متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
5.67K subscribers
251 photos
28 videos
12 files
1.77K links
کانال متن اشعار (غیررسمی)📝
حاج حسین سیب سرخی🎤
استفاده از متون با هدیه ۵ صلوات
به ساحت مقدس امام زمان (عج)
بلامانع می‌باشد
کپی متون در دیگر کانالها با ذکر منبع 👉
Download Telegram
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – روضه
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#سوم_صفر
#ماه_صفر
#روضه
با سر رسیدی بی سر گودال بابا جان
از ذوق دارم میروم از حال بابا جان
حس میکنم جا خوردی از وقتی مرا دیدی
راحت بگو در صورتم بابا چه ها دیدی
حسیـــــــــــــــن
پا تا سرم را بعد تو ، غم ها عوض کرده
ان دختری که داشتی ، خیلی بد اورده
بابای من
یادت می اید شانه و موی کمندم را
در بین دختر بچه ها قد بلندم را
شانه به غارت رفت ،
مویم سوخت در هم شد
قدم دم خیمه به زیر چکمه ها خم شد
حالا ببین خون مردگی چشم هایم را
لکنت زبان و لرزش بین صدایم را
یادت میاید بازوی من بوسه گاهت بود
هرروز طاق ابروی من بوسه گاهت بود
نه برایم مانده ، تاکه بوسه بردارم
نه میدوم از بس پدر ، درد کمرم دارم
یادت میاید بود پشت پرده جایم
با دست های خود حنا بستی به پایم
چشم تو روشن بین هر بازار میگردم
انگار خلخالی ز جنس خار پا کردم
یادت میاید ای پدر زهرای تو بودم
پیش همه انسیة الحورای تو بودم
بابا بابا
در کوچه ی بن بست
سیلی بی هوا خوردم
روی شتر ، از پیر زن ها من عصا خوردم
بابا بابا
یادت میاید ، چند معجر داشتم روزی
یک چادر گلدار بر سر داشتم روزی
با زور چادر را کشیدند از سرم بابا
یک استین ، پاره میشد معجرم بابا
دوباره شب شده ، سردمه بابایی
نشسته ام تک و تنهایی
میخوام بیای برام ، بگی لالایی
نبودی ببینی ،خیلی زمین خوردم
بابا دیگه کم اوردم
زیر پاهای زجر
صد دفعه مردم
گمشد صدام
تو هلهله
تنها شدم با حرمله
سیلی او ، نامرد پست
دندون شیریمو شکست
گوشوارمو ، محکم کشید
گریه ام گرفت
عمه دوید
بسکه زدند پرم شکست
انگشت لاغرم شکست
سنجاقای سرم شکست
وای وای وای
میریزه بارون از اسمون چشمام
میخوام برات بگم ، از شام
یکی دوتا که نیست
زیاده این دردام
عده ای دورمون همش میرقصیدند
به حالمو میخندیدند
نامحرمای مست ماهارو دیدند
گریه داره ، حال بدم
من قید این جون رو زدم
سخت شده این راه رفتنم
خون مردگی داره تنم
جون به لبم ، کردند بیا
خیلی نامردند شامیا
بابا بیا ،دیگه نمیتونم
سخته که اینجا بمونم
من باعث خندشونم
وای وای وای
بابا میدونم کاری نتونستم بکنم
نبودی ببینی ،بردن کجامارو
واکردند همه چشمارو
یهودیا میدیدند دخترارو
یکیشون انگاری دنبال شر اومد
دیدم هی جلوتر اومد
یکاری کرد بابا دادم در اومد
چه بی حیان اخ بابا
٭بابا یجوری منو زد جلو همه ، گفتم الان عموم میاد ، بابا
٭چه بی حیان این اهل شام
اتیش میریختند از رو بام
افتاد اتیش ، روی سرم
عمم میگفت وای مادرم
بردند مارو ، بزم یزید
عمه ام خجالت میکشید
بابا ، ببین شکسته دندونام
توون ندارم تو پاهام
گریه فقط مونده برام
وای وای
بابا
بال و پرم کندن
بابا
خیلی به من میخندن
حسیــــــــــــــــــــــــــن
یادت میاید عزت شاهانه مارا
امنیتی که بود دور خانه مارا
اینجا خرابه در میان دید انظار است
جایی که میخوابیم ما نزدیک بازار است
یادت میاید ، حرمت ناموس حیدر را
دور و بر عمه عمو عباس و اکبر را
امروز ما زنها میان مردها رفتیم
٭خدا نیاره برای یه مرد ناموسش بین یه مست حرومی گیر کنه،٭
امروز ما زنها میان مردها رفتیم
اصلا نمیگویم به تو بابا کجا رفتیم
٭میخوای بدونی مارو کجا بردند،این زنو بچه رو بستند ، این دستا بسته بودند بابا مارو وارد مجلس نامحرما کردند
اون حرومی نشسته بود رو منبر، یا صاحب الزمان
بابا دستور دادند سرت رو از بالای نیزه در اوردند
گذاشتند جلوی این حرومی
گفت زینب بیا ببینم
مگه نگفتی بابام علیه
مادرم زهراست
صداشون بزن بیان
یا صاحب الزمان
یکی گفت
زینب
دیدی تو یه روز چجور کوچیکتون کردیم
حالا به من بگو کربلا رو چجوری دیدی
گفت همه رو زیبا دیدم
تا اینو گفت اینا یه مشت حسود بودند
اکتفا نکردند ، بابا
دستور داد چوبان خیزران اوردند
بابا انچنان به لب و دندانت میزد
بگم چیکار کردند
یه نانجیبی تو قافله داشت میومد
گفت امیر تو قافله من یه دختر سه سال دیده بودم
قول داده بودم برای بچه هام کنیز ببرم
هم بازی ببرم
گفت برو صداش بزن هر جا هست بیارش
این زنا رو کشید کنار ، هی نگاه کرد دور این مخدرات
نزدیک شد دید پشت یک مخدرات خانوم زینب این بچه داره میلرزه اخ عمه نزار منو ببره
میدونی چیکار کرد از مو این بچه سه ساله رو کشید ، دیگه بچه جونی نمونده براش
ای حسین
یا ابا عبدالله
کیا اربعین کربلان ، خوشبحالتون ، ایشالله همیشه در خونه حسین نوکری کنین
اگر بخوای امشب سفت بخوای
از بی بی رقیه خانوم ،همه کارا دست این دختر سه سالست ، این سفره پهنه ، بگیم خانوم ما که چیزی نخواستیم ازت
یه کربلا میخوایم اونم پای پیاده
حسین
داری روی سرم سایه
میخونم باز تو اشکای
احب الله من احب حسینا
ـــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – زمینه(منم و این همه قصه)
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#ماه_صفر
#سوم_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#زمینه
#منم_و_این_همه_غصه

