شعر خوانی/لااقل یکمی آهسته برو از پیشم
حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#وفات_حضرت_ام_البنین
#ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
#شعر_خوانی
#لااقل_یه_کمی_اهسته_برو
لا اقل یه کمی آهسته برو از پیشم
دل بریدن ز تویی لحظه آخر سخت است
دست کی میسپری خیمه ما زنها را
پیش این قوم نگهداری معجر سخت است
خنجر ای کاش به حال تو مراعات کند
چون که از پشت جدا کردن این سر سخت است
حسین وای حسین وای وای وای
تو فقط دست به زانو نزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست خودم نوکرتم
لحظه ای فکر کنی پیر شدم مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا میبرمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی چه می آید سر من
من برایت نگرانم چه می آید سر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمیارزد سر این کهنه شده پیکر تو
وای از معجر من معجر من معجر من
وای از حنجر تو حنجر تو حنجر تو
سعیم این است ببینم بدنت را اما
چه کنم شمر نشسته جلوی خواهرت
@sibsorkhii_matn
#وفات_حضرت_ام_البنین
#ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
#شعر_خوانی
#لااقل_یه_کمی_اهسته_برو
لا اقل یه کمی آهسته برو از پیشم
دل بریدن ز تویی لحظه آخر سخت است
دست کی میسپری خیمه ما زنها را
پیش این قوم نگهداری معجر سخت است
خنجر ای کاش به حال تو مراعات کند
چون که از پشت جدا کردن این سر سخت است
حسین وای حسین وای وای وای
تو فقط دست به زانو نزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست خودم نوکرتم
لحظه ای فکر کنی پیر شدم مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا میبرمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی چه می آید سر من
من برایت نگرانم چه می آید سر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمیارزد سر این کهنه شده پیکر تو
وای از معجر من معجر من معجر من
وای از حنجر تو حنجر تو حنجر تو
سعیم این است ببینم بدنت را اما
چه کنم شمر نشسته جلوی خواهرت
@sibsorkhii_matn