عصر ها
به دور از قیل و قالِ
روزمره گی ها
یک جفت چشمِ عاشق
میخواهد , دستی گرم
و دلی ڪه پا به پایت
در خلوت خیال با تـو
عشق را قدم بزند و
در
پایتخت آغوشت فرمانروایی ڪند
#مهناز_نجفی
به دور از قیل و قالِ
روزمره گی ها
یک جفت چشمِ عاشق
میخواهد , دستی گرم
و دلی ڪه پا به پایت
در خلوت خیال با تـو
عشق را قدم بزند و
در
پایتخت آغوشت فرمانروایی ڪند
#مهناز_نجفی
باز هم عشق
باز هم نوبت عاشقى
روز ى براى زيبا شدن
تنها شدن
روزى كه از شوق
چشمان مان نمناك مى شوند
و دانه هاى برف
بر گونه هامان مى ريزد
تا اشك هاى ما را بشويد
چه حالى دارد
دست در دست هم
میان این برف قدم رفتن
کجای قلبت جایم دادی
که چنین هوايى
دلبرانه است
#ژیلافراهانی
باز هم نوبت عاشقى
روز ى براى زيبا شدن
تنها شدن
روزى كه از شوق
چشمان مان نمناك مى شوند
و دانه هاى برف
بر گونه هامان مى ريزد
تا اشك هاى ما را بشويد
چه حالى دارد
دست در دست هم
میان این برف قدم رفتن
کجای قلبت جایم دادی
که چنین هوايى
دلبرانه است
#ژیلافراهانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غروب را فراموش ڪن
مهربانے ڪه باشدهمیشه
طلوع است
صلح است
آغاز است
پس ب مهر درآیید...
غروبتون قشنگ
مهربانے ڪه باشدهمیشه
طلوع است
صلح است
آغاز است
پس ب مهر درآیید...
غروبتون قشنگ
▪️زائر کرب و بلا 🕌
لحظه ی ناب دعا یادم کن🙏
دست کوتاه من و دامن عشق
پس در آغوش خدا یادم کن🙏
اربعین کرب و بلا، عشق،حضور
نزد آقای وفا یادم کن 🙏
تقديم به زائران اربعين کربلا، التماس دعا🙏
لحظه ی ناب دعا یادم کن🙏
دست کوتاه من و دامن عشق
پس در آغوش خدا یادم کن🙏
اربعین کرب و بلا، عشق،حضور
نزد آقای وفا یادم کن 🙏
تقديم به زائران اربعين کربلا، التماس دعا🙏
همگروهی های🌹 گلم۰۰
۰۰🦋💛🦋لااااایک 🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک 🌺 ۰۰
۰۰🦋💛🦋لااااایک 🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لااااایک🌺 ۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک 🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک🌺۰۰
به پستای عاالیتوون۰۰
۰۰🦋💛🦋لااااایک 🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک 🌺 ۰۰
۰۰🦋💛🦋لااااایک 🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لااااایک🌺 ۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک 🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک🌺۰۰
۰۰🦋💛🦋لاااااایک🌺۰۰
به پستای عاالیتوون۰۰
چه بگویم ، چه بنویسم
در وادی چشمان تو سرگردانم
باکم از گُم شدن نیست
من زِ چشمان تو حیرانم
ترسم زِ مرگِ شعرم
سیاه پوش شدن واژه ها
گریه ی دفترم
نوحه ی قلم
در العطش نبودنت
الوداع خیالت
در قابِ نگاهت
بوسه ی گریزانت
در این عزای نداشتنت
راستی
به شب گفتم دلتنگ توام
لبخندی زد و گفت
که من هم آغوش توام
بیا
شب را به گریه بیندازیم
تنِ مردانه ام را محصور
شبِ آغوشت کن
بیا شبِ من باش
در امتداد صبح
چشمانت
#سیامک_جعفری
#برای آنکس که خودش میداند
در وادی چشمان تو سرگردانم
باکم از گُم شدن نیست
من زِ چشمان تو حیرانم
ترسم زِ مرگِ شعرم
سیاه پوش شدن واژه ها
گریه ی دفترم
نوحه ی قلم
در العطش نبودنت
الوداع خیالت
در قابِ نگاهت
بوسه ی گریزانت
در این عزای نداشتنت
راستی
به شب گفتم دلتنگ توام
لبخندی زد و گفت
که من هم آغوش توام
بیا
شب را به گریه بیندازیم
تنِ مردانه ام را محصور
شبِ آغوشت کن
بیا شبِ من باش
در امتداد صبح
چشمانت
#سیامک_جعفری
#برای آنکس که خودش میداند
شبِ سکوت فریاد من
میان انعکاس چشمان تو
طنازی پیچک خیال تو
می پیچد بر دامن شِعر من
گُل سرخ یاد تو می شِکُفد
بر باغچه احساس من
از حس حضور تو
ماه مست می شود
آسمان رنگ می بازد
امّا من
جان می بازم حوالی بودنت
خواستنت را چراغبانی میکنم
بر حریر شب
کاش پیراهنت بودم
سنجاق می شدم به اطلسی
تن تو
کاش آئینه بودم
تو هر روز در من بودی
کاش بوسه بودم
مدام بر منحنی لبهایت
نقش می بستم
نمیدانم کاش ، کاش نبود
ی من ی تو
در حصار این فاصله سنگی
و باز کاش می شد
سرِ فاصله را کلاه گذاشت
فاصله هر چه هر که باشد
حریفِ عاشقانه های من و تو
نمی شود
#سیامک_جعفری
#برای آنکس که خودش میداند
میان انعکاس چشمان تو
طنازی پیچک خیال تو
می پیچد بر دامن شِعر من
گُل سرخ یاد تو می شِکُفد
بر باغچه احساس من
از حس حضور تو
ماه مست می شود
آسمان رنگ می بازد
امّا من
جان می بازم حوالی بودنت
خواستنت را چراغبانی میکنم
بر حریر شب
کاش پیراهنت بودم
سنجاق می شدم به اطلسی
تن تو
کاش آئینه بودم
تو هر روز در من بودی
کاش بوسه بودم
مدام بر منحنی لبهایت
نقش می بستم
نمیدانم کاش ، کاش نبود
ی من ی تو
در حصار این فاصله سنگی
و باز کاش می شد
سرِ فاصله را کلاه گذاشت
فاصله هر چه هر که باشد
حریفِ عاشقانه های من و تو
نمی شود
#سیامک_جعفری
#برای آنکس که خودش میداند
Forwarded from تا بینهایتِ عشق💜💖
❤️ انواع پاکسازی جسمی و روحی
🌹خودشناسى
🌹خداشناسی
🌹روانشناسی
🌹مراقبه های آرامبخش
🌹 قدردانی و شکرگزاری های زیبا از پروردگار ❤️
https://t.me/joinchat/AAAAAEzLnAZZsL3groicGA
🌹خودشناسى
🌹خداشناسی
🌹روانشناسی
🌹مراقبه های آرامبخش
🌹 قدردانی و شکرگزاری های زیبا از پروردگار ❤️
https://t.me/joinchat/AAAAAEzLnAZZsL3groicGA
هرچه را با عشق پیـدا می کنی گم میشود
دل بـه روی هر کسی وامیکنی گم میشود
روزهـــای زنــدگـی را ، بـا هــزاران آرزو
یک به یک وقتیکه فردا میکنی گم میشود
عمر مثـلِ یک پرنده در قفس جان میدهد
صحبت از آزادی اش تا میکنی گم میشود
رازِ خیلی از بزرگیها به کوچک ماندن است
رود را وقتـی کـه دریـا میکنی، گم میشود
زنــدگـی را بیـش از ایــن، جـدی نگیـر
تـا وصـالـش را تمنـا میکنی گـم میشود
@sheroghazal124
دل بـه روی هر کسی وامیکنی گم میشود
روزهـــای زنــدگـی را ، بـا هــزاران آرزو
یک به یک وقتیکه فردا میکنی گم میشود
عمر مثـلِ یک پرنده در قفس جان میدهد
صحبت از آزادی اش تا میکنی گم میشود
رازِ خیلی از بزرگیها به کوچک ماندن است
رود را وقتـی کـه دریـا میکنی، گم میشود
زنــدگـی را بیـش از ایــن، جـدی نگیـر
تـا وصـالـش را تمنـا میکنی گـم میشود
@sheroghazal124
همه مستیم ولی کیست که عاشق باشد؟
بـا دلِ گم شده از خویـش مـوافق باشد؟
بسترِ باغچه گرم است، که مریم شده ایم
کیست در داخلِ مُرداب، شقـایق بـاشد؟
وقتِ شـادی همه لبخندِ تو را می بوسند
خوشترآن دوست که هم شانهٔ هق هق باشد
فرصتِ آینـه سنـگ است ، بـزن تا شاید
پشـتِ آیینـه، خـداونـدِ حقـایـق بـاشد
عشق دریاۍجنون است وخطر میبایست
دل در این ورطه ی پُر حادثـه، قایق باشد
گوهرت را به کسی بخش کـه لایق باشد
نـه کـه دل دل زدنت ، آینـهی دق بـاشد
@sheroghazal124
بـا دلِ گم شده از خویـش مـوافق باشد؟
بسترِ باغچه گرم است، که مریم شده ایم
کیست در داخلِ مُرداب، شقـایق بـاشد؟
وقتِ شـادی همه لبخندِ تو را می بوسند
خوشترآن دوست که هم شانهٔ هق هق باشد
فرصتِ آینـه سنـگ است ، بـزن تا شاید
پشـتِ آیینـه، خـداونـدِ حقـایـق بـاشد
عشق دریاۍجنون است وخطر میبایست
دل در این ورطه ی پُر حادثـه، قایق باشد
گوهرت را به کسی بخش کـه لایق باشد
نـه کـه دل دل زدنت ، آینـهی دق بـاشد
@sheroghazal124
من خود دلم از مهر تولرزید، وگرنه
تیرم به خطا می رود اما به هدر نه!
دلخون شده وصلم و لب های توسرخ است
سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر، نه
با هرکه توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!
بدخلقم و بدعهد، زبانبازم و مغرور
پشت سر من حرف زیاد است؛ مگرنه؟
یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه !
#فاضل_نظری
تیرم به خطا می رود اما به هدر نه!
دلخون شده وصلم و لب های توسرخ است
سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر، نه
با هرکه توانسته کنار آمده دنیا
با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!
بدخلقم و بدعهد، زبانبازم و مغرور
پشت سر من حرف زیاد است؛ مگرنه؟
یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
یک بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه !
#فاضل_نظری
شد دلیل نیک بختی چار چیز
هرکه این چارش بود باشد عزیز
اصل پاک آمد دلیل نیک بخت
نیست بی اصل سزای تاج و تخت
یک دلیل دیگر آمد قلب پاک
گر دلت پاکست نبود هیچ باک
نیک بختان را بود رای صواب
آنکه بد رایست باشد در عذاب
هر که ایمن از عذاب حق بود
نیست مؤمن کافر مطلق بود
عمر دنیا پنج روزی بیش نیست
غافلست آنکس که پیش اندیش نیست
ترک لذات جهان باید گرفت
دامن صاحب دلان باید گرفت
در پی لذات نفسانی مباش
دوست دار عالم فانی مباش
نیست حاصل رنج دنیا بردنت
عاقبت چون میبباید مردنت
از تنت چون جان روان خواهد شدن
خاکت اندر استخوان خواهد شدن
مر ترا از دادن جان چاره نیست
رهزنت جز نفسک اماره نیست
#جناب_عطار
هرکه این چارش بود باشد عزیز
اصل پاک آمد دلیل نیک بخت
نیست بی اصل سزای تاج و تخت
یک دلیل دیگر آمد قلب پاک
گر دلت پاکست نبود هیچ باک
نیک بختان را بود رای صواب
آنکه بد رایست باشد در عذاب
هر که ایمن از عذاب حق بود
نیست مؤمن کافر مطلق بود
عمر دنیا پنج روزی بیش نیست
غافلست آنکس که پیش اندیش نیست
ترک لذات جهان باید گرفت
دامن صاحب دلان باید گرفت
در پی لذات نفسانی مباش
دوست دار عالم فانی مباش
نیست حاصل رنج دنیا بردنت
عاقبت چون میبباید مردنت
از تنت چون جان روان خواهد شدن
خاکت اندر استخوان خواهد شدن
مر ترا از دادن جان چاره نیست
رهزنت جز نفسک اماره نیست
#جناب_عطار
چو از پرواز افتادیم و با دیوار هم بندیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه می خندیم
چنان بازی گرفته روزگار پر جفا ما را
در این بازی نمی دانیم او چند است و ما چندیم
دريغ از ما نموده زندگانی روز خوش دیدن
و از مایی که محتاج کمی داروی لبخندیم
ز بس بر ما جفا رفته رمق بهر پریدن نیست
نفس باشد قفس باشد به این اندازه خرسندیم
چو با سیلی رخ رنجور خود را سرخ می سازیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه می خندیم
#تقی_شیربن_زاده
خدایی گریه دارد حال ما از غصه می خندیم
چنان بازی گرفته روزگار پر جفا ما را
در این بازی نمی دانیم او چند است و ما چندیم
دريغ از ما نموده زندگانی روز خوش دیدن
و از مایی که محتاج کمی داروی لبخندیم
ز بس بر ما جفا رفته رمق بهر پریدن نیست
نفس باشد قفس باشد به این اندازه خرسندیم
چو با سیلی رخ رنجور خود را سرخ می سازیم
خدایی گریه دارد حال ما از غصه می خندیم
#تقی_شیربن_زاده
می خرامد غزلی تازه در اندیشه ما
شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما
دانه سرخ اناریم و نگه داشته اند
دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما
اگر از کشته خود نام و نشان می پرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
سرنوشت توهم ای عشق! فراموشی بود
حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ما
ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما
#غزل
#فاضل_نظری |
📚
شاید آهوی تو رد می شود از بیشه ما
دانه سرخ اناریم و نگه داشته اند
دل چون سنگ تو را در دل چون شیشه ما
اگر از کشته خود نام و نشان می پرسی
عاشقی شیوه ما بود و جنون پیشه ما
سرنوشت توهم ای عشق! فراموشی بود
حک نمیکرد اگر نام تو را تیشه ما
ما دو سرویم، در آغوش هم افتاده به خاک
چشم بگشا که گره خورده به هم ریشه ما
#غزل
#فاضل_نظری |
📚