چشم هایت ، بی محابا میکند ، دل را خراب
پس نزن آتش به لبخندی در این ویرانه نه!
دست در دست غزل ها ، میروی با خاطرات
پا به پای بی وفایی ، آبرومندانه ، نه
هر چه میخواهی بکن، جز با سر زلفت کمین
التماست میکنم من ، این یکی را شانه ، نه!
تو همان نسرین باغی ، حرف پشتت بیشمار
هیچکس هرگز نخواهد شد منِ پروانه ، نه!
یا بِرانم ، یا بخوانم ، یا بگو گم میشوم
میروم هر جا بگویی ، از در میخانه ، نه!
خوابهایم عرصه ی دیوانه بازی های توست
یک نفس، هنگامه بازی در شبِ کاشانه ، نه؟
پایکوبان می روی با هر غریب و آشنا
با همه میخندی و با #مطربِ دیوانه ، نه!؟
@sheroghazal124
پس نزن آتش به لبخندی در این ویرانه نه!
دست در دست غزل ها ، میروی با خاطرات
پا به پای بی وفایی ، آبرومندانه ، نه
هر چه میخواهی بکن، جز با سر زلفت کمین
التماست میکنم من ، این یکی را شانه ، نه!
تو همان نسرین باغی ، حرف پشتت بیشمار
هیچکس هرگز نخواهد شد منِ پروانه ، نه!
یا بِرانم ، یا بخوانم ، یا بگو گم میشوم
میروم هر جا بگویی ، از در میخانه ، نه!
خوابهایم عرصه ی دیوانه بازی های توست
یک نفس، هنگامه بازی در شبِ کاشانه ، نه؟
پایکوبان می روی با هر غریب و آشنا
با همه میخندی و با #مطربِ دیوانه ، نه!؟
@sheroghazal124
یک #شب ازجاده ی عفت به برون خواهم زد
سر به تنهایی و صحرایِ جنون خواهم زد
بی گمان ، ناله کنان ، از تن خود برخیزم
تا لبی چند ، به دریای فسون خواهم زد
پشت تصویر محبت ، همه را خواهم دید
روی رویای نجابت ، چه وُ چون خواهم زد
کمی از جا و مکان دورتَرَک ، خواهم گشت
و به سودای زمان ، چشم زبون خواهم زد
تازه و تُرد و طربناک و معطر باشم
راز دنیا چه نَهَم ؟ نامِ کنون خواهم زد
پرده ها را بزنم تک تک و #مطرب گردم
زیر و بم را ، به همآغوشیِ خون خواهم زد.
@sheroghazal124
سر به تنهایی و صحرایِ جنون خواهم زد
بی گمان ، ناله کنان ، از تن خود برخیزم
تا لبی چند ، به دریای فسون خواهم زد
پشت تصویر محبت ، همه را خواهم دید
روی رویای نجابت ، چه وُ چون خواهم زد
کمی از جا و مکان دورتَرَک ، خواهم گشت
و به سودای زمان ، چشم زبون خواهم زد
تازه و تُرد و طربناک و معطر باشم
راز دنیا چه نَهَم ؟ نامِ کنون خواهم زد
پرده ها را بزنم تک تک و #مطرب گردم
زیر و بم را ، به همآغوشیِ خون خواهم زد.
@sheroghazal124