یک فنجان شعر
226 subscribers
14.8K photos
306 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
صدایی می سوزد، با صدای عود
صدایی می سوزد، در پنجره ای، با نگاه چراغ
و صدایی هیچ نمی آید از ساز و حنجره ای.
پس
پاروهای پوک آخرین سکوت این دریاست که می شنوم
رنگی می سوزد روی تن هیزم
(رنگی در این سوختگاه صبح)
و رنگی، هیچ نمی ریزد
از مهتاب و
تکه های شکسته خورشید.
زیرا گریه، صدای این دریاست
که نوشته نمی شود با نت
نواخته نمی شود با ساز
مگر با زخمه ها و زخم
بر استخوان کسی.
✌️
#بیژن_نجدی

@shermaaa
.

عاشقان گياهانند
كه ريشه هايشان فرو رفته است
در كفِ دستِ من
در استخوانِ كتفِ تو
در جمجمه يِ شكسته يِ من
و اين خاطراتِ من و توست
كه توت مي شود يك روز
انار مي شود گاهي
كه ديروز انگور شده بود
كه فردا زيتون و تلخ

#بیژن_نجدی🍁

@shermaaa
آفتاب را دوست دارم؛
به خاطر پیراهنت روی طناب رخت.
باران را،
اگر می بارد بر چتر آبی تو.
و چون تو نماز خوانده ای، خداپرست شده ام.

✌️
#بیژن_نجدی
@shermaaa
از این منطومه روزی خواهم رفت
میهمان خسته‌ی راه شیری خواهم شد

✌️
#بیژن_نجدی

@shermaaa
مادرم خیلی از تاریکی می ترسید
دختر عموی من از تیغ
اسمش منیژه بود
شبی یک تیغ را تا صورتش بردم
گفتم : بگو منیژه خر است
هم گریست هم گفت:
منیژه هه هه...خر است
پدرم می گفت:من از هیچ چیز نمی ترسم
دروغ می گفت به خدا
روزی طشت رخت از دست هایم مادرم افتاد
بر پله های آن همه کاشی
تا حیاط آن همه سنگ
و شعله ی از کبریت تا سیگار، با انگشتان پدر می لرزید
خدا رفتگان شما را بیامرزد
پدرم را و مادرم را هم
این روزها منیژه کجاست؟ نمی دانم
اما من میدانم که می ترسم
از تیغ، مثل تاریکی
از صدای افتادن طشت تا زلزله ی منجیل
از زلزله ی منجیل تا جنگ خلیج فارس

✌️
#بیژن_نجدی

@shermaaa
درخت
شعرش را روی پاییز می نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من ....
دریغا پاییز....
دریغا درخت....

✌️
#بیژن_نجدی
@shermaaa
درخت
شعرش را روی پاییز می نویسد
پاییز
شعرش را روی درخت
من بر پاییز نوشته ام
بر درختان افتاده
دریغا من...
دریغا پاییز...
دریغا درخت...
✌️
#بیژن_نجدی


@shermaaa
جمعه، پشت پنجره بود.
با همان شباهت باورنکردنی‌ش به تمام جمعه های زمستان...
✌️
#بیژن_نجدی

@shermaaa
به خاطرِ کندنِ گل سرخ،
ارّه آورده‌اید؟
چرا ارّه؟
فقط به گل سرخ بگویید:

"تو ، هِی تو ! "

خودش می‌اُفتد و می‌میرد!
✌️
#بیژن_نجدی

@shermaaa
آفتاب را دوست دارم
به خاطر پیراهنت روی طناب رخت
باران را
اگر که می بارد بر چتر آبی تو
و چون تو نماز خوانده‌ای
من خداپرست شده‌ام

#بیژن_نجدی

@shermaaa
کدام پرنده
با بوی تن تو پرواز می کند...
که باران را اینگونه...
عاشقانه می نوشم...
✌️
#بیژن_نجدی

‎‌‌‌‌‌ @shermaaa
‎شعرش را روی پاییز می‌نویسد
‎پاییز
‎شعرش را روی درخت

‎من بر پاییز نوشته‌ام
‎بر درختان افتاده
‎دریغا من
‎دریغا پاییز
‎دریغا درخت


✌️
#بیژن_نجدی
@shermaaa
آيا كسى نشسته است
پشتِ ابر؟!
كه نى مى‌زند.
يا سه تار، نمى‌دانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشهٔ آسمان
مى‌ريزد...
✌️
#بیژن_نجدی
@shermaaa
آيا كسى نشسته است پشت ابر
كه نى مى‌زند
يا سه تار
نمى‌دانم!

آوازى، اما يک آواز
از گوشه‌ى آسمان جمعه مى ريزد ...
✌️
#بیژن_نجدی
@shermaaa
جمعه بود...
بخاریِ هیزمی
با صدایِ گنجشک می سوخت!
✌️
#بیژن_نجدی
@shermaaa
🎈
دریا با این‌همه آب
رودخانه با این‌همه آب
تنگ بلور حتی با این‌همه آب
رخصت نمی‌دهد این‌همه آب
تا بنگریم که ماهی چگونه می‌گرید....!

🦋✍🏻
#بیژن_نجدی

@shermaaa
کدام پرنده
‏با بوے تن تو پرواز می‌کند
‏که باران را
این‌گونه
‏عاشقانه می‌نوشم؟

✌️🏻
#بیژن_نجدی


#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:
.
زیرا گریه صدای بی‌گناهان بود
که نوشته نمی‌شود با نت
مگر با زخمه‌ها و زخمی بر استخوان خاطرات من.
✌️

#بیژن_نجدی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (:
آيا كسى نشسته است پشت ابر؟
كه نى مى‌زند
يا سه تار
نمى‌دانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشه‌ی آسمان جمعه مى‌ريزد...

✌️
#بیژن_نجدی

#یک_فنجان_شعر

@shermaaa (:
برای کندن گل سرخ، اره آورده‌اید؟
کافی‌ست به او بگویید: تو،
هی تو!
خودش می‌افتد و می‌میرد
✌️
#بیژن_نجدی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (: