Phobia
1.51K subscribers
10.9K photos
479 videos
182 files
94 links
فوبیا :
ترس شدید یا بیمارگونه که در روانشناسی به هراس‌زدگی یا فوبیا شهرت دارد عبارت است از نوعی بیمارگونه و پایدار از ترس در فرد که باعث اختلال در زندگی روزمره وی می‌شود.

باشد که رستگار شویم
ارتباط با ما:
@phobia_manager
Download Telegram
ولی ‏همین که دیگه استادای دانشگاه عكس ۴×۳ نميذارن پروفايلشون یعنی داریم پیشرفت میکنیم
#لوتوس😂
@Sickpeople
#داستان_کوتاه
🔸 من از انتظار بیزارم
🔸 نوشته: #ترانه_حنیفی
🔸 قسمت پنجاه و یکم

به خاطر مهیار ماشین رو آهسته میروندیم.
چند ساعت سامیار میشست پشت فرمون و چند ساعت من.
جاهامونو عوض میکردیم تا خسته نشیم.
مهیار تو کل مسیر خواب بود.
سامیار صدای ضبط رو کم کرده بود و زیر لب موزیک رو زمزمه میکرد: « انقد دور شدی و مغرور شدی که دیگه کور شدی عشقمو نمیبینی تو که میری با خیال راحت ولی سرنوشتمو نمیبینی»
هیچوقت نتونستم موقع همراهی کردن سامیار با شادمهر بیخیال باشم.
بهترین حس هارو همیشه اون موقع داشتم...
بعد از چند ساعت رسیدیم.
بارون میبارید.
مهیار رو بغل کردم و رفتم زیر آلاچیق تا سامیار وسایل هارو خالی کنه.
اثاث ها قبل ما رسیده بودن و تو آلاچیق چیده شده بودن.
سامیار چمدون هارو از ماشین خالی کرد و در رو باز کرد.
خونه ای که خریده بودیم خیلی رویایی تر از قبل بود.
یه مزرعه ی بزرگ بود که کلا چهار یا پنج تا خونه داشت.
دور تا دور سرسبز بود و فضای باز زیادی داشت.
یعنی با اینکه اونجا خونه های دیگه ای هم بود اما فاصله ی هر کدوم طوری بود که اگه پیاده میرفتیم نیم ساعت طول میکشید تا به خونه همسایه ها برسیم.
داخل خونه زیاد بزرگ نبود اما برای ما کافی بود.
دوتا اتاق خواب داشت که یکیش کاغذ دیواری طرح ستاره بود که شد اتاق اقا مهیار.
اون یکی اتاقم که به نسبت بزرگ‌تر بود شد اتاق منو سامیار.
آشپزخونه بهترین جای خونه بود!!!
دور تا دورش پنجره بود و از هر جا بیرونو نگاه میکردی یه عالمه درخت نارنج و پرتقال میدیدی!
پذیرایی خیلی نقلی و قشنگ بود.
اون شب رو سعی کردیم کامل استراحت کنیم تا از فردا شروع کنیم به چیدن وسایل ها.

ادامه دارد...
#بادیز🍁
@sickpeople
و اما گاهی سخت محتاج میشدم!
محتاجِ یک سخن نوید دهنده،
یک نگاه گرم٬
یا یک شانه‌ی امن به عنوان یک پشتوانه که بدانم در این روزگار دشوار، تنها نیستم!
من حتی به یک پیام کوتاه، با محتوای خوبی؟حتی اگر خوب نباشم و در جواب بگویم آری!
محتاج میشدم!
و چقدر دردناک است محتاج بودن و تنها ماندن در میان بسیار ها آشنا....

#فهیمه_صادقی
#بادیز🍁
@sickpeople
من اندوهگین نیستم
خود اندوهِ عالمم
سرزمینی در سینه‌ام گریه می‌کند...


#افسونگر 🐟
@sickpeople
در تمامی اشک هایم
لبخند هایم
غمگینی هایم
‌دلخوشی هایم
یک رازی پنان مانده
یک رازی از جنس تو
رازی که خیال نهان شدن را ندارد
جز ان زمان که تو تصمیم به آمدن کنی.
#الهام_اقبالی
#دیکلوفناک💊
@sickpeople
ارزش بعضى چيزا،
با به زبون آوردنش از بين ميره .. !
اين آخرِ بدبخت بودنه كه به كسى بگى، گاهى حالم رو بپرس !
هميشه ديدن يه پيام ناگهانى
شنيدن يه سلام بى هوا
از آدمى كه انتظارش رو مى كشى،
مى تونه حال و روزت رو عوض كنه!
گاهى آدم،
خودش رو گم و گور مى كنه،
فقط به اين اميد كه يه نفرِ بخصوص سراغش رو بگيره .. !
بر خلاف تصور،
خوشحال كردن آدمِ غمگين،
خيلى سخت نيست ..
فقط كافيه وانمود كنى، به يادش هستى .. !

#غوغا 🚫

@sickpeople
موفقیت هایی که
تقدیم افراد صبور میشود
نتیجه همان تلاش هایی است
که افراد عجول رها کردند....

#انرژی_اول_صبح
#هاژه🌊
@sickpeople
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر رسیدن پنج شنبه و جمعه شما رو هیجان زده نکنه باید دوستاتو عوض کنی

اگر برا روز شنبه انگیزه‌ نداری باید شغلت رو عوض کنی

اگر بی‌صبرانه منتظر شنبه هستی تا بری سر کار باید همسرت رو عوض کنی🤪

#غوغا

@sickpeople
‌کلماتی که شاهرخ مسکوب سال‌ها پیش کنار هم چیده انگار وصف حال این روزهاست:
«چه روزهای کثیفی! خورشید هر روز در چرک و خون طلوع می‌کند و در لجن مرداب غروب می‌کند. صبح‌ها دلم نمی‌خواهد بیدار شوم و شب‌ها نمی‌توانم درست بخوابم. روزم در دل ‌مشغولی و شبم در خواب و بیدار می‌گذرد...»⁩

#بادیز🍁
@sickpeople

‏پریده است پرنده فقط به قصد سقوط
گسستنِ کلمات از هم و خطای خطوط
مدام زندگیِ مستِ گیجِ در هپروت
«چقدر قرص مسکّن؟ چقدر مُهر سکوت؟
رسیده درد به عمقِ… به عمقِ عمقِ عصب»

#فاطمه_اختصاری
#بادیز🍁
@sickpeople
Forwarded from Phobia
به هر فصلی غمی،
هر صفحه ای انبوهِ اندوهی،
وطن جان! خسته ام،
پایانِ خوبِ داستانت کو؟..😔🖤

#متینال 😞
@sickpeople
تو که میگفتی
دیوانه چشمانِ منی
این چه
چشمی ست که
حریفِ رفتن تو نشد؟!

#مژگان_بوربور
#غوغا 🚫

@sickpeople
Phobia
همــیــشــه عــاشــقــِ مــزه هایــِ شــدیــد بــودم ! از صــبــحــانــه فــقــط پــنــیــر مــحــلــے اش را ... از نــوشــیــدنــے ها فــقــط دوغ تــرش را ... و از مــیــوه ها ، عــاشــقــِ آلــوچــه و آلــبــالــو بــودم ... مــزه هاے ضــعــیــف و گــَس…
روزی که به مردی برخوردی
که یاخته های تنت را به شعر بدل کند
و با پیچش موهایت شعر بسازد،
روزی که به مردی برخوردی
که قادرت کند مثل من
با شعر حمام کنی
سرمه بکشی
و موهایت را شانه کنی،
آن روز می گویم، تردید نکن!
با او برو 
مهم نیست مال من باشی یا او 
مهم این است مال شعر باشی...

#نزار_قبانی
#ونوس
@sickpeople
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بند پایانی از شعری تازه

: این ویدئو را فراز فلسفی-یکی از جانباخته‌گان سقوط هواپیما-دقیقاً یک سال پیش در صفحه‌اش منتشر کرده است.گویا کسی نامه‌ای بنویسد و یک‌سال بعد بفهمد، آن را برای خودش نوشته، آن را برای خودش فرستاده

#غوغا🖤

@sickpeople
یک روایت تلخ از
#شهاب_جعفر‌نژاد

#سایکو 🔥🌑
@sickpeople
با ما مثل زن بابا رفتار می کند
سرزمین مادری!

#آوان 🍃
@sickpeople
آخرم برداشتن یه ورق کاغذ چسبوندن پشت شیشه که خودسر شده، اشتباه شده باس ببخشین ! آخه آدم به‌ دلش چطوری حالی کنه که اشتباه شده؟!!🙃...
#چهرازی
#دیکلوفناک💊
@sickpeople
کاش ما هم‌ جعبه سیاه داشتیم، بعد مردن معلوم میشد کی از غم مرده کی از ناامیدی...

#نـاردون 🙄
@sickpeople
شما میتوانید بعضی از مردم را برای همیشه فریب دهید،
شما میتوانید همه مردم را برای مدتی فریب دهید،
اما شما نمیتوانید همه مردم را برای همیشه فریب دهید.

#آبرهام‌لینکن
#بادیز🍁
@sickpeople