🧘🏼♀️🕯️
نیایش شب
امشب، با قلبی آرام و آگاه،
برای سه نفر دعا میکنم:
[نام یا تصویر در ذهن]
برایشان نور، برایشان قوت،
برایشان صلح، از سرچشمهی خیر.
سپس، یادم میآید که دلتنگتر از آن است
که فقط سه نام را در خود نگه دارد.
پس دعا میکنم برای همهی دلهایی
که امشب تشنهی نوری، صدایی، آرامشی هستند
که نمیدانند چطور بخواهندش.
و سرانجام،
با دلی نرم و دستی باز
میگویم:
🪽
برای خودم،
هر خیری که به وقتش برسد،
هر نوری که نیاز دارم،
و هر تحولی که جانم را بیدارتر کند—
همان بیاید.
🌙✨
@shernev
M
نیایش شب
امشب، با قلبی آرام و آگاه،
برای سه نفر دعا میکنم:
[نام یا تصویر در ذهن]
برایشان نور، برایشان قوت،
برایشان صلح، از سرچشمهی خیر.
سپس، یادم میآید که دلتنگتر از آن است
که فقط سه نام را در خود نگه دارد.
پس دعا میکنم برای همهی دلهایی
که امشب تشنهی نوری، صدایی، آرامشی هستند
که نمیدانند چطور بخواهندش.
و سرانجام،
با دلی نرم و دستی باز
میگویم:
🪽
برای خودم،
هر خیری که به وقتش برسد،
هر نوری که نیاز دارم،
و هر تحولی که جانم را بیدارتر کند—
همان بیاید.
🌙✨
@shernev
M
سبکروحی…
نازکخیالی…
نرمدلی…
دستسبُکی…
دلزندگی…
اینها مفاهیمی زندگیبخش بودند
که جایجای این جهان جدید، امکان حضور و جاریشدنشان را گرفته است…
چه چیز را جایگزین کرده؟
خالیها
زودگذرها
بیمعنیها
بهدردنخورها…
م.باغ
@shernev
M
نازکخیالی…
نرمدلی…
دستسبُکی…
دلزندگی…
اینها مفاهیمی زندگیبخش بودند
که جایجای این جهان جدید، امکان حضور و جاریشدنشان را گرفته است…
چه چیز را جایگزین کرده؟
خالیها
زودگذرها
بیمعنیها
بهدردنخورها…
م.باغ
@shernev
M
🐋 معماری زندگی
_
واقعیت یعنی آنچه تغییر نمیکند
مثل شیب تند کوه، مثل خشکیِ کویر
معماریِ زندگی یعنی ساختن خانه
در شیب تند و هوایِ داغِ واقعیت
تمرین امروز اندیشیدن در این درس بود
مشق قبول واقعیت و زیستن در آن
#نهانخانه .حسام ایپک چی
@ shernev
M
_
واقعیت یعنی آنچه تغییر نمیکند
مثل شیب تند کوه، مثل خشکیِ کویر
معماریِ زندگی یعنی ساختن خانه
در شیب تند و هوایِ داغِ واقعیت
تمرین امروز اندیشیدن در این درس بود
مشق قبول واقعیت و زیستن در آن
#نهانخانه .حسام ایپک چی
@ shernev
M
«در ریاضیات به عدد بینهایت، کملطفی شده است…»
به نظر میرسد که ما در توالی و تسلسلی از ارجاعات خُرد و کلان افتادهایم و بیرون از آن، متصوّر نیست. آسمان، ما را به زمین ارجاع میدهد. گذشته به اکنون.
عشق، به زندگی، به فنا، به درد، به فراق، به شوق.
حتی هر رنگ، به خاطرهای دور میاندازدمان، یا چه بسا رنگها و بوهای دیگری را به ذهن متبادر میکند.
امّا آیا این تسلسل مدام و شلوغ، فرایندی پیشرونده و بینهایت است یا دورِ باطل؟
چه کسی میتواند یکی از این دو را به اثبات برساند؟
روند آفرینش اثر هنری، از مرحلهی الهام تا عینیت یافتنِ آن، وضعیتی ویژه است که کفهی «بینهایت بودنِ تسلسل ارجاعات» را سنگین میکند. به این معنا که دریچهای هر چند کوچک میگشاید برای این امید که ما در بودنمان درون این هستی، به دورِ باطل نیفتادهایم.
بادها و بادبانها
@shernev
M
به نظر میرسد که ما در توالی و تسلسلی از ارجاعات خُرد و کلان افتادهایم و بیرون از آن، متصوّر نیست. آسمان، ما را به زمین ارجاع میدهد. گذشته به اکنون.
عشق، به زندگی، به فنا، به درد، به فراق، به شوق.
حتی هر رنگ، به خاطرهای دور میاندازدمان، یا چه بسا رنگها و بوهای دیگری را به ذهن متبادر میکند.
امّا آیا این تسلسل مدام و شلوغ، فرایندی پیشرونده و بینهایت است یا دورِ باطل؟
چه کسی میتواند یکی از این دو را به اثبات برساند؟
روند آفرینش اثر هنری، از مرحلهی الهام تا عینیت یافتنِ آن، وضعیتی ویژه است که کفهی «بینهایت بودنِ تسلسل ارجاعات» را سنگین میکند. به این معنا که دریچهای هر چند کوچک میگشاید برای این امید که ما در بودنمان درون این هستی، به دورِ باطل نیفتادهایم.
بادها و بادبانها
@shernev
M
موشهای مخترع، هر روز تکنولوژیهای جدیدی ابداع میکردند و میفروختند به حیوانات جنگل. هر روز طوطیها جار میزدند که فنآوریهای جدیدی آمده و مشکلات را دارد حل میکند.
شیر سلطان، کاری به کار موشها نداشت. البته که چندان هم آیندهی این وضع را روشن و مطلوب نمیدید. نظرش این بود که یک حس تنبلی در موشها هست که میخواهند با رشد تکنیک، کمکاریهایشان را جبران کنند.
یک سال بعد، بُز دانا که معتمد شیر سلطان بود، گزارشی آورد از وضعیت حیوانات. گفت:
جنگل هرگز تا این حدّ
به «شیرهکشخانه»
تبدیل نشده نبود.
شیر سلطان، بلافاصله موشها را احضار کرد و گفت:
اینهمه از پیشرفتپیشرفت دم میزنید، بهتر نیست تبیینی هم داشته باشید برای پیشرفت در حوزهی سلامتِ روانِ جانوران؟
موشها با پررویی گفتند:
به ما ربطی ندارد! ما صرفاً دنبال راحتیِ بیشتر همگان هستیم!
شیر سلطان، نارضایتیاش را با یک غرش بلند اعلام کرد؛ اما حرفی نزد.
وزیران معتمد، به فکر فرورفتند.
علی اشکان نژاد
@shernev
M
شیر سلطان، کاری به کار موشها نداشت. البته که چندان هم آیندهی این وضع را روشن و مطلوب نمیدید. نظرش این بود که یک حس تنبلی در موشها هست که میخواهند با رشد تکنیک، کمکاریهایشان را جبران کنند.
یک سال بعد، بُز دانا که معتمد شیر سلطان بود، گزارشی آورد از وضعیت حیوانات. گفت:
جنگل هرگز تا این حدّ
به «شیرهکشخانه»
تبدیل نشده نبود.
شیر سلطان، بلافاصله موشها را احضار کرد و گفت:
اینهمه از پیشرفتپیشرفت دم میزنید، بهتر نیست تبیینی هم داشته باشید برای پیشرفت در حوزهی سلامتِ روانِ جانوران؟
موشها با پررویی گفتند:
به ما ربطی ندارد! ما صرفاً دنبال راحتیِ بیشتر همگان هستیم!
شیر سلطان، نارضایتیاش را با یک غرش بلند اعلام کرد؛ اما حرفی نزد.
وزیران معتمد، به فکر فرورفتند.
علی اشکان نژاد
@shernev
M
بهشتِ من جایی است که ...
اول باید با خودم توافق کنم که بهشت چیست ؟
اصلا کی گفته بهشت یه جاییه ؟
نکنه بهشت یه لحظه باشه ؟
نکنه بهشت یه کتاب باشه ؟
نکنه بهشت کسی باشه ؟
هرطور نگاه میکنم میبینم بهشت نیست! یعنی چی که بهشت نیست ؟ بزارین توضیح بدم.
اگه بهشت جایی هست که بهتر از الان هست پس نیست. اگه بهشت لحظهای هست که خوشحالتر از همیشهایم پس نیست، اگه بهشت بهترین کتابیه که تاریخ به خودش خواهد دید پس نیست، اگه بهشت کسی هست که باید میبود ولی نیست باز هم بهشتی در کار نیست.
پس بهشت، کمبود آدمیست!
میخوام بیشتر به عمقش نگاه کنم، بهشت تا وقتی نیست بهشت است!! جالبتر نشد ؟
مگه کولر گازی برای شاهان ساسانی از ویژگی های بارز بهشت نبود ؟
مگه ثبت یک تصویر ۱۰۰ مگاپیکسلی در کسری از ثانیه بهشت کمال الملک نبود؟ (نقاش ایرانی)
بهشت تا وقتی در دسترس نیست بهشته، وقتی که محقق شد از دهن میافته.
بعضی بهشت ها هست که یه روزی در دسترس بوده ولی الان دیگه نیست و هیچ وقت قرار نیست بازم محقق بشه.
مثل کودکی ...
《 طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند 》
• استاد شهریار
شبتون بخیر.
@shernev
M
اول باید با خودم توافق کنم که بهشت چیست ؟
اصلا کی گفته بهشت یه جاییه ؟
نکنه بهشت یه لحظه باشه ؟
نکنه بهشت یه کتاب باشه ؟
نکنه بهشت کسی باشه ؟
هرطور نگاه میکنم میبینم بهشت نیست! یعنی چی که بهشت نیست ؟ بزارین توضیح بدم.
اگه بهشت جایی هست که بهتر از الان هست پس نیست. اگه بهشت لحظهای هست که خوشحالتر از همیشهایم پس نیست، اگه بهشت بهترین کتابیه که تاریخ به خودش خواهد دید پس نیست، اگه بهشت کسی هست که باید میبود ولی نیست باز هم بهشتی در کار نیست.
پس بهشت، کمبود آدمیست!
میخوام بیشتر به عمقش نگاه کنم، بهشت تا وقتی نیست بهشت است!! جالبتر نشد ؟
مگه کولر گازی برای شاهان ساسانی از ویژگی های بارز بهشت نبود ؟
مگه ثبت یک تصویر ۱۰۰ مگاپیکسلی در کسری از ثانیه بهشت کمال الملک نبود؟ (نقاش ایرانی)
بهشت تا وقتی در دسترس نیست بهشته، وقتی که محقق شد از دهن میافته.
بعضی بهشت ها هست که یه روزی در دسترس بوده ولی الان دیگه نیست و هیچ وقت قرار نیست بازم محقق بشه.
مثل کودکی ...
《 طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون میکند با ما نهانی میکند
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند 》
• استاد شهریار
شبتون بخیر.
@shernev
M