تقدیر الهی چو پی سوختن ماست
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی
#شهریار
#روزنگار۲۷شهریوربزرگداشتشهریار
#وروزشعروادبپارسی
ما نیز بسازیم به تقدیر الهی
#شهریار
#روزنگار۲۷شهریوربزرگداشتشهریار
#وروزشعروادبپارسی
جوانی حسرتا، با من وداع جاودانی کرد
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد
بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام؛
به من کاری که با سرو و سمن، باد خزانی کرد
قضای آسمانی بود، مشتاقی و مهجوری
چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد
شراب ارغوانی، چاره ی رخسار زردم نیست
بنازم سیلی گردون، که چهرم ارغوانی کرد
هنوز از آبشار دیده، دامان، رشک دریا بود
که ما را سینه ی آتشفشان، آتشفشانی کرد
چه بود ار باز می گشتی به روز من، توانائی
که خود دیدی چها با روزگارم، ناتوانی کرد
جوانی کردن ای دل، شیوه ی جانانه بود؛ اما
جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد
جوانی خود مرا، تنها امید زندگانی بود
دگر من با چه امّیدی، توانم زندگانی کرد
جوانان در بهار عمر، یاد از شهریار آرید
که عمری در گلستان جوانی، نغمه خوانی کرد
@sheroghazal124
#شهریار
وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد
بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام؛
به من کاری که با سرو و سمن، باد خزانی کرد
قضای آسمانی بود، مشتاقی و مهجوری
چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد
شراب ارغوانی، چاره ی رخسار زردم نیست
بنازم سیلی گردون، که چهرم ارغوانی کرد
هنوز از آبشار دیده، دامان، رشک دریا بود
که ما را سینه ی آتشفشان، آتشفشانی کرد
چه بود ار باز می گشتی به روز من، توانائی
که خود دیدی چها با روزگارم، ناتوانی کرد
جوانی کردن ای دل، شیوه ی جانانه بود؛ اما
جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد
جوانی خود مرا، تنها امید زندگانی بود
دگر من با چه امّیدی، توانم زندگانی کرد
جوانان در بهار عمر، یاد از شهریار آرید
که عمری در گلستان جوانی، نغمه خوانی کرد
@sheroghazal124
#شهریار
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری
هرچه عاشق پیرتر، عشقش جوانتر، ای عجب!
دل دهد تاوان، اگر تن ناتوان است ای پری
پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تُهی
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری
هر کتاب تازه ای کز ناز داری، خود بخوان
من حریفی کهنه ام، درسم روان است ای پری
از شماتت کم کن و تیغی فرود آر و برو
آمدی وقتی که حُر بی بازوان است ای پری
شاخساران را حمایت می کند برگ و نوا
چون کند شاخی که بی برگ و نوان است ای پری
روح سُهراب جوان از آسمانها هم گذشت
نوشدارویش هنوز از پی دوان است ای پری
جای شکرش باقی اَر واپَس بچرخد دوکِ عمر
با که دیگر آنهمه تاب و توان است ای پری
یاد ایّامی که دلها بود لبریزِ امید
آن اَوان هم عمر بود، این هم اوان است ای پری
با نواهای جرس گاهی به فریادم برس
کاین از راه افتاده هم از کاروان است ای پری
گر به یاقوت روان، دیگر نیاری لب زدن
باز شعر دلنشین، قوتِ روان است ای پری
گو جهانِ تن جهنّم شو، جهان ما دل است
کو بهشت ارغنون و ارغوان است ای پری
کام درویشان نداده خدمت پیران، چه سود
پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری
#شهریار
@sheroghazal124
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری
هرچه عاشق پیرتر، عشقش جوانتر، ای عجب!
دل دهد تاوان، اگر تن ناتوان است ای پری
پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تُهی
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری
هر کتاب تازه ای کز ناز داری، خود بخوان
من حریفی کهنه ام، درسم روان است ای پری
از شماتت کم کن و تیغی فرود آر و برو
آمدی وقتی که حُر بی بازوان است ای پری
شاخساران را حمایت می کند برگ و نوا
چون کند شاخی که بی برگ و نوان است ای پری
روح سُهراب جوان از آسمانها هم گذشت
نوشدارویش هنوز از پی دوان است ای پری
جای شکرش باقی اَر واپَس بچرخد دوکِ عمر
با که دیگر آنهمه تاب و توان است ای پری
یاد ایّامی که دلها بود لبریزِ امید
آن اَوان هم عمر بود، این هم اوان است ای پری
با نواهای جرس گاهی به فریادم برس
کاین از راه افتاده هم از کاروان است ای پری
گر به یاقوت روان، دیگر نیاری لب زدن
باز شعر دلنشین، قوتِ روان است ای پری
گو جهانِ تن جهنّم شو، جهان ما دل است
کو بهشت ارغنون و ارغوان است ای پری
کام درویشان نداده خدمت پیران، چه سود
پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری
#شهریار
@sheroghazal124