رسیده آخر #اسفند و رو به پایانم
قسم نده! که به جان تو هم نمی مانم
تو وجهان و همه مردمش عوض شده اید
و من هنوز همان شاعر پریشانم
چگونه با تو بمانم؟ #بهار نزدیک است
تو بوته ی گل سرخی و من زمستانم
تو پیش من سخن از روز جشن می گویی
من از تقارن #عید و عزا گریزانم
#شبی که ماه به بالای شهرمان برسد
من آسمانی ام و تو... تو را نمی دانم!
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
قسم نده! که به جان تو هم نمی مانم
تو وجهان و همه مردمش عوض شده اید
و من هنوز همان شاعر پریشانم
چگونه با تو بمانم؟ #بهار نزدیک است
تو بوته ی گل سرخی و من زمستانم
تو پیش من سخن از روز جشن می گویی
من از تقارن #عید و عزا گریزانم
#شبی که ماه به بالای شهرمان برسد
من آسمانی ام و تو... تو را نمی دانم!
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
دوست دارم
بعدِ مرگم باد تشییع ام کند
تا نباشم
بیش از این باری به روی شانه ها!😔👌
#محمدرضا_طاهری🍃🍃
@shermaaa
بعدِ مرگم باد تشییع ام کند
تا نباشم
بیش از این باری به روی شانه ها!😔👌
#محمدرضا_طاهری🍃🍃
@shermaaa
دوست دارم بـعدِ مـَرگم بـاد تشییع ام کنـد
تا نباشم بیـش از ایـن بـاری به روی شانه ها!
✌️😔
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
تا نباشم بیـش از ایـن بـاری به روی شانه ها!
✌️😔
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
کجا بگریزم از تردیدهای گاه و بیگاهم
"تو" را می خواهم اما با تو بودن را نمی خواهم...
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
"تو" را می خواهم اما با تو بودن را نمی خواهم...
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
بار سنگین است و من کمطاقت و دنیا حسود
خم شدن را عار میدانم، دعا کن بشکنم... 😊
✌️👌
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
خم شدن را عار میدانم، دعا کن بشکنم... 😊
✌️👌
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
وقتی آن کبریت را بردی میان خرمنت
منتظر بودم که این آتش بیفتد گردنت
خون ما آرام جاری بود در رگ هایمان
خواستی تا لکه ای باشد به روی دامنت
دست های دوستانت زخم ها بر ما زدند
صد برابر بیشتر از دشنه های دشمنت
ما چرا اینقدر غمگینیم؟! وقتی گفته اند:
شادی ما بستگی دارد به لب تر کردنت!
قفل زندان های ما را بشکن و آسوده شو
شاکلیدش را خودت انداختی بر گردنت
الغرض؛ قربانی دعوای شاهان، مردم اند
بس کن این کبریت بازی را کنار خرمنت!
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
منتظر بودم که این آتش بیفتد گردنت
خون ما آرام جاری بود در رگ هایمان
خواستی تا لکه ای باشد به روی دامنت
دست های دوستانت زخم ها بر ما زدند
صد برابر بیشتر از دشنه های دشمنت
ما چرا اینقدر غمگینیم؟! وقتی گفته اند:
شادی ما بستگی دارد به لب تر کردنت!
قفل زندان های ما را بشکن و آسوده شو
شاکلیدش را خودت انداختی بر گردنت
الغرض؛ قربانی دعوای شاهان، مردم اند
بس کن این کبریت بازی را کنار خرمنت!
✌️
#محمدرضا_طاهری
@shermaaa
نسوزان مردمان را تا نسوزانند چشمت را
چو آتش میزنی بر جانشان، ناچار دود آید
✌️🏻
#محمدرضا_طاهری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چو آتش میزنی بر جانشان، ناچار دود آید
✌️🏻
#محمدرضا_طاهری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
نمیدانم خوشی هایم چرا اینقدر کوتاه است
چرا هرگاه می خندم، دلم ناگاه میگیرد؟
✌️
#محمدرضا_طاهری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (:
چرا هرگاه می خندم، دلم ناگاه میگیرد؟
✌️
#محمدرضا_طاهری
#یک_فنجان_شعر
@shermaaa (: