📝 #پدرم_خادم_دربار_حسین
🖊 #زمینه
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_قاسم_بن_الحسن "علیه السلام" پیشوا
پدرم خادم دربار حسین
مادرم هست عزادار حسین
هر کسی هست طرفدار کسی
پسرم هست هوادار حسین
من از آن روز که در بند تو ام آزادم آزادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم استادم
ماه تویی راه تویی
ابی عبدالله
عشق دلخواه تویی
ابی عبدالله
حضرت شاه تویی
ابی عبدالله
یا حسین یا حسین ابی عبدالله
ابی عبدالله
🔗 @sibsorkhii_matn
نوکرم نوکر بازار حسین
سرورم هست علمدر حسین
شغل من هست گدایی درش
باورم جلوه ی رخسار حسین
من از آن روز که دربند تو ام آزادم آزادم
زلف بر باده مده تا ندهی بر بادم بر بادم
آب تویی ناب تویی
ابی عبدالله
شور اصحاب تویی
ابی عبدالله
رب الارباب تویی
ابی عبدالله
یا حسین یا حسین ابی عبدالله
ابی عبدالله
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #زمینه
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_قاسم_بن_الحسن "علیه السلام" پیشوا
پدرم خادم دربار حسین
مادرم هست عزادار حسین
هر کسی هست طرفدار کسی
پسرم هست هوادار حسین
من از آن روز که در بند تو ام آزادم آزادم
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم استادم
ماه تویی راه تویی
ابی عبدالله
عشق دلخواه تویی
ابی عبدالله
حضرت شاه تویی
ابی عبدالله
یا حسین یا حسین ابی عبدالله
ابی عبدالله
🔗 @sibsorkhii_matn
نوکرم نوکر بازار حسین
سرورم هست علمدر حسین
شغل من هست گدایی درش
باورم جلوه ی رخسار حسین
من از آن روز که دربند تو ام آزادم آزادم
زلف بر باده مده تا ندهی بر بادم بر بادم
آب تویی ناب تویی
ابی عبدالله
شور اصحاب تویی
ابی عبدالله
رب الارباب تویی
ابی عبدالله
یا حسین یا حسین ابی عبدالله
ابی عبدالله
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎
📝 #برخیز_که_شور_محشر_آمد
🖊 #دمام
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_قاسم_بن_الحسن "علیه السلام" پیشوا
برخیز که شور محشر آمد
این قصه ز سوز جگر آمد
وااای واای وااااا
دریا به سوی دریا روان شد
آماده لشکر آب آور امد
حسین واا حسین واا
لرزه فتاده بر جان دشمن
تا بانگ انا ابن الحیدر آمد
مشکی به دوشو بر روی مرکب
ناگه عمودی روی سر آمد
حسین واا حسین واا
آتش به جان خیمه ها افتاد
وقتی که از علقمه خبر آمد
تا اشک او از دیده روان شد
با چادر خاکی مادر آمد
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #دمام
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_قاسم_بن_الحسن "علیه السلام" پیشوا
برخیز که شور محشر آمد
این قصه ز سوز جگر آمد
وااای واای وااااا
دریا به سوی دریا روان شد
آماده لشکر آب آور امد
حسین واا حسین واا
لرزه فتاده بر جان دشمن
تا بانگ انا ابن الحیدر آمد
مشکی به دوشو بر روی مرکب
ناگه عمودی روی سر آمد
حسین واا حسین واا
آتش به جان خیمه ها افتاد
وقتی که از علقمه خبر آمد
تا اشک او از دیده روان شد
با چادر خاکی مادر آمد
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