شعر و غزل
365 subscribers
46.5K photos
5.91K videos
35 files
661 links
آشنایی جوانان با اشعار و فرهنگ ایران زمین


ارسال انتقاد و پیشنهاد👇

o

ارتباط

@king8272
مرسی از حضور همه ی دوستان عزیزم ⚘
Download Telegram
#مرا_طوری_در_آغوش_بگیر
تا صدای شکستن استخوان هایم بلند شود
#شانه هایم خورد شود
نفسم بالا نیاید
تا چشمانم جز #پیراهن مردانه ات
چیزی نبینند
#آری_مرا_محکم_تر_در_آغوش_بگیر
نمیدانی وقتی که #دلتنگم
مُردن در #آغوش تو
عجب صفایی دارد

#با تار گیسوان تو ...

#خود را نواختم ...

#آغوش از تو بود وُ ...

#دل از من که باختم ...
#من
تمام دنیا را
در #آغوش گرم #تو خلاصه کرده ام
نمیدانم ..
شاید هم پیامبر باشی !
آخر
#آغوشت معجزه می کند ....


#مهسا_محمدی♥️
💋

#عمـــــــــرم
.
من #اعتراف میکنم ...
زندگی آنگاه آغاز میشود که,
تو می آیی
و...
حرارت #لبانت را,
می نهی بر #لبان
یخ بسته من .
زندگی آنگاه #آغاز میشود که...
تو در اوج #سخاوت.
اوج  #مستی و راستی,
باغ #شیرین انارت را
میسپاری به دستان #خستە من .

#اعتراف میکنم .
زندگی از آنجا #آغاز میشود
که ...
بدون #مرز,
بی #پروا و بدون ترس
عین نامت
#پروانه وار
تنت را لمس میکنم
با تار و #پودم .
#میبویمت,
#میبوسمت,
در #آغوش میگیرمت
با ذره #ذرەی وجودم .
_____
#شدی_تموم_زندگیم
#آغوش
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم

کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم

جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم

نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم

کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم

تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم

خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم

@sheroghazal124
#آغوش
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم

کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم

جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم

نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم

کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم

تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم

خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم


@sheroghazal124
#مهربانی ات
شراب میشود
بر #پلڪهای خسته ام....
و من
هر #صبح
در نیایش سرشتہ بہ شعرم
نماز #آغوش تو را
زمزمه میڪنم....


#مستانہ‌دادگر

✌️🍃💕
#آغوش
----------------------------------------
بیا یک دم خیالت را در آغوشم بغل گیرم
نگاهم کن زمانی که در آغوشِ تو می میرم

کمی من را تحمل کن در این آغوشِ اجباری
جدا از خود مکن من را که من از شهر دلگیرم

جدایی از تو یعنی مرگ و من از مرگ می ترسم
اگر اینگونه می خواهی...منم از زندگی سیرم

نه از بیراهه می ترسم نه از دوزخ هراسم هست
خدا هم دستِ من گیرد، تو را بی دست می گیرم

کمی با من مدارا کن در این دیدارِ پایانی
اگر ژولیده حالم من، نکن دیگر تو تحقیرم

تو در خوابِ منی هر شب، ولی در واقعیت هم؛
به دنبال تو می گردم، چنان بی وقفه پیگیرم

خوشا دردی که در جان است،خوشا جایی که زندان است
تو زندان بان و من هم عاشقی در بند و زنجیرم

@sheroghazal124