باز شب شد و باز مردی را
حاج حسین سیب سرخی
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#امام_هادی #امام_هادی_ع
#روضه
#شهادت_امام_هادی
#شهادت_امام_هادی_ع
باز شب شد و باز مردی را سر برهنه به کوچه آوردن
خاطرات شکسته ی او را به مدینه به کربلا آوردن
بی حیا به ناسزا آن شب
پیش چشمت شراب میخوردن
بغض سنگین اشک چشمانش به حوالی کوفه پر می زد
به همان جا که دست زن ها را به سر شانه هایشان بسته اند
و به دستان دختر حیدر همه را به گیس و بال بستند
چون اسیران اهل بیتی خارج از دین خطاب می کردند
شام مثل فضای کوفه نبود که علی را حساب می کردند
با سری که به چوبی می بسته اند خواهری عذاب می کردند
وای از آن لحظه بر شما چه گذاشت
که شما را کنیز خطاب می کردند
ــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
#امام_هادی #امام_هادی_ع
#روضه
#شهادت_امام_هادی
#شهادت_امام_هادی_ع
باز شب شد و باز مردی را سر برهنه به کوچه آوردن
خاطرات شکسته ی او را به مدینه به کربلا آوردن
بی حیا به ناسزا آن شب
پیش چشمت شراب میخوردن
بغض سنگین اشک چشمانش به حوالی کوفه پر می زد
به همان جا که دست زن ها را به سر شانه هایشان بسته اند
و به دستان دختر حیدر همه را به گیس و بال بستند
چون اسیران اهل بیتی خارج از دین خطاب می کردند
شام مثل فضای کوفه نبود که علی را حساب می کردند
با سری که به چوبی می بسته اند خواهری عذاب می کردند
وای از آن لحظه بر شما چه گذاشت
که شما را کنیز خطاب می کردند
ــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn