مثل یک قاصدک سرگردان هم مسیر شب و باد
اختیار از دل ویران شده ام بردی عشق
✌️🏻🍭
#نگار_حسینی

‌    ‌‌‌
#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

.

تو در من تکرار می‌شوی...
            هر صبح...

     و تکرار عاشقانه‌ها...
        چقدر زیباست...
✌️🍭
      
#نگار_حسینی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

.

تویی آن صبح خندانم...
  نگاهت برده ایمانم...

من از عطر تو سرمستم...
    عزیز بهتر از جانم...

    ✌️🍭
#نگار_حسینی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

عید است و همه آدمیان غرق سرور


آنکه دور از رخ ماهت نگران است منم
✌️🏻🍭
#نگار_حسینی


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

رَخت می‌بندد وَهمِ شب،
آنگاه که ماهِ رویَت‌،
عاشقانه می‌تابد..
✌️🏻🍭
#نگار_حسینی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

.

        امشب تو را...
  برای دلم آرزو کردم...

ای آرزوی به دل مانده...
    برآورده می‌شوی...
✌️🏻🍭

#نگار_حسینی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

بگذار در آغوش بگیرم...
  همه احساس تو را...

شاید تب آغوش تو...
   آرام کند روح مرا...
✌️🍭

   #نگار‌‌_حسینی



#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

غم مخور..
روزی جهان
با مهر جانان
غرق باران می‌شود.
انتظار یار پایان می‌شود.
چهره ها از گلبن لبخند شادان می‌شود.
آن زمان دنیا گلستان می‌شود...!
✌️💚

#نگار_حسینی
#میلاد_صاحب_الزمان_عج_برهمه_شما_خوبان_مبارک


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa

بر لب زده‌ام...

مُهر سکوت از غمت اما...

باید به تبِ‌آتش‌ِفریاد بسوزم...
✌️🍭
#نگار_حسینی


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

.

من غربتِ شب، تو سحرِ فردایی..
آرامشِ ساحل به دلِ دریایی..

صدبار بمیرم، به تو برمیگردم..
چون کعبه و مقصودِ منِ تنهایی..
✌️🍭
#نگار_حسینی

#جان😋

#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

آنقدر عطرت میان شعر من پیچیده است
واژه ها را یک به یک یادت معطر می‌کند..
✌️🍭
#نگار_حسینی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

زیباترین رویایِ من تنها تو را میخواهمت

آرامش جانم تویی تا ناکجا میخواهمت

✌️🍭
#نگار_حسینی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:

اگرچه یاد و خیالت، همیشه شیرین است،
ولی دقایقِ بی تو، چه تلخ و غمگین است..

بیا دوباره در آغوش خود پناهم ده
که آن حصار پر از مهر، جای تسکین است..

✌️🍭
#نگار_حسینی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa  (:

جمعه وقتی می‌رسد،دردِ دل از بَر می‌نویسم..
از تو و دلتنگی و از چشمِ بر در می‌نویسم..

قصه‌ی دلدادگی را از شبِ مهتاب و باران،،
یاد چشمان تو را، با دیده‌ی تَر می‌نویسم..

نامه‌ای با اشک سوی مقصدِ شهر نگاهت..
با هوای عشق، بر پای کبوتر می‌نویسم..

جمعه ها آنقدر غرقم در سکوتِ کهنه‌ام که،،
بی‌قرای‌های دل را، جور دیگر می‌نویسم..

واژه‌ها را یک‌به‌یک‌ می‌چینم و آخر غزل را،،
با تب و بغضِ قلم، یکباره از سر می‌نویسم..

گرچه لبریز غم و فریادم اما با خیالت،،
از شکایت های دل افسانه کمتر می‌نویسم..

روزهای هفته غم را هر چه پنهان می‌کنم باز،،
جمعه وقتی می‌رسد دردِ دل از بَر می‌نویسم..
✌️🍭
#نگار_حسینی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (: