📝 کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی بروز شد.
📋 #گزارش_متنی_جلسات 📋
⚫️ مراسم شب شهادت حضرت رقیه (س)
📢 هیات رضاجان تهران
🕌 تهران ، میدان خراسان ، خیابان ۱۷ شهریور ، خیابان عجب گل حسینیه پیروان حضرت مهدی (عج)
🔷 با نوای دلنـشیـن :
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#حاج_محمدحسن_فیضی
🔊 #روضه | #بهترین_مهربانترین_بابا
🔊 #زمینه | #طفلم_اما_غم_نهان_دارم
🔊 #شور | #چشامو_که_میبندم_حرمتو_میبینم
🔊 #واحد | #میدونی_کجا_رفته_بودم
🔊 #واحد | #یادم_نمیرود_که_همه_عزتم_تویی
🔊 #شور | #ابروی_کجت_به_ذوالفقار_می_ماند
🔊 #شور | #دورامو_زدم_دوباره_برگشتم
🔊 #شور | #حس_فوق_العادم
🔊 #شور | #رو_به_کسی_نمیزنم_به_جز_امام_حسین (ع)
🔊 #شور_پایانی | #چشم_من_پر_از_اشکه
🔊 #شور_لطمه_زنی | #عذاب_بود
🔊 #شور_لطمه_زنی | #خوندم_از_روی_لهوف
🔊 #شعرخوانی_مدح_امیرالمؤمنین (ع)
🏴 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها" ۱۳۹۹_۱۴۴۲ #هیئت_رضا_جان_تهران
📋 کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
🔗 @sibsorkhii_matn
📋 #گزارش_متنی_جلسات 📋
⚫️ مراسم شب شهادت حضرت رقیه (س)
📢 هیات رضاجان تهران
🕌 تهران ، میدان خراسان ، خیابان ۱۷ شهریور ، خیابان عجب گل حسینیه پیروان حضرت مهدی (عج)
🔷 با نوای دلنـشیـن :
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#حاج_محمدحسن_فیضی
🔊 #روضه | #بهترین_مهربانترین_بابا
🔊 #زمینه | #طفلم_اما_غم_نهان_دارم
🔊 #شور | #چشامو_که_میبندم_حرمتو_میبینم
🔊 #واحد | #میدونی_کجا_رفته_بودم
🔊 #واحد | #یادم_نمیرود_که_همه_عزتم_تویی
🔊 #شور | #ابروی_کجت_به_ذوالفقار_می_ماند
🔊 #شور | #دورامو_زدم_دوباره_برگشتم
🔊 #شور | #حس_فوق_العادم
🔊 #شور | #رو_به_کسی_نمیزنم_به_جز_امام_حسین (ع)
🔊 #شور_پایانی | #چشم_من_پر_از_اشکه
🔊 #شور_لطمه_زنی | #عذاب_بود
🔊 #شور_لطمه_زنی | #خوندم_از_روی_لهوف
🔊 #شعرخوانی_مدح_امیرالمؤمنین (ع)
🏴 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها" ۱۳۹۹_۱۴۴۲ #هیئت_رضا_جان_تهران
📋 کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
🔗 @sibsorkhii_matn
📝 #بهترین_مهربانترین_بابا
🖊 #روضه_جانسوز
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
بهترین مهربان ترین بابا
لای لای بالام لای لای
لای لای جولوم لای لای مادرانه باید گریه کنیم امروز
بهترین مهربان ترین بابا
خوب کردی که آمدی سویم
گرچه ویران نشینم اما تو
بنشین روی فرش گیسویم
یاد داری مدینه موقع خوابدست تو بود بالش سر من
بعضی وقتا یه آه یک سوخته جیگر میسوزونه جگرم سوخت
یاد داری مدینه موقع خواب دست تو بود بالش سر من
هر زمانت صدا زدم گفتی جان من نازدانه دختر من
کیف میکردم بابا
یاد داری که هر سوال تو را مثل بلبل جواب میدادم
الانم نگاه نکن وقتی میخوام بگم بابا
الانم رو نبین بابا
یاد داری که هر سوال تو را مثل بلبل جواب میدادم
تر نگشته لبت هنوز که آب به کفت جام آب میدادم
یاد داری که نیمه شب هر گاه میشدی بر نماز آماده
دخترت میدویدو می دیدیم
مهر آورده است و سجاده
اینا خاطرات مدینم بود امشبه نمیخوام ناراحتت کنما مهمون یه شبمی
یه جا عرض میکردم میگفتم موقعی که یه شب مهمونت بیاد نمیشینی جلوش بگی وضعم خرابه میگی یه شبه رو خوش بگذره به مهمونم هی میگی الحمدالله همه چی خوبه
بابا امشبه این تو دلم مونده میخوام بهت بگم
یاد داری تو روی نی بودی من هم از پشت ناقه افتادم
میگم رد میشم نیفتادم انداختنم
یا داری تو روی نی بودی من هم از پست ناقه افتادم
تو به من گریه کردیو من هم از دوربه تو بوسه میدادم
امشب شب روضه است نمیتونم نگم میتونم آروم تر بگم هواتونرو داشته باشه
نیزه رفت تو زمین بیرون نیومد هی سردارا اومدن بیرون نیومد یهطرفو داشت نگاه میکرد سلام به اون آقایی که نگران شهید شد لحظه به لحظه نگرون بچه هاش بود داشت یه گوشه صحرا رو سر بریده نگاه میکرد بالای نیزه
اومدن محضر امام سجاد آقا اینطوریه سر نمیره ما میخوایم زود برسیم
آقا فرمودن ای داد بی داد یکی از بچه ها تو بیابون جا مونده بدویید اونو بیارید
زجر گفت این حرفا نیست نیزه رو در میارم بریم نیمه شب موندیم دیر میرسیم به منزلگاه هر کار کرد نیزه در نیومد
دور بریاش نگاش کردن خندیدن تمسخرش کردن یه نگاه کرد به بالای نیزه بخ سر ابی عبدالله گفت تلافیشو سر دخترت در میارم
افتاد تو بیابون از این ور به اون ور کجا موندی یه قافله رو معطل کردی
پیدات کنم زنده نمیزارمت
تا رسید نمیدونم چجوری برد رسوند به قافله فقط تا رسید به نیزه سر ابی عبدالله گفت بابا به عمه بگو بیشتر حواسش به من باشه
بابا پهلو هام درد میکنه
حسین واای بابا
خانم حضرت زینب کبری یه مرتبه دید این بچه افتاده یه طرف سر یه طرف
حاج محمد آقای نوروزی میگفتش من این روزه رو خوندم تموم که شد یه نفر پا شد گفت همین نه روضه اینطوری نبوده من خودم اسیر بودم تو عراق چند سال آقا نمیدونی موقعی وقتی یه دونه از اسرا بین اسرا از دنیا بره نمیدونی بقیه اسرا چه حالی میشن میگفت همینطوری اومدن این بچه کوچیکا کنار رقیه فاطمه مرد بگین زن غساله بیاد
زن غساله رسیدو به بدن دست نزد
گفت من نمیدونم مریضیش چی بوده
چیه مریضیش به من بگید گفت مریض نبوده بچه فقط اینقدر بهت بگم
موقع غسل تنش خوب مراقب باش
او لگد خورده به پهلوش مواظب باش
آروم غسلش بده بچم خیلی کتک خورده
کاربدن تموم شد غسلش دادن با پیرهن سیاه کفنش کردن خانم گذاشت تو قبر آروم آروم خاک ریخت با چه دلی خاک ریختی رو این بدن میگفت همه بچه ها رو آروم کرد بی سر صدا کم کم خوابشون برد بچه ها یه مرتیه خانم دید که داره یه صدایی داره میاد از جلو در خرابه دید ام کلثوم نشسته داره گریه می کنه گفت خواهر من اینا رو به زور آروم کردم تو چرا داری گریه می کنی
گفت نمیدونی دیشب دل منو کباب کرد
این سه ساله گفت چطور مگه
گفت این بچه ها دست بابا هاشونو گرفته بودن داشتن تو خیابون دم غروبی راه میرفتن اومد نشست تو بغل من نگاه کرد بچه ها رو گفت عمه اینا کجا دارن میرن گفتم دارن میرن خونه هاشون گفت عمه ما خونه نداریم؟
گفتم چرا عزیزم بابات بیاد بر میگردیم خونه مون دوباره داداش اکبرت میاد عمو عباست میاد گریه نکن میریم خونه مون گفت
عمه یه چیزی بگم به عمه زینبم نمیگی گفتم بگو عزیزم گفت میخوام بدونم زیر این آسمون کبود یتیم گرسنه تر از منم دیدی سه روزه هیچی نخوردم عمه روضه امشب همینه
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #روضه_جانسوز
