درگاه اشعار ناب آیینے و مقاتل
733 subscribers
1.25K photos
75 videos
2.52K files
11.1K links
برای ارتباط با خادمان درگاه و تبادل از طریق زیر اقدام فرمائید.


@mohammadi_abdolreza


https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
Download Telegram
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

هر چه بود از در و دیوار خودم فهمیدم
حاجتی نیست به انکار خودم فهمیدم

راز حبس نَفَس و علت جوشیدن خون
از فرورفتن مسمار خودم فهمیدم

این که یک حادثه رخ داده در آن کوچۀ تنگ
از نهان کردن رخسار خودم فهمیدم

همه گویند دگر رفتنی است این بیمار
به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم

این که دیگر نزنی شانه به موی زینب
از قنوتت به شب تار خودم فهمیدم

از چه لبخند به تابوت زدی بعد سه ماه؟
حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
🔸شاعر:
#سیدعلی_احمدی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

شب بود و می رفتند مادر رابشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند

شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند

تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر را بشویند

باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟

گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟


https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
من غريبم غربتم از ابتدايش خوب نيست
دردل هاي غريبان انتهايش خوب نيست

حكمت حق است و من هم بي گلايه آمده ام
راضيم بر حكمتش چون و چرايش خوب نيست

خانه غربت زده يعني همين جا فضه جان
خانه ام بي فاطمه اصلا بنايش خوب نيست

روي بستر ديدمش لاغرتر از ديروز بود
اشتهايش كم شده ياكه غذايش خوب نيست؟

آدم تنها فقط غم دارد و غم مي خورد
دركنارش باش تنهايي برايش خوب نيست

زينبم ديشب به من ميگفت مادر در نماز
از ته قلبش دعا كرده دعايش خوب نيست

من دلم پر ميكشد تا كه صدايم ميزند
همسرم مثل قديم حتي صدايش خوب نيست

فضه جان از بسترشخونآبه هارا پاك كن
فاطمه اين روزهاحال و هوايش خوب نيست
https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

حسین خیریان
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

سینه ی زخمیِ مسمار عواقب دارد
ضربه های در و دیوار عواقب دارد

بعد از آن کوچه ی باریک و قباله وقتی
می شود حادثه تکرار عواقب دارد

هیزم و شعله و دود و لگد وشش ماهه
مادر و حمله ی اغیار عواقب دارد

به زمین خوردن مجنون که امری عادیست
چون طرفداریِ از یار عواقب دارد

به زمین خورده و پا میشود از جا زهرا
خانه داریِ به ناچار عواقب دارد

قامتش خم شده حیدر به خدا حق بدهید
دیدن بستر بیمار عواقب دارد

مادری می رود اما به نظر سخت تر است
رفتن میر و علمدار عواقب دارد

بر سر عمه ی سادات همه سنگ‌ زدند
زینب و کوچه و بازار عواقب دارد

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
🔸شاعر:
#علی‌_علی_بیگی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

آورده دستی را کمی بالا به زحمت
دستی گرفته زیر دستی را به زحمت

دست دعای دختری هم رفته بالا
بلکه نیوفتد مادرش زهرا به زحمت

سخت است درد بازویش را از عزبزش
پنهان کند صدیقه ی کبری به زحمت

زینب نکن اینگونه گیسو را پریشان
مویت مرتب میشود حالا به زحمت

برخواسته از جای خود قطعاً به سختی
خوابیده در بستر اگر شبها به زحمت

خون جگر از زخم پهلویش پیداست
می ایستد وقتی که روی پا به زحمت

از تاول پایش مشخص میشود که
یا با مَشقَّت راه رفته یا به زحمت

پیراهنش هم زار خواهد زد برایش
آن شب که غسلش میدهد مولا به زحمت

مظلوم عالم بیش از الان خواهد افتاد
با رفتن انسیة الحورا به زحمت

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

🔸شاعر: ؟؟؟
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم

◼️ شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها تسلیت باد

@shersabkmaghtal
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#مصیبت_درودیوار
#شهادت
#مربع_ترکیب

دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود
که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود
دلیل های کبودش جدیدتر شده بود
در این میانه حسن نا امیدتر شده بود

همه به پهلو و او خیره بود بر رویت
همه به دست و حسن زل زده به بازویت

علی به شمع تو پروانه بود هر لحظه
حسن به کوچه غریبانه بود هر لحظه
به دست زینب تو شانه بود هر لحظه
حسین پشت در خانه بود هر لحظه

بدون یک گِله آری بدون یک کلمه
همه به فکر تو بودند و تو به فکر همه

همه به فکر تو بودند تا که پر نزنی
صفای خانه بمانی دم از سفر نزنی
به زیر گریه به یاد غم پسر نزنی
دوباره حرف دلت را به میخ در نزنی

که میخ اگر تو نبودی به جاش محسن بود
زمان آمدنش هست کاش محسن بود

تو شاهدی که چگونه به سینه در می خورد
چه خوب می شد اگر در فقط به سر می خورد
به جای قلبِ جگر گوشه بر جگر می خورد
به جای سینه به بازوم بیشتر می خورد

به جز لگد خود در اشتیاق هم دارد
دری که سوخته مسمار داغ هم دارد

سقیفه فتنه ی قوم یهود بود، نبود؟
فضای خانه پر از بوی دود بود، نبود؟
دو گونه ی تو ز سیلی کبود بود، نبود؟
یتیمی حسنین تو زود بود، نبود؟

تمام زندگی ات را نظر زدند آن روز
تو را به نیت سقط پسر زدند آن روز

نگاه رفتنت آن شب سه تا سفارش کرد
دو تا مدینه و یک کربلا سفارش کرد
به صبر، زینب خود را جدا سفارش کرد
به قبر مخفی خود جمع را سفارش کرد

علی نشست که تابوت را درست کند
رکابِ بردن یاقوت را درست کند

شب وداع به چشمم عجیب می آمد
صدای گریه ی امن یجیب می آمد
حسن به شکل حسینی غریب می آمد
مدینه بود ولی بوی سیب می آمد

حسین و کرب و بلا مطلب وداعت شد
طلوع غصه ی زینب شب وداعت شد

شب وداع دو تا دست را رها کردی
نشستی اولِ سر شیعه را دعا کردی
پسر عموی خودت را علی صدا کردی
وصیت دو پسر را به مرتضی کردی

فقط نه اینکه پر از حس می روم بودی
به فکر کاسه ی آب حسین هم بودی

به یاد روز پریشانی حسن بودی
به فکر غصه ی زینب کنار تن بودی
شب وداع چرا فکر دوختن بودی
به فکر دوختن کهنه پیرهن بودی

خدا کند که فقط دست یاری ات بکند
عصای کوچه ی بن بست یاری ات بکند

ندوز فاطمه جان این چه وقت دوختن است
سپاه آمده مشغول نعل نو زدن است
که کل کرب و بلا قتلگاه این بدن است
تمام دشت برای حسین پیرهن است

تمام کرب و بلا قبر یک نفر باشد
بگو ضریح جدیدش بزرگتر باشد

تمام سعی تو این بود تن به هم نخورد
شده به واسطه ی پیرهن به هم نخورد
به تیغ و نیزه اگر هم کفن به هم نخورد
به زیر نعل چگونه بدن به هم نخورد

هزار حیف که آن پیرهن به غارت رفت
نه پیرهن، که تمام بدن به غارت رفت

خدا به خیر کند لحظه های آخر را
خدا به خیر کند رفتن برادر را
یکی بگیرد از آن دور چشم خواهر را
که شمر بین دو دستش گرفته یک سر را

به نیزه زلف کمند است ساعتی دیگر
سری به نیزه بلند است ساعتی دیگر


https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
#سعید_پاشازاده
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مدح
#غزل

مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت

تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت

مسافری که نگاه تو بود بدرقه‌اش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت

دعای نیمه‌شبت سِیرِ آسمان می‌کرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت

بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت

حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لاله‌ای که به خونِ جگر نیاز نداشت

وجود پاک تو می‌سوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت

گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشمِ تر نیاز نداشت

برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت

میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شبِ تو به قرص قمر نیاز نداشت...

حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

#محمدجواد_غفور_زاده_شفق
🌹 @ArBaoGif

غـزل حـضرت زهرا( س)

بهترین بنده درگاه خدا فاطمه است
سینه زن ها به خدا مادر ما فاطمه است

در همه عالم امکان به خداوند قسم
صاحب اصلی عصمت؛ وحیا فاطمه است

بر سر سفره زهرا همگی مهمانیم
بانی اصلی این مرثیه ها فاطمه است

فاطمیه شده و چشم همه گریان است
علت اصلی این سوز و نوا فاطمه است

کاش من گریه کن فاطمه محشور شوم
شافع گریه کنان روز جزا فاطمه است

روز محشر که تمامی شهیدان جمعند
نام سربند تمام شهدا فاطمه است

در قیامت همگی پشت سر فاطمه ایم
روز محشر سروکار همه با فاطمه است

نه فقط روی زمین عرش خدا روضه به پاست
ذکر تسبیح ملائک همه جا فاطمه است

بعد از این فاطمیه کرب و بلا می چسبد
بانی این سفر کرب وبلا فاطمه است

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
با این غم پُر حاشیه خو میگیرم
مجبورم اگر که از تو رو میگیرم

یک گوشه حسن به حال من می‌گرید
تا با کمک فضه وضو میگیرم
@shersabkmaghtal
#مرضیه_عاطفی
#ماه_گرفتگی امشب در #تهران

دل آمده تا راه بگیرد امشب
تسبیحِ پُر از آه بگیرد امشب

از داغ خسوف ماه بی جان علی
حق دارد اگر ماه بگیرد امشب

@shersabkmaghtal
#اسماعیل_شبرنگ
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#شام_غریبان
#بعدازشهادت
#مربع_ترکیب

براي شستن تو از كجا شروع كنم
ز گيسُوانِ سرت يا ز پا شروع كنم
ز جاي سيليِ آن بي حيا شروع كنم ؟
وَ يا ز پهلوي تو بي هوا شروع كنم

كنار پيكر تو دست روي دست زنم
كسي كه خانه شده بر سرش خراب منم

چه خوب شد كه خودت رويِ سوخته شستي
شكافِ گوشة ابروي سوخته شستي
به احتياط دو پهلوي سوخته شستي
گره به روي گرهِ مويِ سوخته شستي

ولي هنوز عجب كار دارد اين بدنت
چه گريه دار شده در تن تو پيرُهنت

شبيه كعبه كنم ، فاطمه ، تنِ تو طواف
ز شعله مويِ سرت تاب خورده مثل كلاف
چگونه چينِ تنِ سوخته نمايم صاف
رسيده دست علي عاقبت به جاي غلاف

ز دستهاي يدالله ظرف آب افتاد
به ياد چادر خاكي ابوتراب افتاد

به پيش چشم يتيمان تنِ تو مي شويم
من آخرين نفس این سيبِ سوخته مي بويم
زِ زير پيرُهنت پيكر تو مي جويم
شكايتت به پدر وقتِ دفن، مي گويم

نگفتي عاقبت آمد چه بر سرت زهرا
چه كرده داغيِ مسمار با پرت زهرا

يتيم هاي تو را دورِ تو صدا كردم
كبوتران حرم را ز غم رها كردم
همينكه دخترت از پيكرت جدا كردم
قسم به جان حسين ، ياد كربلا كردم

پس از تو زخم دلِ دخترت نمك نزدند
به دخترانِ عزادار تو كتك نزدند

به كربلا همه بعد از بريدن سرها
به خيمه حمله نمودند سوي دخترها
چه تنگ شد وسط گير و دار؛ معبرها
به دست لشگريان تكّه هايِ معجرها

ميانِ تكِّة معجر چقدر گيسو بود
تمام دختركان دستشان به پهلو بود

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

#قاسم_نعمتی
کمی از خون خشک در بدن ماند
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
@shersabkmaghtal
#محسن_عرب_خالقی
#حضرت_زهرا

تو را شبانه، از این خانه، مهربان بردم
به سوی مدفنی آرام و بی نشان بردم

تو را زِ ظلمت شب سوی روشنایی ها
به روی دوش خودم چون کشان کشان بردم

منی که کَنده ام از ریشه درب خیبر را
تعجبم که چرا کُند و ناتوان بردم

دلم گرفته از این شهر و مردمانِ شهر
که دُخت سرورشان، با قدی کمان بردم

فَلَک به روی سرم شد خراب، تا رفتی
من از نبود شما رنجِ بی کران بردم

دل تمام ملائک در آسمان لَرزید
همین که پیکر تو سوی آسمان بردم

به شانه برده ولی، بازوان من می سوخت
شکسته بازوی تو، روی بازوان بردم

کبوترم، نه زمینی، که عرشی هستی تو
تو را کبوتر زخمی، به آشیان بردم

نه، اینکه پیر شدی و، کمان شدی، مُردی
نه، یاس هجده بهارم، تو را جوان بردم

به همره حَسَنینم، وَ زینبینم من
یگانه مادرشان را از این جهان بردم

وصیّتت عملی شد، امانت نبوی
تو را به نَزدِ نبی، یاس ارغوان بردم

بدون تو نه مرا هم زبان بُوَد، نه پناه
پناه خود به سوی چاه بی زبان بردم

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

مجتبی دسترنج
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا

ببین می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو  خیــلی  جـوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر  من،آســمانی،بمان

اگر  می شـود می توانی بـمان

تو  نـیلوفرانه  تـریـن  یاس  شـهر
وجود  تو  کانون  احـساس  شهر

دعا گوی  هر قـدر  نشناس شهر
نکش دست از دست دستاس شهر

نباشـی، چـه آبی چه نانـی بمان

چه شد با علی همسفر ماندنت
چه  شـد  ماجرای  سـپر ماندنـت

چه  شد پـای حـرف پـدر  ماندنـت
پس از غـصه ی پشـت  در  ماندنت

نـدارد علــی هـمزبانی بمــان
 
برای علی بی تو بـد میشود
بدون تو غم بی عـدد میشود

نرو که غــرورم لــگــد میشود
و این سـقف،سـنگ لحدمیشود

تو باید غــمم را بدانــی بمــان

چرا اشــک را آبـرو میکــنی
چرا چــادرت را رفـو میکـــنی

چرا اسـتخوان درگـلو میکــنی
چرامـــرگ را آرزو میکـــــنی

چه کم دارد این زنــدگانی بمان


https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم

🏴ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد.
@shersabkmaghtal
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_بستر_پردرد
#شهادت
#غزل

چشمی شبیه چشم تو گریان نمی شود
زهرا حریف چشم تو باران نمی شود

گیرم که نان بعد خودت هم درست شد
نان بدون فاطمه که نان نمی شود

برخیز و باز مادری ات را شروع کن
فضه حریف گریه ی طفلان نمی شود

بدجور جلوه کرده کبودی چشم تو
طوری که زیر دست تو پنهان نمی شود

معجر بزن کنار و علی را نگاه کن
خورشید زیر ابر که تابان نمی شود

فهمیده ام ز سرفه ی سنگین سینه ات
امشب نفس کشیدنت آسان نمی شود

ای استخوان شکسته ی حیدر چه می کنی؟
با کار خانه زخم تو درمان نمی شود

من خواهشم شده ست که زهرای من بمان
تو با اشاره گفته ای علی جان نمی شود

گفتم که روی خویش عیان کن ببینمت
گفتی به یک نگاه به قرآن نمی شود

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

#حسن_لطفی
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#وداع
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل

این مرگ پله پله ی تو غصه خوردنی است
این دنده ها ز روی لباست شمردنی است

چشم تو خواب دارد و خوابت نمیبرد
با سیل اشک، خواب ز چشم تو بردنی است

بر استخوان نشست جمال جلالی ات
این هیبت عظیم به خاطر سپردنی است

این زخم بد قلق، قرق زینبت شکست
بر سینه جای زخم تو، زینب فشردنی است

فامیل من برای تو خرما خریده اند
بعد از عیادت تو که گفتند مردنی است

چشم تو گود رفت که عادت کند حسین
طفلی حسین جانب گودال بردنی است

مویت ربیع الاول بعد از محرم است
غافل از اینکه گل به سر تو فسردنی است

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

#محمد_سهرابی
#روضه_حضرت_زهرا

سیلی و میخ در و آتش نگارم را گرفت
بشکند دست مغیره چون که یارم را گرفت

پیش چشمم همسرم را زد عدوی بی حیا
این جسارت هدیه ی پروردگارم را گرفت

فاطمه بود و نبودم بود و قنفذ با لگد
ضربه ای زد پشت در ایل و تبارم را گرفت

شد کبود از ضربه ها برگ گل یاس نبی
حیف شد آمد خزان باغ و بهارم را گرفت

آسمان شد روضه خوان و گریه کن عرش خدا
داغ زهرا خنده های روزگارم را گرفت

صبر کردم در عزای خاتم پیغمبران
داغ زهرا عاقبت صبر و قرارم را گرفت

در دل شب غسل میدادم به جسم یاس خود
حیف شد گلچین رسید و گلعذارم را گرفت

در کفن وقتی که پیچیدم تن زخمی او
این مصیبت روشنی شام تارم را گرفت

پایه های عرش میلرزید وقت دفن او
گریه ی آهسته امشب اختیارم را گرفت

گرچه زهرا اعتبارم بود اما رفتنش
افتخار و اعتبار و اقتدارم را گرفت


https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
سعید مرادی
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب


به سینه هر که تمنای کربلا دارد
همیشه در دل خود روضه ای به پا دارد

کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد
بدون عشق تو عالم کجا بها دارد

به غیر تو که کَرَم می چکد ز انگشتت
کجا پادشهی این همه گدا دارد

تو همچو من سر کویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد

بزن به تیغ و بسوزان دست بادم ده
بیا که این دل عاشق سر بلا دارد

اگر چه پا نزدم صحن کربلای تو را
دلش خوش است حضوری به روضه ها دارد

به عرض یار رسانید ای سبک روحان
میان قافله جایی برای ما دارد ؟

چو می رسد دلم از گردش زمانه به تنگ
دعا و عرض سلامی به کربلا دارد

همه ز لطف حسین است آبرو داریم
گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد

https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug

🔸شاعر : ؟؟؟
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا


اصلاً خودَش می خواست اینجا کَم ‌بماند
او رفت تاکه هم نماند هم بماند

عالِم ترین عَلامه ها گفتند : او رفت
تا در غمِ این عالِمه عالَم بماند

از بس که عفَّت داشت باید روضه اش هم
در چادری از جنس ابریشم بماند

(دَر)ها همه یک روضه ی بازند تا باز
این زخمِ بازِ شیعه بی مرهم بماند

در روضهْ چایِ قند پهلو هم برآن شد
تا داغمان در سینه تازه دم بماند!

بانو نشد در مهربانی سُست هرگز
تا پایه های عَرش هم محکم بماند

شُد صورتَش یک سیبِ خیلی سُرخ امّا
بخشید تا روی زمین آدم بماند

آری شکستند و شکستند و شکستند
هم حرمتَش را هم دلَش را هم... بماند!


https://t.me/joinchat/AAAAADvM0N3FEsC1JZ3Iug
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی