نامهای به دخترانم و هم نسلانش
بخش اول
https://t.me/shirinebadiofficial
این نامه را در #بهمن ۱۳۹۸، چهل و یک سال بعد از انقلابی که من و همنسلان من به راه انداختیم، خطاب به دخترانم و همنسلانشان مینویسم. با این امید که ما را به خاطر خطایی که کردیم ببخشند.
ما را ببخشید که دنیای شما را خراب کردیم، قصدمان این نبود. میخواستیم دنیای خودمان و شما را بهتر از آنچه که بود بسازیم. اما راه را بهخطا رفتیم. مشکل در عدم شناخت از #رهبر جدیدی بود که ما، میلیونها ایرانی بدون شناخت درست از او، بدون اینکه یک کتاب از او خوانده باشیم، بدون اینکه سخنانش را در بحثهای آزاد شنیده باشیم، به دنبالش راه افتادیم و شعار «مرگ بر» و «زندهباد» سر دادیم. شاید اگر #آزادی_بیان بود و امکان خواندن آثار #روحالله_خمینی وجود داشت، اگر او در رسانهها به گفتوگوی آزاد دعوت میشد، اگر آزادی احزاب و فعالیتهای سیاسی وجود داشت شعار «مرگ بر شاه» بر سر زبانها نمیافتاد. اگر گروههای سیاسی میتوانستند روشنگری کنند، به ورطه خطرناک دنبالهروی از رهبری که نمیشناختیمش نمیافتادیم.
امروز که به گذشته مینگرم متوجه میشوم که #انقلاب، در زمانی رخ داد که وقتش نبود. اصلاحاتی که این سالها زیاد درباره آن شنیدهایم، زمانش همان چهل و اندی سال پیش بود. که اتفاقا با توجه به بیماری #شاه که خودش از روند آن خبر داشت و با توجه به مدیریت شاهپور بختیار که سابقه ایراندوستی و وطندوستی او بر کسی پوشیده نبود، زمان #اصلاحات همانوقت بود و ما میبایستی به جای #خمینی به دنبال او میرفتیم. برخلاف شعاری که آن زمان خیلی زود بر زبانها افتاد و به ناراستی ذهن مردم را گمراه کرد بختیار هرگز «نوکر بیاختیار» نبود! و همانطور که گفتم همه این مشکلات از آنجا سرچشمه گرفت که ما فرصت شناختن خمینی را نداشتیم. میپنداشتیم که رهبر دینی که لباس #روحانی بر تن دارد قابل اعتماد است زیرا #دروغ نمیگوید. فکر کردیم خمینی قرار نیست در دنیای مادی و سیاسی ما دخالتی کند. چنانچه خودش اینها را میگفت.
و همه چیز ناگهان در خدمت او در آمد. یادم است که منتظر میماندیم تا بیانیههای او را از رادیوی #بیبیسی بشنویم. وقتی او بیانیه میداد که مثلا در فلان ساعت به خیابانها بروید، ما پیامش را از رادیو بیبیسی دریافت میکردیم و اگر شاه و اطرافیانش معترض میشدند که بیبیسی در امور داخلی ایران مداخله و انقلاب را هدایت میکند، پاسخ کاملا قانعکننده بیبیسی این بود که ما اخبار هر دوطرف را پوشش میدهیم؛ هم بیانیهها و اخبار شاه و هم مخالفانش. به هر حال اتفاقی که میافتاد این بود که هزاران نفر مثل ما عصرها گوش به رادیو میدادند تا بیانیههای خمینی خوانده شود و آنها برنامه صبح روز بعد و راهپیمایی ها را بدانند.
بازخوانی این خاطرات برای این نیست که فرض را بر مقصر دانستن دیگران از جمله رادیوهای فارسیزبان بگذاریم. چون مقصر ما بودیم که ندانسته به حکومتی که از محتوایش بیخبر بودیم رای دادیم. مشکل از ما بود که به جای گوش دادن به سخنرانیهایی که تکگویی یک فرد بود، به دنبال بحث و گفتوگو با او نبودیم. یا حتی به دنبال خواندن یک کتاب از رهبر این جریان نبودیم تا عمق نگاه و نظرش برایمان روشن شود. همانطور که گفتم اگر کتابهای او در ایران چاپ و منتشر میشد و در دسترس عموم قرار می گرفت شاید این همه دنبالهرو پیدا نمیکرد و عکسش را در ماه نمیدیدند .
اما شد آنچه که نباید بشود و رسیدیم به امروز که ایران زیبا اینچنین عزادار جوانانی است که طی این سالها جان بر سر آزادی دادهاند تا آن خطای نسل ما را جبران کنند.
رسیدهایم به امروزی که جوانانمان با چه #عشق و چه سختی تحصیل می کنند، اما شغل و آینده و رفاهی که انتظارش دارند را در وطنشان نمییابند. آزادی و امنیتی که توقع دارند را در میهنشان نمیبینند. هزاران جوان ایرانی در جستجوی کار و آزادی با چشمان گریان خانه و خانواده را ترک کردهاند رفتهاند تا در اروپا و امریکا رویاهایشان را دنبال کنند و البته باعث سازندگی و آبادانی آن کشورهای میزبان شوند.
چرا؟ چون در چون در وطن جایی برای آنها نمانده است. کشور به اندازه یک خانواده صد فامیل فاسد کوچک شده و هر کسی خارج از این دایره باشد، امیدی به پیشرفت و زندگی سالم و شایسته تلاش و کرامت خود نخواهد داشت.
خمینی که در #پاریس از آزادی برای همگان صحبت می کرد به محض اینکه پایش به ایران رسید و فقط چند هفته بعد از انقلاب اعلام کرد که زنانی که در ادارات و شرکتهای دولتی کار می کنند باید روسری داشته باشند. همانروز فهمیدم که یک روحانی هم میتواند بهراحتی دروغ بگوید. یک رهبر مذهبی هم میتواند خدعه کند. و همان روز راهم را بهشخصه از این انقلاب و رهبرش جدا دانستم.
بخش اول
https://t.me/shirinebadiofficial
این نامه را در #بهمن ۱۳۹۸، چهل و یک سال بعد از انقلابی که من و همنسلان من به راه انداختیم، خطاب به دخترانم و همنسلانشان مینویسم. با این امید که ما را به خاطر خطایی که کردیم ببخشند.
ما را ببخشید که دنیای شما را خراب کردیم، قصدمان این نبود. میخواستیم دنیای خودمان و شما را بهتر از آنچه که بود بسازیم. اما راه را بهخطا رفتیم. مشکل در عدم شناخت از #رهبر جدیدی بود که ما، میلیونها ایرانی بدون شناخت درست از او، بدون اینکه یک کتاب از او خوانده باشیم، بدون اینکه سخنانش را در بحثهای آزاد شنیده باشیم، به دنبالش راه افتادیم و شعار «مرگ بر» و «زندهباد» سر دادیم. شاید اگر #آزادی_بیان بود و امکان خواندن آثار #روحالله_خمینی وجود داشت، اگر او در رسانهها به گفتوگوی آزاد دعوت میشد، اگر آزادی احزاب و فعالیتهای سیاسی وجود داشت شعار «مرگ بر شاه» بر سر زبانها نمیافتاد. اگر گروههای سیاسی میتوانستند روشنگری کنند، به ورطه خطرناک دنبالهروی از رهبری که نمیشناختیمش نمیافتادیم.
امروز که به گذشته مینگرم متوجه میشوم که #انقلاب، در زمانی رخ داد که وقتش نبود. اصلاحاتی که این سالها زیاد درباره آن شنیدهایم، زمانش همان چهل و اندی سال پیش بود. که اتفاقا با توجه به بیماری #شاه که خودش از روند آن خبر داشت و با توجه به مدیریت شاهپور بختیار که سابقه ایراندوستی و وطندوستی او بر کسی پوشیده نبود، زمان #اصلاحات همانوقت بود و ما میبایستی به جای #خمینی به دنبال او میرفتیم. برخلاف شعاری که آن زمان خیلی زود بر زبانها افتاد و به ناراستی ذهن مردم را گمراه کرد بختیار هرگز «نوکر بیاختیار» نبود! و همانطور که گفتم همه این مشکلات از آنجا سرچشمه گرفت که ما فرصت شناختن خمینی را نداشتیم. میپنداشتیم که رهبر دینی که لباس #روحانی بر تن دارد قابل اعتماد است زیرا #دروغ نمیگوید. فکر کردیم خمینی قرار نیست در دنیای مادی و سیاسی ما دخالتی کند. چنانچه خودش اینها را میگفت.
و همه چیز ناگهان در خدمت او در آمد. یادم است که منتظر میماندیم تا بیانیههای او را از رادیوی #بیبیسی بشنویم. وقتی او بیانیه میداد که مثلا در فلان ساعت به خیابانها بروید، ما پیامش را از رادیو بیبیسی دریافت میکردیم و اگر شاه و اطرافیانش معترض میشدند که بیبیسی در امور داخلی ایران مداخله و انقلاب را هدایت میکند، پاسخ کاملا قانعکننده بیبیسی این بود که ما اخبار هر دوطرف را پوشش میدهیم؛ هم بیانیهها و اخبار شاه و هم مخالفانش. به هر حال اتفاقی که میافتاد این بود که هزاران نفر مثل ما عصرها گوش به رادیو میدادند تا بیانیههای خمینی خوانده شود و آنها برنامه صبح روز بعد و راهپیمایی ها را بدانند.
بازخوانی این خاطرات برای این نیست که فرض را بر مقصر دانستن دیگران از جمله رادیوهای فارسیزبان بگذاریم. چون مقصر ما بودیم که ندانسته به حکومتی که از محتوایش بیخبر بودیم رای دادیم. مشکل از ما بود که به جای گوش دادن به سخنرانیهایی که تکگویی یک فرد بود، به دنبال بحث و گفتوگو با او نبودیم. یا حتی به دنبال خواندن یک کتاب از رهبر این جریان نبودیم تا عمق نگاه و نظرش برایمان روشن شود. همانطور که گفتم اگر کتابهای او در ایران چاپ و منتشر میشد و در دسترس عموم قرار می گرفت شاید این همه دنبالهرو پیدا نمیکرد و عکسش را در ماه نمیدیدند .
اما شد آنچه که نباید بشود و رسیدیم به امروز که ایران زیبا اینچنین عزادار جوانانی است که طی این سالها جان بر سر آزادی دادهاند تا آن خطای نسل ما را جبران کنند.
رسیدهایم به امروزی که جوانانمان با چه #عشق و چه سختی تحصیل می کنند، اما شغل و آینده و رفاهی که انتظارش دارند را در وطنشان نمییابند. آزادی و امنیتی که توقع دارند را در میهنشان نمیبینند. هزاران جوان ایرانی در جستجوی کار و آزادی با چشمان گریان خانه و خانواده را ترک کردهاند رفتهاند تا در اروپا و امریکا رویاهایشان را دنبال کنند و البته باعث سازندگی و آبادانی آن کشورهای میزبان شوند.
چرا؟ چون در چون در وطن جایی برای آنها نمانده است. کشور به اندازه یک خانواده صد فامیل فاسد کوچک شده و هر کسی خارج از این دایره باشد، امیدی به پیشرفت و زندگی سالم و شایسته تلاش و کرامت خود نخواهد داشت.
خمینی که در #پاریس از آزادی برای همگان صحبت می کرد به محض اینکه پایش به ایران رسید و فقط چند هفته بعد از انقلاب اعلام کرد که زنانی که در ادارات و شرکتهای دولتی کار می کنند باید روسری داشته باشند. همانروز فهمیدم که یک روحانی هم میتواند بهراحتی دروغ بگوید. یک رهبر مذهبی هم میتواند خدعه کند. و همان روز راهم را بهشخصه از این انقلاب و رهبرش جدا دانستم.
🔸بنا به گزارش صدای شهریور، با گذشت نزدیک به ۳ ماه از ربوده شدن فواد (رضا) چوبین، -دایی آرتین رحمانی پیانی از کشتهشدگان شنبه خونین ایذه- و کیسان شهابی، به دستور دادستان ایذه همچنان با تبدیل قرار بازداشت آنها به وثیقه مخالفت میکند. این دو جوان که تا چند روز پیش ممنوعالملاقات بودهاند، در مدت بازداشت تحت شکنجههای وحشیانه برای اخذ اعترافات جعلی قرار گرفتند.
🔸تداوم بازداشت و سرکوب فواد و کیسان، آنهم بدون تمدید قرار بازداشت، نشانگر گروگانگیری آشکار جمهوری اسلامی در جهت خاموش کردن صدای خانوادههای دادخواه ایذه است.
🔸۸ تن دیگر از جوانان بازداشتی قیام ژینا در ایذه، #بهروز_سلحشور، #بهمن_بهمنی، #محسن_احمدپور، #رسول_بداغی، #صادق_قاسمی، #وحید_عباسی، #رضا_عربپور و #اسماعیل_موسوی_نظری که توسط اطلاعات سپاه ربوده شده و تحت شکنجههای وحشیانه برای پذیرش اتهامات مانند «محاربه» و «افساد فیالارض» و «بغی» قرار داشتند همچنان در زندان شيبان #اهواز محبوس هستند.
@ShirinEbadiofficial
🔸تداوم بازداشت و سرکوب فواد و کیسان، آنهم بدون تمدید قرار بازداشت، نشانگر گروگانگیری آشکار جمهوری اسلامی در جهت خاموش کردن صدای خانوادههای دادخواه ایذه است.
🔸۸ تن دیگر از جوانان بازداشتی قیام ژینا در ایذه، #بهروز_سلحشور، #بهمن_بهمنی، #محسن_احمدپور، #رسول_بداغی، #صادق_قاسمی، #وحید_عباسی، #رضا_عربپور و #اسماعیل_موسوی_نظری که توسط اطلاعات سپاه ربوده شده و تحت شکنجههای وحشیانه برای پذیرش اتهامات مانند «محاربه» و «افساد فیالارض» و «بغی» قرار داشتند همچنان در زندان شيبان #اهواز محبوس هستند.
@ShirinEbadiofficial