🅰:
#طنز😉
یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱
#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده
به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."
"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴…
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.
همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...
خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁
بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂
(به روایت آقای موسوی زاده)
#طنز😉
یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱
#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده
به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."
"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴…
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.
همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...
خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁
بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂
(به روایت آقای موسوی زاده)
✨امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس بی همسری را همسر بدهد، از کسانی است که خداوند عزوجل در روز قیامت، به او نظر [لطف] می افکند.😉
📚کافی ج ۵ ص ۳۳۱
#ازدواج
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
هر کس بی همسری را همسر بدهد، از کسانی است که خداوند عزوجل در روز قیامت، به او نظر [لطف] می افکند.😉
📚کافی ج ۵ ص ۳۳۱
#ازدواج
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
Forwarded from پژوهشکده طب شیعی
🅰:
#طنز😉
یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱
#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده
به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."
"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴…
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.
همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...
خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁
بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂
(به روایت آقای موسوی زاده)
#طنز😉
یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱
#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده
به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."
"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴…
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.
همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...
خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁
بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂
(به روایت آقای موسوی زاده)
🌷 سخننگاشت | برای ازدواج مجردان دائما دعا میکنم
🔻رهبر انقلاب: یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. گاهی دخترهایی به من نامه مینویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمیشود. یکی از دعاهایی که بنده دائم میکنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد؟ همهی اینها قابل علاج است. ۹۸/۵/۲۴
🏷 دیدار جمعی از فعالان حوزه خانواده
#ازدواج
💻 @khamenei_ir
🔻رهبر انقلاب: یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. گاهی دخترهایی به من نامه مینویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمیشود. یکی از دعاهایی که بنده دائم میکنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد؟ همهی اینها قابل علاج است. ۹۸/۵/۲۴
🏷 دیدار جمعی از فعالان حوزه خانواده
#ازدواج
💻 @khamenei_ir
💠 شهید ابراهیم هادی برای ازدواج کمکم کرد...💠
🌸بعد از کلی تماس و اصرار.... آمده بود دفتر انتشارات. می گفت: باید ماجرایی را برایتان بگویم. بی مقدمه گفت: سن و سال من بالا رفته بود. شغل خوبی داشتم. بارها برای ازدواج به خواستگاری رفتم. هر بار به یک مشکل بر می خوردم و ازدواج من عقب می افتاد.
🌸یک بار سر مسئله حجاب به توافق نرسیدیم. یکبار مسئله مهریه، بار دیگر تفاوت فرهنگی خانواده ها و..... دیگر مادر و خواهرم خسته شدند. خودم بیش از بقیه اذیت شدم.
🌸روزها گذشت تا اینکه دوسال قبل در اول اردیبهشت رفتم بهشت زهرا. با دوستانم بر سر مزار یادبود ابراهیم، برایش مراسم تولد برگزار کردیم. افراد بسیاری آمدند و از خاطرات ابراهیم شنیدند. خوشحال بودم که توانستم قدم کوچکی در این راه بردارم.
🌸وقتی همه رفتند، به تصویر ابراهیم خیره شدم و گفتم: شما تا زنده بودی تلاش می کردی که گره از کار مردم بازکنی، حالا هم که شهید شدی و خدا شما را زنده معرفی می کند.
🌸بعد در دلم گفتم: ابراهیم جان، همه برای تولد کادو می برند، من از تو کادو می خواهم. یک کاری کن که دفعه بعد با همسرم به دیدنت بیایم!! روز بعد یکی از دوستان تماس گرفت و خانواده ای معرفی کرد. با اینکه دیگر حوصله این کار را نداشتم اما بار دیگر با مادر و خواهرم راهی شدیم.
🌸تمام مراحل کار خوب پیش رفت. همانی بود که می خواستیم. هیچ مشکلی نبود. نه مهریه و نه موارد دیگر، هیچ اختلافی بین خانواده ها نبود. بعد از تمام صحبت ها به ما گفتند: برای صحبت های خصوصی به این اتاق بروید.
🌸به محض اینکه به همراه دخترخانم وارد اتاق شدیم، چشمم به تصویر بزرگ آقا ابراهیم بر روی دیوار افتاد!! وقتی نشستیم، به عنوان اولین سوال پرسیدم: شما ابراهیم هادی را می شناسید؟
ایشان هم با تعجب گفت: بله، شهید هادی همرزم پدرم بودند. آن ها در یک محل زندگی می کردند و بنده هم به این شهید والا مقام بسیار اعتقاد دارم و....
🌸خلاصه، هفته ی بعد بعشت زهرا (علیه السلام) رفتم. همراه با همسرم به کنار مزار یادبودش آمدیم و برای عرض تشکر، ساعتی را در کنارش نشستیم. آخر همسرم نیز مانند من، از ابراهیم خواسته بود که یک همسر مناسب برایش انتخاب کند.
✅کتاب سلام بر ابراهیم
#ازدواج
@shiatebb
🌸بعد از کلی تماس و اصرار.... آمده بود دفتر انتشارات. می گفت: باید ماجرایی را برایتان بگویم. بی مقدمه گفت: سن و سال من بالا رفته بود. شغل خوبی داشتم. بارها برای ازدواج به خواستگاری رفتم. هر بار به یک مشکل بر می خوردم و ازدواج من عقب می افتاد.
🌸یک بار سر مسئله حجاب به توافق نرسیدیم. یکبار مسئله مهریه، بار دیگر تفاوت فرهنگی خانواده ها و..... دیگر مادر و خواهرم خسته شدند. خودم بیش از بقیه اذیت شدم.
🌸روزها گذشت تا اینکه دوسال قبل در اول اردیبهشت رفتم بهشت زهرا. با دوستانم بر سر مزار یادبود ابراهیم، برایش مراسم تولد برگزار کردیم. افراد بسیاری آمدند و از خاطرات ابراهیم شنیدند. خوشحال بودم که توانستم قدم کوچکی در این راه بردارم.
🌸وقتی همه رفتند، به تصویر ابراهیم خیره شدم و گفتم: شما تا زنده بودی تلاش می کردی که گره از کار مردم بازکنی، حالا هم که شهید شدی و خدا شما را زنده معرفی می کند.
🌸بعد در دلم گفتم: ابراهیم جان، همه برای تولد کادو می برند، من از تو کادو می خواهم. یک کاری کن که دفعه بعد با همسرم به دیدنت بیایم!! روز بعد یکی از دوستان تماس گرفت و خانواده ای معرفی کرد. با اینکه دیگر حوصله این کار را نداشتم اما بار دیگر با مادر و خواهرم راهی شدیم.
🌸تمام مراحل کار خوب پیش رفت. همانی بود که می خواستیم. هیچ مشکلی نبود. نه مهریه و نه موارد دیگر، هیچ اختلافی بین خانواده ها نبود. بعد از تمام صحبت ها به ما گفتند: برای صحبت های خصوصی به این اتاق بروید.
🌸به محض اینکه به همراه دخترخانم وارد اتاق شدیم، چشمم به تصویر بزرگ آقا ابراهیم بر روی دیوار افتاد!! وقتی نشستیم، به عنوان اولین سوال پرسیدم: شما ابراهیم هادی را می شناسید؟
ایشان هم با تعجب گفت: بله، شهید هادی همرزم پدرم بودند. آن ها در یک محل زندگی می کردند و بنده هم به این شهید والا مقام بسیار اعتقاد دارم و....
🌸خلاصه، هفته ی بعد بعشت زهرا (علیه السلام) رفتم. همراه با همسرم به کنار مزار یادبودش آمدیم و برای عرض تشکر، ساعتی را در کنارش نشستیم. آخر همسرم نیز مانند من، از ابراهیم خواسته بود که یک همسر مناسب برایش انتخاب کند.
✅کتاب سلام بر ابراهیم
#ازدواج
@shiatebb
🌹🌺🌷🌹 #حدیث 🌹🌺🌷🌹
امام موسی کاظم علیه السلام :
ثَلَاثَةٌ يَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ أَوْ أَخْدَمَهُ أَوْ كَتَمَ لَهُ سِرّا
سه دسته در روز قیامت، روزی که سایه و پناهی جزء سایه خداوند نیست، در سایه و پناه خدا هستند:
1-مردی که زمینه #ازدواج برادر مسلمانش را آماده نماید.
2- مردی که به برادر مسلمانش خدمت کند.
3-کسی که سر برادر مسلمانش را بپوشاند.
خصال ص 141 – وسایل الشیعه ج 20 ، ص 46 ، ح 24994 – بحار الانوار(ط-بیروت) ج 71 ، ص 356
#ازدواج
امام موسی کاظم علیه السلام :
ثَلَاثَةٌ يَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ أَوْ أَخْدَمَهُ أَوْ كَتَمَ لَهُ سِرّا
سه دسته در روز قیامت، روزی که سایه و پناهی جزء سایه خداوند نیست، در سایه و پناه خدا هستند:
1-مردی که زمینه #ازدواج برادر مسلمانش را آماده نماید.
2- مردی که به برادر مسلمانش خدمت کند.
3-کسی که سر برادر مسلمانش را بپوشاند.
خصال ص 141 – وسایل الشیعه ج 20 ، ص 46 ، ح 24994 – بحار الانوار(ط-بیروت) ج 71 ، ص 356
#ازدواج
✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بهترین ازدواج آسان ترین آن است.
📚 نهج الفصاحه ۱۵۰۷
#ازدواج
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
بهترین ازدواج آسان ترین آن است.
📚 نهج الفصاحه ۱۵۰۷
#ازدواج
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
مولودی با تم طنز
@MEHRAB251
✨پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
مَن تزوّجَ امرئةً لايتزّوجُها الآ لِجمالِها لَمْ يَرَ فيها ما يُحبُ و مَنْ تزوجها لِمالها وکلهُ الله اليهِ فعليکمْ بذاتِ الدين.
کسي که با زني ازدواج کند و ازدواج نكرده باشد مگر براي زيبايي آن زن، آنچه را که دوست مي دارد در او نخواهد ديد و کسي که با زني به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند متعال او را به همان مال وي واگذارد، پس بر شما باد به ازدواج با زن با ايمان.
#ازدواج
📚وسائل الشيعه، ج ۳، ص ۶
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
مَن تزوّجَ امرئةً لايتزّوجُها الآ لِجمالِها لَمْ يَرَ فيها ما يُحبُ و مَنْ تزوجها لِمالها وکلهُ الله اليهِ فعليکمْ بذاتِ الدين.
کسي که با زني ازدواج کند و ازدواج نكرده باشد مگر براي زيبايي آن زن، آنچه را که دوست مي دارد در او نخواهد ديد و کسي که با زني به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند متعال او را به همان مال وي واگذارد، پس بر شما باد به ازدواج با زن با ايمان.
#ازدواج
📚وسائل الشيعه، ج ۳، ص ۶
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
من حدود27 سالگی با دوستان و خانواده رفتیم خانه سالمندان. متاسفانه سالمندان آنجا وضعیت روحی اسفناکی داشتند.اکثرا التماس می کردند ما رو چند روز از اینجا ببرید بیرون... آنچه در آنجا توجهم را جلب کرد این بود که اکثرا بچه نداشتند یا ازدواج نکرده بودند، یا بچه دار نشده بودند یا کم فرزند بوده و بچه شان را از دست داده بودند...
آن روز خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. چون خودم سنم بالا رفته بود، چند سال بود که خواستگاری نداشتم و امیدی هم به ازدواج نداشتم... با خودم گفتم چقدر تلخ...
وقتی برای اولین بار با خانواده به کربلا مشرف شدیم دعای آنها در حقم اجابت شد و شش ماه بعد ازدواج کردم و خداوند به من یک فرزند عنایت فرمود و اگرچه آرزوی خانواده پرجمعیت داشتم اما امضای خداوند پای این خواسته ام نبود.
حالا در 36 سالگی بعضی شب ها از حجم ناراحتی برای هم سن وسالانم که موفق به ازدواج نشدند خوابم نمی برد...
وقتی پیک جمعیتی دهه 60 وارد سالمندی بشود ما پیک سالمندان در ایران را خواهیم داشت که متاسفانه نسل بعدشان پرفرزند نیستند، و این یعنی نیروی جوانی برای پرستاری و مراقبت از سالمندان وجود ندارد. و در خانواده ها بعضا یک فرزند باید از دو والد سالمند خود نگهداری کند، بی فرزند ها که بماند😭...
و فاجعه سونامی سالمندی دهه شصتی ها خصوصا دختران مجردشان نزدیک است و آنها از آن بی اطلاعند... که شاید اگر اطلاع داشتند در این چند سال باقیمانده از سن باروری شان آرمانگرایی های تخیلی دهه شصتی ها را کنار می گذاشتند و حتی با ازدواج با مرد جوانتر یا مسن تر صاحب فرزند می شدند..
البته این امر برای دخترانی که جامعه با دادن ارزش بیشتر به تحصیلات و شغل نسبت به مادری و همسری از ازدواج محرومشان کرد، دشوار است و ابراهیم بت شکنی می خواهد که غل و زنجیر از پای تفکر این خانم های تحصیل کرده و شاغل باز کند تا سالمندی شان مانند جوانی در تنهایی و حسرت سپری نشود،،، و البته جوانی_ دوره شکوه و قدرت است_ و با سالمندی و رنج جسمی و تنهایی آن قابل مقایسه نیست. و نجات از آن به قیمت شنیدن حرفهای احمقانه مردمی که در پیری به داد تو نخواهند رسید می ارزد...
#فرزند_آوری
#ایران_جوان
#ازدواج
@tanakahootanasaloo
سلام
من حدود27 سالگی با دوستان و خانواده رفتیم خانه سالمندان. متاسفانه سالمندان آنجا وضعیت روحی اسفناکی داشتند.اکثرا التماس می کردند ما رو چند روز از اینجا ببرید بیرون... آنچه در آنجا توجهم را جلب کرد این بود که اکثرا بچه نداشتند یا ازدواج نکرده بودند، یا بچه دار نشده بودند یا کم فرزند بوده و بچه شان را از دست داده بودند...
آن روز خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. چون خودم سنم بالا رفته بود، چند سال بود که خواستگاری نداشتم و امیدی هم به ازدواج نداشتم... با خودم گفتم چقدر تلخ...
وقتی برای اولین بار با خانواده به کربلا مشرف شدیم دعای آنها در حقم اجابت شد و شش ماه بعد ازدواج کردم و خداوند به من یک فرزند عنایت فرمود و اگرچه آرزوی خانواده پرجمعیت داشتم اما امضای خداوند پای این خواسته ام نبود.
حالا در 36 سالگی بعضی شب ها از حجم ناراحتی برای هم سن وسالانم که موفق به ازدواج نشدند خوابم نمی برد...
وقتی پیک جمعیتی دهه 60 وارد سالمندی بشود ما پیک سالمندان در ایران را خواهیم داشت که متاسفانه نسل بعدشان پرفرزند نیستند، و این یعنی نیروی جوانی برای پرستاری و مراقبت از سالمندان وجود ندارد. و در خانواده ها بعضا یک فرزند باید از دو والد سالمند خود نگهداری کند، بی فرزند ها که بماند😭...
و فاجعه سونامی سالمندی دهه شصتی ها خصوصا دختران مجردشان نزدیک است و آنها از آن بی اطلاعند... که شاید اگر اطلاع داشتند در این چند سال باقیمانده از سن باروری شان آرمانگرایی های تخیلی دهه شصتی ها را کنار می گذاشتند و حتی با ازدواج با مرد جوانتر یا مسن تر صاحب فرزند می شدند..
البته این امر برای دخترانی که جامعه با دادن ارزش بیشتر به تحصیلات و شغل نسبت به مادری و همسری از ازدواج محرومشان کرد، دشوار است و ابراهیم بت شکنی می خواهد که غل و زنجیر از پای تفکر این خانم های تحصیل کرده و شاغل باز کند تا سالمندی شان مانند جوانی در تنهایی و حسرت سپری نشود،،، و البته جوانی_ دوره شکوه و قدرت است_ و با سالمندی و رنج جسمی و تنهایی آن قابل مقایسه نیست. و نجات از آن به قیمت شنیدن حرفهای احمقانه مردمی که در پیری به داد تو نخواهند رسید می ارزد...
#فرزند_آوری
#ایران_جوان
#ازدواج
@tanakahootanasaloo
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸تعارف!🔸
گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را #حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکردم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او #تعارف می کنی و او هم به تو #تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#ازدواج
@haerishirazi
@shiatebb
🔸تعارف!🔸
گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را #حواله کرده. من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکردم. معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او #تعارف می کنی و او هم به تو #تعارف می کند! مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟ (اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#ازدواج
@haerishirazi
@shiatebb
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 مصاحبهی "زندهباد زندگی" با یک زن موفق را #ببینید
✅ زهرا رمضانی مدرس دانشگاه و مدیر گروه جهادی در رکاب ولایت که هم خود ایشان #ازدواج_در_وقت_نیاز داشتهاند هم فرزندانشان، یکی از #زنان_موفق و فعال در دوران ماست.
🌷 خانم رمضانی چند سالی است به عنوان مدیر مرکز احیاگران سنت نبوی، معرف و واسطهی ازدواج هستند.
🔸 سجاد جعفری، فرزند دوم ایشان، مدیرعامل کارگاه تولیدی محصولات طبیعی جهان میباشند.
🔺 موضوع گفتگو: پیرامون ارتباطات خانوادگی و ازدواج آسان، معرف اصولی واسلامی
📲 شماره تماس مدیر مرکز احیاگران سنت نبوی
💢 سرکار خانم زهرا رمضانی
۰۹۳۷۱۵۹۷۷۷۰
📱 شماره تماس روابط عمومی و هماهنگی و پاسخگویی به سؤالات و وقتدهی برای مصاحبه و پرکردن فرم ازدواج
💢 سرکار خانم زادخوش
۰۹۱۹۸۰۰۸۴۴۰
❤️ کانال #مرکز_احیاگران_سنت_نبوی (ص)
ایتا ↙️
-----------*✨🌹✨*----------
https://eitaa.com/joinchat/2773155895C703a93d7ed
-----------*✨🌹✨*----------
واتساپ ↙️
-----------*✨🌹✨*----------
https://chat.whatsapp.com/D4xEIaOls56IgDAqLRmcR6
-----------*✨🌹✨*----------
@shiatebb
✅ زهرا رمضانی مدرس دانشگاه و مدیر گروه جهادی در رکاب ولایت که هم خود ایشان #ازدواج_در_وقت_نیاز داشتهاند هم فرزندانشان، یکی از #زنان_موفق و فعال در دوران ماست.
🌷 خانم رمضانی چند سالی است به عنوان مدیر مرکز احیاگران سنت نبوی، معرف و واسطهی ازدواج هستند.
🔸 سجاد جعفری، فرزند دوم ایشان، مدیرعامل کارگاه تولیدی محصولات طبیعی جهان میباشند.
🔺 موضوع گفتگو: پیرامون ارتباطات خانوادگی و ازدواج آسان، معرف اصولی واسلامی
📲 شماره تماس مدیر مرکز احیاگران سنت نبوی
💢 سرکار خانم زهرا رمضانی
۰۹۳۷۱۵۹۷۷۷۰
📱 شماره تماس روابط عمومی و هماهنگی و پاسخگویی به سؤالات و وقتدهی برای مصاحبه و پرکردن فرم ازدواج
💢 سرکار خانم زادخوش
۰۹۱۹۸۰۰۸۴۴۰
❤️ کانال #مرکز_احیاگران_سنت_نبوی (ص)
ایتا ↙️
-----------*✨🌹✨*----------
https://eitaa.com/joinchat/2773155895C703a93d7ed
-----------*✨🌹✨*----------
واتساپ ↙️
-----------*✨🌹✨*----------
https://chat.whatsapp.com/D4xEIaOls56IgDAqLRmcR6
-----------*✨🌹✨*----------
@shiatebb
1_900964249.mp4
7.8 MB
چطور قدیما عشق کافی بود حالا کافی نیست؟
به ما که رسید آسمون تپید؟
ازدواج آسانتر از آن چیزی است که پدرومادرها تصویر می کنند.
#ازدواج
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@shiatebb
به ما که رسید آسمون تپید؟
ازدواج آسانتر از آن چیزی است که پدرومادرها تصویر می کنند.
#ازدواج
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
@shiatebb
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
امشب خدا لطف نهان خود هویدا میکند
امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا میکند
امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا میکند
یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا میکند
با چشم دل در صورت او سیر معنا میکند
امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان
خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان
در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل
با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل
امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل
هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل
در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا
ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا
از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است
وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است
ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است
دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است
امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد
شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد
خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند
صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند
وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند
آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند
یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند
کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه
عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه
امشب به ملک اهل دل، مولی الموالی والی است
بر سینهی غم دست رد، شب موسم خوشحالی است
شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است
کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی است
زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است
امشب به روی مرتضی، لبهای زهرا خنده کرد
آن دل گر از غم مرده بود، از خندهی خود زنده کرد
میخانه باز و هر کسی جام مکیّف میزند
ناهید پا میکوبد و تندر به کف دف میزند
رنگینکمان چون مشتری خود را در این صف میزند
لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف میزند
آری نه تنها خاکیان، هر آسمان کف میزند
منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا
خیز و مِس خود کن طلا، آیینهات را ده جلا
عقد علی و فاطمه در آسمانها بسته شد
در آسمان کها بسته شد، در کهکشانها بسته شد
زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبانها بسته شد
راه یقینها باز شد، پای گمانها بسته شد
بازاریانِ حُسن را، دیگر دکانها بسته شد
خورشید و ماه و آسمان، آیینهگردانی کنند
چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند
بزمی که حق آراسته، الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلسآرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد همآیی بُوَد
خیل مَلک از عرش سوی فرش، فرش آوردهاند
بهر جلوس انبیا پَرهای خود گستردهاند
امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم میکند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم میکند
دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم میکند
اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم میکند
هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم میکند
امشب که گاهِ شادی بی حدّ و بی اندازه شد
با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد
امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر میدهد
یک گوهر اما از دو عالم پُر بهاتر میدهد
صرّاف کل، دردانهای بر دُرج حیدر میدهد
خود دست دختر را پدر بر دست شوهر میدهد
نی نِی، فلک خورشید را بر ماه انور میدهد
تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد
زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار شد
امشب علی در خانهی خود شمع محفل میبرد
کشتی عصمت ناخدا را سوی ساحل میبرد
مشکل گشای عالمی، حل مسائل میبرد
انسان کامل را ببین، با خود مکمل میبرد
هم آن به این دل میدهد؛ هم این از آن دل میبرد
با نغمهی جادوییاش، داوود مداحی کند
با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان
لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان
شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان
ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو
بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو
ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین
قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین
زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین
هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین
هم لاله زارِ رُو ببین، هم نافه بارِ مو ببین
هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند
روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند
✍استاد #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب خدا لطف نهان خود هویدا میکند
امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا میکند
امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا میکند
یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا میکند
با چشم دل در صورت او سیر معنا میکند
امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان
خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان
در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل
با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل
امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل
هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل
در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا
ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا
از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است
وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است
ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است
دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است
امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد
شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد
خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند
صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند
وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند
آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند
یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند
کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه
عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه
امشب به ملک اهل دل، مولی الموالی والی است
بر سینهی غم دست رد، شب موسم خوشحالی است
شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است
کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی است
زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است
امشب به روی مرتضی، لبهای زهرا خنده کرد
آن دل گر از غم مرده بود، از خندهی خود زنده کرد
میخانه باز و هر کسی جام مکیّف میزند
ناهید پا میکوبد و تندر به کف دف میزند
رنگینکمان چون مشتری خود را در این صف میزند
لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف میزند
آری نه تنها خاکیان، هر آسمان کف میزند
منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا
خیز و مِس خود کن طلا، آیینهات را ده جلا
عقد علی و فاطمه در آسمانها بسته شد
در آسمان کها بسته شد، در کهکشانها بسته شد
زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبانها بسته شد
راه یقینها باز شد، پای گمانها بسته شد
بازاریانِ حُسن را، دیگر دکانها بسته شد
خورشید و ماه و آسمان، آیینهگردانی کنند
چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند
بزمی که حق آراسته، الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلسآرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد همآیی بُوَد
خیل مَلک از عرش سوی فرش، فرش آوردهاند
بهر جلوس انبیا پَرهای خود گستردهاند
امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم میکند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم میکند
دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم میکند
اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم میکند
هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم میکند
امشب که گاهِ شادی بی حدّ و بی اندازه شد
با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد
امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر میدهد
یک گوهر اما از دو عالم پُر بهاتر میدهد
صرّاف کل، دردانهای بر دُرج حیدر میدهد
خود دست دختر را پدر بر دست شوهر میدهد
نی نِی، فلک خورشید را بر ماه انور میدهد
تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد
زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار شد
امشب علی در خانهی خود شمع محفل میبرد
کشتی عصمت ناخدا را سوی ساحل میبرد
مشکل گشای عالمی، حل مسائل میبرد
انسان کامل را ببین، با خود مکمل میبرد
هم آن به این دل میدهد؛ هم این از آن دل میبرد
با نغمهی جادوییاش، داوود مداحی کند
با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان
لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان
شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان
ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو
بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو
ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین
قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین
زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین
هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین
هم لاله زارِ رُو ببین، هم نافه بارِ مو ببین
هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند
روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند
✍استاد #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
Eitaa
ایتا - Eitaa: Join Group Chat
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
✅ پرسش و پاسخ ازدواجی با رهبر انقلاب
1⃣ به نظر شما چه زمانی برای #ازدواج مناسب هست؟
◽️هر چه زودتر بهتر! اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده [ازدواج] هر چه زودتر، انجام گیرد.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
2⃣ منظور شما از زود دقیقا چه زمانی هست؟
◽️زود که میگوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز میکنند به داشتن همسر.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
3⃣ یعنی چی؟ اینجوری که باید توی سن نوجوانی ازدواج کنن!
◽️چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
4⃣ آخه یه پسر هفده ساله که نه شغل داره نه مسکن! چجوری ازدواج کنه؟؟
◽️ ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند! نه!! اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند.
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
5⃣ من دیگه رد دادم!! کسی که خرج خودشو نداره چرا باید یکی دیگه رو بدبخت کنه؟
◽️ ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنید.
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
6⃣ ینی همینجوری دست خالی بریم خواستگاری؟ اگه خدا نرسوند چی؟
◽️این یک وعدهى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیهى وعده های الهی که به آن وعدهها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
7⃣ اصن خدا هم پولشو برسونه، ما برای ازدواج آمادگی کافی رو نداریم!
◽️ اینکه دخترها بگویند ما هنوز آمادهی ازدواج نشدهایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. این حس گریز از مسئولیت، مقداری مانع میشود از اینکه این کار انجام شود.
📆۱۳۷۹/۰۶/۲۸
8⃣ آخه الان وضعیت جامعه عوض شده! دیگه مثل قدیم نیست...
◽️ شما که جوانید، مطالبهگرید، این سنتهاى غلطى که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
9⃣ آقا تسلیم!! حالا پدر و مادرها رو چیکار کنیم؟ اونا زیر بار نمیرن...
◽️ به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛
من خواهش میکنم
و تقاضا میکنم
از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند.
ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند!
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
https://eitaa.com/shiatebb
1⃣ به نظر شما چه زمانی برای #ازدواج مناسب هست؟
◽️هر چه زودتر بهتر! اسلام اصرار دارد بر این که این پدیده [ازدواج] هر چه زودتر، انجام گیرد.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
2⃣ منظور شما از زود دقیقا چه زمانی هست؟
◽️زود که میگوییم یعنی از همان وقتی که دختر و پسر احساس نیاز میکنند به داشتن همسر.
📆۱۳۸۰/۱۲/۰۹
3⃣ یعنی چی؟ اینجوری که باید توی سن نوجوانی ازدواج کنن!
◽️چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
4⃣ آخه یه پسر هفده ساله که نه شغل داره نه مسکن! چجوری ازدواج کنه؟؟
◽️ ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند! نه!! اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند.
📆۱۳۹۲/۰۸/۰۸
5⃣ من دیگه رد دادم!! کسی که خرج خودشو نداره چرا باید یکی دیگه رو بدبخت کنه؟
◽️ ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنید.
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
6⃣ ینی همینجوری دست خالی بریم خواستگاری؟ اگه خدا نرسوند چی؟
◽️این یک وعدهى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیهى وعده های الهی که به آن وعدهها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
7⃣ اصن خدا هم پولشو برسونه، ما برای ازدواج آمادگی کافی رو نداریم!
◽️ اینکه دخترها بگویند ما هنوز آمادهی ازدواج نشدهایم، پسرها بگویند ما هنوز عقل زندگی نداریم، حرفهای منطقی آن چنانی نیست. نه، جوانها آمادگی هم دارند، خیلی هم خوبند. این حس گریز از مسئولیت، مقداری مانع میشود از اینکه این کار انجام شود.
📆۱۳۷۹/۰۶/۲۸
8⃣ آخه الان وضعیت جامعه عوض شده! دیگه مثل قدیم نیست...
◽️ شما که جوانید، مطالبهگرید، این سنتهاى غلطى که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه بهوجود بیاید.
📆۱۳۹۳/۰۵/۰۱
9⃣ آقا تسلیم!! حالا پدر و مادرها رو چیکار کنیم؟ اونا زیر بار نمیرن...
◽️ به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛
من خواهش میکنم
و تقاضا میکنم
از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند.
ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند!
📆۱۳۹۴/۰۴/۲۰
https://eitaa.com/shiatebb
Eitaa
ایتا - پژوهشکده طب شیعی 🌿
پیام رسان ایرانی ایتا Eitaa
مولودی با تم طنز
@MEHRAB251
Forwarded from پژوهشکده طب شیعی
✨پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
بهترین ازدواج آسان ترین آن است.
📚 نهج الفصاحه ۱۵۰۷
#ازدواج
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb
بهترین ازدواج آسان ترین آن است.
📚 نهج الفصاحه ۱۵۰۷
#ازدواج
🆔 @kalam_masoom
@shiatebb