تمام ارزوهایش را به قتل رساند
و
خود را در اتاق بازداشت کرد
وقتی
کفش های نارنجی خواب پاهای شیرین را می دیدند
مدام
از پله های گلویش
بغض بالا میرفت و لیز می خورد
باید
تمام کودکی اش را جا میگذاشت
و خودش را میان خاطرات بایگانی میکرد
از موهای بلندی که داشت
پیراهنی سیاه بافت
عزادار چیزی بیشتر از کفش ها بود
چیزهایی
که به جای نارنجی
باید
سیاه میدید07🌼
.....
#احسان_امیری
... @shermaaa
و
خود را در اتاق بازداشت کرد
وقتی
کفش های نارنجی خواب پاهای شیرین را می دیدند
مدام
از پله های گلویش
بغض بالا میرفت و لیز می خورد
باید
تمام کودکی اش را جا میگذاشت
و خودش را میان خاطرات بایگانی میکرد
از موهای بلندی که داشت
پیراهنی سیاه بافت
عزادار چیزی بیشتر از کفش ها بود
چیزهایی
که به جای نارنجی
باید
سیاه میدید07🌼
.....
#احسان_امیری
... @shermaaa
جای دیوار
برای اتاقت پنجره کشیده ام
پرده را
کنار بزن
کمی هوایت
که بیاید
عطر موهایت را
به رخ الودگی تهران بکش
چهار گوشه ی جغرافیای لباست را
تا بزن
نه , اصلا
اویزان کمد کن
بگذار
راه راه پیراهنت
اوین امن ' ابدی ' من باشد
به تو که خیره می شوم
با خودم فکر می کنم
خدا باید نقاش ظریفی باشد
و اولین شاعر چشمهایت
میان مرور
پله های این شعر
چقدر
به دست های کمد
حسادت می کنم
و جای خالی خاطره ای را به اغوش می کشم
تا
صدای پای 'خیال ' امدنت , بیاید
اما
انگار یک نفر
این شعر را
کمی قبل تر از اولین هم خوابی
سقط کرده است 07🌼
.....
#احسان_امیری
@shermaaa
برای اتاقت پنجره کشیده ام
پرده را
کنار بزن
کمی هوایت
که بیاید
عطر موهایت را
به رخ الودگی تهران بکش
چهار گوشه ی جغرافیای لباست را
تا بزن
نه , اصلا
اویزان کمد کن
بگذار
راه راه پیراهنت
اوین امن ' ابدی ' من باشد
به تو که خیره می شوم
با خودم فکر می کنم
خدا باید نقاش ظریفی باشد
و اولین شاعر چشمهایت
میان مرور
پله های این شعر
چقدر
به دست های کمد
حسادت می کنم
و جای خالی خاطره ای را به اغوش می کشم
تا
صدای پای 'خیال ' امدنت , بیاید
اما
انگار یک نفر
این شعر را
کمی قبل تر از اولین هم خوابی
سقط کرده است 07🌼
.....
#احسان_امیری
@shermaaa
بهار که بیایید
هفت سین را به نام تو می چینم
دلتنگی هایم را تا می زنم
و
در چمدانی
که پر شده از ازدحام تنهایی جا می دهم
به وقت رفتن اولین قطار
چمدانم را
سوار اخرین واگن می کنم
و خودم را جا میگذارم
میان اواز قناری ها
و
نگاهم به دست های ریل
چشم به راه
قطار بعدی می ماند07🌼
#احسان_امیری
#نغمه_سرا
@shermaaa
هفت سین را به نام تو می چینم
دلتنگی هایم را تا می زنم
و
در چمدانی
که پر شده از ازدحام تنهایی جا می دهم
به وقت رفتن اولین قطار
چمدانم را
سوار اخرین واگن می کنم
و خودم را جا میگذارم
میان اواز قناری ها
و
نگاهم به دست های ریل
چشم به راه
قطار بعدی می ماند07🌼
#احسان_امیری
#نغمه_سرا
@shermaaa