همگام با رضاشاه دوم
نخستین بخش از کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین: (صفحهٔ ۶) @SiasatTalkh
نخستین بخش از کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین: (صفحهٔ ۶)
شانزده سال پیش نخستین کتاب من بنام «مأموریت برای وطنم»، و یازده سال پیش کتاب دوم من بنام «انقلاب سفید» انتشار یافت. کتاب اول بیشتر مربوط به گذشته، و کتاب دوم مربوط به حال بود. امروز لازم میدانم سومین کتاب خود را - که بیشتر مربوط به آینده میشود- در دسترس ملت ایران بگذارم.
آنچه مرابدین کار وامیدارد، توجه بدین واقعیت است که هر فردایرانی برای ایفای رسالتی که در برابر کشور خود و فرزندان خود و در عین حال در برابر جامعهٔ بشری بعهده دارد ، میباید آشنائی همه جانبهای با اصول و ضوابطی که جامعهٔ امروز و فردای ایران و جهان بر پایهٔ آنها پیریزی شده است داشته باشد.
وقتی که یک اجتماع مرکب از مردمی کاملا آگاه به حقوق و در عین حال به وظائف و مسئولیتهای خویش باشد، انجام هر کار بزرگی در چنین اجتماع طبعاً مستلزم شرکت آزادانه و آگاهانهٔ همهٔ این مردم خواهد بود.
برای تحقق این شرکت آگاهانه، ضروری است که افکار عمومی با همهٔ واقعیات حاکم بر حیات جامعه، با آرمانهای ملی، بابر نامههای کار مملکت و جنبههای مختلف سیاسی و اجتماعی آنها، با امکانات و محدودیتها، و با عوامل قدرت وضعف خود کاملاً آشنا باشد. ممکن است این واقعیتها همیشه مطلوب نباشد، ولی ناگفته ماندن آنها مسلماً نامطلوبتر است. بدین جهت گفتگوی منظم و مستمر من و ملتم، امری نه تنها منطقی بلکه ضروری است.
البته این گفتگو از راه وسائل ارتباط جمعی کشور بطور تقریباً مرتب برقرار است، و اضافه بر آن هر سال متن کامل گفتههای سالانهٔ من بطور جداگانه منتشر میشود. با این همه ضروری میدانم که اضافه بر مطالبی که بطور پراکنده در فرصتهای مختلف و به مناسبتهای مختلف گفته میشود، مجموعهای از بررسیها و تحلیلهای لازم را در مورد مسائل بنیادی امروز و فردای کشور بصورت کتابی مستقل در دسترس عمومی قرار دهم.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
شانزده سال پیش نخستین کتاب من بنام «مأموریت برای وطنم»، و یازده سال پیش کتاب دوم من بنام «انقلاب سفید» انتشار یافت. کتاب اول بیشتر مربوط به گذشته، و کتاب دوم مربوط به حال بود. امروز لازم میدانم سومین کتاب خود را - که بیشتر مربوط به آینده میشود- در دسترس ملت ایران بگذارم.
آنچه مرابدین کار وامیدارد، توجه بدین واقعیت است که هر فردایرانی برای ایفای رسالتی که در برابر کشور خود و فرزندان خود و در عین حال در برابر جامعهٔ بشری بعهده دارد ، میباید آشنائی همه جانبهای با اصول و ضوابطی که جامعهٔ امروز و فردای ایران و جهان بر پایهٔ آنها پیریزی شده است داشته باشد.
وقتی که یک اجتماع مرکب از مردمی کاملا آگاه به حقوق و در عین حال به وظائف و مسئولیتهای خویش باشد، انجام هر کار بزرگی در چنین اجتماع طبعاً مستلزم شرکت آزادانه و آگاهانهٔ همهٔ این مردم خواهد بود.
برای تحقق این شرکت آگاهانه، ضروری است که افکار عمومی با همهٔ واقعیات حاکم بر حیات جامعه، با آرمانهای ملی، بابر نامههای کار مملکت و جنبههای مختلف سیاسی و اجتماعی آنها، با امکانات و محدودیتها، و با عوامل قدرت وضعف خود کاملاً آشنا باشد. ممکن است این واقعیتها همیشه مطلوب نباشد، ولی ناگفته ماندن آنها مسلماً نامطلوبتر است. بدین جهت گفتگوی منظم و مستمر من و ملتم، امری نه تنها منطقی بلکه ضروری است.
البته این گفتگو از راه وسائل ارتباط جمعی کشور بطور تقریباً مرتب برقرار است، و اضافه بر آن هر سال متن کامل گفتههای سالانهٔ من بطور جداگانه منتشر میشود. با این همه ضروری میدانم که اضافه بر مطالبی که بطور پراکنده در فرصتهای مختلف و به مناسبتهای مختلف گفته میشود، مجموعهای از بررسیها و تحلیلهای لازم را در مورد مسائل بنیادی امروز و فردای کشور بصورت کتابی مستقل در دسترس عمومی قرار دهم.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
همگام با رضاشاه دوم
صفحات ۷ و ۸ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین: @SiasatTalkh
صفحات ۷ و ۸ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
کتاب حاضر هنگامی انتشار مییابد که پانزده سال از آغاز بزرگترین تحول اجتماعی و تاریخ ایران گذشته و بر اثر این تحول که «انقلاب شاه و ملت» نام گرفته است، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعهٔ ما بکلی دگرگون شده است. در این مدت جامعهٔ ایرانی بصورتی بنیادی تغییر شکل پیدا کرده و بافت مادی و معنوی این جامعه با شرایطی کاملا تازه تطبیق یافته است. در نتیجه طبعاً در دیدگاهها ، روشها و برنامهها نیز دگرگونی اساسی پدید آمده است.
به موازات این تحول، وضع جهانی که ما در آن بسر میبریم نیز تغییری شگرف یافته است. کشورهای متعدد تازهای در این فاصله وارد خانواده جهانی ملل شدهاند، و از این راه معادلات سیاسی و اقتصادی جهان پانزده سال پیش تا حد زیادی برهم خورده است. امروز دنیا خود را آشکارا در نخستین مراحل عمر تازهای مییابد که الزاما ضوابط و روشهای نوینی را نیز همراه دارد.
کشور ما در این مدت بصورت یکی از قدرتهای مؤثر صحنهٔ سیاست بینالمللی در آمده است که دیگر هیچکس نمیتواند نقش آن را نادیده بگیرد. این موقعیت جهانی: طبعاً مسئولیتهایی جهانی نیز برای ما به همراه آورده است.
از نظر داخلی، ما اکنون دست در کار یکی از بزرگترین آزمایشهای اجتماعی و اقتصادی دنیای امروز هستيم، آزمایشی که میباید جامعهٔ ما را در مدتی کوتاه بصورت یکی از پیشرفته ترین و مرفه ترین جوامع جهان در آورد.
در چنین شرایطی، آیا عظمت هدف و دشواری تلاش، میباید یا میتواند ما را از ادامهٔ این راه باز دارد، یا دستکم به کاهشی در سطح هدف و بالنتيجه در کمیت و یا کیفیت این تلاش وادار کنند؟ من چنین احتمالی را باور نمیکنم. و فکر نمیکنم که هیچ ایرانی نیز غیر از این بیندیشد، زیرا ایرانی بودن به مفهوم واقعی آن مستلزم پذیرش آزادانهٔ رسالتی است که تاریخ کهن این ملت و ارزشهای جاودانی مدنی و اخلاقی آن بر عهدهٔ فرد فرد مردم ایران نهاده است. با اتکاء بدین میراث سنگین ارزشهای کهن، چگونه برای ما پذیرفتنی میتواند بود که در نیمهٔ راه مقصود بمانیم و همواره دیگرانی را فراروی خود داشته باشیم؟ چگونه میتوانیم در تلاشی مقدس برای تأمین سرفرازی و نیکبختی نسلهای آیندهٔ ایرانی، از پای بایستیم و شاهد پیشروی رهروان دیگری باشیم که چه از نظر اصالت تاریخی و چه از لحاظ ارزشهای فردی و فکری هیچ امتیازی بر ما ندارند؟
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
* توضیح: متن کتاب از صفحهٔ ۶ شروع میشود، صفحات قبل از آن مربوط به مشخصات و شناسنامهٔ کتاب هستند.
@SiasatTalkh
کتاب حاضر هنگامی انتشار مییابد که پانزده سال از آغاز بزرگترین تحول اجتماعی و تاریخ ایران گذشته و بر اثر این تحول که «انقلاب شاه و ملت» نام گرفته است، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعهٔ ما بکلی دگرگون شده است. در این مدت جامعهٔ ایرانی بصورتی بنیادی تغییر شکل پیدا کرده و بافت مادی و معنوی این جامعه با شرایطی کاملا تازه تطبیق یافته است. در نتیجه طبعاً در دیدگاهها ، روشها و برنامهها نیز دگرگونی اساسی پدید آمده است.
به موازات این تحول، وضع جهانی که ما در آن بسر میبریم نیز تغییری شگرف یافته است. کشورهای متعدد تازهای در این فاصله وارد خانواده جهانی ملل شدهاند، و از این راه معادلات سیاسی و اقتصادی جهان پانزده سال پیش تا حد زیادی برهم خورده است. امروز دنیا خود را آشکارا در نخستین مراحل عمر تازهای مییابد که الزاما ضوابط و روشهای نوینی را نیز همراه دارد.
کشور ما در این مدت بصورت یکی از قدرتهای مؤثر صحنهٔ سیاست بینالمللی در آمده است که دیگر هیچکس نمیتواند نقش آن را نادیده بگیرد. این موقعیت جهانی: طبعاً مسئولیتهایی جهانی نیز برای ما به همراه آورده است.
از نظر داخلی، ما اکنون دست در کار یکی از بزرگترین آزمایشهای اجتماعی و اقتصادی دنیای امروز هستيم، آزمایشی که میباید جامعهٔ ما را در مدتی کوتاه بصورت یکی از پیشرفته ترین و مرفه ترین جوامع جهان در آورد.
در چنین شرایطی، آیا عظمت هدف و دشواری تلاش، میباید یا میتواند ما را از ادامهٔ این راه باز دارد، یا دستکم به کاهشی در سطح هدف و بالنتيجه در کمیت و یا کیفیت این تلاش وادار کنند؟ من چنین احتمالی را باور نمیکنم. و فکر نمیکنم که هیچ ایرانی نیز غیر از این بیندیشد، زیرا ایرانی بودن به مفهوم واقعی آن مستلزم پذیرش آزادانهٔ رسالتی است که تاریخ کهن این ملت و ارزشهای جاودانی مدنی و اخلاقی آن بر عهدهٔ فرد فرد مردم ایران نهاده است. با اتکاء بدین میراث سنگین ارزشهای کهن، چگونه برای ما پذیرفتنی میتواند بود که در نیمهٔ راه مقصود بمانیم و همواره دیگرانی را فراروی خود داشته باشیم؟ چگونه میتوانیم در تلاشی مقدس برای تأمین سرفرازی و نیکبختی نسلهای آیندهٔ ایرانی، از پای بایستیم و شاهد پیشروی رهروان دیگری باشیم که چه از نظر اصالت تاریخی و چه از لحاظ ارزشهای فردی و فکری هیچ امتیازی بر ما ندارند؟
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
* توضیح: متن کتاب از صفحهٔ ۶ شروع میشود، صفحات قبل از آن مربوط به مشخصات و شناسنامهٔ کتاب هستند.
@SiasatTalkh
همگام با رضاشاه دوم
صفحات ۹ و ۱۰ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین: @SiasatTalkh
صفحات ۹ و ۱۰ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
بنابراین ما این راه دشوار ولی پر افتخار را تا به آخر خواهیم پیود، و به هیچ عاملی اجازهٔ جلوگیری از پیشرفت این تلاش زندگیساز را نخواهیم داد. ولی هشیار باشیم که انجام این تعهد واقعا چه مفهومی دارد، و پیروزی در این راه برای ما با چه وظائف و مسئولیتهایی همراه است، و چه آمادگیها و کوششهایی را ایجاب میکند؟ آسان گرفتن کاری که آسان نیست، محکوم کردن آن به شکست است، و اگر واقعا در دستیابی به يك هدف بزرگ مصمم باشیم، میباید در درجهٔ اول آمادگی روحی لازم را در حدی متناسب با عظمت هدف و نیرومندی تصمیم خود داشته باشیم.
پیش از هر چیز، بینیم که ما در این مسابقۀ جهانی توسعه و ترقی در چه شرایطى هستيم، وبعد نتیجهگیری کنیم که در این شرایط برای نیل به هدف به چه نوع و چه مقدار بسیج مادی و معنوی نیاز داریم؟
همه میدانیم که ایران عصر نوین، تنها اندکی بیش از نیم قرن پیش پا به وجود گذاشت. در آن هنگام جامعهٔ ایرانی در وضعی قرار داشت که از دیدگاه تاریخ میباید بدان انحطاط تقریباً کامل نام داد. از نظر سیاسی، کشور ما در آستانهٔ از دست دادن رسمی آن استقلالی بود که عملاً نیز از مدتها پیش جز اسمی از آن باقی نبود. حکومت مرکزی و نیروی دفاعی و خزانهٔ مملکتی، فقط از نظر تشریفاتی و در روی کاغذ وجود داشت. از لحاظ اقتصادی این کشور یکی از ضعیفترین و کم درآمدترین ممالک جهان بود، و از نظر اجتماعی، رواج فقر، جهل، بیسوادی، بیماری، گرسنگی، خرافات، ارتشاء ، خیانت و بیگانه پرستی، جامعهٔ ایرانی را تا حد عقب افتادهترین جوامع دنیا پائین برده بود.
درست در همان موقع دولتهای صنعتی و ثروتمند جهان امروز در مراحل بسیار پیشرفتهای از ترقی بودند. نخستین انقلاب صنعتی عصر حاضر و رونق اقتصادی ناشی از آن که در انگلستان آغاز شده بود به تمام جهان غرب گسترش یافته بود. صنعت، بازرگانی، آموزش، بهداشت و ساير مظاهر یک تمدن مترقی، در کشورهای غربی در بالاترین سطحی بود که جامعهٔ بشری تا آن تاریخ بیاد داشت. شکوفایی بیسابقهٔ اقتصادی، همراه با آموزش و فرهنگی پیشرفته، جوامع این کشورها را در مقامی قرار داده بود که اصولا با مقام ایران قابل مقایسه نبود، وجود سیستم استعماری نیز که در آن هنگام در اوج قدرن خود بود بموازات افزایش فقر و عقب ماندگی ملل مستعمره رونق اقتصادی کشورهای صاحب مستعمره را زیادتر میکرد.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
* توضیح: متن کتاب از صفحهٔ ۶ شروع میشود، صفحات قبل از آن مربوط به مشخصات و شناسنامهٔ کتاب هستند
@SiasatTalkh
بنابراین ما این راه دشوار ولی پر افتخار را تا به آخر خواهیم پیود، و به هیچ عاملی اجازهٔ جلوگیری از پیشرفت این تلاش زندگیساز را نخواهیم داد. ولی هشیار باشیم که انجام این تعهد واقعا چه مفهومی دارد، و پیروزی در این راه برای ما با چه وظائف و مسئولیتهایی همراه است، و چه آمادگیها و کوششهایی را ایجاب میکند؟ آسان گرفتن کاری که آسان نیست، محکوم کردن آن به شکست است، و اگر واقعا در دستیابی به يك هدف بزرگ مصمم باشیم، میباید در درجهٔ اول آمادگی روحی لازم را در حدی متناسب با عظمت هدف و نیرومندی تصمیم خود داشته باشیم.
پیش از هر چیز، بینیم که ما در این مسابقۀ جهانی توسعه و ترقی در چه شرایطى هستيم، وبعد نتیجهگیری کنیم که در این شرایط برای نیل به هدف به چه نوع و چه مقدار بسیج مادی و معنوی نیاز داریم؟
همه میدانیم که ایران عصر نوین، تنها اندکی بیش از نیم قرن پیش پا به وجود گذاشت. در آن هنگام جامعهٔ ایرانی در وضعی قرار داشت که از دیدگاه تاریخ میباید بدان انحطاط تقریباً کامل نام داد. از نظر سیاسی، کشور ما در آستانهٔ از دست دادن رسمی آن استقلالی بود که عملاً نیز از مدتها پیش جز اسمی از آن باقی نبود. حکومت مرکزی و نیروی دفاعی و خزانهٔ مملکتی، فقط از نظر تشریفاتی و در روی کاغذ وجود داشت. از لحاظ اقتصادی این کشور یکی از ضعیفترین و کم درآمدترین ممالک جهان بود، و از نظر اجتماعی، رواج فقر، جهل، بیسوادی، بیماری، گرسنگی، خرافات، ارتشاء ، خیانت و بیگانه پرستی، جامعهٔ ایرانی را تا حد عقب افتادهترین جوامع دنیا پائین برده بود.
درست در همان موقع دولتهای صنعتی و ثروتمند جهان امروز در مراحل بسیار پیشرفتهای از ترقی بودند. نخستین انقلاب صنعتی عصر حاضر و رونق اقتصادی ناشی از آن که در انگلستان آغاز شده بود به تمام جهان غرب گسترش یافته بود. صنعت، بازرگانی، آموزش، بهداشت و ساير مظاهر یک تمدن مترقی، در کشورهای غربی در بالاترین سطحی بود که جامعهٔ بشری تا آن تاریخ بیاد داشت. شکوفایی بیسابقهٔ اقتصادی، همراه با آموزش و فرهنگی پیشرفته، جوامع این کشورها را در مقامی قرار داده بود که اصولا با مقام ایران قابل مقایسه نبود، وجود سیستم استعماری نیز که در آن هنگام در اوج قدرن خود بود بموازات افزایش فقر و عقب ماندگی ملل مستعمره رونق اقتصادی کشورهای صاحب مستعمره را زیادتر میکرد.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
* توضیح: متن کتاب از صفحهٔ ۶ شروع میشود، صفحات قبل از آن مربوط به مشخصات و شناسنامهٔ کتاب هستند
@SiasatTalkh
صفحهٔ ۱۱ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
در بیست سالهٔ اول این دوران پنجاه و پنج ساله. مساعی کشور ما در درجهٔ اول میبایست الزاماً صرف خنثی کردن آثار منفی گذشته و استقرار يک وضع عادی امنیتی و اقتصادی و اجتماعی شود، بطوریکه عملاً وقت کافی برای سازندگی وجود نداشت، و شاید امکانات و شرایط نیز این اجازه را جز در مقیاس محدودی نمیداد. تازه با شبیخون جنگ دوم جهانی، نتایج همین کوششها هم تا حد زیادی بهدر رفت و بار دیگر هرج و مرج، نا امنی، ارتجاع، نفوذ بیگانگان، نابسامانی اقتصادی و رکود هر گونه فعالیت مثبت جامعهٔ ما را به سیر قهقرایی واداشت، در حالیکه در همین مدت بیست ساله جوامع پیشرفتهٔ جهان غرب باز هم پیشرفتهتر و از نظر اقتصادی و اجتماعی نیرومندتر شدند.
دوران پس از جنگ، دوران رونق اقتصادی بیسابقهای در کشورهای صنعتی بود که حتی برای خود آنها نیز باور کردنی نبود، و در فصل بعد توضیح خواهم داد که چه عواملی این جهش عظیم را باعث گردید. بهرحال این جهشی بود که باز هم فاصلهٔ ما را با جهان پیشرفته زیادتر و امکانات ما را در این مسابقۀ سرنوشت کمتر کرد.
دوران واقعی تلاش کشور ما در راه سازندگی و پیشرفت، بطور کلی از ۲۸ امرداد ۲۵۱۲ و بطور قاطع از ششم بهمن ۲۵۲۱ آغاز شد. بدین ترتیب اکنون فقط پانزده سال است که ملت ایران مصممانه در مسابقۀ جهانی ترقی و تکامل شرکت جسته است، در حالیکه این مسابقه را ملل پیشرفتهٔ عصر ما در حدود دو قرن پیش و گاه حتی قبل از آن آغاز کرده بودند.
طبیعی است که بدین ترتیب فاصلهای که ما را از این کشورها جدا میکند بسیار زیاد است. تازه نباید از توجه بدین واقعیت غافل باشیم که در همان ضمن که ما برای پر کردن این فاصله میکوشیم، حریفان ما نیز شتابان به پیش میروند، و در این راه به اقتضای پیشرفتگی کنونی خود از شرایط و امکاناتی بسیار بیشتر و مساعدتر برخوردارند. بنابراین پر کردن این فاصلهٔ دوم نیز الزامی مزید بر الزام قبلی است.
از توجه به مجموع این واقعیات چه نتیجهگیری میتوان کرد؟
نخست اینکه آگاهی بر سنگینی و دشواری کار، میباید به همان نسبت بر قدرت تصمیم و ارادهٔ ما، بر همت و جسارت ما، بر سر سختی و پافشاری ما بیفزاید، زیرا چنانکه گفتم جنبهٔ دیگر مسئله، یعنی پائین آوردن هدف و رضایت به کسب نتیجهای محدودتر ولو سهلالوصولتر ، اساساً برای ما قابل طرح نیست.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
در بیست سالهٔ اول این دوران پنجاه و پنج ساله. مساعی کشور ما در درجهٔ اول میبایست الزاماً صرف خنثی کردن آثار منفی گذشته و استقرار يک وضع عادی امنیتی و اقتصادی و اجتماعی شود، بطوریکه عملاً وقت کافی برای سازندگی وجود نداشت، و شاید امکانات و شرایط نیز این اجازه را جز در مقیاس محدودی نمیداد. تازه با شبیخون جنگ دوم جهانی، نتایج همین کوششها هم تا حد زیادی بهدر رفت و بار دیگر هرج و مرج، نا امنی، ارتجاع، نفوذ بیگانگان، نابسامانی اقتصادی و رکود هر گونه فعالیت مثبت جامعهٔ ما را به سیر قهقرایی واداشت، در حالیکه در همین مدت بیست ساله جوامع پیشرفتهٔ جهان غرب باز هم پیشرفتهتر و از نظر اقتصادی و اجتماعی نیرومندتر شدند.
دوران پس از جنگ، دوران رونق اقتصادی بیسابقهای در کشورهای صنعتی بود که حتی برای خود آنها نیز باور کردنی نبود، و در فصل بعد توضیح خواهم داد که چه عواملی این جهش عظیم را باعث گردید. بهرحال این جهشی بود که باز هم فاصلهٔ ما را با جهان پیشرفته زیادتر و امکانات ما را در این مسابقۀ سرنوشت کمتر کرد.
دوران واقعی تلاش کشور ما در راه سازندگی و پیشرفت، بطور کلی از ۲۸ امرداد ۲۵۱۲ و بطور قاطع از ششم بهمن ۲۵۲۱ آغاز شد. بدین ترتیب اکنون فقط پانزده سال است که ملت ایران مصممانه در مسابقۀ جهانی ترقی و تکامل شرکت جسته است، در حالیکه این مسابقه را ملل پیشرفتهٔ عصر ما در حدود دو قرن پیش و گاه حتی قبل از آن آغاز کرده بودند.
طبیعی است که بدین ترتیب فاصلهای که ما را از این کشورها جدا میکند بسیار زیاد است. تازه نباید از توجه بدین واقعیت غافل باشیم که در همان ضمن که ما برای پر کردن این فاصله میکوشیم، حریفان ما نیز شتابان به پیش میروند، و در این راه به اقتضای پیشرفتگی کنونی خود از شرایط و امکاناتی بسیار بیشتر و مساعدتر برخوردارند. بنابراین پر کردن این فاصلهٔ دوم نیز الزامی مزید بر الزام قبلی است.
از توجه به مجموع این واقعیات چه نتیجهگیری میتوان کرد؟
نخست اینکه آگاهی بر سنگینی و دشواری کار، میباید به همان نسبت بر قدرت تصمیم و ارادهٔ ما، بر همت و جسارت ما، بر سر سختی و پافشاری ما بیفزاید، زیرا چنانکه گفتم جنبهٔ دیگر مسئله، یعنی پائین آوردن هدف و رضایت به کسب نتیجهای محدودتر ولو سهلالوصولتر ، اساساً برای ما قابل طرح نیست.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
صفحهٔ ۱۲ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
دوم اینکه پیروزی در این مسابقۀ سرنوشت، نیازمند بسیج همهٔ نیروهای مادی و معنوی، همهٔ ارزشها، همهٔ استعدادها و همهٔ امکانات ملی است، بطوریکه هیچ نیروی سازنده و مثبت به هیچ صورت و در هیچ مورد از این بسیج بیرون نماند، آنهم بدین صورت که نه تنها سهم خویش را در مقیاسی عادی بعهده گیرد، بلکه ایفای این سهم را در گسترده ترین و قاطعترین صورت آن متقبل شود.
شرایط بسیار مساعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، که پشتوانه پیروزی این تلاش سرنوشت ساز است، در پرتو تحولات پانزده ساله گذشته و بازتاب آنها در سیاست و اقتصاد کشور برای ملت ما کاملاً آماده شده است. هدف ما روشن، و برنامه های ما برای نیل به هدف نیز روشن است. فرماندهی قاطع و مصمم که شرط اصلی پیروزی در این پیکار بزرگ است، و زیربنای استواری از فرهنگ ملی و ارزشهای پایدار معنوی، نبوغ و استعداد ذاتی، امید و اعتماد روز افزون، و پیوند استوار ملت با مرکز فرماندهی خویش، همهٔ اینها بصورت عناصر الزامی این پیروزی در اختیار ما است.
ولی بالاتر از همهٔ این عوامل، و مافوق همهٔ امکانات و منابع مادی و معنوی، عامل دیگری نیز برای تضمین پیروزی ما (بشرط آنکه واقعاً خود را شایستهٔ چنین پیروزی نشان دهيم) وجود دارد، و آن عنایات خاص و لايزال الهی است که در هر هنگام که ملت ما استحقاق خود را برای برخورداری از آنها بروز داده، معجزآسا شامل حال این ملت شده است.
تاریخ هزاران سالهٔ کشور ما با زیروروها و پست و بلندهای شگرف آن گویای این حقیقت است که تنها در پرتو کرامات پروردگار این ملت توانسته است بارها و بارها از ضربتهای نابود کنندهای که نظائر آنها بسیار کشورهای دیگر را از صفحهٔ گیتی برانداخت، سالم و نیرومند سر برآورد و همچنان به ایفای رسالت جاودانی و انسانی خویش ادامه دهد.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SissatTalkh
دوم اینکه پیروزی در این مسابقۀ سرنوشت، نیازمند بسیج همهٔ نیروهای مادی و معنوی، همهٔ ارزشها، همهٔ استعدادها و همهٔ امکانات ملی است، بطوریکه هیچ نیروی سازنده و مثبت به هیچ صورت و در هیچ مورد از این بسیج بیرون نماند، آنهم بدین صورت که نه تنها سهم خویش را در مقیاسی عادی بعهده گیرد، بلکه ایفای این سهم را در گسترده ترین و قاطعترین صورت آن متقبل شود.
شرایط بسیار مساعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، که پشتوانه پیروزی این تلاش سرنوشت ساز است، در پرتو تحولات پانزده ساله گذشته و بازتاب آنها در سیاست و اقتصاد کشور برای ملت ما کاملاً آماده شده است. هدف ما روشن، و برنامه های ما برای نیل به هدف نیز روشن است. فرماندهی قاطع و مصمم که شرط اصلی پیروزی در این پیکار بزرگ است، و زیربنای استواری از فرهنگ ملی و ارزشهای پایدار معنوی، نبوغ و استعداد ذاتی، امید و اعتماد روز افزون، و پیوند استوار ملت با مرکز فرماندهی خویش، همهٔ اینها بصورت عناصر الزامی این پیروزی در اختیار ما است.
ولی بالاتر از همهٔ این عوامل، و مافوق همهٔ امکانات و منابع مادی و معنوی، عامل دیگری نیز برای تضمین پیروزی ما (بشرط آنکه واقعاً خود را شایستهٔ چنین پیروزی نشان دهيم) وجود دارد، و آن عنایات خاص و لايزال الهی است که در هر هنگام که ملت ما استحقاق خود را برای برخورداری از آنها بروز داده، معجزآسا شامل حال این ملت شده است.
تاریخ هزاران سالهٔ کشور ما با زیروروها و پست و بلندهای شگرف آن گویای این حقیقت است که تنها در پرتو کرامات پروردگار این ملت توانسته است بارها و بارها از ضربتهای نابود کنندهای که نظائر آنها بسیار کشورهای دیگر را از صفحهٔ گیتی برانداخت، سالم و نیرومند سر برآورد و همچنان به ایفای رسالت جاودانی و انسانی خویش ادامه دهد.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SissatTalkh
صفحهٔ ۱۳ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
تردید ندارم که اگر اینبار نیز ما در راه نیل به هدف مقدسی که بیگمان خواستهٔ خداوندی جز آن نیست، یعنی ساختن آیندهای پرشکوه برای فرزندان این سرزمین و تأمین نیکبختی و سربلندی آنان، و پیریزی جامعهٔ فردای ایرانی بصورت جامعه ای برخوردار از ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی، همهٔ نیروها و امکانات خویش را بسیج کنیم و به کار گیریم، تأئیدات كاملهٔ الهی در این راه ضامن پیروزی ما خواهد بود.
برای من، بعنوان ناخدای کشتی سرنوشت کشورم در اقیانوس متلاطم جهان امروز، اتکاء به عنایات الهی اساس و بنیاد همهٔ تصميمها و تلاشها است، و میدانم که تا وقتی که راه من راهی باشد که خواستهٔ او است پیشرفت در این راه حتمی خواهد بود. احساس قلبی من این است که مشیت کاملهٔ خداوندی مرا - که اگر چنین نبود قدرتی جز قدرت عادی يك فرد انسانی نداشتم - بعنوان رهبر این ملت در دوران سرنوشت ساز امروز جهان، مأمور ایفای این رسالت فرموده است، و تا وقتی که او بخواهد نه تنها هیچ نیروی سیاسی یا عامل اقتصادی بلکه حتی هیچ عامل غیر قابل پیش بینی فردی و خصوصی نیز نخواهد توانست مانع انجام این رسالت شود. این اعتقاد، ولو با هيچ ديالكتيك و استدلال مادی و علمی سازگار نباشد، جزئی از وجود روحی من است. رویدادهای گوناگون و شگرف زندگی من، برایم تردیدی نگذاشته است که یک نیروی مافوق بشری سرنوشت مرا، و ملتم را، در راهی که خود مقدر و معین فرموده است هدایت میکند، و همهٔ آنچه انجام میدهم از آن نیرویی الهام میگیرد که تا کنون ضامن موفقیت این رهبری و جهتدهندهٔ آن بوده است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
تردید ندارم که اگر اینبار نیز ما در راه نیل به هدف مقدسی که بیگمان خواستهٔ خداوندی جز آن نیست، یعنی ساختن آیندهای پرشکوه برای فرزندان این سرزمین و تأمین نیکبختی و سربلندی آنان، و پیریزی جامعهٔ فردای ایرانی بصورت جامعه ای برخوردار از ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی، همهٔ نیروها و امکانات خویش را بسیج کنیم و به کار گیریم، تأئیدات كاملهٔ الهی در این راه ضامن پیروزی ما خواهد بود.
برای من، بعنوان ناخدای کشتی سرنوشت کشورم در اقیانوس متلاطم جهان امروز، اتکاء به عنایات الهی اساس و بنیاد همهٔ تصميمها و تلاشها است، و میدانم که تا وقتی که راه من راهی باشد که خواستهٔ او است پیشرفت در این راه حتمی خواهد بود. احساس قلبی من این است که مشیت کاملهٔ خداوندی مرا - که اگر چنین نبود قدرتی جز قدرت عادی يك فرد انسانی نداشتم - بعنوان رهبر این ملت در دوران سرنوشت ساز امروز جهان، مأمور ایفای این رسالت فرموده است، و تا وقتی که او بخواهد نه تنها هیچ نیروی سیاسی یا عامل اقتصادی بلکه حتی هیچ عامل غیر قابل پیش بینی فردی و خصوصی نیز نخواهد توانست مانع انجام این رسالت شود. این اعتقاد، ولو با هيچ ديالكتيك و استدلال مادی و علمی سازگار نباشد، جزئی از وجود روحی من است. رویدادهای گوناگون و شگرف زندگی من، برایم تردیدی نگذاشته است که یک نیروی مافوق بشری سرنوشت مرا، و ملتم را، در راهی که خود مقدر و معین فرموده است هدایت میکند، و همهٔ آنچه انجام میدهم از آن نیرویی الهام میگیرد که تا کنون ضامن موفقیت این رهبری و جهتدهندهٔ آن بوده است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
همگام با رضاشاه دوم
صفحات ۱۴ و ۱۵ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین @SiasatTalkh
صفحات ۱۴ و ۱۵ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
همچنانکه چندی پیش در مصاحبهای اظهار داشتم، تشخیص من این است که مقدر است مملکت خود را با دید و تصمیمی استوار به جانب هدفی اصیل و بزرگ رهبری کنم، و تا آنجا که مسکن باشد اجازه ندهم مانعی بر سر راه این پیشرفت قرار گیرد. این نقشی است که ایفای آن بعهده من نهاده شده است، و من تا حدی که در توان خویش دارم میکوشم تا این رسالتی را که ارادهای مافوق اراده بشری به من محول فرموده است باصداقت و ایمان و هشیاری انجام دهم. موقعیت ویژهٔ من که زادهٔ قدرت نظام شاهنشاهی ایران توأم با پیوند خاص با ملت خودم است، به من اجازهٔ آن داده است که در ایفای این رسالت نیاز به عوامفریبیها و بندبازیهای سیاسی یا محاسبات کوچک و سازشهای کوتاهبینانهای که دشمن کارهای بزرگ است نداشته باشم، و برای اطمینان خاطرم فقط این احساس کافی باشد که در انجام رسالت خودم - تا وقتی که مصممانه بدین راه میروم - همواره تحت حمایت کریمانهٔ او هستم. قضاوت آنهائی که به هر ایمان و آرمانی به دیدهٔ تردید مینگرند، یا آنهایی که حتی وجود پروردگار را منکر هستند، چه برسد به اینکه اعمال مشیتش را در سرنوشت انسانها و ملتها باور کنند، برای من مطلقاً اهمیتی ندارد.
آنچه را که گفتم، چنین خلاصه میکنم که اکنون کشور ما در راه پیشرفت همهجانبهٔ خود، از آرمان نیرومند، هدف روشن، فرماندهی مصمم، شایستگی فکری، زیر بنای استوار اخلاقی و فرهنگی، شرایط رضایتبخش اقتصادی و اجتماعی، آیندهنگری و گام برداری در پیشاپیش حوادث، بهرهمند است، و میتواند به برخورداری از عنایات و تأييدات الهی نیز امیدوار باشد. آنچه در این شرایط برای پیروزی کوششها ضرورت دارد، بسیج کامل و همه جانبهٔ نیروهای مادی و معنوی ملت ایران در راه نیل به هدف است. تکرار میکنم که اگر بخواهیم به هدف نهایی خود در مدت زمان کوتاهی که مورد نظر ما است دست یابیم، تجهیز تمام نیروها و امکانات، و بکار انداختن تمام استعدادها و ارزشهای ملی، ضروری است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
همچنانکه چندی پیش در مصاحبهای اظهار داشتم، تشخیص من این است که مقدر است مملکت خود را با دید و تصمیمی استوار به جانب هدفی اصیل و بزرگ رهبری کنم، و تا آنجا که مسکن باشد اجازه ندهم مانعی بر سر راه این پیشرفت قرار گیرد. این نقشی است که ایفای آن بعهده من نهاده شده است، و من تا حدی که در توان خویش دارم میکوشم تا این رسالتی را که ارادهای مافوق اراده بشری به من محول فرموده است باصداقت و ایمان و هشیاری انجام دهم. موقعیت ویژهٔ من که زادهٔ قدرت نظام شاهنشاهی ایران توأم با پیوند خاص با ملت خودم است، به من اجازهٔ آن داده است که در ایفای این رسالت نیاز به عوامفریبیها و بندبازیهای سیاسی یا محاسبات کوچک و سازشهای کوتاهبینانهای که دشمن کارهای بزرگ است نداشته باشم، و برای اطمینان خاطرم فقط این احساس کافی باشد که در انجام رسالت خودم - تا وقتی که مصممانه بدین راه میروم - همواره تحت حمایت کریمانهٔ او هستم. قضاوت آنهائی که به هر ایمان و آرمانی به دیدهٔ تردید مینگرند، یا آنهایی که حتی وجود پروردگار را منکر هستند، چه برسد به اینکه اعمال مشیتش را در سرنوشت انسانها و ملتها باور کنند، برای من مطلقاً اهمیتی ندارد.
آنچه را که گفتم، چنین خلاصه میکنم که اکنون کشور ما در راه پیشرفت همهجانبهٔ خود، از آرمان نیرومند، هدف روشن، فرماندهی مصمم، شایستگی فکری، زیر بنای استوار اخلاقی و فرهنگی، شرایط رضایتبخش اقتصادی و اجتماعی، آیندهنگری و گام برداری در پیشاپیش حوادث، بهرهمند است، و میتواند به برخورداری از عنایات و تأييدات الهی نیز امیدوار باشد. آنچه در این شرایط برای پیروزی کوششها ضرورت دارد، بسیج کامل و همه جانبهٔ نیروهای مادی و معنوی ملت ایران در راه نیل به هدف است. تکرار میکنم که اگر بخواهیم به هدف نهایی خود در مدت زمان کوتاهی که مورد نظر ما است دست یابیم، تجهیز تمام نیروها و امکانات، و بکار انداختن تمام استعدادها و ارزشهای ملی، ضروری است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
صفحهٔ ۱۶ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
بدیهی است در این تلاش ما با دشواریهای فراوانی روبرو هستیم که نباید از سنگینی آنها غافل باشیم. کمبودهایی که زادهٔ دوران ضعف و انحطاط گذشته است، ما را از جهات مختلف صنعتی و اقتصادی و اجتماعی، و نیز از نظر کادر متخصص علمی و فنی در تنگنا گذاشته است. بیسوادی بخش مهمی از مردم هنوز مانع بزرگی در راه اثربخشی کامل کار آنهاست. در بسیاری از زمینه ها هنوز ما از تجارب کافی برخوردار نیستیم و تقریبا در همهٔ این موارد میباید تا دیر زمانی از تکنولژی جهان صنعتی كمک بگیریم، که متأسفانه صدور آن غالباً با صدور پدیدههای نامطلوب این جهان بخصوص تورم همراه است. ضرورت تقویت منظم نیروی دفاعی(که در دنیای آشفتهٔ امروز برای حفظ حاکمیت و قدرت ملی ما امری اجتناب ناپذیر است) قسمت مهمی از منابع مالی ما را جذب میکند. نظم اقتصادی غیر عادلانه و غیر منطقی جهان امروز نیز پیوسته مارا در انجام برنامههای سازندگی خود دچار اشکال میسازد.
برای اینکه پیشروی منظم ما با موفقیت توأم باشد، باید از یکطرف بر همه این مشکلات آگاهی کامل داشته باشیم، و از جانب دیگر به روشنی بدانیم که از خلال این دشواریها به چه راهی میرویم و چه وظایفی را در پیمودن پیروزمندانهٔ این راه بعهده داریم. این هردو امر مستلزم آگاهی هرچه بیشتر و هرچه بهتر افکار عمومی است و برای کمک به چنین آگاهی ملی است که کتاب حاضر نگارش یافته است.
در این کتاب مطالبی را که ضروری دانستهام، چه درباره وضع جهانی که در آن زندگی میکنیم، و چه درباره جامعهٔ خودمان و راهی که این جامعهٔ بسوی تمدن بزرگ در پیش دارد، به صورتی ساده و کاملاً قابل درک بیان کردهام . قسمت اول کتاب، تحلیلی کلی از وضع کنونی و دورنمای آینده دنیای ما است، زیرا مسلم است که مسائل کشور ما، به عنوان جزئی از خانوادهٔ جهانی ملل، به نحوی جدایی ناپذیر به وضع بینالمللی وابسته است. دنیای ما امروز به صورتی در آمده است که دیگر در آن سرنوشت هیچ جامعهای، بزرگ یا کوچک، در هر شرایط جغرافیایی و نژادی و اقتصادی و اجتماعی که باشد، مطلقاً از سرنوشت بقیهٔ جوامع جدا نیست.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
بدیهی است در این تلاش ما با دشواریهای فراوانی روبرو هستیم که نباید از سنگینی آنها غافل باشیم. کمبودهایی که زادهٔ دوران ضعف و انحطاط گذشته است، ما را از جهات مختلف صنعتی و اقتصادی و اجتماعی، و نیز از نظر کادر متخصص علمی و فنی در تنگنا گذاشته است. بیسوادی بخش مهمی از مردم هنوز مانع بزرگی در راه اثربخشی کامل کار آنهاست. در بسیاری از زمینه ها هنوز ما از تجارب کافی برخوردار نیستیم و تقریبا در همهٔ این موارد میباید تا دیر زمانی از تکنولژی جهان صنعتی كمک بگیریم، که متأسفانه صدور آن غالباً با صدور پدیدههای نامطلوب این جهان بخصوص تورم همراه است. ضرورت تقویت منظم نیروی دفاعی(که در دنیای آشفتهٔ امروز برای حفظ حاکمیت و قدرت ملی ما امری اجتناب ناپذیر است) قسمت مهمی از منابع مالی ما را جذب میکند. نظم اقتصادی غیر عادلانه و غیر منطقی جهان امروز نیز پیوسته مارا در انجام برنامههای سازندگی خود دچار اشکال میسازد.
برای اینکه پیشروی منظم ما با موفقیت توأم باشد، باید از یکطرف بر همه این مشکلات آگاهی کامل داشته باشیم، و از جانب دیگر به روشنی بدانیم که از خلال این دشواریها به چه راهی میرویم و چه وظایفی را در پیمودن پیروزمندانهٔ این راه بعهده داریم. این هردو امر مستلزم آگاهی هرچه بیشتر و هرچه بهتر افکار عمومی است و برای کمک به چنین آگاهی ملی است که کتاب حاضر نگارش یافته است.
در این کتاب مطالبی را که ضروری دانستهام، چه درباره وضع جهانی که در آن زندگی میکنیم، و چه درباره جامعهٔ خودمان و راهی که این جامعهٔ بسوی تمدن بزرگ در پیش دارد، به صورتی ساده و کاملاً قابل درک بیان کردهام . قسمت اول کتاب، تحلیلی کلی از وضع کنونی و دورنمای آینده دنیای ما است، زیرا مسلم است که مسائل کشور ما، به عنوان جزئی از خانوادهٔ جهانی ملل، به نحوی جدایی ناپذیر به وضع بینالمللی وابسته است. دنیای ما امروز به صورتی در آمده است که دیگر در آن سرنوشت هیچ جامعهای، بزرگ یا کوچک، در هر شرایط جغرافیایی و نژادی و اقتصادی و اجتماعی که باشد، مطلقاً از سرنوشت بقیهٔ جوامع جدا نیست.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
همگام با رضاشاه دوم
صفحهٔ ۱۷ و ۱۸ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین @SiasatTalkh
صفحهٔ ۱۷ و ۱۸ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
دلیل دیگر این توجه خاص به مسائل و مشکلات جهانی این است که برای رسیدن ما به هدف بزرگ خودمان، یعنی به دوران تمدن بزرگ ایران، میباید اصولاً دنیایی و بشریتی وجود داشته باشد تا ما به عنوان یکی از اعضای آن وجود داشته باشیم. ولی متأسفانه وضع دنیای ما با بحرانها و مسائل مختلف و غالباً اصولی آنطوری است که خطر چنین نابودی بالقوهای برای آن وجود دارد، و برای مواجهه با این خطر لازم است ملت ما و همهٔ ملل جهان عمیقاً متوجه این مشکلات و مسائلی که حیات جامعهٔ بشری و تمدن آنرا به نیستی تهدید میکند باشند.
قسمتهای دوم و سوم کتاب، مربوط به ایران امروز و ایران فردا است. در این هر دو قسمت نیز کوشش شده است تا مطالب از جنبههای سنگین فلسفی و تحقیقی به دور باشد و طوری نوشته شود که هر فرد ایرانی، از هر طبقه و در هر شرایط و با هر سطح آموزشی، آنها را به آسانی درک کند.
من تألیف این کتاب را، مثل کتابهای پیشین خودم، يک وظیفهٔ ملی تلقی میکنم و حتی با توجه به اینکه این کاری است که در خدمت خلق صورت میگیرد، آنرا به فتوای سعدی نوعی «عبادت» میشمارم، زیرا وضع خاص شاهنشاهی ایران ایجاب میکند که به گفتهٔ معروف کریستنسن: «يك شاه واقعی در این کشور نه تنها رئیس کشور، بلکه در عین حال يک مرشد و يک معلم برای ملت خویش باشد». من ایفای این رسالت ارشاد و تعلیم را، به اقتضای آشنایی که در وسیعترین سطح با مسائل ملی و بین المللی کشورم دارم و به علت آنکه خود طراح و بنیانگذار آن انقلاب اجتماعی هستم که همهٔ تحولات ایران امروز بازتاب آن است، با کمال میل میپذیرم، زیرا در جامعهٔ کنونی ایران مقام معلم مقامی است که حقاً مایهٔ افتخار است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
دلیل دیگر این توجه خاص به مسائل و مشکلات جهانی این است که برای رسیدن ما به هدف بزرگ خودمان، یعنی به دوران تمدن بزرگ ایران، میباید اصولاً دنیایی و بشریتی وجود داشته باشد تا ما به عنوان یکی از اعضای آن وجود داشته باشیم. ولی متأسفانه وضع دنیای ما با بحرانها و مسائل مختلف و غالباً اصولی آنطوری است که خطر چنین نابودی بالقوهای برای آن وجود دارد، و برای مواجهه با این خطر لازم است ملت ما و همهٔ ملل جهان عمیقاً متوجه این مشکلات و مسائلی که حیات جامعهٔ بشری و تمدن آنرا به نیستی تهدید میکند باشند.
قسمتهای دوم و سوم کتاب، مربوط به ایران امروز و ایران فردا است. در این هر دو قسمت نیز کوشش شده است تا مطالب از جنبههای سنگین فلسفی و تحقیقی به دور باشد و طوری نوشته شود که هر فرد ایرانی، از هر طبقه و در هر شرایط و با هر سطح آموزشی، آنها را به آسانی درک کند.
من تألیف این کتاب را، مثل کتابهای پیشین خودم، يک وظیفهٔ ملی تلقی میکنم و حتی با توجه به اینکه این کاری است که در خدمت خلق صورت میگیرد، آنرا به فتوای سعدی نوعی «عبادت» میشمارم، زیرا وضع خاص شاهنشاهی ایران ایجاب میکند که به گفتهٔ معروف کریستنسن: «يك شاه واقعی در این کشور نه تنها رئیس کشور، بلکه در عین حال يک مرشد و يک معلم برای ملت خویش باشد». من ایفای این رسالت ارشاد و تعلیم را، به اقتضای آشنایی که در وسیعترین سطح با مسائل ملی و بین المللی کشورم دارم و به علت آنکه خود طراح و بنیانگذار آن انقلاب اجتماعی هستم که همهٔ تحولات ایران امروز بازتاب آن است، با کمال میل میپذیرم، زیرا در جامعهٔ کنونی ایران مقام معلم مقامی است که حقاً مایهٔ افتخار است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
همگام با رضاشاه دوم
صفحات ۱۹ و ۲۰ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین @SiasatTalkh
صفحات ۱۹ و ۲۰ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید ایرانزمین:
دنیای کنونی ما در عین آنکه وارث گذشتهای کهن است؛ جهان کاملا تازهای است، زیرا شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی امروزی آن شرایطی است که پیش از این هرگز سابقه نداشته است. برای نخستین بار جهان ما از صورت مجموعهٔ پراکندهای از قارهها و نژادها و ملتها بدر آمده و صورت یک واحد بزرگ را با يک خانوادهٔ مشترک بشری که مسائل و مشکلات همهٔ اعضاء آن با یکدیگر ارتباط دارد پیدا کرده است. در این دنیای تازه و معیارهای کهن اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که به تمدنها و سازمانهای ملی و حکومتی مختلف تعلق دارند به سرعت با یکدیگر آشنا میشوند تا
بتوانند با هم در آمیزند و کمابیش در همدیگر ادغام شوند. و جهان ما، که برای اولین بار در تاریخ خود واقعاً صورت
«جهانی» یافته است، اکنون حالت آزمایشگاهی را دارد که در آن اندیشهها و نوجوییها پیوسته در جوشش است تا سرانجام از مجموع این آزمایشها ترکیب نوخاستهای که جامعهٔ جهانی فردا است پدید آید - یا آنکه به پیش بینی صاحبنظران بدبین، پیش از عرضهٔ چنین دستاورد بدیعی این آزمایشگاه خود و همهٔ اجزای خویش را بدست نابودی سپارد...
این هر دو احتمال با سرنوشت کشور و ملت ما مانند سرنوشت هر کشور و ملت دیگری ارتباط حیاتی دارد، بنابراین طبیعی است که مادر همهٔ تحولات جهانی و جنبه های مثبت و منفی آنهاد ذينفع باشیم و در این تحولات در حد مسئولیت و سهم خود نقش خویش را ایفا کنیم.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
دنیای کنونی ما در عین آنکه وارث گذشتهای کهن است؛ جهان کاملا تازهای است، زیرا شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی امروزی آن شرایطی است که پیش از این هرگز سابقه نداشته است. برای نخستین بار جهان ما از صورت مجموعهٔ پراکندهای از قارهها و نژادها و ملتها بدر آمده و صورت یک واحد بزرگ را با يک خانوادهٔ مشترک بشری که مسائل و مشکلات همهٔ اعضاء آن با یکدیگر ارتباط دارد پیدا کرده است. در این دنیای تازه و معیارهای کهن اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که به تمدنها و سازمانهای ملی و حکومتی مختلف تعلق دارند به سرعت با یکدیگر آشنا میشوند تا
بتوانند با هم در آمیزند و کمابیش در همدیگر ادغام شوند. و جهان ما، که برای اولین بار در تاریخ خود واقعاً صورت
«جهانی» یافته است، اکنون حالت آزمایشگاهی را دارد که در آن اندیشهها و نوجوییها پیوسته در جوشش است تا سرانجام از مجموع این آزمایشها ترکیب نوخاستهای که جامعهٔ جهانی فردا است پدید آید - یا آنکه به پیش بینی صاحبنظران بدبین، پیش از عرضهٔ چنین دستاورد بدیعی این آزمایشگاه خود و همهٔ اجزای خویش را بدست نابودی سپارد...
این هر دو احتمال با سرنوشت کشور و ملت ما مانند سرنوشت هر کشور و ملت دیگری ارتباط حیاتی دارد، بنابراین طبیعی است که مادر همهٔ تحولات جهانی و جنبه های مثبت و منفی آنهاد ذينفع باشیم و در این تحولات در حد مسئولیت و سهم خود نقش خویش را ایفا کنیم.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
صفحهٔ ۲۱ کتاب «بسوی تمدن بزرگ» اثر شاهنشاه فقید:
جهان امروز ما، که ایران اندکی بیشتر از یکصدم وسعت آن و اندکی کمتر از یکصدم جمعیت آنرا دارد، از ترکیب ۱۹۹ کشور مستقل (اعضاء سازمان ملل متحد) و چند سرزمین دیگر که مردم آنها نیز دیر یا زود به جمع ملل مستقل خواهد پیوست تشکیل شده است. این کشورها همچنانکه از نظر شرایط اجتماعی و اقتصادی با یکدیگر فرق دارند، از نظر وسعت و جمعیت و منابع و امکانات نیز بسیار نابرابرند. فیالمثل میتوان متذکر شد که مساحت پهناورترین کشور جهان (اتحاد شوروی) پنجاه میلیون برابر و جمعیت آن دویست و شصت هزار برابر کوچکترین کشور دنیا (واتیکان) است که فقط 44 هکتار مساحت و یکهزار نفر جمعیت دارد.
این کشورهای تقریباً یکصد و پنجاهگانه هر کدام وارث تاریخ و تمدن و مواريث اجتماعی و مذهبی و فرهنگی و اقتصادی خاص خود هستند. برخی از آنها تاریخ و تمدنی چندهزار ساله دارند بعضی دارای سابقهای فقط چندصدسالهاند، و گروهی نیز به کلی تازه پا به صحنهٔ تاریخ گذاشتهاند. در هر کدام از جوامع این کشورها، بدست نسلهای بیشمار و تحت تأثیر شرایط تاریخی و جغرافیایی و اقلیمی و اقتصادی و فکری و شرایط متعدد دیگری که بر آن جامعه حکمفرما بوده است، روحيه و طرز فکر و طرز زندگی خاصی پرورش یافته است که غالباً با وضع مشابه آن در جوامع دور و نزديک دیگر فرق دارد، همانطور که در بسیار موارد زبان و خط و مذهب آنان با یکدیگر متفاوت است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh
جهان امروز ما، که ایران اندکی بیشتر از یکصدم وسعت آن و اندکی کمتر از یکصدم جمعیت آنرا دارد، از ترکیب ۱۹۹ کشور مستقل (اعضاء سازمان ملل متحد) و چند سرزمین دیگر که مردم آنها نیز دیر یا زود به جمع ملل مستقل خواهد پیوست تشکیل شده است. این کشورها همچنانکه از نظر شرایط اجتماعی و اقتصادی با یکدیگر فرق دارند، از نظر وسعت و جمعیت و منابع و امکانات نیز بسیار نابرابرند. فیالمثل میتوان متذکر شد که مساحت پهناورترین کشور جهان (اتحاد شوروی) پنجاه میلیون برابر و جمعیت آن دویست و شصت هزار برابر کوچکترین کشور دنیا (واتیکان) است که فقط 44 هکتار مساحت و یکهزار نفر جمعیت دارد.
این کشورهای تقریباً یکصد و پنجاهگانه هر کدام وارث تاریخ و تمدن و مواريث اجتماعی و مذهبی و فرهنگی و اقتصادی خاص خود هستند. برخی از آنها تاریخ و تمدنی چندهزار ساله دارند بعضی دارای سابقهای فقط چندصدسالهاند، و گروهی نیز به کلی تازه پا به صحنهٔ تاریخ گذاشتهاند. در هر کدام از جوامع این کشورها، بدست نسلهای بیشمار و تحت تأثیر شرایط تاریخی و جغرافیایی و اقلیمی و اقتصادی و فکری و شرایط متعدد دیگری که بر آن جامعه حکمفرما بوده است، روحيه و طرز فکر و طرز زندگی خاصی پرورش یافته است که غالباً با وضع مشابه آن در جوامع دور و نزديک دیگر فرق دارد، همانطور که در بسیار موارد زبان و خط و مذهب آنان با یکدیگر متفاوت است.
(ادامه در پُستهای بعد) #بسوی_تمدن_بزرگ
@SiasatTalkh