📃 #لب_ما_و_قصه_ی_زلف_تو
🖊 #مناجات #امام_زمان (عج)
🖊 #روضه #امام_رضا (علیهالسّلام)
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۰_خرداد_۱۴۰۲
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حِصْنیٖ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
یابن الحسن یابن الحسن
لب ما و قصهی زلف تو
چه توهمی چه حکایتی
تو و سر زدن به خیال ما
چه ترحمی چه سخاوتی
به نماز صبح و شبت سلام
و به نور در نسبت سلام
و به خال کنج لبت سلام
چه تبسمی چه ملاحتی
وسط الست بربکم شدهایم در جمال تو گم
دل ما پیاله، چشم تو خم، زدهایم جام ولایتی
به جمال، وارث کوثری
به خدا حسین مکرری
به روایتی خود حیدری و
محمدی به روایتی
بلغ العُلی به کمالِ تو
کشف الدُجی به جمال تو
دل مست عالم و خال تو
صلوات بر تو که حجتی
شده پر دو چشم تو در ازل
یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این عزل
که چنین گرفته حلاوتی
تو که آینه تو که آیتی
تو که ابروی عبادتی
که تو با دل همه راحتی
تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در خانهات
و گرفت هر که نشانهات
دل ماست کرده بهانهات
[ @SIBSORKHII_MATN ]
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت ، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش" حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی
شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت می کشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده
برو در قتلگاه ای دل ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین عریان چرا کرده
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید
بمیرم بی کفن جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
[ @SIBSORKHII_MATN ]
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را
اما رباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
از پیش نیزههای شکسته عبور کرد
او را به دستهای خودش جمع و جور کرد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت
🖊 #مناجات #امام_زمان (عج)
🖊 #روضه #امام_رضا (علیهالسّلام)
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۰_خرداد_۱۴۰۲
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حِصْنیٖ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
یابن الحسن یابن الحسن
لب ما و قصهی زلف تو
چه توهمی چه حکایتی
تو و سر زدن به خیال ما
چه ترحمی چه سخاوتی
به نماز صبح و شبت سلام
و به نور در نسبت سلام
و به خال کنج لبت سلام
چه تبسمی چه ملاحتی
وسط الست بربکم شدهایم در جمال تو گم
دل ما پیاله، چشم تو خم، زدهایم جام ولایتی
به جمال، وارث کوثری
به خدا حسین مکرری
به روایتی خود حیدری و
محمدی به روایتی
بلغ العُلی به کمالِ تو
کشف الدُجی به جمال تو
دل مست عالم و خال تو
صلوات بر تو که حجتی
شده پر دو چشم تو در ازل
یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این عزل
که چنین گرفته حلاوتی
تو که آینه تو که آیتی
تو که ابروی عبادتی
که تو با دل همه راحتی
تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در خانهات
و گرفت هر که نشانهات
دل ماست کرده بهانهات
[ @SIBSORKHII_MATN ]
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت ، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش" حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی
شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت می کشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده
برو در قتلگاه ای دل ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین عریان چرا کرده
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید
بمیرم بی کفن جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
[ @SIBSORKHII_MATN ]
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را
اما رباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
از پیش نیزههای شکسته عبور کرد
او را به دستهای خودش جمع و جور کرد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت
Telegram
attach 📎