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
بهترین مهربان ترین بابا
لای لای بالام لای لای
لای لای جولوم لای لای مادرانه باید گریه کنیم امروز
بهترین مهربان ترین بابا
خوب کردی که آمدی سویم
گرچه ویران نشینم اما تو
بنشین روی فرش گیسویم
یاد داری مدینه موقع خوابدست تو بود بالش سر من
بعضی وقتا یه آه یک سوخته جیگر میسوزونه جگرم سوخت
یاد داری مدینه موقع خواب دست تو بود بالش سر من
هر زمانت صدا زدم گفتی جان من نازدانه دختر من
کیف میکردم بابا
یاد داری که هر سوال تو را مثل بلبل جواب میدادم
الانم نگاه نکن وقتی میخوام بگم بابا
الانم رو نبین بابا
یاد داری که هر سوال تو را مثل بلبل جواب میدادم
تر نگشته لبت هنوز که آب به کفت جام آب میدادم
یاد داری که نیمه شب هر گاه میشدی بر نماز آماده
دخترت میدویدو می دیدیم
مهر آورده است و سجاده
اینا خاطرات مدینم بود امشبه نمیخوام ناراحتت کنما مهمون یه شبمی
یه جا عرض میکردم میگفتم موقعی که یه شب مهمونت بیاد نمیشینی جلوش بگی وضعم خرابه میگی یه شبه رو خوش بگذره به مهمونم هی میگی الحمدالله همه چی خوبه
بابا امشبه این تو دلم مونده میخوام بهت بگم
یاد داری تو روی نی بودی من هم از پشت ناقه افتادم
میگم رد میشم نیفتادم انداختنم
یا داری تو روی نی بودی من هم از پست ناقه افتادم
تو به من گریه کردیو من هم از دوربه تو بوسه میدادم
امشب شب روضه است نمیتونم نگم میتونم آروم تر بگم هواتونرو داشته باشه
نیزه رفت تو زمین بیرون نیومد هی سردارا اومدن بیرون نیومد یهطرفو داشت نگاه میکرد سلام به اون آقایی که نگران شهید شد لحظه به لحظه نگرون بچه هاش بود داشت یه گوشه صحرا رو سر بریده نگاه میکرد بالای نیزه
اومدن محضر امام سجاد آقا اینطوریه سر نمیره ما میخوایم زود برسیم
آقا فرمودن ای داد بی داد یکی از بچه ها تو بیابون جا مونده بدویید اونو بیارید
زجر گفت این حرفا نیست نیزه رو در میارم بریم نیمه شب موندیم دیر میرسیم به منزلگاه هر کار کرد نیزه در نیومد
دور بریاش نگاش کردن خندیدن تمسخرش کردن یه نگاه کرد به بالای نیزه بخ سر ابی عبدالله گفت تلافیشو سر دخترت در میارم
افتاد تو بیابون از این ور به اون ور کجا موندی یه قافله رو معطل کردی
پیدات کنم زنده نمیزارمت
تا رسید نمیدونم چجوری برد رسوند به قافله فقط تا رسید به نیزه سر ابی عبدالله گفت بابا به عمه بگو بیشتر حواسش به من باشه
بابا پهلو هام درد میکنه
حسین واای بابا
خانم حضرت زینب کبری یه مرتبه دید این بچه افتاده یه طرف سر یه طرف
حاج محمد آقای نوروزی میگفتش من این روزه رو خوندم تموم که شد یه نفر پا شد گفت همین نه روضه اینطوری نبوده من خودم اسیر بودم تو عراق چند سال آقا نمیدونی موقعی وقتی یه دونه از اسرا بین اسرا از دنیا بره نمیدونی بقیه اسرا چه حالی میشن میگفت همینطوری اومدن این بچه کوچیکا کنار رقیه فاطمه مرد بگین زن غساله بیاد
زن غساله رسیدو به بدن دست نزد
گفت من نمیدونم مریضیش چی بوده
چیه مریضیش به من بگید گفت مریض نبوده بچه فقط اینقدر بهت بگم
موقع غسل تنش خوب مراقب باش
او لگد خورده به پهلوش مواظب باش
آروم غسلش بده بچم خیلی کتک خورده
کاربدن تموم شد غسلش دادن با پیرهن سیاه کفنش کردن خانم گذاشت تو قبر آروم آروم خاک ریخت با چه دلی خاک ریختی رو این بدن میگفت همه بچه ها رو آروم کرد بی سر صدا کم کم خوابشون برد بچه ها یه مرتیه خانم دید که داره یه صدایی داره میاد از جلو در خرابه دید ام کلثوم نشسته داره گریه می کنه گفت خواهر من اینا رو به زور آروم کردم تو چرا داری گریه می کنی
گفت نمیدونی دیشب دل منو کباب کرد
این سه ساله گفت چطور مگه
گفت این بچه ها دست بابا هاشونو گرفته بودن داشتن تو خیابون دم غروبی راه میرفتن اومد نشست تو بغل من نگاه کرد بچه ها رو گفت عمه اینا کجا دارن میرن گفتم دارن میرن خونه هاشون گفت عمه ما خونه نداریم؟
گفتم چرا عزیزم بابات بیاد بر میگردیم خونه مون دوباره داداش اکبرت میاد عمو عباست میاد گریه نکن میریم خونه مون گفت
عمه یه چیزی بگم به عمه زینبم نمیگی گفتم بگو عزیزم گفت میخوام بدونم زیر این آسمون کبود یتیم گرسنه تر از منم دیدی سه روزه هیچی نخوردم عمه روضه امشب همینه
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎
📝 #طفلم_اما_غم_نهان_دارم
🖊 #زمینه
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
طفلم اما غم نهان دارم
در دلم درد بی کران دارم
خاطرات بدی ز بزم شراب
شکوه از چوب خیزران دارم
طفلم اما شبیه پیرزنان
مو سپیدم قد کمان دارم
سایه ات کم نشد دمی ز سرم
از سرت باز سایه بان دارم
حسین وااای حسین وااای
🔗 @sibsorkhii_matn
تا کمی در بدن توان دادم
جای تو نیست بین طشت طلا
بر سرت جای به از آن دارم
جای خشک کن به دامنم بابا
بغلم کن هنوز جان دارم
ای فدای لب ترک ترکت
بر لبت اشک بی امان دارم
جای سالم نمانده در بدنم
درد جانسوز استخوان دارم
رفتیو خیمه ها به یغما رفت
گله از دست ساربان دارم
حسین وااای حسین وااای
🔗 @sibsorkhii_matn
اصلا از دخترت خبر داری
که چرا بر رخم نشان دارم بابا بابا
دست و پا گیر خواهرت بودم
خجلت از روی عمه جان دارم بابا بابا
دل را که بی گدار به دریا نمی زنند
هر کس پدر نداشت که او را نمی زنند
دختر اگه به فرض که تنبیه هم شود
او را دگر شبیه پسر ها نمی زنند
بی جرم و بی گناه یتیمی سه ساله را
پای برهنه در دل صحرا نمی زنند
جرمش مگر چه بود فقط گفتن حسین
یک طفل را به خاطر بابا نمی زنند
در قلبتان چقدر مگر کینه علی است
هر کس شود شبیه به زهرا نمی زنند
ای خانم
حسین وااای حسین وااای
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #زمینه
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
طفلم اما غم نهان دارم
در دلم درد بی کران دارم
خاطرات بدی ز بزم شراب
شکوه از چوب خیزران دارم
طفلم اما شبیه پیرزنان
مو سپیدم قد کمان دارم
سایه ات کم نشد دمی ز سرم
از سرت باز سایه بان دارم
حسین وااای حسین وااای
🔗 @sibsorkhii_matn
تا کمی در بدن توان دادم
جای تو نیست بین طشت طلا
بر سرت جای به از آن دارم
جای خشک کن به دامنم بابا
بغلم کن هنوز جان دارم
ای فدای لب ترک ترکت
بر لبت اشک بی امان دارم
جای سالم نمانده در بدنم
درد جانسوز استخوان دارم
رفتیو خیمه ها به یغما رفت
گله از دست ساربان دارم
حسین وااای حسین وااای
🔗 @sibsorkhii_matn
اصلا از دخترت خبر داری
که چرا بر رخم نشان دارم بابا بابا
دست و پا گیر خواهرت بودم
خجلت از روی عمه جان دارم بابا بابا
دل را که بی گدار به دریا نمی زنند
هر کس پدر نداشت که او را نمی زنند
دختر اگه به فرض که تنبیه هم شود
او را دگر شبیه پسر ها نمی زنند
بی جرم و بی گناه یتیمی سه ساله را
پای برهنه در دل صحرا نمی زنند
جرمش مگر چه بود فقط گفتن حسین
یک طفل را به خاطر بابا نمی زنند
در قلبتان چقدر مگر کینه علی است
هر کس شود شبیه به زهرا نمی زنند
ای خانم
حسین وااای حسین وااای
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎
📝 #ابروی_کجت_به_ذوالفقار_می_ماند
🖊 #شور
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
ابروی کجت به ذوالفقار می ماند
مه پشت سرت به انتظار می ماند
نازم به تو و رزم تو که در تاریخ
هر ضربه ی تو به یادگار می ماند
نشسته به دلها
کلام ابالفضل
همه به فدای
مرام ابالفضل
سلاطین عالم
غلام ابالفضل
به نام خدا و به نام حسین و به نما ابالفضل
به به چه زیبایی
ساقی و سقایی
ماه نوراییِ زینب کبرایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
🔗 @sibsorkhii_matn
عکس رخ تو تا که به آب می افتد
آب از تب تو در تب و تاب می افتد
رزم آوری تا را هر ان کس دیده
یاد پدرت ابوتراب می افتد
تو وارث تیغ و
شجاعت حیدر
اصالت تو از
اصالت حیدر
که شیره جمالت
به هیبت حیدر
رسیده به میدان عموی رقیه
به صولت حیدر
به به چه سیمایی شمشیر مولایی
ماه ام البنین خورشید زهرایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
🔗 @sibsorkhii_matn
با آمدنت ولوله می اندازی
آتش به دل حرمله می اندازی
از بس که غضب ز چشم تو میریزد
با نعره ی خود زلزله می اندازی
شکسته کمین را
نگاه ابالفضل
تمام حرم در
پناه ابالفضل
قسم به مقام و
به جاه ابالفضل
که اکبر لیلاست
همیشه و هرجا
سپاه ابالفضل
به به چه والایی خوش و قد و بالایی
تو استاد رزم اکبر لیلایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #شور
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
ابروی کجت به ذوالفقار می ماند
مه پشت سرت به انتظار می ماند
نازم به تو و رزم تو که در تاریخ
هر ضربه ی تو به یادگار می ماند
نشسته به دلها
کلام ابالفضل
همه به فدای
مرام ابالفضل
سلاطین عالم
غلام ابالفضل
به نام خدا و به نام حسین و به نما ابالفضل
به به چه زیبایی
ساقی و سقایی
ماه نوراییِ زینب کبرایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
🔗 @sibsorkhii_matn
عکس رخ تو تا که به آب می افتد
آب از تب تو در تب و تاب می افتد
رزم آوری تا را هر ان کس دیده
یاد پدرت ابوتراب می افتد
تو وارث تیغ و
شجاعت حیدر
اصالت تو از
اصالت حیدر
که شیره جمالت
به هیبت حیدر
رسیده به میدان عموی رقیه
به صولت حیدر
به به چه سیمایی شمشیر مولایی
ماه ام البنین خورشید زهرایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
🔗 @sibsorkhii_matn
با آمدنت ولوله می اندازی
آتش به دل حرمله می اندازی
از بس که غضب ز چشم تو میریزد
با نعره ی خود زلزله می اندازی
شکسته کمین را
نگاه ابالفضل
تمام حرم در
پناه ابالفضل
قسم به مقام و
به جاه ابالفضل
که اکبر لیلاست
همیشه و هرجا
سپاه ابالفضل
به به چه والایی خوش و قد و بالایی
تو استاد رزم اکبر لیلایی
مولانا یا عباس مولانا یا عباس (ع)
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎
📝 #رو_به_کسی_نمیزنم_به_جز_امام_حسین "علیه السلام"
🖊 #شور
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
رو به کسی نمیزنم به جز امام حسین
پیش کسی نمیشکنم به جز امام حسین
محاله با کسی باشم یه سر سوزنم به جز امام حسین
دنیای من
تویی بهونه ای برا دل تنهای من
منو نسپار به دست این و اون آقای من
یعنی میشه بزاری دست توی دستای من
دنیای من
به تو التماس میکنم بخر آبروی منو
برسون منو به حرم ببین آرزوی منو
🔗 @sibsorkhii_matn
روی کسی حساب نکن به جز امام حسین
هیچکی رو شاه خطاب نکن به جز امام حسین
برا رفاقت هیچکسی رو انتخاب نکن به جز امام حسین
تو آتیشم
وقتی فکر میکنم تورو دارم آروم میشم
اگه نگم حسین حسین که میخشکه ریشم
چه خوبه گره خورده غمت با اندیشم
آروم میشم
تو رو انتخاب میکنم منو انتخاب کن حسین
روی تو حساب میکنم روی من حساب کن حسین
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #شور
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
رو به کسی نمیزنم به جز امام حسین
پیش کسی نمیشکنم به جز امام حسین
محاله با کسی باشم یه سر سوزنم به جز امام حسین
دنیای من
تویی بهونه ای برا دل تنهای من
منو نسپار به دست این و اون آقای من
یعنی میشه بزاری دست توی دستای من
دنیای من
به تو التماس میکنم بخر آبروی منو
برسون منو به حرم ببین آرزوی منو
🔗 @sibsorkhii_matn
روی کسی حساب نکن به جز امام حسین
هیچکی رو شاه خطاب نکن به جز امام حسین
برا رفاقت هیچکسی رو انتخاب نکن به جز امام حسین
تو آتیشم
وقتی فکر میکنم تورو دارم آروم میشم
اگه نگم حسین حسین که میخشکه ریشم
چه خوبه گره خورده غمت با اندیشم
آروم میشم
تو رو انتخاب میکنم منو انتخاب کن حسین
روی تو حساب میکنم روی من حساب کن حسین
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎
📝 #چشم_من_پر_از_اشکه
🖊 #شور
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
چشم من پر از اشکه
خالیه اگه دستم
هرکسی بره مکه
پایه عشق تو هستن
هستم
اگه سنگ ببار حتی تا از آسمون
هستم
اگه هیچ کسی نموند من تا پای جون هستم
به تو دلم قرص
مریضم بشم جز تو
حالموکی میپرسه
حالمو کی میپرسه
روح و روان من حسین
آرام جان من حسین
فاصله بسه فکر
قلب بیقرارم باش
اومدم توهم وقت
بی کسس کنارم باش
ارباب
آخه هیچ کسی برام شبیه تو نیست
ارباب
شب جمعه ها فقط یاد کربلام،ارباب
دنیا چه بی رحمه
کسی غیر تو ارباب
حالمو نمیفهمه
حالمو نمیفهمه
روح و روان من حسین
آرام جان من حسین
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #شور
🖊 #شب_شهادت_حضرت_رقیه "سلام الله علیها"
🖊 #هیئت_رضا_جان "علیه السلام" تهران
چشم من پر از اشکه
خالیه اگه دستم
هرکسی بره مکه
پایه عشق تو هستن
هستم
اگه سنگ ببار حتی تا از آسمون
هستم
اگه هیچ کسی نموند من تا پای جون هستم
به تو دلم قرص
مریضم بشم جز تو
حالموکی میپرسه
حالمو کی میپرسه
روح و روان من حسین
آرام جان من حسین
فاصله بسه فکر
قلب بیقرارم باش
اومدم توهم وقت
بی کسس کنارم باش
ارباب
آخه هیچ کسی برام شبیه تو نیست
ارباب
شب جمعه ها فقط یاد کربلام،ارباب
دنیا چه بی رحمه
کسی غیر تو ارباب
حالمو نمیفهمه
حالمو نمیفهمه
روح و روان من حسین
آرام جان من حسین
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