خندیدیم
ما
به رنگین‌کمان خندیدیم
به لب‌های آسمان
که به هفت رنگ غمگین بود
‌ ‌
#معین_دهاز
@shermaaa

.
تنها نگرانِ این بودم
که به جستجوی تو
در دورترین کوچه ی دنیا به خانه ات برسم
و تو به جستجویم رفته باشی

چه غمبار
وقتی نمی دانی
گم کرده ای
یا گم شده ای؟
✌️
#معین_دهاز
@shermaaa

کاش
یک بار هم
ما شکوفه می‌دادیم؛
ما که این همه هرس شده‌ایم...
✌️
#معین_دهاز
@shermaaa

چیزے بگو
حرفے بزن از فردا...
اما نه آنقدر تلخ ڪه دلم بلرزد...
و نه آنچنان زیبا ڪه باورم نشود...
✌️
#معین_دهاز


@shermaaa

چیزے بگو
حرفے بزن از فردا
اما نه آنقدر تلخ ڪه دلم بلرزد
و نه آنچنان زیبا
ڪه باورم نشود
✌️
#معین_دهاز
@shermaaa

پنجره‌ای بودم
پنجره‌ای بیهوده بر دیوار خرابه‌ای
که هرگز کسی نفهمید
به کدام طرفش نگاه می‌کند.
✌️
#معین_دهاز
@shermaaa (:

خیره ام به قاصدڪ
این گیاه غریب
که پس از مرگ به راه مے افتد
✌️

#معین_دهاز
@shermaaa (:

‌
تو نور بودی!
می‌دیدمت
اما نمی‌توانستم لمست کنم
از من عبور می‌کردی...
✌️
#معین_دهاز
@shermaaa (:

کاش
یک بار هم
ما شکوفه می‌دادیم
ما که این‌همه
هرس شده‌ایم!

✌️
#معین_دهاز
@shermaaa (:

[پدرِ بد یا مادرِ بد]، بدترین جنایت کارانند. آنها مقتول خود را به دنیا می آورند و بعد ذره ذره نابودش می‌کنند. روان یک انسان را در طول سالها متلاشی می کنند و به هیچ دادگاهی‌هم قرار نیست جواب پس بدهند.

✌️

#معین_دهاز
@shermaaa (:

.

زندگی ...
قصه ای تمام شده است...
که هی ادامه اش می دهیم ....!
✌️

#معین_دهاز

@shermaaa (:

چیزی بگو
حرفی بزن از فردا
اما نه‌آنقدر تلخ که دلم بلرزد
و نه‌آنچنان زیبا
که باورم نشود!
✌️

‌#معین_دهاز

@shermaaa (:

خندیدیم
ما
به رنگین‌کمان خندیدیم
به لب‌های آسمان
که به هفت رنگ غمگین بود
‌ ‌✌️
#معین_دهاز

@shermaaa (:

چگونه بمانم؟
وقتی هر که مرا در آغوش گرفت،
کارد به پهلویم زد
از مترسکی که نیمه‌شب را می‌ترساند
چگونه نترسم؟
چگونه تحمل کنم، وقتی تحمل نشدم
وقتی شمع‌ها
تنها بر سنگ‌ها روشن‌اند ..
✌️
#معین_دهاز

#اسب_من📚


@shermaaa (:

🎈
امروز، حرفی نیست.
می‌پذیرم که لگد شده‌ام.
‌🦋✍🏻
#معین_دهاز
@shermaaa

تنها نگرانِ
این بودم که
به جستجوی تو
در دورترین
کوچه‌ی دنیا
به خانه‌ات برسم
و تو به جستجویم
رفته باشی

چه غمبار
وقتی نمی‌دانی
گم کرده‌ای
یا گم شده‌ای؟!

✌️🏻

#معین_دهاز
@shermaaa (:

حسین پناهی در شعری می‌گوید: بی تو نه بوی خاک نجاتم داد، نه‌ شمارش ستاره‌ها تسکینم. چرا صدایم کردی؟ چرا؟
این سوال، نابهنگام، آشفته‌ام می‌کند. چرا صدایم کردی؟ این پرسش خطاب به کیست؟ نمی‌دانم. من که در نیستیِ خودم بودم، خوش بودم.  بی درد، بی نور، راحت. چرا اهلی‌ام کردی و اینجایی‌ام کردی؟ بعد دیدم جایی هم نیستی و سرزمینی هم نیستی و چیزی نیستی. مخاطب این سوال کیست؟ نمی‌دانم با کی حرف می‌زنم. بگذریم.
✌️🏻

#معین_دهاز

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa(:

‌
زمان گذشت
دریغااا براے بوسه‌ها
بهانه نداشتیم
براے آن همه التیام
زخم نداشتیم

✌️🏻
#معین_دهاز‌

#یک_فنجان_شعر
‌ @shermaaa (:

‌
زمان گذشت
دریغااا براے بوسه‌ها
بهانه نداشتیم
براے آن همه التیام
زخم نداشتیم

✌️🏻
#معین_دهاز‌



‌
#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:

دلم گرفته
و روی شانه‌های خودم
گریه می‌کنم.
✌️🏻
#معین_دهاز

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (: