‍ 📝 #گذشته_آب_در_این_روزگار
🖊 #روضه
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۸_دیماه
🖊 #هیات_روضة_العباس "ع"

گذشته آب در این روزگار از سر من
حلال کن که رسیده است روز آخر من
علی جان مرا ببخش که افتاده ام در این بستر
نمانده است توانی به جسم لاغر من
قد خمیده و موی سفید زهرایم
برای خانه نشینی توست همسر من
علی جان به دختر شیرین زبانمان زینب
نپرس گر چه غرق خاک معجر من
ز شرم بستر دست تو هنوز میلرزد
علی جان چه کرده با تو مدینه
امیر خیبر من
ببین چقدر قشنگ حرف زده خانوم باریکلا به معرفتش
بس است گریه و شیون برای عمر کمم
بقای عمر تو باشد غریب رهبر من 😔
آی خانوم آی
بچه سیدا نالتون رو رها کنید
امام زمان منو ببخش اگر اینطوری باز میخونم باید معلوم بشه مادر ما به مرگ طبیعی از دنیا نرفته
لگدی خورد به در در که نه دیوار شکست
آی امان امان امان
مجلس یه مادر هیجده سالت دیگه
لگد خورد به در در که نه دیوار شکست
خانه لرزید تمام تن تب دار شکست
سمت دیوار و در آنقدر هجورم آوردن
عاقبت پهلوی آن مادر بیمار شکست
توی آتش نگران بود و به خود میپیچید
استخوان های ضعیفش انگار شکست
کاش درهای مدینه وسطش میخ نداشت😔😔
سینه ی زخمی او با میخ مسمار
جوان ننه یارالی ننه آی ننه آی ننه
فضه دل خون شد و با بغض صدا زد
ثانی پای خود را به تن فاطمه نگذار شکست😔😔😔😔😔
چه کند با غم نامردی این شهر علی
سینه اش پر شده از غصه ... شکست
عذر مرا ببخش دوایی نداشتم
تا مرهم کبودی چشم ترت کنی
امشب خودم برای تو نان میپزم ولی
با شرط اینکه نذر تن پیکرت کنی
مجبور نیستی که برای دل علی
یه گوشه ای نشینی و چادر سرت کنی
زحمت نکش خودم به حسین آب میدهم😔😔😔😔😔
تو بهتر است فکر برای پرت کنی
میخوای گریه کنی بسم الله
ای کاش از بقیه پیراهن حسین معجر ببافی و به سر دخترت کنی 😔😔

صلی الله علی العریان
صلی الله علی العطشان
السلام علیک یا مرمل بدماء

همسایه ای داغ دلم را تازه میکرد
چادر نمازم را سرش اندازه میکرد 😔😔😔😔😔
آی آی
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم😔😔😔
تقصیر من چه بود برادر نداشت

ای حـــــــســــین
نالتو آزاد کن
حـــسـین

🔗 @sibsorkhii_matn