"هربار که ترانه‌ای برایت سرودم،
قومی بر من تاختند
‏که چرا برای میهن شعر نمی‌سرایی؟
‏و آیا زن، چیزی به جز وطن است؟"

✍ #نزار_قبانی

t.me/shine_book 📖

👤
"آه ای سرزمینِ غم‌زده‌یِ من!
تو بودی که در یک چشم بر هم زدن
مرا از شاعری، کز عشق و دلتنگی‌هایش می‌نوشت
به شاعری تبدیل کردی‌که باید با خنجر و دشنه‌اش بنویسد!"

✍ #نزار_قبانی

t.me/shine_book 📖

🎼
‌باید کسی را پیدا کنم
دوستم داشته باشد...!
آنقدر که یکی از این شب‌های لعنتی...
آغوشش را برای من و یک دنیا خستگی بگشاید!
هیچ نگوید...
هیچ نپرسد...

✍ #نزار_قبانی

t.me/shine_book 📖

‌🎼
انکار نمی‌توانم کرد
پروانه‌ای را که در رگانم شنا می‌کند
ممنوع نمی‌توانم کرد
یاسمنی را که از شانه‌هایم بالا می‌رود
پنهان نمی‌توانم کرد
عاشقانه‌ای که زیر پیراهنم می‌تپد
نهفتنِ این همه یعنی
انفجارِ من...!

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

🎼
من از عشق نمی‌نویسم
فقط....
از تو می نویسم
و عشق
خود از کلامم زاده می‌شود

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

🎼
‌تو بزرگترین فتح در میان فتوحات منی
تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم
و در آن دفن خواهم شد...

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

👤
زن اگر دوستت داشته باشد، می‌تواند برای
پاسخ به دعوت تو برای نوشیدن قهوه، از پاریس به دمشق بیاید!
و اگر قلبش را به روی تو ببندد، خسته‌تر از آن است که یک حبه قند با تو بخورد!

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

🎼
کمی با من بنشین تا در آن
نقشه‌ی جغرافیاییِ عشق، تجدید نظر کنیم.
بنشین تا ببینیم تا کجاها مرزِ چشمانِ توست،
تا کجاها مرزِ غم­هایِ من!
کمی با من بنشین تا بر سرِ شیوه‌ای از عشق
به توافق برسیم.

✍#نزار‌_قبانی
t.me/shine_book 📖

👤
این عطر را که به خودت می‌زنی
موسیقی آرامی است با امضای خاصِ تو
که جعلش محال است...

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

🎼
و عشقِ تــو به من آموخت:
غم غربت دو چندان می شود شبها...

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

...
دوستم دارد...
✍#نزار_قبانی

@shine_book

🎼
مقصد من عشق است تو را می‌جویم...

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖

🎼
هر بار که ترانه‌ای برایت سرودم
قومم بر من تاختند!
که چرا برای میهن، شعری نمی‌سرایی؟
و آیا زن، چیزی به جز وطن است؟!

✍#نزار_قبانی
t.me/shine_book 📖