#حاج_حسین_سیب_سرخی
#مناجات_شب_شهادت_حضرت_فاطمه_(ص)
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز نکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم بخدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را می بخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی آقا
یادشان رفته لطف حیدر را
یادشان رفته شأن کوثر را
چه قَدَر زود یادشان رفته
حرمت دختر پیمبر را
شاهد حرف من امام حسن
بین کوچه زدند مادر را
آیه ی صبر را تلاوت کرد
تا علی دید شعله ی در را
دست بسته کشان کشان بردند
این علیِ بدون یاور را
زنی که خوره زمین را دگر لگد نزنید
اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی
با درد پیش پای همسرت باشی
هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی میُفتی چیزی نیست
تو دست به دیواری گفتی یکم خستم ۲
دیدم قنوتت رو گفتی یکم دستم...
این بچه ها سایه رو سَر میخوان بانو
تا وقت دامادی مادر میخوان بانو
شهری بنای خیر خودش را ه شر گذاشت
شهری که داغ بر روی داغ جگر گذاشت
شهری که قول داد به حیدر وفا کند
بعد از نبی چه شد بنای دگر گذاشت
روز غدیر کینه جمعی شروع شد
آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت
پس آتش ازهمان جریان آب میخورد
آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت
یه میخ سرخ روز علی را سیاه کرد
میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت
یک سوم از ادامه سادات کشته شد
مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت
راحت بگو که انسیه را بی هوا زدن
ضربه قلاف زخم به دل بی خبر گذاشت
خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت
سنوبری که خمیده خدا نگه دارت
قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار راس بریده
الشمر علی جالس فی سدره
مادرش آمده گودال مچرخان بدنش
استخوانهای گلویش ز قفا ریخت بهم
امکان نشر در صورت ذکر منبع و درغیر این صورت حرام است🔴🔴
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی :
@sibsorkhii_matn
#مناجات_شب_شهادت_حضرت_فاطمه_(ص)
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفته ام این جمعه می آیی آقا
وقت و بی وقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیم دربدِر بی سر و پایی آقا
به خدا معترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت ای شاه گدایی آقا
تو فقط ناز نکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار من زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم بخدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را می بخشند
قبل آنکه ببری کرببلایی آقا
یادشان رفته لطف حیدر را
یادشان رفته شأن کوثر را
چه قَدَر زود یادشان رفته
حرمت دختر پیمبر را
شاهد حرف من امام حسن
بین کوچه زدند مادر را
آیه ی صبر را تلاوت کرد
تا علی دید شعله ی در را
دست بسته کشان کشان بردند
این علیِ بدون یاور را
زنی که خوره زمین را دگر لگد نزنید
اصلا نیازی نیست از بسترت پاشی
با درد پیش پای همسرت باشی
هِی گفتم از دردات هِی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی میُفتی چیزی نیست
تو دست به دیواری گفتی یکم خستم ۲
دیدم قنوتت رو گفتی یکم دستم...
این بچه ها سایه رو سَر میخوان بانو
تا وقت دامادی مادر میخوان بانو
شهری بنای خیر خودش را ه شر گذاشت
شهری که داغ بر روی داغ جگر گذاشت
شهری که قول داد به حیدر وفا کند
بعد از نبی چه شد بنای دگر گذاشت
روز غدیر کینه جمعی شروع شد
آن کینه ای که در دل تاریخ اثر گذاشت