منم و این همه غصه
منم و این همه اندوه
تویی و این سر زخمی
تویی و این لب مجروح

دلم و هرجوری میشد بابایی میسوزوندن
با دست بسته رو خاک بیابون میکشوندن
دیگه هیچی نمیخوام من فقط بابام و میخوام
کاش منو یک دفعه دیگه به بابام میرسوندن

بابا قد خمیدم ، چه زجری کشیدم
از همون روز که رفتی ، یه روز خوش ندیدم

حسین وای
ــــــــــــــــــــــــــــ

پا به پای سر زخمی از کجا سردراوردم
هر دفعه گریه میکردم سیلی بی هوا خوردم

جلو چشمامه هر شب صورت و لبهای خونیت
داری قران میخونی به فدای روضه خونیت
چندروزه چندتا از دندونای شیریم شکسته وای
لابد میپرسی از من چیشده شیرین زبونیت

بابا جون ندارم ، خیلی بیقرارم
دیدمت روی نیزه ، مثل ابر بهارم

حسین وای
ــــــــــــــــــــــــــــ

تا میخوردم زمین هرجا میومد دشمن نامرد
نمیدونم که دیدی با تازیونه بلندم کرد

روبروم بود طناب و میکشید با بغض و کینه
تازه شد واسه عمه زینبم داغ مدینه
یه جوری زد منو تا عمر دارم ردش میمونه
یاد مادر میوفته هر کسی منو میبینه

بابا پیکرم سوخت ، روزی که حرم سوخت
دیروزم تو این شهر ، دوباره معجرم سوخت

حسین وای

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – شور (کبود لبات)
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#سوم_صفر
#ماه_صفر
#شور
#کبود_لبات
#لطمه_زنی
کبود لبات ، کبود لبام
گرفته دلت ، گرفته صدام
تو رو با چوب زدند تودهنت
منو دست زدند تو دهنم
جای سالم نداری رو سرت
جای سالم ندارم تو تنم
چقدر زیاده بابا
شباهت من با تو
بگو کدوم بیشتره
جراحت من یا تو
شکسته سرت
شکسته سرم
بریده رگات
بریده پرم
ان کسی که جدا کرد سرت رو
انقدر داد کشیده به سرم
پاهاشون خیلی سنگینه بابا
انقدر درد دارم تو کمرم
با اینکه زجر نامرد
منو زمین گیرم کرد
بیش تر از هر چی بابا
نبود تو پیرم کرد
تو بزمی که بود
به صرف شراب
کنار سرت ، یه ظرف شراب
وقتی که چوب دستیشو بالا که برد
من ندیدم چی شد و کجا نشست
اون صدایی که از لبت اومد
معلومه اونجا دندونات شکست
تا وقتی زنده ام میگم
که شامیا نامردن
خلاصه خیلی بابا
به دخترت بد کردند
بابا بابا
السلام علیک مرمل بدما
مانده روی زمین پیکر تو چرا؟
السلام علی من دفن اهل قری
ای امام غریب سید الشهدا
انگشترت چی شد
تو اون شلوغی یادگار مادرت چی شد
رو خاک صحرا غرق در خون پیکرت چی شد
انگشترت چی شد
حیدر زمین افتاد
مادر زمین افتاد
تنها در این صحرا
وای از دل زینب
ـــــــــــــــــــــــ
کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – شور (لحظه ی آخرم جای شهادتین)
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#ماه_صفر
#سوم_صفر
#شور
#لحظه‌ی_آخرم_جای_شهادتین

لحظه‌ی آخرم جای شهادتین
با نفسم میگم جان من حسین

میزنن عکسمو رو علم حسین
چشم امید من و کرم حسین
حرم ساقی الهی که جون بدم
جنازم و ببرن حرم حسین

روز تولدم اسیر تو شدم
دیوونتم حسین دیوونتم حسین
من اگه نوکرم تا دم آخرم
دیوونتم حسین دیوونتم حسین

دیگه نمیمونه خواهشی غیر از این
باشه قرار ما روز اربعین

میرسم از نجف علی کربلا
پای پیاده میرم تا پایین پا
قدم اول و یاد امام حسن
قدم آخر و یاد امام رضا

هوامو داری پس تا آخرین نفس
دیوونتم حسین دیوونتم حسین
اسم تو رو لبم گدای هر شبم
دیوونتم حسین دیوونتم حسین

میرسه از حسین روزی سال من
نوکر زینبم خوش به حال من

اونی که اول و آخر و زینبه
همه‌ی هیئتا لشگر زینب
مادر من که کنیز رقیه و
پدرم عمریه نوکر زینبه

عزیزی واسه من آره خلاصه من
دیوونتم حسین دیوونتم حسین
دنیا و آخرت تو رو میخوام فقط
دیوونتم حسین دیوونتم حسین

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn
متن اشعار حاج حسین سیب سرخی
حاج حسین سیب سرخی – شور (بابایی تا که تو رفتی)
#حاج_حسین_سیب_سرخی
#سوم_صفر
#ماه_صفر
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#شور
#بابایی_تا_که_تو_رفتی

هر جا که بردنم بابا
به اشکام همه خندیدن
سوزوندن قلب و وقتی
النگو هامو دزدیدن

وضعم خیلی به هم ریخته
نمیبینه دیگه چشمام
انقد بابا دویدم که
پر شد از آبله پاهام

بابا جون مرحمی نداره این دردامون
بابا جون کاسه‌ی خون دو تا چشمامون
بابا جون قل و زنجیر رو دست و پامون

حسیـــــــن وای

بابایی تا که تو رفتی
روزی صد دفعه من مردم
زخمی پر و بالم چون
تو صحرا کعب نی خوردم

از ضرب مشت نامردی
شد رنگ صورتم نیلی
تا بردم اسم تو بابا
پشت هم زدنم سیلی

غوغا بود دخترت به زیر دست و پا بود
غوغا بود سر گوشوارش چقد دعوا بود
غوغا بود معجرش دست نامحرم ها بود

حسیـــــــن وای

اصلا بابا خبر داری
سوخته تو شعله ها موهام
نمونده با لگد هاشون
جای سالم تو پهلوهام

بعد از تو تا شده قدم
پیرم کرد من و این غربت
ترسیدم تو بیابونا
زبون من گرفت لکنت

واویلا من و میزدن میون صحرا
واویلا تا صدا میزدمت ای بابا
واویلا با سپر میزدنم نا مردا

حسیـــــــن وای

کانال متن اشعار حاج حسین سیب سرخی:
@sibsorkhii_matn