بگذار دوستت بدارم
تا از اندوهِ بیکرانِ درونم
رهایی یابم.
تا از روزگار زشتی و تاریکی برَهَم.
بگذار دمی
در بسترِ دستانت بیارامم.
ای شیرینترین آفریدهها!
با عشق میتوانم
هندسهی جهان را دگرگون کنم،
میتوانم در برابرِ این پریشانی
تاب آورم...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا از اندوهِ بیکرانِ درونم
رهایی یابم.
تا از روزگار زشتی و تاریکی برَهَم.
بگذار دمی
در بسترِ دستانت بیارامم.
ای شیرینترین آفریدهها!
با عشق میتوانم
هندسهی جهان را دگرگون کنم،
میتوانم در برابرِ این پریشانی
تاب آورم...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
آن صبح خرداد که آمدی!
به سان شعری قشنگ بودی که بر پاهایش ایستاده!
آفتاب با تو وارد شد و بهار!
ورقهای روی میز به برگ نشستند
فنجان قهوهی پیش رویم
پیش از آن که بنوشم
مرا نوشید!
روی دیوار اتاقم یک تابلوی روغنی بود از اسبهایی در حال دویدن و اسبهای تابلو وقتی تو را دیدند،
به سویت چهارنعل دویدند
و من هم به سویت دویدم!
✌️
#نزار_قبانی
#سلام_صبحتون_به قشنگی_دیدن یار
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
به سان شعری قشنگ بودی که بر پاهایش ایستاده!
آفتاب با تو وارد شد و بهار!
ورقهای روی میز به برگ نشستند
فنجان قهوهی پیش رویم
پیش از آن که بنوشم
مرا نوشید!
روی دیوار اتاقم یک تابلوی روغنی بود از اسبهایی در حال دویدن و اسبهای تابلو وقتی تو را دیدند،
به سویت چهارنعل دویدند
و من هم به سویت دویدم!
✌️
#نزار_قبانی
#سلام_صبحتون_به قشنگی_دیدن یار
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
حضور تو کافی است
تا همه جا بی مکان شود ..
آمدن تو کافی ست تا همه ی
لحظه ها بی زمان شود ...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تا همه جا بی مکان شود ..
آمدن تو کافی ست تا همه ی
لحظه ها بی زمان شود ...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
مىخواهم گنجینهای از كلمهها را به تو
تقديم كنم!
كه به هيچ زنى پيش از تو،
هديه نشده بود
و به هيچ زنى بعد از تو نيز،
هديه نمىشود!!!
اى زنى كه
قبل از او قبلنی نبوده!
و بعد از او نیز بعدنی
نخواهد بود
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تقديم كنم!
كه به هيچ زنى پيش از تو،
هديه نشده بود
و به هيچ زنى بعد از تو نيز،
هديه نمىشود!!!
اى زنى كه
قبل از او قبلنی نبوده!
و بعد از او نیز بعدنی
نخواهد بود
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چه میشد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانه آسمان جا داد
آن که رودخانهها را به رقص درآورد
و کوهها را برافراشت
چه میشد اگر او ، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض میکرد
مرا کمتر شیفتهتر
تو را زیبا کمتر
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چون سیب درخشانی در میانه آسمان جا داد
آن که رودخانهها را به رقص درآورد
و کوهها را برافراشت
چه میشد اگر او ، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض میکرد
مرا کمتر شیفتهتر
تو را زیبا کمتر
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
آرام باش عزیزکم!
هنوز هم روح و جانام لبریزِ عشق توست
هنوز هم سرگشتهی عشق والای توام
هنوز هم در رؤیاهایم از آنِ منی
ای تو دلاورم... شاهزادهام!
اما من... اما من...
میترسم از عاطفهام
از احساسام
میترسم دلافگار شویم از اشتیاقمان
میترسم از وصالمان
از همآغوشیمان
و به نامِ عشقِ شگفت
که به سانِ بهار جوانه زده است
در ژرفنایمان
و چون خورشید میدرخشد
در نینیِ چشمانمان
و به نامِ شیرینترین داستانِ عشقِ روزگارمان
از تو میخواهم بروی...
تا عشقمان زیبا بماند
و دیر...
از تو میخواهم بروی...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هنوز هم روح و جانام لبریزِ عشق توست
هنوز هم سرگشتهی عشق والای توام
هنوز هم در رؤیاهایم از آنِ منی
ای تو دلاورم... شاهزادهام!
اما من... اما من...
میترسم از عاطفهام
از احساسام
میترسم دلافگار شویم از اشتیاقمان
میترسم از وصالمان
از همآغوشیمان
و به نامِ عشقِ شگفت
که به سانِ بهار جوانه زده است
در ژرفنایمان
و چون خورشید میدرخشد
در نینیِ چشمانمان
و به نامِ شیرینترین داستانِ عشقِ روزگارمان
از تو میخواهم بروی...
تا عشقمان زیبا بماند
و دیر...
از تو میخواهم بروی...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
پیش از تــــــــــــــــــــــو جهان نثر بود،
آمدی،
شعر شد…
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
آمدی،
شعر شد…
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
من دوستت دارم
هزار هزار
پس بگریز از من
از آتشم !
از دودم !
که در دنیا ندارم چیزی
جز چشم های تو و غم های خویش...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هزار هزار
پس بگریز از من
از آتشم !
از دودم !
که در دنیا ندارم چیزی
جز چشم های تو و غم های خویش...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
°
برای قلبم چه طرحی بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
که تو را نبوسد
و طاقتم را
که دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که تو را نبینم
بی نهایت است...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
برای قلبم چه طرحی بریزم
تا عاشقت نباشد؟
لبانم را چه بیاموزم
که تو را نبوسد
و طاقتم را
که دندان بر جگر بگذارد؟
به شعرم چه بگویم
که منتظرم باشد تا بعد؟
و حال آنکه روزی که تو را نبینم
بی نهایت است...
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
تو با کدام زبان صدایم میزنی
سکوت تو را لمس میکنم
به من که نگاه میکنی
به لکنت میافتم
زبان عشق سکوت میخواهد
زبان عشق واژهای ندارد
غربت ندارد..
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
سکوت تو را لمس میکنم
به من که نگاه میکنی
به لکنت میافتم
زبان عشق سکوت میخواهد
زبان عشق واژهای ندارد
غربت ندارد..
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
💙💙
و بیتو هیچ عطرِ زیبایی نیست
تو پیشینهی تمام عطرهایی...
✌️
#نزار_قبانی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
و بیتو هیچ عطرِ زیبایی نیست
تو پیشینهی تمام عطرهایی...
✌️
#نزار_قبانی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
و من چرا از شهرها و سرزمینها حرف میزنم؟
تو شهرِ منی!
چهرهات وطنِ من است
صدایت وطنِ من است
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
و من چرا از شهرها و سرزمینها حرف میزنم؟
تو شهرِ منی!
چهرهات وطنِ من است
صدایت وطنِ من است
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
بی «دهان» تو
کجاست طعم «شراب»؟
و بی تو هیچ «عطرِ» زیبایی نیست
تو پیشینهی تمام عطرهایی.
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
کجاست طعم «شراب»؟
و بی تو هیچ «عطرِ» زیبایی نیست
تو پیشینهی تمام عطرهایی.
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
از عشق ورزی در پرده
وبازی کردن نقش عشاق کلاسیک
خسته شده ام
می خواهم پرده را بالا بزنم
سناریو را پاره کنم
و مقابل همه داد بزنم
من عاشقی معاصرم
و به کوری چشم روزگار
معشوق من تویی!
✌️🏻
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
وبازی کردن نقش عشاق کلاسیک
خسته شده ام
می خواهم پرده را بالا بزنم
سناریو را پاره کنم
و مقابل همه داد بزنم
من عاشقی معاصرم
و به کوری چشم روزگار
معشوق من تویی!
✌️🏻
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
این
شعرها
تنها
مدارکی
هستند
که به مردم اثبات می کنند
تو چقدر زیبا بوده ای
من
چقدر مجنون..!
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
شعرها
تنها
مدارکی
هستند
که به مردم اثبات می کنند
تو چقدر زیبا بوده ای
من
چقدر مجنون..!
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
💙💙
در ژنو
از ساعت هایشان
به شگفت نمی آمدم
- هرچند از الماس گران بودند -
و از شعاری که می گفت:
ما زمان را می سازیم.
دلبرم !
ساعت سازان چه می دانند
این تنها
چشمان تو اَند
که وقت را می سازند
و طرحِ زمان را می ریزند.
✌️
#نزار_قبانی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
در ژنو
از ساعت هایشان
به شگفت نمی آمدم
- هرچند از الماس گران بودند -
و از شعاری که می گفت:
ما زمان را می سازیم.
دلبرم !
ساعت سازان چه می دانند
این تنها
چشمان تو اَند
که وقت را می سازند
و طرحِ زمان را می ریزند.
✌️
#نزار_قبانی
#جان😋
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
هرگاه تو را میبوسم
پس از جدایی طولانی
احساس میکنم
نامه عاشقانه ای دستپاچه
در صندوق سرخ پست انداختم
✌️
#نزار_قبانی
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: