📝 #با_رفتنت_خالی_مکن_دور_و_ورم_را
🖊 #روضه
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۱_دیماه
🖊 #هیات_روضة_العباس "ع" تهران
با رَفتنت خالی مکن دور و وَرم را
پاشیده تر از این نمکدان نشکند
آه ، جوان ننه
ای نیمهی مجروح من
ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را
فاطمه ، بعد از تو ای سر بشکسته تا قیامت
از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را
فاطمه جان باور نمیکردم که روزی پیش چشمم
از پا بیاندازد غلافی همسرم را
تو بین آتش رفتی و من گور گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را
هرشب حسن در خواب میگوید مغیره
دست از سرش بردار ، کشتی مادرم را
فاطمه جان ، بیرون نگرد در پیش طفلانم حرم سوخت
فردا بسوزانند با طفلان حرم را
صلی الله علی العریان
صلی علی العتشان
از کربلا دیشب صدایی را شنیدم
انگار طفلی گفت: عمه معجرم را
آی آی آی ...
همینکه در ز چشم تو خواب میگیرد
تمام جان مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسر خود لحظه ای توسل کن
دلم از این همه حالِ خراب میگیرد
گشوده دختر تو آیه های قرآن را
نشسته روی سر خود کتاب میگیرد
عوض شدست در این خانه کار ها امشب
حسین پیش لبت ظرف آب میگیرد
آی ، مواظب نفست باش ای تَرک خورده
یواش تر که تنت را عذاب میگیرد
فاطمه ، بد جور بی هوا زدنت
فاطمه جان
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین روی رد طناب میگیرد
سلام میکنند اما، علی از این مردم
فقط ز خنده قنفز جواب میگیرد
فاطمه جان ، ببین به خاک سیاهَم نشاند آن نامرد
که خانومم به رخ خود نقاب میگیرد
ناله بزن تو رو امام حسین این چند بیت رو زمین نیوفته
جلوی امیر المومنین آدم خجالت میکشه
برا ناموس علی داری ناله میزنی
جوان ننه ، ای قد کمان ننه
نالت رو آزاد کن ، نترس مادر هممون بوده .
کسی به سینهی دیوار و در فشارت داد
شبیه آنکه ز گل ها گلاب میگیرند
سه تا کفن به روی دست زینب و غش کرد
به طفل حق بده این روضه تاب میگیرد
فاطمه ...
حسین بی کفن و تو به شام می آیی
و بند بند تو در التهاب میگیرد
تمام دخترکانت گرسنه اند اما
خرابه را همه بوی کباب میگیرد
همان که تَرکهی او میخورد به تشت طلا
نشسته پیش حسین از شراب میگیرد
صدای چوب بلند و صدای نا محرم
میان دسته سرش را رباب میگیرد
در وسط کوچه ، تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
ای حسین ...
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #روضه
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۱_دیماه
🖊 #هیات_روضة_العباس "ع" تهران
با رَفتنت خالی مکن دور و وَرم را
پاشیده تر از این نمکدان نشکند
آه ، جوان ننه
ای نیمهی مجروح من
ای کاش با تو در خاک بگذارند نیم دیگرم را
فاطمه ، بعد از تو ای سر بشکسته تا قیامت
از خجلتم بالا نمیگیرم سرم را
فاطمه جان باور نمیکردم که روزی پیش چشمم
از پا بیاندازد غلافی همسرم را
تو بین آتش رفتی و من گور گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را
هرشب حسن در خواب میگوید مغیره
دست از سرش بردار ، کشتی مادرم را
فاطمه جان ، بیرون نگرد در پیش طفلانم حرم سوخت
فردا بسوزانند با طفلان حرم را
صلی الله علی العریان
صلی علی العتشان
از کربلا دیشب صدایی را شنیدم
انگار طفلی گفت: عمه معجرم را
آی آی آی ...
همینکه در ز چشم تو خواب میگیرد
تمام جان مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسر خود لحظه ای توسل کن
دلم از این همه حالِ خراب میگیرد
گشوده دختر تو آیه های قرآن را
نشسته روی سر خود کتاب میگیرد
عوض شدست در این خانه کار ها امشب
حسین پیش لبت ظرف آب میگیرد
آی ، مواظب نفست باش ای تَرک خورده
یواش تر که تنت را عذاب میگیرد
فاطمه ، بد جور بی هوا زدنت
فاطمه جان
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین روی رد طناب میگیرد
سلام میکنند اما، علی از این مردم
فقط ز خنده قنفز جواب میگیرد
فاطمه جان ، ببین به خاک سیاهَم نشاند آن نامرد
که خانومم به رخ خود نقاب میگیرد
ناله بزن تو رو امام حسین این چند بیت رو زمین نیوفته
جلوی امیر المومنین آدم خجالت میکشه
برا ناموس علی داری ناله میزنی
جوان ننه ، ای قد کمان ننه
نالت رو آزاد کن ، نترس مادر هممون بوده .
کسی به سینهی دیوار و در فشارت داد
شبیه آنکه ز گل ها گلاب میگیرند
سه تا کفن به روی دست زینب و غش کرد
به طفل حق بده این روضه تاب میگیرد
فاطمه ...
حسین بی کفن و تو به شام می آیی
و بند بند تو در التهاب میگیرد
تمام دخترکانت گرسنه اند اما
خرابه را همه بوی کباب میگیرد
همان که تَرکهی او میخورد به تشت طلا
نشسته پیش حسین از شراب میگیرد
صدای چوب بلند و صدای نا محرم
میان دسته سرش را رباب میگیرد
در وسط کوچه ، تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
ای حسین ...
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