Phobia
1.51K subscribers
10.9K photos
479 videos
182 files
94 links
فوبیا :
ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هراس‌زدگی یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می‌شود.

باشد که رستگار شویم
ارتباط با ما:
@phobia_manager
Download Telegram
رنگ جهنم است تمام بهشتِتان.

#غوغا🕊️
@sickpeople
ما بعد از رفتن هیچ کدامتان نمُردیم!
فقط کمی پوستمان کلفت تر شد و دیگر دلمان به این آسانیها نمی لرزد شاید یک روزی برای رفتنتان زانوی غم بغل گرفتیم و باریدیم اما حالا فهمیده ایم رفتنتان بزرگترین لطفی بود که در حق ما کردید! ما بعد از شما دیگر برای داشتن و ماندن کسی در زندگیمان خواهش نمی کنیم. وخوب میدانیم آدمی که دلش باشد اگر هزار بهانه هم برای رفتن داشته، باشد باز پای همه چیز می ماند شما به هر حال باید می آمدید و با رفتنتان باعث می شدید ما به خودمان بیاییم حالا دیگر برای آن اشکها و خواهش هایمان و برای گذشته مان کنار شما اصلا ناراحت نیستیم!
اصلا انگار خیر ما و زندگیمان در همان اتفاقات و رفتنتان بود قد کشیدنمان؛ بزرگ شدنمان..

#شب_خوش_رفقا
#غوغا🕊️
@sickpeople
«باید بدانی که وسط بوی گوگرد و باروت، در این روزها که همه‌ی راه‌ها بسته است و نمی‌توانم صدایت را بشنوم یا چیزی برایت بفرستم، در این جنگ که نفس‌های آخرش را می‌کشد، هر لحظه به یاد تو بودم. این فقط یک جنگ نیست رز. این تقابل به تمام معنای خیر و شر است. دوستان‌ما بیهوده کشته نشده‌اند و من بیهوده از تو دور نیستم.»


• نامه‌هایی از سربازانِ جنگ‌‌جهانی دوم.
#غوغا🕊️
@sickpeople
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند :

افسانه مجنون به لیلی نرسیده

#سایکو 🔥
@sickpeople
گرچه غم بسیار است
اما
شادی از ما دور نیستᵕ.ᵕ🌱

#غوغا
@sickpeople
هرکسی پرسید ایران چطور کشوریست ،
بگویید کشوریست ؛
به زیبایی یوسف ،
به غم و اندوه پدرش ،
و به خیانت کاری برادرانش....

#سایکو 🔥
@sickpeople
@sickpeople
-آقاجون، سخت ترین کار دنیا چیه ؟
راه رفتن روی آب؟
پرواز کردن بدون بال؟
نامرئی شدن؟
آقاجون خندید!
+مگه کتاب داستان میخونی دختر؟
سخت ترین کار، انسان بودن توی این دنیاست باباجان!
اینکه روی کره ی زمین راه بریم و تنها ردی که از ما باقی میمونه آدمیت باشه!
که خشك نكنيم گل سرخ شازده کوچولو رو ، که رنگ سفید مهربونی رو بپاشیم روی این دنیای سیاه!
#منصوره_عابدی



#بادیز
...

به او بگویید درحوالی من همه چیز خوب است! پاییز دوباره حاکم شهرشده، باران حریصانه تن خیابان را بوسه میزند و فریاد حسادت آسمان تن درختان را میلرزاند. باد در موهایم جولان میدهد و من هنوز بیرحمانه چشمانم را روی دلتنگی چتر می بندم و تنم را به لمس آغوش باران می سپارم؛ به او بگویید در حوالی من هیچ چیز تغییر نکرده!
هنوز هم عصرها سرود پرندگان، ملودی غمگین آخرین سکانس خورشید میشود و من زیر همان نیمکت همیشگی اثبات جمله "هرآمدنی رفتنی دارد "را به نظاره می نگرم.
هنوز هم شبها پنجره ام به روی ستارگان بازاست و صبحها با نوازش نسیم به خورشید صبح بخیر می گویم! به او بگویید من هنوز همانم شاید اندکی قویتر...


🕊🥀
 #غوغا
@sickpeople
میدانی کجایش درد داشت؟
هیچکس از بیرون مرزها به ما حمله نکرده بود و ما هرروز کشته میدادیم!

#درد
#سایکو 🔥
@sickpeople
«أحبك طبعاً
‏وإلا ماذا يمكن أن أفعل
‏في وطن منهوب وحزين...؟»
‏آری، قطعاً دوستت دارم
‏وگرنه در وطنی غمین و غارت شده چه می‌توانستم بکنم...؟

‏- عبدالعظيم فنجان؛ فارسیِ ⁧ #سعید_هلیچی⁩.

#آوان 🍃
@sickpeople
یه روز آدمی که میترسیدی از دستش بدی.!
#خودت_حذفش_میکنی ..

#حامــــــے
@sickpeople
میبوسمت ، ک فکر کنی غم زیاد‌ نیست...

#شبتون_بیغم
#غوغا
@sickpeople
در سال ۱۹۳۷ در انگلستان یک مسابقه فوتبال بین تیم‌های چلسی و چارلتون بعلت مِه غلیظ در دقیقه 60 متوقف شد.  اما «سام‌ بارترام» دروازبان چارلتون 15 دقیقه پس از توقف بازی همچنان درون دروازه بود!
زیرا بعلت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور را نشنیده بود. او با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه می ماند و با دقت به جلو  نگاه می کند تا به گمان‌خودش در برابر شوت های حریف غافلگیر نشود. وقتی پانزده دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را به او داد سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: چه غم انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالی که من داشتم از دروازه آنها حراست می کردم.
در طول این مدت فکر می کردم که تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ی ما را نداده است.

در میدان زندگی چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مه آلود شدن شرایط در همان لحظه اول میدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشته اند...

#حامــــــے
@sickpeople
شادی چه شکلی بود؟

شکل آواز خوندن نیکا
شبیه تموم شدن امتحانای سارینا
مثل رقصیدنای خدانور
شکل خنده های محمدحسن
ویدئوهای تیک تاک های حدیث
خندیدن های حمیدرضا روی موتورش
شبیه احساس خوشبختی کیان
رقصیدن ندا
مزه دستپخت مهرشاد
مثل خنده های مامان‌ناهید کنار پویا

شکل اونا بود
و دیگه نیست.
#غوغا🕊️
@sickpeople
مسعود کیمیایی یک‌جایی وسط مصاحبه با حسین دهباشی می‌گفت:
«خیلی تاوان داره شریف زندگی‌کردن. خیلی زیاد.»

پ.ن:
این روزها مدام به این جمله فکر می‌کنم.

#غوغا🕊️
@sickpeople
اگه الان ناراحتی، غصه داری، نگرانی، فکرت مشغوله ولی داری سخت تلاش میکنی و میجنگی مطمئن باش آخرش خوب میشه، قشنگ میشه، روشن میشه، زیبا میشه...

به قول مولانا:
«اگه ابرها گریه نمی‌کردن، جنگل ها نمی‌خندیدن!»

#غوغا🕊️
@sickpeople
مدت زیادی در این جسم نخواهیم بود
"با شرف" زندگی کنیم ...


صبح بخیر

#سایکو 🔥
@sickpeople
من باید دلیلِ همه خندیدنات باشم،
من باید اونی باشم که همه دوستت دارماتو میشنوه،
من باید اونی باشم که برای زودتر رسیدن بهش و زودتر بغل گرفتنش پا تند میکنی،
اونی که گوشیش پر از عکسای بهم ریخته و شلختته،
من باید اونی باشم که تو حرفاتو بهش با آهنگ میزنی...
ببین من باید اونی باشم که تو برای دیدنش عجول ترین آدم رو زمینی،
اونی که شب قبل از دیدنش از استرس تا دم دمای صبح خوابت نمیبره،
من باید اونی باشم که تو برای داشتنش حاضر شدی خیلی چیزارو نداشته باشی.
میدونی من دوست دارم مخاطب تمام حسای خوب و کارای عاشقانت فقط خودم باشم،
اونی که شب تولدت راس دوازده به دنیا اومدنتو به تو و خودش تبریک میگه.
من دوست دارم اونی باشم که حتی تو حال بدمم دلم رضا نباشه به حالِ بدت،
که تب داره و میدونه تبش با بودنت میاد پایین و باز دلش نمیاد خودش خوب شه به قیمت مریض شدن تو.
ببین من دلم میخواد منِ تو باشم
تو چی
دلت مالِ من بودنو نمیخواد؟؟
اصلا بگو ببینم
دلت میاد مالِ من نباشی،
ما مالِ هم که باشیم  خیلی خوشگل تریما...

#غوغا🕊️
@sickpeople
@sickpeople
#سایه‌ گفت:
دانی که رسیدن
هنرِ گام زمان است‌..



#بادیز
چشمان مست تو
darohavayat
@sickpeople
-شجریانِ‌جان🤍



#بادیز
@sickpeople
«چشمات قشنگن،
چرا هنوز مجردی؟!»


-چرا؟ 😌

#جداریات
#بادیز