پس آتش ازهمان جریان آب میخورد
آن آتشی که بر دل مولا شرر گذاشت
یه میخ سرخ روز علی را سیاه کرد
میخی که خون فاطمه را روی در گذاشت
یک سوم از ادامه سادات کشته شد
مسمار بود فاطمه را بی پسر گذاشت
راحت بگو که انسیه را بی هوا زدن
ضربه قلاف زخم به دل بی خبر گذاشت
خوشی ز عمر ندیده خدا نگهدارت
سنوبری که خمیده خدا نگه دارت
قرار بعدی ما کربلا زمان غروب کنار راس بریده
الشمر علی جالس فی سدره
مادرش آمده گودال مچرخان بدنش
استخوانهای گلویش ز قفا ریخت بهم
امکان نشر در صورت ذکر منبع و درغیر این صورت حرام است🔴🔴
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی :
@sibsorkhii_matn
📝 #معصیت_بود_که_سوزاند_عبادت_مرا
🖊 #مناجات
🖊 #ویژه_شبهای_ماه_مبارک_رمضان
معصیت بود که سوزاند عبادات مرا
برنگرداند به من حسّ مناجات مرا
ناگزیر است گدا دم زعطایت بزند
نیمه شب عبد گنهکار صدایت بزند
خسته و بی کسم و غربت یک شهر بس است
بی پناه آمده ام طرد نکن قهر بس است
با امید آمده ام شاه فقیرم چه کنم؟
ترسم این است گنهکار بمیرم چه کنم؟
من شب اول قبرم چه حسابی دارم؟
گر بپرسند چه داری؟ چه جوابی دارم؟
منم و وحشت قبری که ز هرسو برسد
کاش آن لحظه فقط ضامن آهو برسد
یاد دادند به ما وقت دعا سجده کنیم
غافرالذنب بخوانیم تو را سجده کنیم
مهر تو در دل ما هست نمی سوزانی
تو سری را که به سجده ست نمی سوزانی
پوستی را که لطیف است نمی سوزانی
بدنی را که ضعیف است نمی سوزانی
تو پشیمان شده ها را که نمی سوزانی
جلوی حرمله ما را که نمی سوزانی
هر سحر ورد زبانی تو الهی العفو
رب شهر الرمضانی تو الهی العفو
🔗 @sibsorkhii_matn
🖊 #مناجات
🖊 #ویژه_شبهای_ماه_مبارک_رمضان
معصیت بود که سوزاند عبادات مرا
برنگرداند به من حسّ مناجات مرا
ناگزیر است گدا دم زعطایت بزند
نیمه شب عبد گنهکار صدایت بزند
خسته و بی کسم و غربت یک شهر بس است
بی پناه آمده ام طرد نکن قهر بس است
با امید آمده ام شاه فقیرم چه کنم؟
ترسم این است گنهکار بمیرم چه کنم؟
من شب اول قبرم چه حسابی دارم؟
گر بپرسند چه داری؟ چه جوابی دارم؟
منم و وحشت قبری که ز هرسو برسد
کاش آن لحظه فقط ضامن آهو برسد
یاد دادند به ما وقت دعا سجده کنیم
غافرالذنب بخوانیم تو را سجده کنیم
مهر تو در دل ما هست نمی سوزانی
تو سری را که به سجده ست نمی سوزانی
پوستی را که لطیف است نمی سوزانی
بدنی را که ضعیف است نمی سوزانی
تو پشیمان شده ها را که نمی سوزانی
جلوی حرمله ما را که نمی سوزانی
هر سحر ورد زبانی تو الهی العفو
رب شهر الرمضانی تو الهی العفو
🔗 @sibsorkhii_matn
Telegram
attach 📎
📃 #تا_ترک_خورد_سرش_دخترش_افتاد_زمین
🖊 #مناجات #روضه
🖊 #شب_نوزدهم_رمضان_۱۴۰۱_۱۴۴۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس "علیهالسلام"
السلام علیک یا صاحب الزمان
یا فارس الحجاز این الطالب بدم المقتول بهکربلا
السلام علیک یا قتیل العطشان حسین
از رجب دست خالی آمدم
من گدایم که کاهلی کردم
طفل پر روییم لب تشنه
زدم آب را گِلی کردم
ماه شعبان مرا درست نکرد
من گنه کار سابقه دارم
ورشکسته تر از همیشه شدم
به خودم بیشتر بدهکارم
تو به رویم نظر غلط کردم
خواهش از طرز صحبتم پیداست
اصلا آقا بیا ندیده بگیر
رمضان ماه ما سیه روهاست
روزها روزه شب به شب روضه
روضه را راه وصل میدانم
رمضان الکریم را اینطور
رمضان الحسین میخوانم
بر همان آتشی که حرمله سوخت
جای گریه کنان اصغر نیست
بد برای تو و بزرگی تو نیست
گیرم این نوکر تو نوکر نیست
گرز آتش به سینه ام نزنید
من برای رقیه سینه زدم
بی محلی کنید هم خوب است
