متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
5.59K subscribers
253 photos
32 videos
12 files
1.81K links
کانال متن اشعار (غیررسمی)📝
حاج حسین سیب سرخی🎤
استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات
به ساحت مقدس امام زمان (عج)
بلامانع می‌باشد
کپی متون در دیگر کانالها با ذکر منبع 👉
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
📝 #حسین_جانم
🖊 #شور
🖊 #عصر_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"

حسین جانم حسین جانم
حسین جانم جانم جانم

چون چاره نیست میروم و میگذارمت
ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت

اصلا کسی به آینه سنگ جفا نزد
آن پیرمرد روی تنت با عصا نزد
در قتلگاه هیچکسی دست و پا نزد
با نیزه بر گلوی تو آن بی حیا نزد

مادر دوباره مونس تنها برگرد خیمه

🔗 @sibsorkhii_matn

طاقت بیار لشکرت ای یار می رسد
طاقت بیار مادرت از راه می رسد

دیدی هلال آب نیاوردو دیر شد
دیدی که کهنه پیرهنت غرق تیر شد

دیدی تمام پوشش تو یک حصیر شد
زینب کنار جسم تو یک باره پیر شد

🔗 @sibsorkhii_matn

غروب عاشوراست
بدن آقاتون میخواد بره زیر سم ستوران کم کم خیمه هارو آتیش زدن بچه های امام حسین با پای برهنه رو زمین داغ کربلا فرار می کنن
چه به روز آل الله دارن میارن تسلیت بگو به امام زمان دل حجت ابن الحسن خونه برا قلب امام زمان دعا کن
غروب عاشوراست
با ناله از گودال لشکر را ببر
زینب بیا این شمر با پا رفته منبر را ببر

🔗 @sibsorkhii_matn
Forwarded from اتچ بات
📝 #غریب_آقا
🖊 #شور
🖊 #عصر_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"

غریب آقا
تو رو کشتن چجوری کشتن نگران کشتن حسینو

غریب آقا
تورو کشتنت یه عده نانجیب آقا
بمیرم برات که موندی بی حبیب آقا
توی قتلگاه پیچیدش عطر سیب آقا

با پا میزد
یه حرومی ضربه هاشو از قفا میزد
مادرش یه گوشه ای تو رو صدا میزد
تو جواب یه پیرمردی با عصا میزد

جفا کردن
با لبای تشنه راس تو جدا کردن
همه عقده ها شونو سر تو وا کردن
تیرو نیزه هارو تو تن تو جا کردن

سرو بردن
بمیرم که یادگار مادرو بردن
نانجیبا پیرهن و انگشترو بردن
روی نی سر علی اصغرو بردن

جنایت شد
توی خیمه های عمه ها قیامت شد
به مخدرات و اهل بیت جسارت شد
قسمت زنا و بچه ها اسارت شد

کتک خوردن
هر جایی که اسمتو به زیر لب بردن
رو بروی نیزه تو عمه ها بردن
زن و بچه تو رو غریب گیر آوردن

🔗 @sibsorkhii_matn
Forwarded from اتچ بات
📝 #زیر_دست_و_پا_نمیرسه_به_مادرت_صدات
🖊 #شور_لطمه_زنی
🖊 #عصر_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"

اجساد المقطعات
زیر دست و پا نمیرسه به مادرت صدات

ارواح المختلسات
شمشیرش رو پاک میکرد با گوشه هایی از عباش

اجسام العاریات
خیره سمت خیمه ها مونده هنوز هم چشات

چرا بی غسل و کفن رو خاکی
چرا نیست تو دست تو انگشتر
پاشو خیمه ها داره میسوزه
چرا خوابیدی رو خاکا بی سر

سر درهم تو چرا درهمی
داره روضه تنت آقا عجب عالمی
زیر دست و پا زدی دست و پا
نفست گرفته شد با نیزه های بی هوا

یا مظلوم یا عطشان
🔗 @sibsorkhii_matn

نسوت البارزات
افتاده آتیش به جون خیمه ها و بچه هات

جیوب المضرجات
با لگد میزد توی پهلوی مخدرات

دماء السائلات
جون عاشقا فدای خون خشک رو لبات

خسته و تشنه لبو و بی حالی
داره از تنت آقا خون میره
روی پیکر عزیز زهرا
پره جای نیزه و شمشیره

اما راضی نمیشن نامردا
پیرمردا میزدن رو زخم پیکرت عصا
جلو چشمای نیمه جون تو
حمله میکنن یه عده بی حیا به خیمه ها

🔗 @sibsorkhii_matn

ذبیح العطشانی
افتاده رو خاک صحرا مصحف قرآنی

قتیل العریانی
مادرت رسیده اما بی سر و سامانی

خسته و بی جانی
اما باز به فکر بذل و بخشش و احسانی

نگران خیمه ها هستیو
زخمی تشنه لب گودالی
مادرت رسیده پیشت اما
رو زمین افتادیو بی حالی

دخترت تو خیمه ها ترسیده
اخه تو دست دشمنات تازیانه رو دیده
تو غریب و بی کس و مظلومی
تو کنار نهر آب از آب هم محرومی

ای جانم حسین ای جانم

🔗 @sibsorkhii_matn

او میدویدو من میدویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل

او مینشستو من مینشستم
او روی سینه من در مقابل

او میکشیدو من میکشیدم
او از کمر تیغ من آه باطل

او میبریدو من میبریدم
او از حسین سر من غیر از او دل

از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین

از جنان تا قتلگه زهرا صدا میزد حسین
از جنان تا قتلگه حیدر صدا میزد حسین

نه سید الشهدا بر جدار طاقت داشت
نه ذو الجناح دگر تاب استقامت داشت

کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد
به رنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد

هوا زجور مخالف چو نیلگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد

حسین وای وای وای وای

🔗 @sibsorkhii_matn
Forwarded from اتچ بات
📝 #پناه_حرم
🖊 #شور
🖊 #عصر_عاشورا_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"

پناه حرم
کجا داری میری بگو برادرم
بدرقه راه تو اشک چشم ترم
آهسته تر برو داداش ببین مضطرم

پناه حرم
بیا ببین نامحرما رو دور و برم
خاکی شده دوباره چادر مادرم
تو رفتیو کشیدن از سرم معجرم

پناه حرم
هنوز یادم نرفته لحظه رفتنت
بمیره خواهرت چقدر غریب کشتنت
یه جای سالمم نمونده روی تنت

پناه حرم
یکی داره پیرهن خونیتو میبره
اومده ساربان به فکر انگشتره
به روی نیزه این سر علی اصغره

پناه حرم
جلو چشای مادرم زدی دست و پا
با نیزه زد تو دهنت یکی بی هوا
زدن یه عده پیرمرد تو رو با عصا

پناه حرم
یه مادری داره به صورتش میزنه
میونه قتلگاه تشنه جون میکنه
یه سینه ای به زیر سم اسب میشکنه

پناه حرم
رفتی و دخترت داره کتک میخوره
غنیمتاشو هر کسی داره میشمره
ناموس تو تو آرزوی یک چادره

حسین واای وااای

🔗 @sibsorkhii_matn