متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – ذکر و نوا | شعرخوانی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شب_تاسوعا
#شور
#شب_نهم
#لب_گودال
یا ابا عبد الله...
ذکر امام حسین
وای وای وای وای ...
به سر زنان مویه کنان ...
وای وای وای وای ...
حسین... وای وای وای وای
همه رفتند شمر ولکن نیست
او می برید و من میبریدم
او می کشید و من میکشیدم
پناه حرم ... کجا داری میری بگو برادرم
بدرقه راهته اشک چشم ترم اهسته تر برو داداش ببین مضطرم...
پناه حرم ... بیا ببین نامحرما رو دور و برم...
خاکی شده دوباره چادر مادرم...
تو رفتی و کشیدن از سرم معجرم...
پناه حرم میکشه خنجرو سرت نمیشه جدا ...
با پا تنت رو برمیگردونه بی حیا...
دوازده ضربه زد تا که برید از قفا...
لب گودال خواهر افتاده ...
ته گودال مادر افتاده ...
ان طرف تر برادری تنها ...
بین یک مشت خنجر افتاده...
نیزه افتاده...
معجر افتاده...
خواهر افتاده...
چکمه افتاده...
غریب گیر اوردنت ...
خنجرش را از قفا میزد
پیرمردی با عصا میزد
یک نفر هم با سر نیزه
در دهانت بی هوا میزد
عمه... راهو باز کنید ... نیزه شکسته هارو بزنه کنار... عمش زینب داره میاد...
بنیه ...
پناه حرم ... میکشه خنجرو سرت نمیشه جدا ...
پناه حرم جلو چشای مادرم زدی دست و پا ...
با نیزه زد تو دهنت یکی بی هوا ...
زدن یه عده پیر مرد تورو با عصا ...
وای حسین ... وااای .... حسین حسین...
زیر انداز خانه های دهات کفن شاه بی کفن شده بود
حسین...حسین...حسین
پناه حرم ... رفتی و دخترت داره کتک میخوره
دختر کوچولو داری یا نه؟؟... خواهر کوچولو داری یا نه ... اگه یه حرومی بزنه تو صورت
دختر کوچولو چیزی ازش نمی مونه...
اونم اگه جلو باباش بزنه... الله ...
ولی نکنه جلو مادرش بزنه ...
پناه حرم ... رفتی و دخترت داره کتک میخوره
ناموس تو ارزوی یک چادره
پناه حرم...
دزدین گهواره رو میبینی داداش
گوشای بی گوشوار رو میبینی داداش
این معجرای پاره رومیبینی داداش
حسین وای ...
عمو وای ...
پناه حرم ... خدا به خیر کند خواهران تو جمع اند... خدا کند که پس از تو سکینه را نزنند
خاک صحرا از خون تو رنگینه...
مادرت داره میبینه
دشمن با خنده رو تنت میشینه ...مادرت داره میبینه ... خنجر از حنجر تو داره کینه مادرت داره میبینه ...
میبینی زهرا تورو زیر دست و پا ...
گم شد تو گودال صدات بین خنده ها ...
چی گفت؟؟ ... اه ویلی ویلی نور عینی ...
دشمن موهاتو توی دست میگیره
خواهرت داره میمیره
خنجر با رگ های گلوت درگیره
بنیه...
داره از رگ های گلوت خون میره
در بین انظار
چی شد چی کار کردن ؟؟..
#اینارو_جایی_نگین اینا اسرار و سر الله ست
فرمودند ابی عبدالله رو جلو زن و بچش هو کردن...
در بین انظار خواهرشو مسخره کردن
شدی منحور الورا
با چندین ضربه جدا شد سر از قفا
اه ویلی ویلی نور عینی ...
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
#شب_تاسوعا
#شور
#شب_نهم
#لب_گودال
یا ابا عبد الله...
ذکر امام حسین
وای وای وای وای ...
به سر زنان مویه کنان ...
وای وای وای وای ...
حسین... وای وای وای وای
همه رفتند شمر ولکن نیست
او می برید و من میبریدم
او می کشید و من میکشیدم
پناه حرم ... کجا داری میری بگو برادرم
بدرقه راهته اشک چشم ترم اهسته تر برو داداش ببین مضطرم...
پناه حرم ... بیا ببین نامحرما رو دور و برم...
خاکی شده دوباره چادر مادرم...
تو رفتی و کشیدن از سرم معجرم...
پناه حرم میکشه خنجرو سرت نمیشه جدا ...
با پا تنت رو برمیگردونه بی حیا...
دوازده ضربه زد تا که برید از قفا...
لب گودال خواهر افتاده ...
ته گودال مادر افتاده ...
ان طرف تر برادری تنها ...
بین یک مشت خنجر افتاده...
نیزه افتاده...
معجر افتاده...
خواهر افتاده...
چکمه افتاده...
غریب گیر اوردنت ...
خنجرش را از قفا میزد
پیرمردی با عصا میزد
یک نفر هم با سر نیزه
در دهانت بی هوا میزد
عمه... راهو باز کنید ... نیزه شکسته هارو بزنه کنار... عمش زینب داره میاد...
بنیه ...
پناه حرم ... میکشه خنجرو سرت نمیشه جدا ...
پناه حرم جلو چشای مادرم زدی دست و پا ...
با نیزه زد تو دهنت یکی بی هوا ...
زدن یه عده پیر مرد تورو با عصا ...
وای حسین ... وااای .... حسین حسین...
زیر انداز خانه های دهات کفن شاه بی کفن شده بود
حسین...حسین...حسین
پناه حرم ... رفتی و دخترت داره کتک میخوره
دختر کوچولو داری یا نه؟؟... خواهر کوچولو داری یا نه ... اگه یه حرومی بزنه تو صورت
دختر کوچولو چیزی ازش نمی مونه...
اونم اگه جلو باباش بزنه... الله ...
ولی نکنه جلو مادرش بزنه ...
پناه حرم ... رفتی و دخترت داره کتک میخوره
ناموس تو ارزوی یک چادره
پناه حرم...
دزدین گهواره رو میبینی داداش
گوشای بی گوشوار رو میبینی داداش
این معجرای پاره رومیبینی داداش
حسین وای ...
عمو وای ...
پناه حرم ... خدا به خیر کند خواهران تو جمع اند... خدا کند که پس از تو سکینه را نزنند
خاک صحرا از خون تو رنگینه...
مادرت داره میبینه
دشمن با خنده رو تنت میشینه ...مادرت داره میبینه ... خنجر از حنجر تو داره کینه مادرت داره میبینه ...
میبینی زهرا تورو زیر دست و پا ...
گم شد تو گودال صدات بین خنده ها ...
چی گفت؟؟ ... اه ویلی ویلی نور عینی ...
دشمن موهاتو توی دست میگیره
خواهرت داره میمیره
خنجر با رگ های گلوت درگیره
بنیه...
داره از رگ های گلوت خون میره
در بین انظار
چی شد چی کار کردن ؟؟..
#اینارو_جایی_نگین اینا اسرار و سر الله ست
فرمودند ابی عبدالله رو جلو زن و بچش هو کردن...
در بین انظار خواهرشو مسخره کردن
شدی منحور الورا
با چندین ضربه جدا شد سر از قفا
اه ویلی ویلی نور عینی ...
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn