Forwarded from تنها
و حالا باید
چمدان را از تنهایی های غلیظ مان پر کنیم
و راهی شویم
سمت
تبعید گاه نارنجی رنگمان...
ولی ای کاش
پاییز
گردن بگیرد این حس های یک طرفه لعنتی را..
میدانی جانم، اصلا عشق از هوای #پاییز تراوش می کند
به چشم های رسواگرمان
همان ها که دستت را رو می کنند
من می گویم
#چشم هم از اعضای غیرارادی بدن محسوب می شود
وگرنه
وقتی #قلب دهانش را به کتمان همه چیز باز می کند
چرا این دو تیله ی سر به هوا آبرو داری بلد نیستند...
چمدان را از تنهایی های غلیظ مان پر کنیم
و راهی شویم
سمت
تبعید گاه نارنجی رنگمان...
ولی ای کاش
پاییز
گردن بگیرد این حس های یک طرفه لعنتی را..
میدانی جانم، اصلا عشق از هوای #پاییز تراوش می کند
به چشم های رسواگرمان
همان ها که دستت را رو می کنند
من می گویم
#چشم هم از اعضای غیرارادی بدن محسوب می شود
وگرنه
وقتی #قلب دهانش را به کتمان همه چیز باز می کند
چرا این دو تیله ی سر به هوا آبرو داری بلد نیستند...
گلی دارم که از گلزار عشق است
صفای دیده اش معنای عشق است
ندیدم در جهان خوشبوتر از او
نگاهم مانده بر آن #چشم و ابرو
بدو خو کرده ام طاقت ندارم
که یک لحظه بدون او بمانم
نگاهش جان و تن را می نوازد
غم و درد و بلا را چاره سازد
لبش میبوسم و #چشم سیاهش
دلم را میکنم هر دم فدایش
در ایامی که با او کرده ام طی
به عشق جاودانی برده ام پی
تنها
صفای دیده اش معنای عشق است
ندیدم در جهان خوشبوتر از او
نگاهم مانده بر آن #چشم و ابرو
بدو خو کرده ام طاقت ندارم
که یک لحظه بدون او بمانم
نگاهش جان و تن را می نوازد
غم و درد و بلا را چاره سازد
لبش میبوسم و #چشم سیاهش
دلم را میکنم هر دم فدایش
در ایامی که با او کرده ام طی
به عشق جاودانی برده ام پی
تنها
گلی دارم که از گلزار عشق است
صفای دیده اش معنای عشق است
ندیدم در جهان خوشبوتر از او
نگاهم مانده بر آن #چشم و ابرو
بدو خو کرده ام طاقت ندارم
که یک لحظه بدون او بمانم
نگاهش جان و تن را می نوازد
غم و درد و بلا را چاره سازد
لبش میبوسم و #چشم سیاهش
دلم را میکنم هر دم فدایش
در ایامی که با او کرده ام طی
به عشق جاودانی برده ام پی
تنها
صفای دیده اش معنای عشق است
ندیدم در جهان خوشبوتر از او
نگاهم مانده بر آن #چشم و ابرو
بدو خو کرده ام طاقت ندارم
که یک لحظه بدون او بمانم
نگاهش جان و تن را می نوازد
غم و درد و بلا را چاره سازد
لبش میبوسم و #چشم سیاهش
دلم را میکنم هر دم فدایش
در ایامی که با او کرده ام طی
به عشق جاودانی برده ام پی
تنها