#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شور
#لطمه_زنی
#ایام_فاطمیه97
#صدام_به_تو_میرسه

بند اول
صدام به تو میرسه
صدات میرسه به من
حسین جلو مادرم
بسه دست و پا نزن

از تل زینبیه رسیدم که وای وای
بالا سرت رسیدمو دیدمو که وای وای
نیزه ز جای جای تن تو در آمده
حتی لباس های تن تو در آمده

از دم خیمه ها تا گودال دویدم دویدم دویدم
حرفایی که نشنیده بودم شنیدم شنیدم شنیدم

حسین نگرانتم .....تو رو بی هوا زدن
دیدم پیرمرداشون....تو رو با عصا زدن

جمعیتی که بود به گودال جا نشد
یک ضربه و دو ضربه ولی سر جدا نشد
دیدم کسی حسین مرا نحر میکند
آقای عالمین مرا نحر میکنند

به سختی تا گوشه گودال رسیدم رسیدم رسیدم
حرفایی که نشنیده بودم شنیدم شنیدم شنیدم

نفس میکشم حسین..برا نفس های تو
کنار تو میمونم میام پا به پای تو

بین من تو فاصله ها سد شدن اه
با اسب از روی بدنت رد شدن اه
من را ببخش دست به گیسوی تو زدم
من را ببخش چکمه به پهلوی تو زدن

از دهنت یه نیزه بیرون کشیدم کشیدم کشیدم
حرفایی که نشنیده بودم شنیدم شنیدم شنیدم

تا خود حشر بر سنان لعنت
او فرو کرده نیزه بر دهنت

کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
نیزه ها نیزه ها نیزه ها