یک فنجان شعر
221 subscribers
14.7K photos
305 videos
26 files
357 links
✌️🍭
ما گر زسر بریده می ترسیدیـــم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
☕️📖
وبلاگم
http://shermaaa.blogfa.com/
Download Telegram
دلم هـوای شِـکُفتن دارد
مـرا ببوس و بهـارانم کن
.
.
#اسماعیل_خویی

......
.
در آغوشم بگیر
تا بهار را برایت
معنی کنم...

✌️
#زهرا_طراوتی
@shermaaa
با من بگو:
" وقتی که صدها، صد هزاران سال بگذشت، آنگاه..."
اما مگو "هرگز"
هرگز چه دور است، آه
هرگز چه وحشتناک،
هرگز چه بی رحم است...
✌️
#اسماعیل_خویی

@shermaaa
دلــم هـواے شڪفتـن دارد؛

مــرا ببــــوس و
بهـــ🌸ـارانــم ڪــن...


✌️
#اسماعیل_خویی


@shermaaa
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از "آن" و از جاودان می‌سراید
صدای تو از لاله‌زاران که بر باد
صدای تو از نوبهاران که در یاد می‌آید

صدای تو را،
رنگ و بوی صدای تو را دوست دارم...
✌️
#اسماعیل_خویی
@shermaaa

سخن چو می‌گویی،
آفتاب بر می‌آید،
و می‌پذیرم من
که هیچ زشت و دروغ و دغا نمی‌پاید،
و می‌سرایم، با نایی از سکوت،
که مولوی حق داشت
هماره عاشق بودن را
هماره بسراید.
✌️
#اسماعیل_خویی

@shermaaa
آری
من می‌روم ولی تو چه خواهی کرد؟
با روسپی زمانه‌ای از این دست
پست:
که راستین مینوی”آنچه باید باشد”: را نیز،
حتی
پایین آورده‌ست
تا سطح هر زمانی و هرجایی دروجی از “آنچه هست”
من می‌روم ولی تو چه خواهی کرد؟
✌️


#اسماعیل_خویی
#روحش_شاد
@shermaaa
 وقتی که من بچه بودم



وقتی که من بچه بودم ، 
پرواز یک بادبادک
می بردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید .
آه ،
آن فاصله های کوتاه .
وقتی که من بچه بودم ،
خوبی زنی بود که بوی سیگار می داد ،
و اشکهای درشتش 
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن می آمیخت .

وقتی که من بچه بودم ،
آب و زمین و هوا بیشتر بود
و جیرجیرک
شب ها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می خواند .

وقتی که من بچه بودم ،
لذت خطی بود
از سنگ
تازوزه ی آن سگ پیر و رنجور .
آه ،
آن دست های ستمکار معصوم .


وقتی که من بچه بودم ،
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را 
که بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت –
می شد،
آری 
می شد ببینی ،
و با غروری به بی رحمی بی ریایی
تنها بخندی .


وقتی که من بچه بودم ،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تاخواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد .


وقتی که من بچه بودم ،
زور خدا بیشتر بود .


وقتی که من بچه بودم ،
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند ،
آه ،
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند .


وقتی که من بچه بودم ،
مردم نبودند .


وقتی که من بچه بودم ،
غم بود ،
اما
کم بود.

✌️
#اسماعیل_خویی 

@shermaaa (:
از تو تا من
هزار دره ره است
من به راز شنفته می‌مانم
تــــــــــــــــــــو به شعر نگفته می‌مانی...
✌️
#اسماعیل_خویی


#یک_فنجان_شعر


@shermaaa (: