ای غبار خاک پایـت توتیای چــشم من
کمترین گردی ز کویت خونبهای چشم من
چشم من جز دیدن رویت ندارد هیچ رای
راستی را روشن و خوبست رای چشم من
#سلمان_ساوجی🌷
@sheroghazal124
کمترین گردی ز کویت خونبهای چشم من
چشم من جز دیدن رویت ندارد هیچ رای
راستی را روشن و خوبست رای چشم من
#سلمان_ساوجی🌷
@sheroghazal124
ای که روی تو، بهشت دل و جان است مرا
ای که وصل تو مراد دل و جان است مرا
چون مراد دل و جانم، تویی از هردو جهان
از تو دل برنکنم، تا دل و جان است مرا
#سلمان_ساوجی
ای که وصل تو مراد دل و جان است مرا
چون مراد دل و جانم، تویی از هردو جهان
از تو دل برنکنم، تا دل و جان است مرا
#سلمان_ساوجی
آن یار که بی نظیر و بی مانند است
عقل و دل و جان، به عشق او در بند است
در یک نظر از مقامِ عالی، جان را
بر خاک نشاند و، جان بدین خرسند است
#سلمان_ساوجی
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
عقل و دل و جان، به عشق او در بند است
در یک نظر از مقامِ عالی، جان را
بر خاک نشاند و، جان بدین خرسند است
#سلمان_ساوجی
🧚♀♥️𝓼𝓱𝓮𝓹 𝓪𝓼𝓱𝓮𝓰𝓱𝓪𝓷♥️🧚♀
.
عشق است، میان دل و جان من و بیعشق
حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست
مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست
#سلمان_ساوجی
عشق است، میان دل و جان من و بیعشق
حقا که میان دل و جان هیچ صفا نیست
مهری و وفایی که تو را نیست، مرا هست
صبری و قراری که تو را هست مرا نیست
#سلمان_ساوجی
.
هست آرام دل،
آن را ڪه دلارامی هست...
خرم آن دل ، ڪـه در او ، صبرے و آرامی هست
به فداے تن و اندام چو ڪَـلبرڪَـ تو باد...
هر ڪجا، در همه آفاق
ڪَل اندامی هست...!!
ُ#سلمان_ساوجی
ུྃ჻ᭂ࿐✰
هست آرام دل،
آن را ڪه دلارامی هست...
خرم آن دل ، ڪـه در او ، صبرے و آرامی هست
به فداے تن و اندام چو ڪَـلبرڪَـ تو باد...
هر ڪجا، در همه آفاق
ڪَل اندامی هست...!!
ُ#سلمان_ساوجی
ུྃ჻ᭂ࿐✰
بدست باد گهگاهی سلامی میرسان یارا
که از لطف تو خود آخر سلامی میرسد ما را
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
#سلمان_ساوجی
که از لطف تو خود آخر سلامی میرسد ما را
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
#سلمان_ساوجی
چشم مست تو که بر هر طرفی میافتد
بر من افتاد زمستی و مرا کرد خراب
چون ترا شمع صفت با همه کس رویی هست
من که پروانهام ای شمع ز من روی متاب
#سلمان_ساوجی
𝄠💕🍃
بر من افتاد زمستی و مرا کرد خراب
چون ترا شمع صفت با همه کس رویی هست
من که پروانهام ای شمع ز من روی متاب
#سلمان_ساوجی
𝄠💕🍃
مشکریزان میجهد، باد صبا از کوی دوست
شاخهای گویی ربودست از خم گیسوی دوست
دوست میدارم نسیم صبح را، کو در هوا
تا نفس میآیدش، جان میدهد بر بوی دوست
دوست را هر دو جهان، گر چه هوا دارند و من
دوستتر میدارم از هر دو جهان یک موی دوست
جان به رشوت میدهم، باشد که بگشاید نقاب
چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست؟!
#سلمان_ساوجی
.
شاخهای گویی ربودست از خم گیسوی دوست
دوست میدارم نسیم صبح را، کو در هوا
تا نفس میآیدش، جان میدهد بر بوی دوست
دوست را هر دو جهان، گر چه هوا دارند و من
دوستتر میدارم از هر دو جهان یک موی دوست
جان به رشوت میدهم، باشد که بگشاید نقاب
چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست؟!
#سلمان_ساوجی
.
،،
مرا هوای تو از سر بدر نخواهد شد
شمایل تو ز پیش نظر نخواهد شد
اگر سرم برود گو برو مراد از سر
هوای توست مرا آن ز سر نخواهد شد
دلم به کوی تو رفت و مقیم شد آنجا
وزان مقام به جایی دگر نخواهد شد
#سلمان_ساوجی
،،
مرا هوای تو از سر بدر نخواهد شد
شمایل تو ز پیش نظر نخواهد شد
اگر سرم برود گو برو مراد از سر
هوای توست مرا آن ز سر نخواهد شد
دلم به کوی تو رفت و مقیم شد آنجا
وزان مقام به جایی دگر نخواهد شد
#سلمان_ساوجی
،،
ای جان نازنین من ای آرزوی دل
میل من است سوی تو میل تو سوی دل
بر آرزوی روی تو دل جان همی دهد
وا حسرتا! اگر ندهی آرزوی دل
چون غنچه بستهام سر دل را به صد گره
تا بوی راز عشق تو آید ز بوی دل
جان را به یاد تو به صبا میدهم که او
میآورد ز سنبل زلف تو بوی دل
تا دیده دید روی تو را روی دل ندید
با روی دوست خود نتوان دید روی دل
دیگر به دیده دل ندهم من کز آب چشم
هر بار خود درست نیاید سبوی دل
سلمان اگر ز اهل دلی نام دل مبر
جان دادن است کار تو بیگفتگوی دل
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
میل من است سوی تو میل تو سوی دل
بر آرزوی روی تو دل جان همی دهد
وا حسرتا! اگر ندهی آرزوی دل
چون غنچه بستهام سر دل را به صد گره
تا بوی راز عشق تو آید ز بوی دل
جان را به یاد تو به صبا میدهم که او
میآورد ز سنبل زلف تو بوی دل
تا دیده دید روی تو را روی دل ندید
با روی دوست خود نتوان دید روی دل
دیگر به دیده دل ندهم من کز آب چشم
هر بار خود درست نیاید سبوی دل
سلمان اگر ز اهل دلی نام دل مبر
جان دادن است کار تو بیگفتگوی دل
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
هر سینه کجا محرم اسرار تو باشد؟
هر دیده کجا لایق دیدار تو باشد؟
مستان دل اغیار چه لازم که درین عهد
هر جای که قلبی است به بازار تو باشد
هر آینه آن دل که قبول تو نیفتد
کی قابل عکس می رخسار تو باشد
من خاک رهت گشتم و گردی که پس از من
برخیزد ازین خاک هوادار تو باشد
تو گرد کسی گرد که او گرد تو گردد
تو یار کسی باش که او یار تو باشد
غیر از تو نشاید که کسی در دلش آید
آنکس که دلش محرم اسرار تو باشد
سلمان اگر از یار غمی در دلت آید
باشد که غم یار تو غمخوار تو باشد
ای صوفی اگر جرعه این باده بنوشی
زان پس گرو میکده دستار تو باشد
ظاهر نشود تا همه از سر ننهی دور
فرقی که میان سر و دستار تو باشد
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
┄
هر دیده کجا لایق دیدار تو باشد؟
مستان دل اغیار چه لازم که درین عهد
هر جای که قلبی است به بازار تو باشد
هر آینه آن دل که قبول تو نیفتد
کی قابل عکس می رخسار تو باشد
من خاک رهت گشتم و گردی که پس از من
برخیزد ازین خاک هوادار تو باشد
تو گرد کسی گرد که او گرد تو گردد
تو یار کسی باش که او یار تو باشد
غیر از تو نشاید که کسی در دلش آید
آنکس که دلش محرم اسرار تو باشد
سلمان اگر از یار غمی در دلت آید
باشد که غم یار تو غمخوار تو باشد
ای صوفی اگر جرعه این باده بنوشی
زان پس گرو میکده دستار تو باشد
ظاهر نشود تا همه از سر ننهی دور
فرقی که میان سر و دستار تو باشد
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
┄
جان من میرقصد از شادی، مگر یار آمدهست
میجهد چشمم همانا وقت دیدار آمدهست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمدهست
میرود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمدهست
زان دهان میخواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمدهست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمدهست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمدهست
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
میجهد چشمم همانا وقت دیدار آمدهست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمدهست
میرود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمدهست
زان دهان میخواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمدهست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمدهست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمدهست
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
.
نباشد خالی از فکر و خیال و ذکر او ما را
روان در تن،،،
خرد در سر، سخن در لب ،نفس در بر....
#سلمان_ساوجی🥀
≼𖣴 ⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟🦋 ⃟⃟⃟ ⃟⃟ 𖣴≽
نباشد خالی از فکر و خیال و ذکر او ما را
روان در تن،،،
خرد در سر، سخن در لب ،نفس در بر....
#سلمان_ساوجی🥀
≼𖣴 ⃟⃟⃟⃟ ⃟⃟⃟🦋 ⃟⃟⃟ ⃟⃟ 𖣴≽
جان من میرقصد از شادی، مگر یار آمدهست
میجهد چشمم همانا وقت دیدار آمدهست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمدهست
میرود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمدهست
زان دهان میخواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمدهست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمدهست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمدهست
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
میجهد چشمم همانا وقت دیدار آمدهست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمدهست
میرود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمدهست
زان دهان میخواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمدهست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمدهست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمدهست
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
جان من میرقصد از شادی، مگر یار آمدهست
میجهد چشمم همانا وقت دیدار آمدهست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمدهست
میرود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمدهست
زان دهان میخواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمدهست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمدهست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمدهست
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124
میجهد چشمم همانا وقت دیدار آمدهست
جان بیمارم به استقبال آمد، تا به لب
قوتی از نو مگر، در جان بیمار آمدهست
میرود اشکم که بوسد، خاک راهش را به چشم
بر لبم، جان نیز پنداری بدین کار آمدهست
زان دهان میخواهد از بهر امان، انگشتری
جان زار من که زیر لب، به زنهار آمدهست
تا بدیدم روی خوبت را، ندیدم روز نیک
از فراقت روز برمن، چون شب تار آمدهست
گر نسیمی زان طرف، بر من گذاری کرده ست
همچو چنگ از هر رگم، صد ناله زار آمدهست
روز بر چشمم، سیه گردیده است از غم، چو شب
در خیالم، آن زمان کان زلف رخسار، آمدهست
#سلمان_ساوجی
@sheroghazal124