واحد / مگه میشه تنها بگذاری منو
حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#واحد
#ایام_فاطمیه97
#حضرت_زهرا_س
#مگه_میشه_تنها_بزاری_منو
بند اول
مگه میشه تنها بزاری منو
کی گفته قرار بری فاطمه
مگه تو نمیدونی با رفتنت
به دنیای حیدر میدی خاتمه
شبیه یه زندون شده زندگیم
یعنی دیگ خستم از این روزگار
اگ پر بگیری بزاری بری
ی چادر میمونه ازت یادگار
همون چادری که تو کوچه نخ نما شد
ندیدم ولی شنیدم مغیره بی حیا شد
چ درد عظیمی نشست توی سینم
دارم بین خونم ی تابوت میبینم
پر از نا امیدی شده روزگارم
که بعد تو میلی به دنیا ندارم
نرو حبیبه کجا میری بدون تو علی غریبه
بند دوم
تمومی نداره غمای دلم
اصن فکر نمیکردم این طور بشم
نیازی نداره بگم از چشام
تو این و میفهمی پر از خواهشم
قرار نباشی قرار علی
منم از مدینه ببر لااقل
لباسی که دوختی برا محسنت
میبینم گرفتی با گریه بغل
غم محسنت که باعث شده پر از عزا شم
غمم اینه که نشد من یه بار دیگه بابا شم
نمونده برا مون ازش یک نشونی
گاهی وقتا واسش لالایی میخونی
غریبی تا این حد که من بی پسر شم
یه عده میخواستن که من بی سپر شم
نرو حبیبه کجا میری بدون تو علی غریبه
#واحد
#ایام_فاطمیه97
#حضرت_زهرا_س
#مگه_میشه_تنها_بزاری_منو
بند اول
مگه میشه تنها بزاری منو
کی گفته قرار بری فاطمه
مگه تو نمیدونی با رفتنت
به دنیای حیدر میدی خاتمه
شبیه یه زندون شده زندگیم
یعنی دیگ خستم از این روزگار
اگ پر بگیری بزاری بری
ی چادر میمونه ازت یادگار
همون چادری که تو کوچه نخ نما شد
ندیدم ولی شنیدم مغیره بی حیا شد
چ درد عظیمی نشست توی سینم
دارم بین خونم ی تابوت میبینم
پر از نا امیدی شده روزگارم
که بعد تو میلی به دنیا ندارم
نرو حبیبه کجا میری بدون تو علی غریبه
بند دوم
تمومی نداره غمای دلم
اصن فکر نمیکردم این طور بشم
نیازی نداره بگم از چشام
تو این و میفهمی پر از خواهشم
قرار نباشی قرار علی
منم از مدینه ببر لااقل
لباسی که دوختی برا محسنت
میبینم گرفتی با گریه بغل
غم محسنت که باعث شده پر از عزا شم
غمم اینه که نشد من یه بار دیگه بابا شم
نمونده برا مون ازش یک نشونی
گاهی وقتا واسش لالایی میخونی
غریبی تا این حد که من بی پسر شم
یه عده میخواستن که من بی سپر شم
نرو حبیبه کجا میری بدون تو علی غریبه