دوست دارم تو را اگر چه بدم
صورتم را به شعله نسپارید
صورتم خرده پنجره فولاد
چند جا میرسد به فریادم
نوکرش را نمیبرد از یاد
من جوانم گناه اکر کردم
خب غلط کرده ام ببخشیدم
سر و گوشم اگر جنبید به علی اکبرت نفهمیدم
به همان پیکری که روی عبا تکه تکه گذاشتی العفو
به همان چند تکه از بدنش
که نشد برنداشتی به الحسین الهی العفو
تا ترک خورد سرش دخترش افتاد زمین
دست بگذاشت روی معجرش افتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میان ابرو
تا که از ضرب علی با سرش افتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلوی او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش افتاد زمین
کس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا برسد محضرش افتاد زمین
خواست تا خانه ی زینب روی پا راه رود
دو قدم رفت ولی پیکرش افتاد زمین
دخترش دید زمین خوردن بابایش را
دخترش دید و خودش آخرش افتاد زمین
صلی علیک ملیک السماء
صلی الله علی الحسین
صلی الله علی العطشان
صلی الله علی العریان
چقدر از روی تل تا لب گودال دوید
چقدر بین همه خواهرش افتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هل داد
از روی زین به زمین با سرش افتاد زمین
دید پایین قدم هاش سنان میخندید
دید بالای تنش مادرش افتاد زمین
تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود
ناموس دارها نگران کشته شد حسین
آقای ما کشته نشد بین قتلگاه
وقتی که دید داغ جوان کشته شد حسین
نزدیک سحر بود نانجیب همین امشب دم دما صبح
یه ضربه زد به فرق امیرالمؤمنین این جای شمشیر زن همه اینا رو گذاشتن غروب عاشورا
الشمر جالس علی صدره
دستت بیاد بالا
هرکی میخواد حرم امام حسین و با معرفت زیارت کنه این دستا خالیه منو تو محتاج اباعبداللیهم
اگه میخوای محرمتو ببینی
اگه میخوای اربعین مهمان اباعبدالله باشی
دست خالی ما و کرم امام حسین
بلند صدا بزن حسین
یا باب النجاة الامه
یا رحمت الله الواسعه
📁 کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی
📎 @MAHEHARAMINFO
📋 کانال متناشعار حاج حسین سیب سرخی
📎 @SIBSORKHII_MATN
🖊 #مناجات #روضه
🖊 #شب_نوزدهم_رمضان_۱۴۰۱_۱۴۴۳
🖊 #هیئت_روضة_العباس "علیهالسلام"
السلام علیک یا صاحب الزمان
یا فارس الحجاز این الطالب بدم المقتول بهکربلا
السلام علیک یا قتیل العطشان حسین
از رجب دست خالی آمدم
من گدایم که کاهلی کردم
طفل پر روییم لب تشنه
زدم آب را گِلی کردم
ماه شعبان مرا درست نکرد
من گنه کار سابقه دارم
ورشکسته تر از همیشه شدم
به خودم بیشتر بدهکارم
تو به رویم نظر غلط کردم
خواهش از طرز صحبتم پیداست
اصلا آقا بیا ندیده بگیر
رمضان ماه ما سیه روهاست
روزها روزه شب به شب روضه
روضه را راه وصل میدانم
رمضان الکریم را اینطور
رمضان الحسین میخوانم
بر همان آتشی که حرمله سوخت
جای گریه کنان اصغر نیست
بد برای تو و بزرگی تو نیست
گیرم این نوکر تو نوکر نیست
گرز آتش به سینه ام نزنید
من برای رقیه سینه زدم
بی محلی کنید هم خوب است
دوست دارم تو را اگر چه بدم
صورتم را به شعله نسپارید
صورتم خرده پنجره فولاد
چند جا میرسد به فریادم
نوکرش را نمیبرد از یاد
من جوانم گناه اکر کردم
خب غلط کرده ام ببخشیدم
سر و گوشم اگر جنبید به علی اکبرت نفهمیدم
به همان پیکری که روی عبا تکه تکه گذاشتی العفو
به همان چند تکه از بدنش
که نشد برنداشتی به الحسین الهی العفو
تا ترک خورد سرش دخترش افتاد زمین
دست بگذاشت روی معجرش افتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میان ابرو
