در راه #رسیدن به تو لِه گشته غرورم
در وادی احساس چو #ایوبِ #صبورم
هر جا که سخن از گل #رخسار تو باشد
من #ریشه ی آفت زده در #خاک نمورم
گفتند که از #عشق تو #دیگر نکنم #یاد
ای داد از این قصه ی پر #غصه که کورم
تو آمدی و #خنده به #لبهای من #افتاد
ای کهنه #شراب #دلِ #بیمار و #خمورم
ای #کاش بیایی و #بتابی به شب عشق
تا #بنگری از بودن #خود #شرم حضورم
من #آرش #مشتاق تو هستم که #اسیرم
با #خنده بزن #دشنه به #دامان #غرورم
در وادی احساس چو #ایوبِ #صبورم
هر جا که سخن از گل #رخسار تو باشد
من #ریشه ی آفت زده در #خاک نمورم
گفتند که از #عشق تو #دیگر نکنم #یاد
ای داد از این قصه ی پر #غصه که کورم
تو آمدی و #خنده به #لبهای من #افتاد
ای کهنه #شراب #دلِ #بیمار و #خمورم
ای #کاش بیایی و #بتابی به شب عشق
تا #بنگری از بودن #خود #شرم حضورم
من #آرش #مشتاق تو هستم که #اسیرم
با #خنده بزن #دشنه به #دامان #غرورم
اول صبح لبت هست؛ عسل یعنی چه؟
تنِ من پیشِ تو فهمید بغل یعنی چه!
از دلِ گنبد تو بانگ اذان میآید
تو بگو حی علی خیر عمل یعنی چه؟
میگدازی و تنت بر بدنم میبارد
علتِ زلزلههایی و گسل یعنی چه؟
میدهی بوسه پس از بوسه پس از بوسه چه خوب
به من آموختهای رد و بدل یعنی چه
وقتی از گرمیِ آغوشِ تو برمیخیزم
تازه میفهمم که روز ازل یعنی چه
من و تو دست و ترنجیم که تعبیر کنیم
معنی هر غزل از شیخ اجل یعنی چه
شعرها رو به افولند و درون مایهی تو
پاک و بیحاشیه فهماند غزل یعنی چه!
#آرش_دارایی
تنِ من پیشِ تو فهمید بغل یعنی چه!
از دلِ گنبد تو بانگ اذان میآید
تو بگو حی علی خیر عمل یعنی چه؟
میگدازی و تنت بر بدنم میبارد
علتِ زلزلههایی و گسل یعنی چه؟
میدهی بوسه پس از بوسه پس از بوسه چه خوب
به من آموختهای رد و بدل یعنی چه
وقتی از گرمیِ آغوشِ تو برمیخیزم
تازه میفهمم که روز ازل یعنی چه
من و تو دست و ترنجیم که تعبیر کنیم
معنی هر غزل از شیخ اجل یعنی چه
شعرها رو به افولند و درون مایهی تو
پاک و بیحاشیه فهماند غزل یعنی چه!
#آرش_دارایی
میدانم
هرگز پیدا نخواهیم کرد
من کسی را
که به اندازهی تو دوستش داشته باشم؛
و تو کسی را
که به اندازهی من دوستت داشته باشد...!
#آرش_شریعتی
┅═•❃💖❃•═┅M┅═•❃💖❃•═┅
.
هرگز پیدا نخواهیم کرد
من کسی را
که به اندازهی تو دوستش داشته باشم؛
و تو کسی را
که به اندازهی من دوستت داشته باشد...!
#آرش_شریعتی
┅═•❃💖❃•═┅M┅═•❃💖❃•═┅
.
با تو در جنگل و یک کلبه یِ پنهان، چه شود
نورِ مهتاب و غزل های فراوان ، چه شود
رو به رو شعله یِ شومینه یِ تب دار به پا
پشتِ سر پنجره ای رو به گلستان، چه شود
قهوه یِ تلخ و کمی قندِ لبانت ، به به
من و هی بوسه یِ از گونه یِ خندان، چه شود
چه کسی گفته که بیداری یِ شب بیهوده ست
من بخواهم ببرم زیره به کرمان، چه شود
مستِ انگور شدن ، کارِ هوس بازان ست
من و انگورِ گلویی شده عریان، چه شود
آن قَدَر مست که انگار زمین میرقصد
دستِ من دورِ کمر ، حالِ پریشان، چه شود
چشم در چشمُ ، نفس حبسُ ، لبانی در هم
رقص و آوازِ دو تا قُمری یِ شیطان، چه شود
کلبه ای غرقِ سکوتَست و فقط ما هستیم
لمسِ آغوش تو بی ترسِ نگهبان، چه شود
وای اگر صبح بفهمد که تو همراهِ منی
میرسد زودتر از جنّ ِ سلیمان، چه شود
در خیالاتِ خودم ، خوابِ خوشی میبینم
خوابِ خوبم نرسد باز به پایان، چه شود
#آرش_مهدی_پور
🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️💃💃💃💃💋💋💋🚶♀🚶♀🚶♀🦅🦅🦅🌲🍷🍷🍷🍷
نورِ مهتاب و غزل های فراوان ، چه شود
رو به رو شعله یِ شومینه یِ تب دار به پا
پشتِ سر پنجره ای رو به گلستان، چه شود
قهوه یِ تلخ و کمی قندِ لبانت ، به به
من و هی بوسه یِ از گونه یِ خندان، چه شود
چه کسی گفته که بیداری یِ شب بیهوده ست
من بخواهم ببرم زیره به کرمان، چه شود
مستِ انگور شدن ، کارِ هوس بازان ست
من و انگورِ گلویی شده عریان، چه شود
آن قَدَر مست که انگار زمین میرقصد
دستِ من دورِ کمر ، حالِ پریشان، چه شود
چشم در چشمُ ، نفس حبسُ ، لبانی در هم
رقص و آوازِ دو تا قُمری یِ شیطان، چه شود
کلبه ای غرقِ سکوتَست و فقط ما هستیم
لمسِ آغوش تو بی ترسِ نگهبان، چه شود
وای اگر صبح بفهمد که تو همراهِ منی
میرسد زودتر از جنّ ِ سلیمان، چه شود
در خیالاتِ خودم ، خوابِ خوشی میبینم
خوابِ خوبم نرسد باز به پایان، چه شود
#آرش_مهدی_پور
🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤️❤️❤️❤️💃💃💃💃💋💋💋🚶♀🚶♀🚶♀🦅🦅🦅🌲🍷🍷🍷🍷
هوای دلم
در حالت هشدار است !
اما من،
نه عاشقی کردن را
تعطیل می کنم
و نه بر دوستت دارم گفتن هایم
ماسک می گذارم ..!
این نفس گیر جذاب را
با هیچ چیز دیگر
عوض نخواهم کرد ...
#آرش_شریعتی🍃🌸
در حالت هشدار است !
اما من،
نه عاشقی کردن را
تعطیل می کنم
و نه بر دوستت دارم گفتن هایم
ماسک می گذارم ..!
این نفس گیر جذاب را
با هیچ چیز دیگر
عوض نخواهم کرد ...
#آرش_شریعتی🍃🌸
💚
من تـو را امروز میخواهم
نه مثلِ "شهریار"
در خیالات ثریا
غرق باشم ســــــال ها
عاقبت هم با دو چشمِ تَر
بگویم عشق من
آمدی جــــانم به قربانت
ولی حالا چرا..!
#آرش_مهدی_پور
.
با تو در جنگل و یک کلبه یِ پنهان، چه شود
نورِ مهتاب و غزل های فراوان ، چه شود
رو به رو شعله یِ شومینه یِ تب دار به پا
پشتِ سر پنجره ای رو به گلستان، چه شود
قهوه یِ تلخ و کمی قندِ لبانت ، به به
من و هی بوسه یِ از گونه یِ خندان، چه شود
چه کسی گفته که بیداری یِ شب بیهوده ست
من بخواهم ببرم زیره به کرمان، چه شود
مستِ انگور شدن ، کارِ هوس بازان ست
من و انگورِ گلویی شده عریان، چه شود
آن قَدَر مست که انگار زمین میرقصد
دستِ من دورِ کمر ، حالِ پریشان، چه شود
چشم در چشمُ ، نفس حبسُ ، لبانی در هم
رقص و آوازِ دو تا قُمری یِ شیطان، چه شود
کلبه ای غرقِ سکوتَست و فقط ما هستیم
لمسِ آغوش تو بی ترسِ نگهبان، چه شود
وای اگر صبح بفهمد که تو همراهِ منی
میرسد زودتر از جنّ ِ سلیمان، چه شود
در خیالاتِ خودم ، خوابِ خوشی میبینم
خوابِ خوبم نرسد باز به پایان، چه شود
#آرش_مهدی_پور
@sheroghazal124
نورِ مهتاب و غزل های فراوان ، چه شود
رو به رو شعله یِ شومینه یِ تب دار به پا
پشتِ سر پنجره ای رو به گلستان، چه شود
قهوه یِ تلخ و کمی قندِ لبانت ، به به
من و هی بوسه یِ از گونه یِ خندان، چه شود
چه کسی گفته که بیداری یِ شب بیهوده ست
من بخواهم ببرم زیره به کرمان، چه شود
مستِ انگور شدن ، کارِ هوس بازان ست
من و انگورِ گلویی شده عریان، چه شود
آن قَدَر مست که انگار زمین میرقصد
دستِ من دورِ کمر ، حالِ پریشان، چه شود
چشم در چشمُ ، نفس حبسُ ، لبانی در هم
رقص و آوازِ دو تا قُمری یِ شیطان، چه شود
کلبه ای غرقِ سکوتَست و فقط ما هستیم
لمسِ آغوش تو بی ترسِ نگهبان، چه شود
وای اگر صبح بفهمد که تو همراهِ منی
میرسد زودتر از جنّ ِ سلیمان، چه شود
در خیالاتِ خودم ، خوابِ خوشی میبینم
خوابِ خوبم نرسد باز به پایان، چه شود
#آرش_مهدی_پور
@sheroghazal124
يك روز حرف هاي تو فرياد مي شود
تاريخ از محاصره آزاد مي شود
تاريخ يك كتاب قديمي ست كه در آن
از زخم هاي كهنه ي من ياد مي شود
از من گرفت دختر خان هرچه داشتم
تا كي به اهل دهكده بيداد مي شود
خاتون! به رودخانه ي قصرت سري بزن
موساي قصه هاي تو نوزاد مي شود
بلقيس! ما به ملك سليمان نمي رسيم
از تاج و تخت قسمت ما باد مي شود
اي ابروان وحشي تو لشكر مغول
پس كي دل خراب من آباد مي شود
در تو هزار مزرعه خشخاش تازه است
آدم به خنده هاي تو معتاد مي شود
#آرش_پورعليزاده
@sheroghazal124
تاريخ از محاصره آزاد مي شود
تاريخ يك كتاب قديمي ست كه در آن
از زخم هاي كهنه ي من ياد مي شود
از من گرفت دختر خان هرچه داشتم
تا كي به اهل دهكده بيداد مي شود
خاتون! به رودخانه ي قصرت سري بزن
موساي قصه هاي تو نوزاد مي شود
بلقيس! ما به ملك سليمان نمي رسيم
از تاج و تخت قسمت ما باد مي شود
اي ابروان وحشي تو لشكر مغول
پس كي دل خراب من آباد مي شود
در تو هزار مزرعه خشخاش تازه است
آدم به خنده هاي تو معتاد مي شود
#آرش_پورعليزاده
@sheroghazal124
Audio
«#آرش_کمانگیر»
داستانها و افسانههای کهن ایران برای کودکان نوار قصه
نویسنده و کارگردان: #سیروس_افهمی
🎙
آرش: #حسین_عرفانی
افراسیاب: #عزت_الله_مقبلی
منوچهرشاه: حمید منوچهری
نوذر: ناصر نظامی
قباد: #جواد_پزشکیان
گرسیوز: احمد مندوب هاشمی
راوی زن: #شهلا_ناظریان
راوی مرد: سیروس افهمی
صدابردار: کلهر
تهیهکننده: شرکت ایرانرکورد
اشعار و ترانهها: سیروس افهمی
با بخشهایی از منظومهٔ آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی
تولید ۱۳۶۲
انتشار بر روی نوارِ کاست همراه با کتابِ مصور، پاییز ۱۳۶۲
#نمایش_صوتی
با هنرمندی حمید منوچهری
داستانها و افسانههای کهن ایران برای کودکان نوار قصه
نویسنده و کارگردان: #سیروس_افهمی
🎙
آرش: #حسین_عرفانی
افراسیاب: #عزت_الله_مقبلی
منوچهرشاه: حمید منوچهری
نوذر: ناصر نظامی
قباد: #جواد_پزشکیان
گرسیوز: احمد مندوب هاشمی
راوی زن: #شهلا_ناظریان
راوی مرد: سیروس افهمی
صدابردار: کلهر
تهیهکننده: شرکت ایرانرکورد
اشعار و ترانهها: سیروس افهمی
با بخشهایی از منظومهٔ آرش کمانگیر اثر سیاوش کسرایی
تولید ۱۳۶۲
انتشار بر روی نوارِ کاست همراه با کتابِ مصور، پاییز ۱۳۶۲
#نمایش_صوتی
با هنرمندی حمید منوچهری