است؟
چرا باران ساز میزند؟
من هر ثانیه تو را به آغوش کشیدم
بی آنکه تو بدانی.
در پیراهن آبیات سوختم تا گرم شوی.
بی آنکه تو بدانی.
من شبهای زیادی را از تو نوشتم
و تو در خواب زن دیگری را ملاقت کردی…
#غوغا
@sickpeople