تا که از ضرب علی با سرش افتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلوی او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش افتاد زمین
کس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا برسد محضرش افتاد زمین
خواست تا خانه ی زینب روی پا راه رود
دو قدم رفت ولی پیکرش افتاد زمین
دخترش دید زمین خوردن بابایش را
دخترش دید و خودش آخرش افتاد زمین
صلی علیک ملیک السماء
صلی الله علی الحسین
صلی الله علی العطشان
صلی الله علی العریان
چقدر از روی تل تا لب گودال دوید
چقدر بین همه خواهرش افتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هل داد
از روی زین به زمین با سرش افتاد زمین
دید پایین قدم هاش سنان میخندید
دید بالای تنش مادرش افتاد زمین
تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود
ناموس دارها نگران کشته شد حسین
آقای ما کشته نشد بین قتلگاه
وقتی که دید داغ جوان کشته شد حسین
نزدیک سحر بود نانجیب همین امشب دم دما صبح
یه ضربه زد به فرق امیرالمؤمنین این جای شمشیر زن همه اینا رو گذاشتن غروب عاشورا
الشمر جالس علی صدره
دستت بیاد بالا
هرکی میخواد حرم امام حسین و با معرفت زیارت کنه این دستا خالیه منو تو محتاج اباعبداللیهم
اگه میخوای محرمتو ببینی
اگه میخوای اربعین مهمان اباعبدالله باشی
دست خالی ما و کرم امام حسین
بلند صدا بزن حسین
یا باب النجاة الامه
یا رحمت الله الواسعه
📁 کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی
📎 @MAHEHARAMINFO
📋 کانال متناشعار حاج حسین سیب سرخی
📎 @SIBSORKHII_MATN
Telegram
attach 📎
📃 #شب_رقم_خوردن_تقدیره
🖊 #شور
🖊 #مناجات #شبهای_قدر
🖊 #شب_بیستم_رمضان_۱۴۰۱_۱۴۴۳
شب رقم خوردن تقدیره
پشیمونم، خدا نگو دیره
خوش به حال بنده ای که امشب
روزیه یک سالشو می گیره
به جای مچ، گرفتی دستامو
همیشه غصه ی منو خوردی
پُلای پشت سرمو یک عمر
شکستم و به روم نیاوردی
قبول دارم
خیلی بدم ولی بگیر دستمو
پشیمونم
به خاطر علی بگیر دستمو
الهی العفو بحق علی
[ @SIBSORKHII_MATN ]
هر کسی اسم عليو برده
برا یه عمر می بنده بارش رو
نمیذاری آتیش بگیرم من
حب علی می کنه کارش رو...
نذار بسوزم پیش اونایی
که با غضب آتیش زدن در رو
نذار بسوزم پیش نامردی
که سیلی زد صورت مادر رو
پیش علی
رو چادر فاطمه پا نذارین
تو کوچه ها
اشکای زینبش رو درنیارین
الهی العفو بحق علی
فایل صوتی
📁 کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی
📎 @MAHEHARAMINFO
📋 کانال متناشعار حاج حسین سیب سرخی
📎 @SIBSORKHII_MATN
🖊 #شور
🖊 #مناجات #شبهای_قدر
🖊 #شب_بیستم_رمضان_۱۴۰۱_۱۴۴۳
شب رقم خوردن تقدیره
پشیمونم، خدا نگو دیره
خوش به حال بنده ای که امشب
روزیه یک سالشو می گیره
به جای مچ، گرفتی دستامو
همیشه غصه ی منو خوردی
پُلای پشت سرمو یک عمر
شکستم و به روم نیاوردی
قبول دارم
خیلی بدم ولی بگیر دستمو
پشیمونم
به خاطر علی بگیر دستمو
الهی العفو بحق علی
[ @SIBSORKHII_MATN ]
هر کسی اسم عليو برده
برا یه عمر می بنده بارش رو
نمیذاری آتیش بگیرم من
حب علی می کنه کارش رو...
نذار بسوزم پیش اونایی
که با غضب آتیش زدن در رو
نذار بسوزم پیش نامردی
که سیلی زد صورت مادر رو
پیش علی
رو چادر فاطمه پا نذارین
تو کوچه ها
اشکای زینبش رو درنیارین
الهی العفو بحق علی
فایل صوتی
📁 کانال رسمی حاج حسین سیب سرخی
📎 @MAHEHARAMINFO
📋 کانال متناشعار حاج حسین سیب سرخی
📎 @SIBSORKHII_MATN
Telegram
محفل عزاداران یاعباس .ع. #آران_بیدگل
شور
شب رقم خوردن تقدیره ...
حاج حسین سیب سرخی
@ya_abbas_82
شب رقم خوردن تقدیره ...
حاج حسین سیب سرخی
@ya_abbas_82
📃 #لب_ما_و_قصه_ی_زلف_تو
🖊 #مناجات #امام_زمان (عج)
🖊 #روضه #امام_رضا (علیهالسّلام)
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۰_خرداد_۱۴۰۲
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حِصْنیٖ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
یابن الحسن یابن الحسن
لب ما و قصهی زلف تو
چه توهمی چه حکایتی
تو و سر زدن به خیال ما
چه ترحمی چه سخاوتی
به نماز صبح و شبت سلام
و به نور در نسبت سلام
و به خال کنج لبت سلام
چه تبسمی چه ملاحتی
وسط الست بربکم شدهایم در جمال تو گم
دل ما پیاله، چشم تو خم، زدهایم جام ولایتی
به جمال، وارث کوثری
به خدا حسین مکرری
به روایتی خود حیدری و
محمدی به روایتی
بلغ العُلی به کمالِ تو
کشف الدُجی به جمال تو
دل مست عالم و خال تو
صلوات بر تو که حجتی
شده پر دو چشم تو در ازل
یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این عزل
که چنین گرفته حلاوتی
تو که آینه تو که آیتی
تو که ابروی عبادتی
که تو با دل همه راحتی
تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در خانهات
و گرفت هر که نشانهات
دل ماست کرده بهانهات
[ @SIBSORKHII_MATN ]
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت ، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش" حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی
شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت می کشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده
برو در قتلگاه ای دل ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین عریان چرا کرده
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید
بمیرم بی کفن جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
[ @SIBSORKHII_MATN ]
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را
اما رباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
از پیش نیزههای شکسته عبور کرد
او را به دستهای خودش جمع و جور کرد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت
🖊 #مناجات #امام_زمان (عج)
🖊 #روضه #امام_رضا (علیهالسّلام)
🖊 #مراسم_هفتگی_۲۰_خرداد_۱۴۰۲
🖊 #هیئت_روضة_العباس (علیهالسّلام)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حِصْنیٖ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
یابن الحسن یابن الحسن
لب ما و قصهی زلف تو
چه توهمی چه حکایتی
تو و سر زدن به خیال ما
چه ترحمی چه سخاوتی
به نماز صبح و شبت سلام
و به نور در نسبت سلام
و به خال کنج لبت سلام
چه تبسمی چه ملاحتی
وسط الست بربکم شدهایم در جمال تو گم
دل ما پیاله، چشم تو خم، زدهایم جام ولایتی
به جمال، وارث کوثری
به خدا حسین مکرری
به روایتی خود حیدری و
محمدی به روایتی
بلغ العُلی به کمالِ تو
کشف الدُجی به جمال تو
دل مست عالم و خال تو
صلوات بر تو که حجتی
شده پر دو چشم تو در ازل
یکی از شراب و یکی عسل
نظرت چه کرده در این عزل
که چنین گرفته حلاوتی
تو که آینه تو که آیتی
تو که ابروی عبادتی
که تو با دل همه راحتی
تو قیام کن که قیامتی
زد اگر کسی در خانهات
و گرفت هر که نشانهات
دل ماست کرده بهانهات
[ @SIBSORKHII_MATN ]
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت ، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش" حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی
شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت می کشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده
برو در قتلگاه ای دل ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین عریان چرا کرده
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید
بمیرم بی کفن جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
[ @SIBSORKHII_MATN ]
یابنالشبیب عمهی ما راه دور رفت
میخواست قتلگاه بماند به زور رفت
آتش گرفت چادرش اما کسی ندید
پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید
پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود
تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود
پنجاه و پنج سال پرش را گرفتهاند
مردانِ خانه دور و برش را گرفتهاند
یابنالشبیب عمهی ما احترام داشت
چندین امام زاده و چندین امام داشت
پیش بزرگ قافله فریاد میزدند
یابنالشبیب بر سرِ او داد میزدند
داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود
یک نیزهی بلند سرش را شکسته بود
یابنالشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت
میخواست راه علقمه گیرد توان نداشت
یابنالشبیب دختر دلگیر را زدند
پنجاه و پنج ساله زنی پیر را
اما رباب زخم پَرَش را گرفته بود
از بسکه درد داشت سرش را گرفته بود
یابنالشبیب آتش خیمه امان نداد
فرصت به روی زخمی دختران نداد
از پیش نیزههای شکسته عبور کرد
او را به دستهای خودش جمع و جور کرد
او را به ریگهای پریشان سپرد و رفت
او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت
او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت
Telegram
attach 📎